صلاح الدین منوچهری
Update: 2025-09-23

صلاح الدین منوچهری

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه علوم اقتصادی

Master Theses

  1. بررسی تاثیر نوآوری و صنایع خلاق بر جامعه پایدار
    موضوعات مرتبط با پایداری بیش از دو دهه است که مورد توجه سیاست‌گذاران و اقتصاددانان قرار گرفته است و همواره تلاش شده شاخص‌هایی برای اندازه‌گیری پایداری ارائه شود. به این منظور، بنیاد جامعه پایدار هلند در سال 2006 شاخصی تحت عنوان جامعه پایدار معرفی کرده است. هدف از این شاخص، معرفی یک روش کمی برای اندازه‌گیری سطح پایداری جوامع براساس سه بعد رفاه شامل رفاه انسانی، زیست محیطی و اقتصادی است. بررسی عوامل موثر بر جامعه پایدار امری ضروری است. در جهان امروز نوآوری و صنایع خلاق نقش کلیدی در پیش‌برد اهداف یک جامعه دارند. این دو عامل منجر به تغییراتی در اقتصاد، محیط زیست و کیفیت زندگی انسان‌ها می‌شوند و از این طریق پایداری و رفاه جوامع را تحت تاثیر قرار می‌دهند. بنابراین لازم است نحوه اثرگذاری نوآوری و صنایع خلاق بر پایداری جامعه مطالعه شود. از این رو در این پژوهش تاثیر نوآوری و صنایع خلاق بر شاخص جامعه پایدار در منتخبی از کشورهای جهان طی دوره زمانی 2013 تا 2020 با استفاده از رویکرد رگرسیون انتقال ملایم بررسی شده است. تاثیر نوآوری و صنایع خلاق بر جامعه پایدار در دو مدل مجزا بررسی می‌شود و وقفه اول جامعه پایدار به عنوان متغیر انتقال در نظر گرفته می‌شود. یافته‌ها حاکی از آن است که بین متغیرهای پژوهش در هر دو مدل رابطه غیرخطی برقرار است. حالت بهینه برای مدل جامعه پایدار و نوآوری با دو تابع انتقال و یک حد آستانه و حالت بهینه برای مدل جامعه پایدار و صنایع خلاق با دو تابع و دو حد آستانه انتخاب شده است. انتقال توابع در مدل جامعه پایدار و نوآوری تقریباً ملایم صورت گرفته است اما در مدل جامعه پایدار و صنایع خلاق انتقال به رژیم دوم بسیار سریع و انتقال به رژیم سوم آهسته صورت گرفته است. یافته‌ها نشان می‌دهد نوآوری در رژیم اول اثر مثبت و در رژیم‌های دوم و سوم تاثیر منفی بر جامعه پایدار داشته است. به عبارت دیگر با افزایش سطح پایداری جامعه از اثر مثبت نوآوری کاسته شده و به منفی تبدیل شده است. صنایع خلاق نیز در هر سه رژیم تاثیر منفی بر جامعه پایدار داشته است. به عبارتی صنایع خلاق در هر سطحی از پایداری موجب کاهش جامعه پایدار شده است. براساس نتایج مشخص می‌شود فقط جنبه‌های اقتصادی نوآوری و صنایع خلاق مورد متوجه بوده است و اثرات جانبی آن بر اجتماع و محیط زیست نادیده گرفته شده است. برای کاهش تبعات منفی این دو عامل و بهره‌گیری از مزایای آن‌ها لازم است در سیاست‌گذاری‌ها و فعالیت‌های مرتبط با نوآوری تجدیدنظر شود. بایستی در کنار توجه به بعد اقتصادی پروژه‌های نوآورانه و خلاقانه، اثرات آن‌ها بر اجتماع و محیط زیست نیز مدنظر قرار داد. توسعه چارچوب‌های مقررات پایداری، حمایت از نوآوری‌های پایدار، تشویق به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بشر دوستانه و حامی محیط زیست و پایش مداوم اثرات فعالیت‌های مبتنی بر نوآوری و خلاقیت از جمله راهکارهایی برای کاهش تبعات منفی این فعالیت‌ها است.
  2. بررسی تاثیر ریسک اقلیمی بر ریسک امنیت انرژی
    ریسک اقلیمی به احتمال وقوع رویدادهای اقلیمی شدید و زیان‌بار و تاثیرات منفی آن‌ها بر جوامع و محیط‌زیست اشاره دارد. از سوی دیگر، ریسک‌های ناشی از تغییرات اقلیمی مانند رویدادهای شدید آب‌وهوایی و افزایش سطح دریاها، تهدیدی جدی برای امنیت انرژی و پایداری جوامع به شمار می‌رود. با توجه به پیچیدگی و اهمیت موضوع امنیت انرژی، بررسی جامع عوامل موثر بر آن، شناسایی تهدیدات موجود و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود شرایط، امری ضروری است. هدف اصلی این پژوهش بررسی واکنش ریسک امنیت انرژی به ریسک اقلیمی در دوره‌ی 2004 – 2018 برای 75 کشور (شامل 31 کشور توسعه یافته و 44 کشور درحال توسعه) با استفاده از مدل خود رگرسیون برداری پانلی (PVAR) بوده است. باتوجه به یافته‌ها میانگین شاخص ریسک امنیت انرژی (ESRI) در هر دو گروه تقریباً یکسان است، اما در سایر متغیرها تفاوت‌های قابل‌توجهی وجود دارد. میانگین شاخص ریسک اقلیمی (CRI)، جهانی‌شدن (GI) و اندازه دولت (Gs) در کشورهای توسعه‌یافته به‌طور قابل‌توجهی بالاتر از کشورهای درحال‌توسعه است. که حاکی از آن بوده کشورهای توسعه‌یافته به‌طورکلی در معرض ریسک‌های اقلیمی بیشتری قرار دارند و سطح جهانی‌شدن و دخالت دولت در اقتصاد آن‌ها بیشتر است. در مقابل، میانگین رشد اقتصادی (RGg) و ارزش‌افزوده بخش صنعت (Ind) در کشورهای درحال‌توسعه بالاتر است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که واکنش ریسک امنیت انرژی به ریسک اقلیمی در کشورهای منتخب در حال توسعه و توسعه یافته مثبت بوده است. یعنی افزایش شوک‌های مربوط به ریسک اقلیمی در طول این سال‌ها، ریسک مربوط به امنیت انرژی را در کشورهای مذکور افزایش داده که میزان افزایش ریسک امنیت انرژی در کشورهای توسعه یافته کمتر از کشورهای در حال توسعه بوده است.
  3. بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر قیمت مسکن در ایران
    مسکن یکی از نیازهای اساسی انسان است که نقش حیاتی در تامین رفاه و امنیت فردی و اجتماعی دارد. اهمیت مسکن به‌عنوان یک سرپناه، فراتر از جنبه فیزیکی آن بوده و تاثیرات گسترده‌ای بر سلامت روانی، اجتماعی و اقتصادی افراد دارد. قیمت مسکن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی، مستقیماً بر کیفیت زندگی و قدرت خرید خانوارها تاثیر می‌گذارد. افزایش قیمت مسکن می‌تواند منجر به نابرابری‌های اجتماعی، کاهش دسترسی به مسکن مناسب و افزایش فشارهای اقتصادی بر خانوارها شود. از این رو، بررسی عوامل موثر بر قیمت مسکن و اتخاذ سیاست‌های مناسب برای کنترل آن، از اهمیت ویژه‌ای در برنامه‌ریزی شهری و توسعه پایدار برخوردار است. سرمایه اجتماعی به مجموعه‌ای از شبکه‌ها، روابط، اعتماد و هنجارهای مشترک در یک جامعه اشاره دارد که همکاری و هماهنگی بین افراد و گروه‌ها را تسهیل می‌کند. این سرمایه در ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش مشارکت اجتماعی، و ایجاد حس تعلق به جامعه نقش بسزایی دارد. رابطه بین سرمایه اجتماعی و قیمت مسکن به این شکل است که مناطق با سطح بالای سرمایه اجتماعی معمولاً جذاب‌تر هستند و افراد تمایل بیشتری به زندگی در این مناطق دارند. این مناطق اغلب دارای زیرساخت‌های بهتر، امنیت بیشتر، و خدمات عمومی با کیفیت بالاتر هستند که باعث افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت مسکن در این مناطق می‌شود. بنابراین، سرمایه اجتماعی می‌تواند به‌طور غیرمستقیم بر قیمت مسکن تاثیرگذار باشد و به عنوان یک عامل کلیدی در تصمیم‌گیری‌های مربوط به خرید و سرمایه‌گذاری در بخش مسکن مورد توجه قرار گیرد. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر قیمت مسکن در ایران طی بازه زمانی 1368 تا 1401 و با استفاده از روش کوانتایل است. نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنادار شاخص سرمایه اجتماعی بر قیمت مسکن است. همچنین متغیر نرخ ارز، قیمت طلا، نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی سرانه و شاخص سهام دارای تاثیر مثبت و معنی دار بر رشد قیمت مسکن در ایران دارد. با توجه به نتایج پژوهش که تاثیر مثبت سرمایه اجتماعی بر قیمت مسکن را نشان می‌دهد، سیاست‌گذاران می‌توانند با تقویت سرمایه اجتماعی در جوامع محلی، به کاهش فشار بر بازار مسکن کمک کنند. این اقدام می‌تواند شامل حمایت از برنامه‌های محلی برای افزایش تعاملات اجتماعی، توسعه فضاهای عمومی مشترک و ترویج مشارکت‌های اجتماعی و اقتصادی در سطح محلی باشد. همچنین، به منظور مدیریت تاثیر متغیرهای اقتصادی مانند نرخ ارز و تورم بر قیمت مسکن، توصیه می‌شود سیاست‌های مالی و پولی مناسبی اتخاذ شود که به تثبیت این عوامل کمک کرده و نوسانات قیمت مسکن را کنترل کند. از این طریق، می‌توان تعادل پایداری در بازار مسکن ایجاد کرد و به افزایش دسترسی به مسکن مقرون به صرفه کمک نمود.
  4. تاثیر رشداقتصادی و شهرنشینی بر کاهش فقر در ایران
    شناسایی عوامل اقتصادی و غیراقتصادی موثر بر فقر در کشورهای درحال‌توسعه، به‌منظور تحقق توسعه پایدار، حائز اهمیت است. تاثیر رشد اقتصادی و شهرنشینی، با ایجاد اشتغال، توسعه زیرساخت‌ها و توزیع عادلانه منافع، اهمیت زیادی در کاهش فقر دارند. این عوامل اولویت مهمی برای سیاست‌گذاران اقتصادی محسوب می‌شوند و به نیازهای اقشار محروم و فقیر جامعه پاسخ می‌دهند. اهمیت فقر و تحقق توسعه پایدار به‌عنوان اهداف اساسی کشورهای درحال‌توسعه، بیش‌ازپیش تاکید شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر رشد اقتصادی و شهرنشینی بر کاهش فقر در ایران، طی دوره‌زمانی 1401- 1371 با استفاده از مدل خودرگرسیون با وقفه‌های توزیعی (ARDL) می‌باشد. شاخص مورد استفاده برای کاهش فقر، شاخص ضریب جینی و متغیرهای استفاده شده در پژوهش نرخ رشداقتصادی، نرخ شهرنشینی، تورم، رانت نفت و درجه باز بودن تجارت است. نتایج حاصل از برآوردها بیانگر این است که متغیر نرخ رشد اقتصادی با یک وقفه تاثیر منفی و معنادار بر کاهش فقر در ایران دارد؛ همچنین متغیر نرخ شهرنشینی با تاثیر مثبت و معنادار بر کاهش فقر، به دلیل توزیع نامناسب منافع و افزایش هزینه‌ها برای افراد فقیر و کم‌درآمد می‌تواند منجر به افزایش فقر در کشور شود. همچنین یافته‌های حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که رانت نفت تاثیر منفی و معناداری بر کاهش فقر دارد، نتایج حاکی از این است که رانت نفت به دلیل وابستگی اقتصادی به منابع طبیعی و عدم تنوع اقتصادی، می‌تواند منجر به کاهش فقر در ایران شود. طبق برآورد نتایج، متغیرهای تورم و درجه باز بودن تجارت نیز تاثیر مثبتی بر کاهش فقر دارند.
  5. مطالعه‌ی رابطه بازاریابی پنهان و قضاوت مصرفی با نقش میانجی تجربه مشتریان
    تجربه مستقیم و منحصربفرد در استفاده از محصول، درک عمیق‌تری از مزایا و ویژگی‌های آن و درنهایت تاثیر‌گذاری بیشتری بر رضایت و قضاوت مصرفی فراهم می‌کند. در بازاریابی پنهان، با ایجاد تجربه‌های خلاق و خارق‌العاده، می‌توان نقش میانجی را در تاثیرگذاری بر تجربه مشتری نیز تقویت کرد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تجربه‌ی مشتریان در قضاوت کالا و محیط و اهمیت حواس انسان در تجربه‌ی مثبت یا منفی و در نهایت نقش بازاریابی پنهان در قضاوت مصرفی صورت گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ رویکردهای کلی از نوع تحقیقات کمی، و به لحاظ هدف کاربردی است. از نظرگردآوری داده‌ها و اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل یک تحقیق توصیفی و غیرآزمایشی می‌باشد و تحلیل‌ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شده است. همچنین پژوهش حاضر برحسب نحوه اجرا از نوع پیمایشی می‌باشد، زیرا داده‌های پژوهش از طریق پرسشنامه جمع‌آوری می‌شود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مشتریان فروشگاه‌های زنجیره‌ای شهر سنندج واقع در استان کردستان است و پرسشنامه میان 280 نفر از مشتریان که با نرم افزار G*Power به دست آمده بود، پخش شد. یافته‌ها نشان می‌دهد که با توجه به ضریب مسیر(0.504) بین بازاریابی پنهان و تجربه مشتری تاثیر مثبت و قابل توجهی وجود دارد همچنین رابطه بین تجربه مشتری و قضاوت مصرفی با ضریب 0.458 نشان‌دهنده تاثیر مثبت و معنادار این دو متغیر است. به علاوه رابطه مستقیم بین بازاریابی پنهان و قضاوت مصرفی نیز با ضریب 0.309 نشان داده شده که نشان‌دهنده تاثیر مثبت ولی کمتر از رابطه غیرمستقیم از طریق تجربه مشتری است. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه و بازاریابی پنهان با هم نقش قوی‌تر و معناداری در قضاوت مصرف‌کننده ایفا می‌کنند.