Update: 2025-09-23
Eghbal Ali Mirzaie
Faculty of Humanities and Social Sciences / Department of Law
Master Theses
-
design a comprehensive model of sports law in Iraqi Kurdistan using data theory
2023The purpose of this study was to design a comprehensive model of sports law in Iraqi Kurdistan using data theory. The research method is qualitative with a systematic analysis approach. The statistical population included all experts in the field of sports law in the Iraqi Kurdistan region and the intelligence community. A statistical sample was sampled in a sufficient number based on theoretical saturation in a purposeful and accessible manner (17 people). Research tools included systematic library study and semi-structured interviews. The validity of the instrument was assessed using qualitative validation methods (content validity, kappa coefficient). Coding and conceptual framing methods were used to analyze the findings. The presented analytical framework includes five main sections: causal conditions (legal and organizational laws), contextual conditions (transfers and contracts, executive and managerial, human resources specialized in sports law), intervening conditions (control-supervision and empowerment), Solutions (criminal and protective laws in sports) and consequences (research, strengthening sports and cultural rights). In general, the results showed that the determining factors in sports law in the Iraqi Kurdistan region are not limited to a specific sector, but in several sectors such as legal and organizational laws, transfers and contracts, executive and managerial, human resources specialized in sports law, Control - Supervision and empowerment, criminal law and protection in sports, research, strengthening sports and cultural rights, each of which requires a specific strategy
-
تاثیر امر مختوم کیفری در تعامل با دعاوی حقوقی (با نگاهی به رویه قضایی ایران)
2020رویه قضایی محاکم حاکی از این است که آراء محاکم کیفری به نسبت محاکم حقوقی، بدلیل اقتدار و برتری که پیش زمینه های آن در حوزه دادسرا وجود دارد، دارای برتری می باشند و آرا محاکم کیفری برای محاکم حقوقی با استناد به ماده 18 قانون آیین دادرسی کیفری لازم الاتباع می باشند. البته این برتری تحت شرایطی می باشد از جمله: بین این احکام وحدتی باشد به این شکل که ابتدا دعوای کیفری مطرح شود و حکم قطعی کیفری در دست باشد و بین حکم موجود و دعوای مدنی ارتباط وحدت برقرار باشد به گونه ای که بتواند نتیجه آن بر دعوای دیگر تاثیر گذار باشد البته این امر به این معنا نیست که اعتبار حکم کیفری، بی هیچ محدودیت، قدرت ارزیابی قضات مدنی را از آنها سلب کند. بلکه همچنان قدرت ارزیابی از سوی قضات محاکم حقوقی وجود دارد در همین خصوص ماده 18 قانون مجازات اسلامی مشعر است که: چنانچه رأی کیفری قطعی موثر در ماهیت امر حقوقی باشد برای دادگاهی که به پرونده حقوقی رسیدگی می کند لازم الاتباع خواهد بود و اما این مسئله در مورد دعوی حقوقی به صورت استثنایی پذیرفته شده است در کل این قاعده صرفا در مورد آرای قطعی کیفری به صورت حکم (اعم از محکومیت یا برائت) و نیز قرار منع تعقیب قطعی در دعوای حقوقی تاثیر گذار بوده و سایر تصمیمات صادر شده، چنین اثر الزام آوری را ندارند و نیز تنها آن بخش از رای کیفری که ناظر بر جنبه کیفری موضوع است در دعوای حقوقی لازم الاتباع محسوب می گردد، لیکن حکم دادگاه کیفری در دعوای خصوصی به دلیل ماهیت حقوقی آن، نمی تواند برای دادگاه حقوقی الزام آور باشد. در این پایان نامه که با عنوان تاثیر امر مختوم کیفری در تعامل با دعاوی حقوقی (با نگاهی به رویه قضایی ایران) تدوین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد امر مختوم کیفری بر مدنی تاثیرگذار است و در خصوص ارتباط این دو نیز قاعده اعتبار حکم کیفری، تنها زمانی پذیرفته می شود که قلمرو آن محدود گردد. بنابراین دادرسی در حقوق کیفری به صورت نوعی است و تصمیمی که در آن اتخاذ می شود، مطلق است به این معنی که نسبیت دادرسی مدنی را ندارد و با یکبار رسیدگی، دیگر نمی توان موضوع را هر چند با تغییر شخص، دوباره رسیدگی کرد بنابراین می توان رجحان و برتری احکام جزائی بر دعوی حقوقی و لزوم تبعیت محاکم حقوقی از احکام جزائی را به عنوان یک اصل مسلم و شایع آئین دادرسی تعریف کرده و در توجیه این امر، ضمن استناد به ماده ی 227 قانون آیین دادرسی مدنی، می توان به این شکل استاد نمود که دادگاه جزایی از امکانات و اختیارات وسیع تری در تناسب با محاکم حقوقی برخوردارند و ضمن اینکه در کنار شاکی، دادستان به عنوان حافظ و نظارت بر اجرای صحیح و عادلانه قانون حضور دارد که تضمینی جهت دادرسی عادلانه می باشد. لذا از آن جایی که کشف حقیقت و اقناع وجدانی قاضی در امر کیفری، طریقیت داشته و از سوی دیگر، دادگاه حقوقی تنها بر مبنای استماع دلایل طرفین و محدود به ادله احصاء شده اقدام به صدور رأی می نماید، رأی قطعی کیفری بر محکمه مدنی لازم الرعایه می باشد.