Faculty Profile

سعید خانی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

سعید خانی

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه جامعه شناسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. مطالعه کیفی مشارکت در مناسک شادی در دوران کرونا (مطالعه موردی: جشن های عروسی در سنندج)
    1403
    همه‌گیری کرونا ویروس ، در سراسر جهان باعث به وجود آمدن شرایط ویژه‌‌ای در زمینه‌های مختلف اجتماعی شد . محدودیت‌هایی که برای جلوگیری از شیوع بیماری وضع شد باعث تعطیلی موقت بسیاری از مشاغل ، مکان‌ها و مناسک آیین‌های مذهبی ، جشن‌ها و به طور کلی کنش‌های جمعی شد . جنبه‌های مختلفی از این پدیده‌ی نوظهور مورد پژوهش قرار گرفت ، از منظر جامعه شناسی ، در پژوهش پیش رو ، با عنوان مطالعه کیفی مشارکت در مناسک شادی در دوران کرونا ، تلاش شده است تا برگزاری ، عدم برگزاری یا به تعویق انداختن جشن عروسی در میدان مطالعه شهر سنندج مورد پژوهش قرار گیرد تا به درک معانی بین الاذهانی افرادی که در این بازه زمانی جشن عروسی خود را برگزار کرده یا به تعویق انداخته‌اند دست پیدا کنیم. با این هدف ، در مصاحبه با 10 نفر (10 زوج جوان سنندجی ، که از هر زوج یک نفر مشارکت کرده است ) از افرادی که در بازه زمانی اوج همه‌گیری کرونا تجربه برگزاری یا تعویق جشن عروسی داشتند مصاحبه‌ی عمیق صورت پذیرفت و با استخراج 6 مضمون اصلی 1.محدودیت های پیش آمده در اثر کرونا یا شرایط محیطی ، 2.شرایط ذهنی و فرهنگی (باور‌ها و هنجارهای فرهنگی) ، 3.نگرانی ، 4. معنای جایگزین امر تعویق شده ، 5. تاثیرپذیری روابط اجتماعی و 6. تغییر سبک زندگی ؛ به این نتیجه رسیدیم که جمع شرایط محیطی و ذهنی برآمده از پاندمی کرونا در کنار نگرانی‌های برآمده از پیامدهای این همه‌‌گیری ، باعث شده افراد نسبت به برگزاری یا عدم برگزاری یا به اصطلاح تعویق یا تاخیر برگزاری جشن عروسی دست به انتخاب عقلانی زده و تصمیم گیری کنند . نتیجه این تصمیم به شکل تاثیر در روابط اجتماعی و عدم گسترش شبکه خویشاوندی بروز پیدا کرده و از سوی دیگر عامل سرکوب برخی خواسته‌ها و مکنونات قلبی افراد مانند آرزوی پوشیدن لباس عروس برای دختران یا پدر و مادر عروس خواهدشد . در نتیجه آنها تلاش می‌کنند امر به تعویق افتاده یا همان عامل معناساز زندگی را که خلاء آن احساس شده ، با کنش‌های جدید جایگزین کنند . آنها تلاش کرده‌اند با کنش هایی مانند برگزاری جشن با تشریفات محدودتر ، کاهش سطح روابط اجتماعی و خویشاوندی ، رفتن با آتلیه و گرفتن عکس یادگاری بدون برگزاری جشن ، هزینه کردن خرج عروسی برای ضروریات زندگی مشترک و... دستاویز تازه‌ای برای معنابخشی به زندگی پیدا کنند . این فرآیند ، موجب می‌شود تا افراد سبک تازه‌ای از کنش‌ورزی را جایگزین کنند . این جایگزینی به شکل حذف آنچه آنها آن را امور غیرضروری می‌نامند ، نمود پیدا خواهد کرد . از طرفی کرونا برای آنها آموزه‌هایی نیز داشته که همه اینها به تغییر سبک زندگی لااقل در حوزه مناسک شادی آنان خواهد انجامید . ضمن اینکه نتیجه تغییر در سبک زندگی برای همه یکسان نبوده و بسته به اینکه افراد نسبت به پروتکل های بهداشتی تا چه اندازه اهتمام داشته‌اند یا برخوردی سهل انگارانه داشته‌اند، متفاوت بوده است.
  2. تبیین تفاوت‌های باروری در استان‌های ایران با استفاده از روش آنتروپی شانون
    1402
    ایران طی سه دهه گذشته کاهش چشمگیری در میزان باروری کل تجربه نموده به طوری که باروری از 6.4 در سال 1365 به 1.8 در سال 1390 رسید. برخلاف سیاستگذاری‌ دولت جهت افزایش میزان بارورری کل و تدوین و ابلاغ قوانین مختلف از جمله قانون جوانی جمعیت مصوب 1400، این رقم در سال 1400 برابر 1.65 شده است. هدف کلّی این تحقیق تبیین باروری پایین و ارائه راهکارهای سیاستی مرتبط با باروری در استان‌های ایران با توجه به ویژگی‌های اقتصادی اجتماعی آن‌ها با استفاده از روش ریاضی آنتروپی شانون و خوشه‌بندی استان‌ها با استفاده از روش K- میانگین در بستر نرم افزار spss می‌باشد. یافته‌های پژوهش حاکی از اختلاف در سطح توسعه، شاخص‌های اجتماعی و جمعیتی تاثیرگذار بر باروری استان‌ها می‌باشد. میزان باروری کل استان‌های با داشتن ضرایب بالاتری از شاخص‌های اجتماعی و جمعیتی (مانند سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) در وضعیت بهتری نسبت به سایر استان‌ها (مانند تهران، البرز و گیلان) و بالاتر از سطح جایگزینی قرار دارد. در شاخص‌های اقتصادی، ناهمگونی واضحی حاکم است به صورتی که فقط 8 استان، مقادیر بالایی را کسب نموده‌اند. با این حال، استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و خراسان جنوبی که در تابع اقتصادی، مقادیر پایین را کسب نمودند، دارای میزان‌های باروری بالای سطح جایگزینی هستند. با توجه به هبستگی بالاتر شاخص‌های‌ اجتماعی و میزان باروری کل، می‌توان نتیجه گرفت اگر سیاستگذاری در کشور به سمت سیاسگذاری منطقه‌ای با توجه به شاخص‌های تاثیرگذار در ارتقای میزان باروری برای هر استان، سوق پیدا کند، امکان افزایش میزان باروری کل دور از انتظار نیست. در ضمن استان‌های البرز، سمنان، گیلان، کرمانشاه، ایلام و اصفهان، کمترین مقادیر شاخص کل را کسب نموده‌اند و باید در اولویت سیاستگذاری جمعیتی قرار بگیرند.
  3. بررسی وضعیت آسیب‌پذیری اجتماعی کودکان تحت پوشش نهاد حمایتی بنیاد کودک در شهر سنندج
    1402
    خانواده به عنوان اولین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی تلقی می‌گردد به همین دلیل هر گونه اختلالی در آن سریعاً به کودکان رسوخ می‌یابد. کودکان به دلیل داشتن ویژگی‌های فردی و اجتماعی خاص خود به نسبت بزرگسالان، بیشتر در معرض بحران‌ها و آسیب‌های وارده از جانب جامعه قرار می‌گیرند. دسته‌ای از کودکان وجود دارند که به دلایل متعدد از قبیل: طلاق، فوت، بیماری و ... یکی از والدین یا هر دوی آن‌ها را از دست داده و از نظر معیشتی در وضعیت نامساعدی به سر می‌برند. کودکان حاضر در این پژوهش اکثراً یا پدر را در کنار خود ندارند و یا اگر هم دارند پدر دارای بیماری‌ای صعب‌العلاج یا لاعلاج بوده و چون از رفاه اجتماعی و اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند در نتیجه مادر نان‌آور خانواده است که اکثراً برای گذران زندگی خود و خانواده‌اش مجبور به انجام فعالیت‌هایی با درآمد کم در بیرون از خانه بوده که در کنار کارهای خانه نیازمند انرژی مضاعف می‌باشد، لذا تحت پوشش نهادهای حمایتی دولتی (اعم از بهزیستی) و خصوصی (اعم از بنیاد کودک که جامعه هدف این پژوهش است)، در می‌آیند. این کودکان بیشتر مستعد آسیب‌هایی از قبیل: خلاء عاطفی و احساس انزوای اجتماعی، ضعف در برقراری روابط اجتماعی، اُفت در عملکرد تحصیلی و اختلالات یادگیری، مشکلات روحی و ... قرار دارند. هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که این کودکان از منظر شاخص‌هایی از قبیل: ویژگی‌های جمعیتی، آموزش و تحصیلات، انزوای اجتماعی و طرد و بدرفتاری اجتماعی چه وضعیتی دارند؟ مسئله بودن آسیب‌پذیری اجتماعی کودکان تحت پوشش در بستر ساختاری جامعه ایران، برای عموم جامعه مبرهن و واضح بوده و انجام پژوهش در این زمینه دارای ضرورت است. در این مطالعه، در چارچوب نظریه‌های ساختارگرایی اجتماعی به شناسایی اصلی‌ترین شاخص‌های آسیب‌پذیری اجتماعی این کودکان و سپس دسته‌بندی آن‌ها پرداخته شده و وضعیت 213 کودک 6 تا 18 سال حاضر در یکی از نهادهای خصوصی شهر سنندج، تحت عنوان بنیاد کودک مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر با روش کمّی از نوع توصیفی-پیمایشی و با رویکردی میدانی به کمک ابزار پرسشنامه و با شیوه تمام‌شماری انجام شده است. روایی ابزار پژوهش از طریق صاحبنظران مربوطه مورد تایید قرار گرفت و پس از دسته‌بندی مولفه‌ها در دو دسته اصلی و فرعی، آزمون آلفای کرونباخ برای تمامی آن‌ها انجام گرفت. نتایج حاصل از آزمون آلفا، ضمن تایید سطح بالای پایایی، قابلیت تکرار و مناسب بودن ابزار پژوهش، برخی از گویه‌ها را نامناسب نشان داده و منجر به حذف آنها گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آماره‌های توصیفی در قالب جداول توزیع فراوانی، نمودارهای مقتضی و شاخص‌های تمرکز و پراکندگی استفاده گردید. در ادامه، با استفاده از آزمون تک‌نمونه‌ای کولموگروف-اسمیرنف وضعیت نرمال بودن یا نبودن شاخص‌ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمون برای کلیه مولفه‌ها و زیرمولفه‌ها نشان داد که تنها در دو مورد (شاخص کلی آموزش و تحصیل و زیر مولفه گوشه‌گیری اجتماعی)، داده‌ها وضعیت نرمال داشته‌اند و در بقیه موارد داده‌ها غیر نرمال بوده‌اند. بنابراین، برای آزمون فرضیه‌های اول، دوم و سوم از آزمون خی‌دو یک‌بُعدی یا تک‌متغیره استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد که بین فراوانی‌های مشاهده شده و فراوانی‌های مورد انتظار به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد. لذا در تمامی فرضیه‌های پژوهش (غیر از دو زیرمولفه بهره‌مندی از امکانات کمک آموزشی و کلاس‌های غیر درسی و اوقات فراغت)، فرض صفر تایید و فرض پژوهشی رد می‌گردد. در نهایت برای بررسی مولفه‌های آموزش و تحصیل، انزوای اجتماعی و طرد و بد رفتاری اجتماعی و زیر مولفه‌های آن‌ها، بر حسب ویژگی‌های جمعیتی سن و تعداد اعضای خانواده (از آزمون همبستگی اسپیرمن)، جنسیت (از آزمون من وایتنی)، زندگی با وابستگان، محله زندگی، تحصیلات و شغل (از آزمون کروسکال والیس) در قالب فرضیه چهارم استفاده شد که در این مرحله نتایج به دست آمده از آزمون فرضیات بجز در موارد جزئی حاکی از تایید فرض صفر (مبنی بر عدم وجود تفاوت در شاخص‌های مورد مطالعه بر حسب ویژگی‌های جمعیتی) و رد فرضیه پژوهش بوده است. علیرغم اینکه فرضیه‌های پژوهش مطابق با انتظار تئوریک مطالعه نبوده است، اما تحقیق در صدد بررسی وضعیت شاخص‌های آسیب‌پذیری اجتماعی این کودکان و ایجاد اطلاعاتی ارزشمند جهت هر گونه برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های مرتبط برای بهبود و توانمندسازی کودکان بی‌سرپرست و تک سرپرست در معرض آسیب بسیار مهم و دارای دلالت پژوهشی و کاربردی بوده است.
  4. دگردیسی معنای کولبری از پیشه تا هویت‌یابی: تحلیل روایت کولبران بانه
    1402
    هدف پژوهش حاضر مطالعه کولبری به مثابل یک سبک‌زندگی با دلالت‌های هویتی است. روش‌شناسی پژوهش کیفی بوده و از روش تحلیل روایت استفاده شده است. میدان مورد مطالعه کولبران شهرستان بانه هستند. جهت جمع-آوری داده‌ها از مصاحبۀ نیمه‌ساختار یافته عمیق و با جزئیات استفاده شد. در همین راستا 19 نفر از کولبران با روش-نمونه‌گیری هدفمند و با حفظ حداکثر تنوع انتخاب شدند. با تحلیل داده‌ها به روش تماتیک 5 تم اصلی به شرح زیر استخراج شد: در ارتباط با زمینه‌های شکل‌دهنده کولبری تم اصلی اقتصاد مرز تخریب شده و توسعه نیافتگی به دست آمد. در ارتباط با معنای کولبری، تم اصلی کولبری به مثابه حفظ کرامت دست یافتیم. در ارتباط با دلالت های هویت کولبری دو تم اصلی گسست از هویت مشروعیت بخش و هویت مقاومت به دست آمد. بر مبنای یافته های حاصله، ولبری صرفاً جنبۀ اقتصادی نداشته است، بلکه برساخته ای سیاسی و متاثر از عوامل فرهنگی و هویتی است. علاوه بر این کولبری امروزه به سبکی هویت بخش تبدیل شده است که از سوی کولبران به شیوه ای مبدعانه فهم و تفسیر شده و روایت مسلط را به چالش می کشد
  5. بیکاری جوانان و بازنمایی کارآفرینی خرد در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران (مورد مطالعه: برنامه ی حرفه ای شو)
    1401
    بیکاری جوانان در ایران پدیده ای است که از سویی به معضلی فراگیر و دامنه دار در زندگی فرودستان تبدیل شده است و از سویی دیگر زمینه ا ی است که امکان انقیاد آنان را فراهم می آورد. در وضعیتی که بیکاری جوانان به امری متداول در زندگی فرودستان تبدیل شده است، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، برنامه های متعددی را با مضمون کارآفرینی منتشر می نماید؛ موضوع این پژوهش، مطالعه ی بازنمایی منجی انگارانه و ایدئولوژیک کارآفرینی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران می باشد. هدف اصلی پژوهش پاسخگویی به چگونگی و چرایی بازنمایی کارآفرینی خرد است. بدین منظور برای پاسخگویی به سوالات پژوهش، یکی از برنامه های صداوسیما تحت عنوان حرفه ای شو انتخاب، به صورت هدفمند نمونه گیری و به روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل محتوای پژوهش منتج به استخراج هشت مقوله ی محوری شد که مجموع توضیحات آن بدین شرح است: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در مواجه با بیکاری جوانان نوعی بازنمایی ایدئولوژیک را از کارآفرینی خرد نشر می دهد، در این بازنمایی، افراد با مبادرت به کارآفرینی، به آسانی مشکلات و مصائب را پشت سر گذاشته و به موفقیت های متعددی از قبیل کسب سود و سرمایه دست می یابند. گرایش جوانان به کارآفرینی خرد علاوه بر آنکه قرارگیری در نوعی مکانیزم سرگرم سازی و بازدارندگی اعتراض است، تحفه ای است که بازار آن را می طلبد؛ استثماری نظام مند و خودکار که از حداقل سرمایه آغاز شده و به حداکثر سود و فروش منتج شود.
  6. بررسی سطح و روند ازدواج زودهنگام و همبسته های جمعیتی و اجتماعی آن در استان کردستان
    1401
    در کشورهای در حال توسعه، تفاوت های جغرافیایی در اعمال و باورهای فرهنگی وجود دارد که به شدت بر پذیرش و شیوه های ازدواج زودهنگام تاثیر می گذارد. در استان کردستان، وجود تنوع در هنجارها، ارزش ها و سنت های اجتماعی فرهنگی، ازدواج زودهنگام را در مقایسه با سایر نقاط کشور تشویق می کند. گسترش این پدیده را می توان به انطباق با هنجارهای اجتماعی، جستجوی موقعیت اجتماعی، تضمین باکرگی، منفعت مادی و امنیت برای آینده نسبت داد. پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی و روش تحقیق از نوع کمّی است. هدف از این پژوهش بررسی سطح و روند ازدواج زودهنگام و همبسته های جمعیتی و اجتماعی آن در استان کردستان است که با استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه داده ها، ازدواج زودهنگام و همبسته های جمعیتی اجتماعی مرتبط با آن توصیف و تحلیل شده اند. ازدواج زودهنگام یا ازدواج کودکان به عنوان ازدواج یا پیوند بین دو نفر تعریف می شود که در آن یک یا هر دو طرف کمتر از 18 سال سن داشته باشند. در این پژوهش بخشی از داده های مورد استفاده توسط مرکز آمار ایران جمع آوری شده اند که مشتمل بر داده های سرشماری عمومی سال 1395 است و بخش دیگری از داده ها شامل داده های سازمان ثبت احوال می باشد که بین سال های 1393 تا 1399 ثبت شده اند. داده های سرشماری مشتمل بر جنسیت، سن، محل سکونت شهری و روستایی، وضعیت زناشویی، وضعیت فعالیت، وضعیت سواد، سطح تحصیلات و محل تحصیل و داده های ثبت احوال شامل جنسیت، سال ازدواج، مرتبه ازدواج، تاریخ تولد فرد و سن فرد در زمان ازدواج و شهرستان محل سکونت می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد زیر 18 سال می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که فراوانی ازدواج زودهنگام در میان زنان محصل دارای تحصیلات راهنمایی و سپس ابتدایی در مناطق شهری بیش تر بوده است. علاوه بر این، در شهرستان های سنندج و قروه بیشترین و در شهرستان دهگلان کمترین ازدواج زودهنگام ثبت گردیده است. میانگین سن افراد در ازدواج زودهنگام در استان 16.36 سال است. بر اساس داده های ثبت احوال افراد 17 ساله با 35.8 درصد دارای بیش ترین فراوانی ازدواج زودهنگام هستند. نتایج تحلیل های دومتغیره نشان داد که رابطه ازدواج زودهنگام با اکثر متغیرها مثبت و معنی دار بوده اند. از سوی دیگر نیز، روند تغییرات این پدیده در استان روندی نزولی را نشان می دهد. همچنین بر اساس نتایج تحلیل چندمتغیره، افراد ساکن روستا، افراد خانه دار و ساکنین شهرستان هایی مانند سروآباد و دیواندره احتمال ازدواج زودهنگام شان بیشتر از ساکنین شهری، افراد محصل و ساکنین شهرستان های سنندج و مریوان بوده است. این نتایج دال بر آن است که سواد، زندگی در محیط های شهری و مدرن تر به واسطه دسترسی به عناصر نوسازی همچون تحصیلات از عوامل بازدارنده برای ازدواج زودهنگام به شمار می روند. لذا نهادهای مرتبط با خانواده در راستای ازدواج های بهنگام و پیشگیری از پیامدهای این گونه ازدواج ها، می طلبد سازوکارهای ازدواج در سنین مناسب را در دستور کار قرار دهند. البته دسترسی به داده های جامع تر و با سطح پوشش متغیرهای بیشتر می تواند شناخت عمیق تری از مسئله به دست دهند.
  7. بررسی ارتباط بین تعارض کار-خانواده و نگرش های ازدواج و باروری (مطالعه موردی زنان شاغل در شهر سنندج)
    1401
    یکی از اساسی ترین تغییرات جمعیت شناختی در طول سه دهه گذشته در ایران کاهش چشم گیر فرزندآوری و تحولات ازدواج بوده است. پژوهش حاضر ارتباط بین تعارض کار-خانواده و نگرش های ازدواج و باروری زنان شاغل را مورد بررسی قرار داده است. چارچوب نظری و مدل تحلیلی پژوهش از نظریه های موجود در خصوص تعارض نقش و نظریه های نابرابری جنسیتی، حمایت اجتماعی و منابع اقتصادی زنان اقتباس و فرضیه ها تدوین گردید. پژوهش حاضر، از سنخ مطالعات کمّی و از نوع همبستگی است و بر حسب روش گردآوری اطلاعات، یک بررسی پیمایشی است که در سال 1400 در شهر سنندج انجام گرفت. جامعه آماری شامل زنان ازدواج نکرده و دارای همسر 15 تا 49 سال است که 338 نفر از آنان با روش های نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و نمونه گیری تصادفی ساده برای پاسخ به پرسشنامه محقق ساخته و به شکل خوداظهاری انتخاب شدند. نتایج پژوهش در سطح روابط دو متغیره، موید صدق برخی از فرضیه ها بوده است؛ از طرفی، زنان ازدواج نکرده ای که تعارض کار-خانواده بالاتری را تجربه کرده اند، سن بالاتری را برای ازدواج مناسب دانسته اند، یعنی بین میزان تعارض کار-خانواده و نگرش آنان به حداقل سن مناسب ازدواج رابطه مستقیم وجود داشت. از طرف دیگر، تجربه بالاتر تعارض کار-خانواده در بین زنان دارای همسر با نگرش به تعداد فرزند کمتر همراه بوده است که گویای ارتباط معکوس این دو متغیر است. علاوه بر این، هم در زنان ازدواج نکرده و هم دارای همسر، رابطه بین حمایت اجتماعی در خانواده و تعارض کار-خانواده معکوس، و در زنان دارای همسر رابطه بین تقاضاها و انتظارات نقشی خانواده و برابری جنسیتی با تعارض کار-خانواده ارتباط از نوع معکوس و معنادار بوده است. تحلیل چند متغیره داده ها در دو مدل جداگانه برای زنان ازدواج نکرده و دارای همسر نشان داد که در زنان مجرد، 23/5 درصد از تغییرات نگرش به سن مناسب ازدواج دختران توسط دو متغیر وضعیت استخدام در جهت منفی و تعارض کار-خانواده در جهت مثبت توضیح داده می شود. در زنان دارای همسر نیز، دو متغیر تعارض کار-خانواده در جهت منفی و سن در جهت مثبت 5/42 درصد از تغییرات نگرش به تعداد فرزند آیده آل را توضیح داده اند. به طور خلاصه، نتایج این پژوهش قرار گرفتن زنان در موقعیت های شغلی ایمن و با ثبات و نیز رفع تعارض های بین کار و خانواده با در پیش گرفتن سیاست های حمایت از خانواده را برای تحقق ایده آل های ازدواج دختران و ایده آل های فرزندآوری زنان برجسته می کند.
  8. مطالعۀ کیفی تجربۀ طرد اجتماعی در میان پیروان فرقۀ اهل حق (موردمطالعه: شهرستان ثلاث باباجانی)
    1401
    هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته طرد اجتماعی، از دیدگاه مردم فرقه اهل حق، به عنوان اقلیت مذهبی در شهرستان ثلاث باباجانی است. رویکرد مورداستفاده در پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است که با روش مردم نگاری انتقادی به بررسی و تحلیل دادها پرداخته شده است. روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق است جامعه آماری شامل تمامی افراد فرقه اهل حق ساکن در شهرستان ثلاث باباجانی بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد30 نفر از آن ها مورد مصاحبه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده حاصل از مصاحبه ها در این مطالعه باراهنمایی، نظریات دو نظری پرداز، پیر بوردیو و آنتونی گیدنز برای ترسیم فضا و زمینه طرد اجتماعی فرقه اهل حق مورداستفاده قرار گرفت یافته ها حاکی از آن است که طرد در ابعاد و اشکال گوناگونی و با پیامدهای متنوعی خود را نمایان می سازد پدیده طرد اجتماعی در میدان موردمطالعه دارای پیامدهای مختلفی بوده است که شامل (ترس، تقلیل هویت، انزوای اجتماعی، انزوای شغلی، سرخوردگی، انگ شغلی، عدم اعتماد، انسداد اقتصادی، بسته بودن دایره ازدواج، زوال حریم شخصی، عدم مشارکت، پنهان کردن هویت خویش، افزایش یاس و ناامیدی، ایجاد احساس نابرابری، بدبینی) است. مهم ترین نتیجه این طرد اجتماعی جامعه اهل حق در میدان مطالعه منجر به شکل گیری زندگی درون گروهی بین آنان شده است که شامل (ازدواج باهم کیش، معاشرت خانوادگی اهل حق باهم، مبادلات اقتصادی درون گروهی، عدم اعتماد به مردم غیر اهل حق، تمایز زبانی، تفاوت فرهنگی) بود... عاملیت های اصلی این پدیده در میدان موردمطالعه شامل (عقاید قالبی، عکس العمل متقابل، قشربندی اجتماعی، انزوا و جداسازی، انسداد سیاسی) است. از عمده ترین راهبردهای ممکن برای کاهش طرد اجتماعی جامعه اهل حق در میدان موردمطالعه می توان به (نقش رسانه ملی، فرهنگ سازی بین مردم در رابطه با پذیرش اقلیت ها به شیوه محترمانه و برخورد صحیح با آن ها، تقویت سرمایه اجتماعی، نقش اثرگذار ریش سفیدان و معتمدان و افراد مذهبی سرشناس جهت کاهش تنش ها و دسترسی به وفاق، تعامل بین نهادی، ترویج مشارکت اجتماعی بین دو گروه، افزایش مراودات، سیاستگذاری کلان، نقش شبکه های اجتماعی در شناسایی فرهنگ و آیین اهل حق، آموزش و آگاهی بخشی عمومی در رابطه با تنوع قومی- مذهبی، زبانی و پذیرش راحت آن ها و احترام گذاشتن به تفاوت ها) اشاره نمود.
  9. بررسی تاثیر فرهنگ و نگرش رانندگی بر تعداد تخلفات رانندگان تاکسی های اینترنتی (مطالعه موردی: شهر سنندج)
    1400
    هدف: بخش مهمی از مسائل ترافیکی از جمله تصادفات درون شهری، به عامل انسان و فرهنگ رانندگی او مربوط می‎شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش فرهنگ و نگرش رانندگی بر تعداد (میزان) تخلفات رانندگی در بین رانندگان تاکسی‎های اینترنتی است. این پژوهش با رویکردی جامعه‎شناختی انجام گرفت و برای پاسخ به سوالات پژوهش، از ادبیات نظری مرتبط با کنش و رفتار اجتماعی، به‎ویژه نظریه عمل منطقی و رفتار برنامه‎ریزی شده بهره گرفته است. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از سنخ مطالعات کمّی است و به روش پیمایشی در فاصله زمانی 99-1398 انجام شد. تکنیک گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق‎ساخته بود که از نظر اعتبار و پایایی مورد راستی آزمایی قرار گرفت. جامعه آماری شامل رانندگان اسنپ (به طور تقریبی 10000 نفر) در شهر سنندج بوده و با توجه به جدول کرجسی و مورگان، تعداد 373 نفر به عنوان نمونه برآورد و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. بخشی از پرسشنامه‎ها به صورت رو در رو، و بخشی دیگر به صورت الکترونیکی و در بستر گوگل فرم توزیع و جمع‎آوری گردید. در نهایت، اطلاعات 366 پرسشنامه پردازش و در نرم‎ افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرهنگ رانندگی ضعیف‎تر با میزان تخلفات رانندگی بیشتر در بین رانندگان اسنپ همراه است و برعکس. همچنین، نگرش رانندگی مثبت تر با میزان تخلفات رانندگی کمتر همراه بوده است و برعکس. به علاوه، میانگین تخلفات رانندگی در رانندگانی با سن کمتر، مجرد و رانندگانی که تعداد سال های کمتری از اخذ گواهی نامه آنها گذشته نیز بیشتر بوده است. مطابق با تحلیل چندمتغیره، متغیر های وضعیت تاهل، مسئولیت اجتماعی، مشارکت و الگوپذیری دارای رابطه معنادار با تخلفات رانندگی بوده و 25.5 درصد از تغییرات آن را توضیح داده اند. همچنین، مسئولیت اجتماعی یکی از مهم ترین و قوی ترین متغیر های اثرگذار بر تخلفات رانندگی بوده است. در پایان، راهکارهایی جهت کاهش تخلفات رانندگی مبتنی بر عناصر فرهنگ رانندگی ارائه شده است.
  10. بررسی زمینه ها و عوامل جامعه شناختی موثر بر وضعیت سرمایه اجتماعی در میان ساکنان مسکن مهر (مورد مطالعه: مسکن مهر بهاران سنندج)
    1400
    مطالعه حاضر، به طور کلی در حوزه عوامل جامعه شناختی و وضعیت سرمایه اجتماعی انجام شده است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش، بررسی زمینه ها و عوامل جامعه شناختی موثر بر وضعیت سرمایه اجتماعی در میان ساکنان مسکن مهر بهاران سنندج می باشد. به این منظور، کلیه ساکنان مسکن مهر بهاران سنندج به عنوان جامعه آماری لحاظ و مورد مطالعه قرارگرفته اند. به لحاظ روش شناسی، پژوهش از نوع پیمایشی- کاربردی، مبتنی بر روش های توصیفی- همبستگی می باشد. داده های مورد نیاز پژوهش، از طریق توزیع پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. اعتبار صوری سوالات با نظر خبرگان تایید گردید. پایایی سوالات نیز به روش آلفای کرونباخ محاسبه و جهت بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل، آنوا و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته های پژوهش در نرم افزارهای آماری، تاییدکننده فرضیه های پژوهش بودند، به این معنی که بین‎ ‎سطح‎ ‎فرهنگ‎ ‎آپارتمان نشینی، درجه روابط همسایگی، سطح آشنایی با محیط اجتماعی، رضایت از محل سکونت و‎ ‎سرمایه‎ ‎اجتماعی‎ ‎ساکنان رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین بین دسترسی به امکانات و کیفیت خدمات شهری و زیر ساخت‎ها با سرمایه‎ ‎اجتماعی‎ ‎ساکنان رابطه مثبت و معنی داری دارد. اما در بعد روابط اجتماعی رابطه وجود نداشت. اما بین‎ ‎نوع‎ ‎سکونت و سرمایه اجتماعی ساکنان رابطه مثبت و معنی داری ندارد. و فقط در بعد تعلق مکانی رابطه وجود داشت. بین متغیرهای‎ ‎زمینه ای‎ ‎ (سابقه سکونت، درآمد) و‎ ‎سرمایه‎ ‎اجتماعی‎ ‎ساکنان رابطه مثبت و معنی داری دارد. بین وضعیت تاهل و‎ ‎سرمایه‎ ‎اجتماعی‎ ‎ساکنان رابطه مثبت و معنی داری دارد. در ابعاد نیز بین (تعلق مکانی، انسجام اجتماعی و روابط اجتماعی) و وضعیت تاهل ساکنان رابطه مثبت و معنی داری دارد. اما بین متغیرهای (سن، جنسیت، شغل، تحصیلات) و ‎سرمایه اجتماعی‎ ‎ساکنان رابطه مثبت و معنی داری ندارد. در متغیرهای پیش بینی کننده در رگرسیون نیز، متغیرهای فرهنگ آپارتمان نشینی با سطح معنی داری، روابط همسایگی و سطح آشنایی بر سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر تاثیرگذارند.
  11. تحلیل بر علل شکل گیری اقتصاد غیررسمی در شهر سنندج با تاکید بر دست فروشی خیابانی (مطالعه موردی: خیابان فردوسی حد فاصل بین میدان اقبال و میدان انقلاب)
    1397
    مشکلات اقتصادی و افزایش بیکاری در جامعه سبب شده که مردم برای ایجاد کسب و کار به مشاغل کاذب روی بیاورند و دستفروشی نمونه بارز آن است. به واسطه نبود اشتغال پایدار و بحران بیکاری، جمعیت بزرگ و قابل تاملی از جوانان به پدیده دست فروشی جهت تامین مخارج زندگی خود روی آورده اند. تراکم جمعیت دستفروشان در شهر سنندج به عنوان مرکز استان کردستان که با موجی از جمعیت جوانان بیکار مواجه است، بسیار مشهود است که خود نشان از ضعف مدیریت و کم کاری مسئولان دارد. فعالیت اکثر دستفروشان یا به عبارت دیگر خوداشتغالان خیابانی، ناشی از فقر، نیاز اقتصادی و نداشتن توان اجاره بهای مغازه ها است که سبب شده این افراد در هر شرایط آب و هوایی، ترس و اضطراب برخورد ماموران سد معبر شهرداری را با جان بخرند تا لقمه نانی برای خانواده های خود پیدا کنند. پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات توصیفی- اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش، تعداد تقریبی 750 نفر از دست فروشان خیابان فردوسی است که با استفاده از فرمول کوکران 322 نفر از آنان انتخاب شدند. جمع آوری داده های مربوط به تحقیق به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است؛ قسمت کتابخانه ای شامل منابع موجود مثل کتاب ها، مقالات، پایان نامه ها، و رویکرد پیمایشی شامل تکمیل پرسشنامه از نمونه آماری است. برای بررسی رابطه بین ویژگی های جمعیتی (سن، جنسیت، محل تولد، وضعیت تاهل، تعداد خانوار، سطح تحصیلات، درآمد، هزینه، شغل قبلی، و سرمایه) و گرایش به دست فروشی از آزمون خی دو استفاده شد. مطابق با دیدگاه متخصصین و دستفروش ها و با استفاده از آزمون کروسکال والیس، علل اصلی دستفروشی بیکاری، فقدان سرمایه، نبود مهارت، و مهاجرت های روستا- شهری بوده است. در نهایت، برای انطباق این دو دیدگاه و بررسی علت اصلی برای گرایش به دستفروشی با dummy variable نمودن علت ها و تحلیل آن به کمک آزمون همبستگی کانونی، عامل بیکاری با ریشه مشخصه 78/0% با همبستگی کانونی کی 9% از واریانس متغیر وابسته را می تواند توجیه نماید.
  12. بررسی میزان و عوامل اجتماعی- فرهنگی موثر بر حساسیت بین فرهنگی گروه های قومی و مذهبی شهر بیجار
    1397
    وجود همگرایی فرهنگی و پذیرش اجتماعی در بین اقوام، یکی از مطمئن ترین راه های نیل به همبستگی و وفاق اجتماعی در ایران به شمار می آید. این پایان نامه با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی به بررسی میزان حساسیت های بین فرهنگی در نزد ساکنان کُرد و تُرک شهر بیجار و عوامل مرتبط با آن می پردازد. در بخش نظری، بر مبنای مدل نظری شش گانه حساسیت های بین فرهنگی میلتون جی بنت، یک چارچوب مفهومی تنظیم گردیده و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح شده است. تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه در مورد 381 نفر نمونه از کُردها و تُرک های ساکن در شهر بیجار انجام گرفته است. بر مبنای یافته های تحقیق می توان گفت: با توجه به نتایج میزان حساسیت بین فرهنگی گروه‎های قومی و مذهبی در شهر بیجار در سطح بالا قرار دارد و بین میزان تعامل اجتماعی، میزان احساس نابرابری اجتماعی- اقتصادی گروهی، میزان تماس اجتماعی، میزان تعلق به هویت ملی و حساسیت بین فرهنگی گروه‎های قومی و مذهبی در شهر بیجار ارتباط معناداری وجود دارد هرچند که در سطح ضعیفی قرار دارد. اما بین تعلق به هویت قومی و مذهبی و فاصله اجتماعی و حساسیت بین فرهنگی گروه‎های قومی و مذهبی در شهر بیجار ارتباط معناداری وجود ندارد. با توجه به نتایج در حساسیت بین فرهنگی گروه‎های قومی و مذهبی در شهر بیجار بر حسب سن، زبان مادری، شغل، میزان درآمد، وضعیت تاهل، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و درآمد خانواده تفاوت معنی داری وجود دارد. اما در حساسیت بین فرهنگی گروه‎های قومی و مذهبی در شهر بیجار بر حسب جنسیت و میزان تحصیلات تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین متغیرهای تعامل اجتماعی، احساس نابرابری اجتماعی- اقتصادی، فاصله اجتماعی، وضعیت تاهل، درآمد ماهیانه خانواده، هویت قومی، درآمد ماهیانه، هویت ملی، تماس اجتماعی، زبان مادری، میزان تحصیلات پدر و میزان تحصیلات مادر می توانند پیش بینی کننده میزان حساسیت بین فرهنگی باشند.