تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
سیدحسین حسینی مهر
دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه علوم ورزشی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تاثیر تمرینات کششی ایستا، پویا و فوم رولر بر فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی فوتبالیستهای دانشگاهی در حین اجرای آزمونهای تعادلی
1402پیش زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که سفتی یکی از ویژگی های مکانیکی عضله است که می تواند بر عملکرد ورزشی تاثیر بگذارد و با خطر کشیدگی عضلانی به ویژه در فعالیت های با شدت بالا ارتباط دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات کششی ایستا، پویا و فوم رولر بر فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی بازیکنان فوتبال دانشگاهی در حین اجرای آزمون های تعادلی بود. روش شناسی: تعداد 20 بازیکن فوتبال مرد دانشگاهی با دامنه سنی 25-18 سال به صورت داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند. پروتکل تمرینی شامل 5 نوع کشش ایستا، پویا، فوم رولر، فوم رولر همراه با کشش ایستا و فوم رولر همراه با کشش پویا بود. در ابتدا پیشآزمون فعالیت الکتریکی هفت عضله تیبیالیس قدامی، نعلی، دوقلوی داخلی و خارجی، پهن داخلی و خارجی و عضله دوسررانی در حین اجرای آزمونهای زمان ایستادن روی یک پا و آزمون تعادلی Y برای محاسبه سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات گرفته شد. سپس یکی از 5 نوع کشش به صورت تصادفی انتخاب و بلافاصله بعد از اعمال کشش پس آزمون های مربوطه به صورت تصادفی گرفته شد. فاصله بین جلسات کشش 48 ساعت بود. از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر جهت تجزیه و تحلیل اثرات درون گروهی استفاده شد. سطح معنیداری برای تمام آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج مطالعه نشان داد که نوع کشش تاثیر معنیداری بر سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات در حین اجرای آزمون های تعادلی دارد و کشش پویا همراه با فوم رولر تاثیر بیشتری بر سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات دارد (p˂0.05). به طوریکه اعمال کشش پویا همراه با فوم رولر منجر به کاهش بیشتر سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات شد. نتیجهگیری: با توجه به کاهش سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات بعد از اعمال انواع کشش و همچنین تاثیر بیشتر کشش پویا همراه با فوم رولر، پیشنهاد می گردد که جهت کاهش خستگی عضلانی و پیشگیری از آسیب های ورزشی از تمرینات کششی پویا همراه با فوم رولر استفاده گردد.
-
اثر تمرینات کششی و مکمل سازی ویتامین D و امگا 3 بر تعادل، انعطاف پذیری و قدرت افراد سالمند
1402هدف این تحقیق اثر تمرینات کششی و مکمل سازی ویتامین D و امگا 3 بر تعادل، انعطاف پذیری و قدرت افراد سالمند بود. این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی بود که جامعه آماری آن شامل کلیه مردان سالمند شهر مریوان در سال 1402 بود. 40 نفر از جامعه آماری مورد نظر که دارای شرایط تحقیق (با توجه به معیارهای ورود و خروج) بودند به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین +یتامینD، تمرین+امگا3 و تمرین+ویتامینD+امگا3 تقسیم شدند. بنابراین روش نمونه گیری اولیه در این تحقیق، روش داوطلبانه و از نوع هدفمند بود. این تحقیق به مدت 4 هفته و با شرکت 40 نفر سالمند مرد انجام شد. ابتدا قبل از شروع برنامه تمرینی، مشارکت کنندگان از اهداف و روش تحقیق آگاه شدند و از آزمودنی ها، رضایتنامه کتبی گرفته شد و هر چهار گروه پیش آزمون انجام دادند که شامل اندازه گیری های اولیه تعادل، قدرت، انعطاف پذیری، قد، وزن بود. سپس گروه های تجربی پروتکل تمرینات کششی را به مدت 4 هفته و 4 بار در هفته انجام دادند. گروه های مصرف کننده ویتامین D و امگا 3؛ دو کپسول یک گرمی روغن ماهی یا دارونما در صبح و عصر همراه با آب و پس از وعده های غذایی اصلی مصرف کردند و به شرکت کنندگان توصیه شد در طول مداخله ماهی نخورند. دارونما با همان ویژگی های فیزیکی مکمل اما حاوی نسبت 50:50 روغن ذرت و سویا تهیه گردید. دوز ویتامین D مصرفی به میزان توصیه شده مطالعه اخیر روی سالمندان 4000 واحد بین المللی در روز بود. در انتهای چهار هفته دوره مداخله از تمام آزمودنی ها پس آزمون مشابه پیش آزمون گرفته شد. از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس و در صورت معنی داری از آزمون تعقیبی بن فرونی به منظور تحلیل یافته ها استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده اثر برنامه تمرینات کششی و مصرف مکمل های ویتامین D و امگا 3 بر بهبود تعادل، انعطاف پذیری و قدرت سالمندان بوده است.
-
تاثیر ارتفاع ساقکفش برفعالیت الکترومیوگرافی عضلات اندام تحتانی در حین اجرای آزمون های تعادلی توسط ورزشکاران مرد با ناپایداری مزمن مچ پا
1402پیشزمینه و هدف: پیچ خوردگی مچپا یکی از رایجترین آسیبها در بین ورزشکاران است که طبق مطالعات قبلی باعث ناپایداری مزمن در اغلب ورزشکاران میشود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر ارتفاع ساق کفش بر فعالیت الکتریکی منتخبی از عضلات اندام تحتانی در حین اجرای آزمونهای تعادلی توسط ورزشکاران مرد با و بدون ناپایداری مزمن مچپا میباشد.. روش شناسی: در یک مطالعه نیمهتجربی تعداد 28 ورزشکار مرد (14 نفر با ناپایداری مزمن مچپا، 14 نفر بدون ناپایداری مزمن مچپا) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سطح فعالیت و همچنین نسبت هم انقباضی هشت عضله درشت نی قدامی، نازک نی طویل، دوقلوی داخلی، دوقلوی خارجی، نعلی، پهن داخلی، پهن خارجی و دو سر رانی در حین اجرای آزمونهای تعادلی زمان ایستادن روی یکپا (تعادل ایستا) و آزمون تعادلی Y (تعادل پویا) در سه وضعیت با پای برهنه، با کفش ساق کوتاه و بلند به صورت تصادفی اندازهگیری شد. برای ارزیابی تفاوتهای درون و بینگروهی از آزمون ANOVA با اندازهگیری مکرر استفاده شد. سطح معنیداری برای تمام آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها: نتایج مطاله نشان داد که ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر سطح فعالیت عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی ایستا دارد (P:0/00 F:16/82) و همچنین تاثیر معنیداری بر سطح فعالیت عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی ایستا در گروههای مختلف ندارد (P:0/57 F:0/55). از طرف دیگر، ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر سطح فعالیت عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی Y دارد (P: 0/00 F:6/06) و همچنین تاثیر معنیداری بر سطح فعالیت عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی Y در گروههای مختلف ندارد (P:0/89 F: 0/11). همچنین نتایج مطالعه نشان داد که ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر نسبت همانقباضی عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی ایستا دارد (P:0/00 F:16/82) اما ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر نسبت همانقباضی عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی ایستا در گروههای مختلف ندارد (P:0/57 F:0/55). علاوه بر این ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر نسبت همانقباضی عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی Y دارد(P: 0/00 F:8/99) اما ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر نسبت همانقباضی عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی Y در گروههای مختلف ندارد (P:0/31 F: 1/06). نتیجهگیری: با توجه به اینکه ارتفاع ساق کفش تاثیر معنیداری بر کاهش سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات دارد توصیه میگردد بهخصوص در افرادی که ناپایداری مزمن مچ پا دارند در تمرینات و مسابقات از کفشهای ساق بلند استفاده کنند.
-
تاثیر تعداد جلسات بازی های اصلاحی بر تعادل ایستا، پویا و قدرت عضلات اندام تحتانی کودکان با کف پای صاف
1402پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تعداد جلسات بازی های اصلاحی بر تعادل ایستا، پویا و قدرت عضلات اندام تحتانی کودکان با کف پای صاف انجام شد. تعداد 30 کودک با دامنه سنی 3-6 سال در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. در این مطالعه برای گردآوری اطلاعات مربوط به کف پای صاف، تعادل ایستا، تعادل پویا و قدرت اندام تحتانی به ترتیب از آزمونهای شاخص افتادگی استخوان ناوی، ایستادن بر روی یکپا، آزمون Y و دینامومتر استفاده شد. پس از ارزیابیهای انجام شده در پیش آزمون، آزمودنیهای گروههای تجربی تمرینات بازی های اصلاحی را انجام دادند و آزمودنی های گروه کنترل به فعالیتهای بدنی معمول خود پرداختند. پس از پایان دوره پروتکل تمرینی مجددا آزمودنیها آزمونهای مربوط به پیشآزمون را انجام داده و نتایج آنها ثبت شد. جهت بررسی تفاوت درون گروهی و بین گروهی در زمان های مختلف از آزمون آماری ANOVA با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تاثیر زمان اندازه گیری بر نمرات کف پای صاف معنی دار می باشد (02/0 =P). بر این اساس صرف نظر از گروه ها بین میانگین کف پای صاف در پیش آزمون، 1 هفته، 4 هفته، 6 هفته و 8 هفته بعد تفاوت معنی داری وجود دارد. علاوه بر این اثر تعامل بین زمان و گروه نیز در متغیر کف پای صاف معنی دار می باشد (001/0 =P). در نتیجه میتوان بیان نمود که تفاوت میانگین کف پای صاف در زمان های مختلف با توجه به سطوح متغیر گروه متفاوت می باشد. همچنین تاثیر گروه بر متغیر کف پای صاف فقط در زمان بعد از هفته 8 معنی دار میباشد (03/0 =P). همچنین نتایج مطالعه نشان داد که تاثیر زمان اندازه گیری بر نمرات تعادل ایستا معنی دار می باشد (001/0 =P). بر این اساس صرف نظر از گروه ها بین میانگین تعادل ایستا در پیش آزمون، 1 هفته، 4 هفته، 6 هفته و 8 هفته بعد تفاوت معنی داری وجود دارد. علاوه بر این اثر تعامل بین زمان و گروه نیز در متغیر تعادل ایستا معنی دار می باشد (001/0 =P). در نتیجه میتوان بیان نمود که تفاوت میانگین تعادل ایستا در زمان های مختلف با توجه به سطوح متغیر گروه متفاوت می باشد. همچنین تاثیر گروه بر متغیر تعادل ایستا فقط در زمان بعد از هفته 8 معنی دار میباشد (04/0 =P). از طرف دیگر نتایج نشان داد تاثیر زمان اندازه گیری بر نمرات جهت قدامی (001/0 =P)، جهت خلفی خارجی (001/0 =P) و جهت خلفی داخلی (001/0 =P) تعادل پویا معنی دار می باشد. بر این اساس صرف نظر از گروه ها بین میانگین نمرات جهت قدامی، جهت خلفی خارجی و جهت خلفی داخلی تعادل پویا در پیش آزمون، 1 هفته، 4 هفته، 6 هفته و 8 هفته بعد تفاوت معنی داری وجود دارد. علاوه بر این اثر تعامل بین زمان و گروه نیز در نمرات جهت قدامی (001/0 =P)، جهت خلفی خارجی (001/0 =P) و جهت خلفی داخلی (001/0 =P) معنی دار می باشد. در نتیجه میتوان بیان نمود که تفاوت میانگین نمرات جهت قدامی، جهت خلفی خارجی و جهت خلفی داخلی در زمان های مختلف با توجه به سطوح متغیر گروه متفاوت می باشد. همچنین تاثیر گروه بر متغیر تعادل پویا در مرحله 6 هفته بعد (04/0=P) و 8 هفته بعد (02/0=P) نمرات جهت قدامی، 6 هفته بعد (04/0=P) و 8 هفته بعد (01/0=P) نمرات جهت خلفی خارجی و 8 هفته بعد (03/0=P) نمرات جهت خلفی داخلی معنی دار میباشد. علاوه بر این نتایج نشان داد تاثیر زمان اندازه گیری بر نمرات قدرت پلانتار فلکشن (001/0 =P) و دورسی فلکشن (001/0 =P) معنی دار می باشد. بر این اساس صرف نظر از گروه ها بین میانگین نمرات پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن در پیش آزمون، 1 هفته، 4 هفته، 6 هفته و 8 هفته بعد تفاوت معنی داری وجود دارد. علاوه بر این اثر تعامل بین زمان و گروه نیز در نمرات پلانتار فلکشن (001/0 =P) و دورسی فلکشن (001/0 =P) معنی دار می باشد. در نتیجه میتوان بیان نمود که تفاوت میانگین نمرات پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن در زمان های مختلف با توجه به سطوح متغیر گروه متفاوت می باشد. همچنین تاثیر گروه بر نمرات پلانتار فلکشن در مرحله 6 هفته بعد (03/0=P) و 8 هفته بعد (01/0=P) و نمرات دورسی فلکشن در مرحله 8 هفته بعد (03/0=P) معنی دار میباشد. بر اساس این یافته ها و با توجه به کم هزینه بودن، عدم نیاز بـه امکانات و تجهیزات پیشرفته، تنوع در حرکات و مفرح بودن بازی های اصلاحی برای بچه ها توصیه می شود که در کنار سایر روش های تمرینی و درمانی از این بازی ها نیز جهت بهبود صافی کف پا، تعادل و بهبود قدرت به ویژه در کودکان استفاده و گسترش آن مد نظر قرار گیرد.
-
اثر کنزیوتیپ بر فعالیت الکترومیوگرافی منتخبی از عضلات اندام تحتانی ورزشکاران با ناپایداری مزمن مچ پا در حین اجرای آزمون های تعادلی
1401هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر کنزیوتیپ بر فعالیت الکترومیوگرافی منتخبی از عضلات اندام تحتانی ورزشکاران با ناپایداری مزمن مچ پا در حین اجرای آزمون های تعادلی بود. روش شناسی: در یک مطالعه نیمه تجربی تعداد 24 ورزشکار (12 نفر با ناپایداری مزمن مچ پا و 12 نفر سالم) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. فعالیت الکتریکی 8 عضله تیبیالیس قدامی، نازک نی طویل، دوقلوی داخلی و خارجی، نعلی، پهن داخلی و خارجی و عضله نیمه وتری در حین انجام آزمون های تعادلی زمان ایستادن روی یک پا و آزمون تعادل ستاره ای برای بررسی سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات، ثبت شد. از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شد. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که کنزیوتیپ تاثیر معنیداری بر سطح فعالیت عضلات و نسبت هم انقباضی عضلات در حین اجرای آزمون های زمان ایستادن روی پا نداشت، همچنین تفاوت معنی داری بین دو گروه در سطح فعالیت عضلات و نسبت هم انقباضی عضلات در حین اجرای زمان ایستادن روی یک پا وجود نداشت (05/ 0 p˂). در مقابل کنزیوتیپ تاثیر معنیداری بر نسبت هم انقباضی عضلات در حین اجرای آزمون تعادلی ستاره-ای داشت (05/ 0p˃) اما نتایج بین دو گروه معنیدار نبود (05/ 0 p˂). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر کنزیوتیپ بر نسبت هم انقباضی عضلات در حین اجرای آزمون تعادل ستاره ای پیشنهاد می شود که از آن جهت بهبود تعادل پویا استفاده گردد.
-
تاثیرتعداد جلسات تمرینات ثبات مرکزی بر عملکردهای تعادلی و قدرت اندام تحتانی ورزشکاران زنان با سابقه آسیب رباط صلیبی قدامی
1401آسیب رباط صلیبی قدامی (ACL)یکی از شایع ترین آسیب های اسکلتی عضلانی است که با وجود آنکه هم زنان و هم مردان در معرض آن قرار می گیرند، اما میزان شیوع این آسیب در زنان بیشتر است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تعداد جلسات تمرینات ثبات مرکزی بر عملکردهای تعادلی و قدرت اندام تحتانی ورزشکاران با سابقه آسیب رباط صلیبی قدامی می باشد. تعداد 42 نفر ورزشکار خانم با میانگین سنی86/1±19/20 سال، قد 58/2 17±/176سانتی متر و جرم 66/2 ± 52/67 کیلوگرم (21 نفر ورزشکار سالم به عنوان گروه کنترل،21 نفر ورزشکار با سابقه آسیب رباط صلیبی قدامی به عنوان گروه آزمایش) که به صورت تصادفی هدفدار از جامعه آماری انتخاب شده بودند، به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. تعداد جلسات تمرینات ثبات مرکزی شامل (یک هفته، چهار هفته و هشت هفته ) بود که آزمودنی ها سه جلسه در هفته و هر جلسه 45 دقیقه پروتکل تمرینات ثبات مرکزی را انجام دادند. در این پژوهش قبل و بعد از کامل شدن جلسات تمرینی از آزمون لک لک جهت ارزیابی تعادل ایستا، آزمون Y جهت ارزیابی تعادل پویا و از دستگاه قدرت سنج دستی (MMT ) برای ارزیابی قدرت ایزومتریک گروه های عضلانی اندام تحتانی استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تعیین اختلاف معنی دار درون و بین گروهی استفاده شد. سطح معنی داری برای تمامی آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که تعداد جلسات ثبات مرکزی تاثیر معنی داری بر تعادل ایستای افراد با سابقه آسیب رباط صلیبی قدامی دارد و این تاثیرات بین دو گروه متفاوت است. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که تمرینات ثبات مرکزی بر جهت های مختلف آزمون تعادلی Y تاثیر معنی دار دارد و در مقایسه نتایج بین گروهی مشخص شد که تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل پویا بین دو گروه متفاوت بود. از طرف دیگر نتایج مطالعه نشان داد که تمرینات ثبات مرکزی تاثیر معنی دار بر قدرت عضلات اندام تحتانی دارد و در بررسی نتایج بین گروهی مشخص شد که تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر قدرت عضلات اندام تحتانی بین دو گروه متفاوت است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد تعداد جلسات تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، پویا و قدرت ایزومتریک اندام تحتانی افراد با سابقه آسیب رباط صلیبی قدامی تاثیر معنی دار دارد. لذا پیشنهاد می شود که این مورد در طراحی پروتکل های تمرینی در نظر گرفته شود.
-
اثرات حاد مکمل سدیم بی کربنات و زمانبندی مصرف آن بر توان بی هوازی ، قدرت و استقامت عضلانی در کاراته کاهای تمرین کرده
1401مقدمه: ورزشکاران در رشته های مختلف ورزشی، تمرین های شدیدکوتاه مدت و با سرعت را برای اجرای مطلوب و موثر توان ورزشکار در برنامه های خود قرار داده اند. انجام تمرینات قدرتی ، استقامتی ، توانی و مصرف مکمل سدیم بی کربنات تاثیر مثبتی بر عملکرد ورزشی دارد، در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر زمانبندی مصرف حاد مکمل سدیم بی کربنات بر شاخص های عملکردی (توان بی هوازی ، قدرت و استقامت عضلانی) می باشد. روش شناسی پژوهش: طرح این تحقیق نیمه تجربی (پیش آزمون ، پس ازمون) می باشد. ابتدا تعداد 14 نفر منتخب به دو گروه 7 نفره ( 7 نفر گروه مکمل و 7 نفر دیگر نیز به عنوان گروه دارونما) تقسیم شدند. مصرف مکمل یک ساعت قبل از اجرا و یا بلافاصله پس از اجرای دوم وینگیت بود. سپس 50 دقیقه در همان وضعیت در حال استراحت باقی ماندند. اجراهای وینگیت(4 اجرا) با فواصل 15 دقیقه استراحت اجرا شد. در پایان اجراهای وینگیت، بلافاصله تست های قدرت، توان بی هوازی و استقامت عضلانی اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مصرف مکمل سدیم بی کربنات باعث افزایش قدرت عضلانی آزمودنی ها شده است، جلسه دوم، سوم و چهارم( 05/0=P، 025/0=P و 012/0=P). بین توان بی هوازی آزمودنی های 2 گروه تنها در جلسه اول تفاوت محسوسی مشاهده شده است(003/0=P). همچنین بررسی تفاوت های بین گروهی نشان داد که مصرف مکمل سدیم بی کربنات بر استقامت عضلانی آزمودنی ها تاثیر داشته است(014/0=P ، 006/0=P، %011 =P، 009/0=P). در هر حال در هیچ یک از متغیرها، زمان مصرف مکمل (قبل از اولین اجرا یا مابین اجراها) تاثیری بر عملکرد آزمودنی ها نداشته است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که مصرف مکمل سدیم بی کربنات موجب بهبود شاخص های عملکردی استقامت و قدرت عضلانی می شود، هرچند اختلافی بین زمانبندی مصرف مکمل دیده نشد.
-
اثر مکمل دهی ال-آرژنین همراه با تمرین مقاومتی بر پاسخ VEGF و اندوستاتین طی یک دوره فعالیت مقاومتی وامانده ساز بر روی کشتی گیران شهر سنندج
1401هدف از این پژوهش بررسی اثر یک دوره مصرف مکمل ال-آرژنین بر پاسخهای VEGF و اندوستاتین طی یک جلسه فعالیت مقاومتی وامانده ساز در کشتی گیران سنندج بود. در این پژوهش 15 کشتی گیر تمرین کرده با میانگین سنی 47/2±13/21 سال؛ و شاخص توده بدنی 71/1±14/24 کیلوگرم بر متر مربع به روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مکمل (8 نفر) و دارونما (7 نفر) قرار داده شدند. در پیش آزمون و پس آزمون ، اآزمودنی ها پروتکل وامانده ساز بروس را تا زمان خستگی انجام دادند و نمونه گیری خون قبل و بلافاصله بعد از پروتکل انجام شد. افراد در گروه مکمل به مدت 45 روز مکمل آرژنین (1/0 گرم در کیلوگرم وزن بدن) دریافت کردند و گروه دارونما یک مکمل بی اثر دریافت کرده اند. هر دو گروه مطابق با هفته های گذشته تمرینات تخصصی خود را در دوره مکمل انجام دادند. سطح VEGF و اندوستاتین سرم با الایزا اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. تغییر در VEGF ، اندوستاتین و همچنین نسبت VEGF به اندوستاتین بعد از یک جلسه وامانده ساز قبل و بعد از یک دوره مکمل آرژنین در کشتی گیرانی از نظر آماری معنی دار نبودند اگرچه یافته های ما از نظر آماری معنی دار نبودند ، اما به نظر می رسد که استفاده از مکمل آرژنین با افزایش نسبی VEGF و نسبت VEGF به اندوستاتین و همچنین کاهش اندوستاتین در گروه مکمل ، منجر به توسعه نسبی فرآیند رگ زایی شد.
-
مقایسه فعالیت الکتریکی منتخبی از عضلات تنه و ران در حرکت خم شدن به جلو و برگشت با بارهای مختلف در افراد با و بدون کمر درد مزمن
1399ستون فقرات بدن انسان ساختار دقیق و پیچیده ای دارد. و هرگونه تغییر غیر طبیعی یا فشار نامناسب بر این ساختار، مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت. بخش عمده ای از وظیفه حفظ ثبات و پایداری ستون فقرات بر عهده عضلات تنه است. اگر این عضلات کارایی لازم را نداشته باشند فشار مضاعفی به مفاصل، رباط ها و سایر قسمت های بدن وارد می شود و ممکن است کمر درد ایجاد شود. اگر افراد اجسام سنگین بلند کنند یا مکررا به جلو خم شوند ممکن است در معرض کمر درد قرار بگیرند. مهره های کمر به حمایت عضلات شکم برای تحمل فشار نیاز دارند و در اثر ضعف عضلات شکم ، کمر حمایت مورد نیاز را نخواهد داشت این ناتوانی به خصوص در هنگام خم شدن و بلند کردن اجسام بیشتر دیده می شود. خم شدن تنه برای بلند کردن و یا گذاشتن بار بر روی زمین یک ریسک فاکتور برای توسعه کمر درد است. و علی رغم اینکه یکی از بخش های مهم ایجاد کننده ثبات ستون فقرات عضلات است، می توانند با گشتاوری که تولید می کنند سبب ایجاد فشار بر روی ستون فقرات شوند. حمل و نگه داشتن اجسام با دست بر میزان کمردرد و بروز آن تاثیر می گذارد و به عنوان یک عامل خطر زا محسوب می شود. با این وجود این، یکی از اعمال روزمره همه ی افراد از جمله بیماران کمردرد است. بلند کردن بار یک فعالیت کاملی است که نیازمند هماهنگی اندام تحتانی و تنه است. هدف از این مطالعه بررسی میانگین فعالیت، حداکثر فعالیت، فرکانس میانه و نسبت هم انقباضی عضلات منتخب ناحیه تنه و ران در حرکت خم شدن به جلو و برگشت با بارهای مختلف در افراد با و بدون کمر درد مزمن بود. مواد و روش ها: 31 نفر آزمودنی در دو گروه به تعداد 15نفر مبتلا به کمردرد مزمن(10 نفر زن، 5 نفر مرد) و 16 نفرافراد سالم(10 نفرزن ،6 نفر مرد) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها حرکت خم شدن به جلو و برگشت تنه را 3 مرتبه در 4 وضعیت (بدون اعمال بار خارجی،2، 5 و 10 درصد جرم بدن) انجام دادند . فعالیت الکتریکی عضلات منتخب تنه و ران (راست شکمی، مورب خارجی شکم، مورب داخلی شکم، ارکتوراسپاین پشتی، ارکتوراسپاین کمری، مولتی فیدوس، سرینی بزرگ، دوسررانی) با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون شاپیروویلک برای تعیین نرمال بودن داده ها، و از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، جهت بررسی تفاوت های درون گروهی و بین گروهی استفاده شد. یافته ها: بین میانگین فعالیت، حداکثر فعالیت، فرکانس میانه و نسبت هم انقباضی با استفاده از بارهای مختلف در دو گروه سالم و کمردرد مزمن تفاوت معناداری وجود دارد. بین میانگین فعالیت، حداکثر فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات مختلف به جز فرکانس میانه با استفاده از بارهای مختلف تفاوت معناداری وجود دارد. بین حداکثر فعالیت و فرکانس میانه عضلات مختلف در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. بین میانگین فعالیت و حداکثر فعالیت عضلات مختلف با استفاده از بارهای مختلف در دو گروه سالم و کمردردمزمن تفاوت معناداری وجود دارد اما بین نسبت هم انقباضی و فرکانس میانه عضلات مختلف با بارهای مختلف در دو گروه تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: افزایش میانگین فعالیت عضلات در گروه کمردرد مزمن باعث فراخوانی بیشتر فیبرهای عضلانی می شود در نتیجه عضلاتی که بیشتر فراخوانی می شوند دچار کمبود قدرت هستند.فعالیت بیشتر عضله مورب خارجی شکم در گروه کمردرد مزمن باعث افزایش نیروی فشاری بر روی ستون فقرات می شود و علت اصلی افزایش فعالیت عضلات شکمی در گروه کمردرد مزمن به خاطر درد و ترس از خم شدن تنه و تاثیر این عضلات در کنترل ستون فقرات است و فعالیت کمتر این عضلات در گروه سالم به خاطر کارایی بهتر و آسیب کمتر است. حداکثر فعالیت عضلات ارکتوراسپاین پشتی و مولتی فیدوس در افراد سالم نشان دهنده ثبات بیشتر ستون فقرات است به علت اینکه عضلات پشتی در وضعیت خم شدن به جلو در جهت حفظ ثبات و کنترل خمیدگی تنه و پیشگیری از کمردرد مزمن نقش مهمی دارند. عضلات تنه و ران افراد مبتلا به کمردرد مزمن با بلند کردن بارهای سنگین زودتر خسته می شود و این عامل نشان دهنده ضعف عضلات این گروه در بلند کردن بار سنگین است. نسبت هم انقباضی با استفاده از بار خارجی در گروه کمردرد مزمن بیشتر شده است که نشان دهنده بی ثباتی بیشتر ستون فقرات در این گروه است است . در نتیجه هر چه تعادل بین عضلات شکمی و پشتی در حین خم شدن با استفاده از بار خارجی بیشتر باشد، فشار کمتری به ستون فقرات وارد می شود و ثبات بیشتری اتفاق می افتد. لذا بر اساس حداکثر فعالیت عضلات پیشنهاد می شود در جهت تقویت عضلات و پیشگیری از خستگی عضلانی، (عضلات راست شکمی، مورب خارجی شکم، مورب داخلی شکم، ارکتوراسپاین کمری و مولتی فیدوس، سرینی بزرگ و دوسررانی) در افراد مبتلا به
-
ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریکی با تعادل و احتمال موفقیت در حرکات زمینی ژیمناستیک در ورزشکاران 9-11 ساله
1399هدف از پژوهش حاضر ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریکی با تعادل و احتمال موفقیت در حرکات زمینی ژیمناست کاران 11 - 9 سال کشور ایران و عراق بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را ورزشکاران ژیمناستیک کشور ایران و عراق که در سال تحصیلی 98-97 تحصیل می کردند، تشکیل دادند. به این منظور، 90 تا 120 نفر از ورزشکاران ژیمناستیک استان های مختلف کشور عراق و تعداد 100 تا 120 نفر ژیمناستیک کار از کشور ایران به عنوان نمونه انتخاب شد. به منظور نحوه ارزیابی ارتباط بین شاخص های آنتروپرومتریکی با احتمال موفقیت در حرکات زمینی ژیمناستیک، حرکات نیم پشتک، نیم وارو، چرخ و فلک و همچنین حرکت تعادلی بالانس روی دست انتخاب شدند. از ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریکی با تعادل و احتمال موفقیت در حرکات زمینی استفاده شد. سطح معنی داری برای تمامی آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد شاخص طول ران با احتمال موفقیت در حرکت نیم پشتک، چرخ فلک ، نیم وارو و تعادل (بالانس روی دست) در ژیمناست کاران کشور عراق ارتباط معناداری دارد. همچنین بین عرض مچ دست با نیم پشتک و بین حرکت چرخ و فلک با شاخص عرض لگن نیز ارتباط معناداری دیده شد. در کشور ایران نیز بین عرض لگن با احتمال موفقیت در حرکت بالانس روی دست و بین طول کف دست با بالانس روی دست و حرکت نیم وارو ارتباط معناداری وجود داشت. علاوه براین، نتایج بدست آمده نشان داد که بین نمرات اجرای حرکات بالانس روی دست، نیم پشتک، BMI و قد آزمودنی های ایرانی و عراقی تفاوت معناداری وجود دارد. این نتایج می تواند در استعداد یابی رشته ژیمناستیک در دو کشور ایران و عراق مورد استفاده قرار گیرد.
-
تاثیر تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل عصاره ی چای سبز بر غلظت فاکتور رشد فیبروبلاست 21، پروتئین ترشح یافته شبه فریزلد-5 و گلوکز در زنان چاق
1398مقدمه: در پژوهش حاضر تاثیر تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل عصاره ی چای سبز بر غلظت فاکتور رشد فیبروبلاست 21، پروتئین ترشح یافته شبه فریزلد -5 و گلوکز در زنان چاق مورد بررسی قرار گرفت. روش شناسی: جامعه آماری این پژوهش، زنان غیر ورزشکار استان زنجان بودند که از این میان، 30 نفرواجد شرایط (نداشتن سابقه فعالیت ورزشی منظم در 6 ماه گذشته و شاخص توده بدنی بیشتر از 30 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها در 3 گروه 10 نفری قرار گرفتند که شامل گروه تجربی 1 (8 هفته تمرین مقاومتی + مصرف عصاره ی چای سبز)، گروه تجربی 2 (8 هفته تمرین مقاومتی + مصرف دارونما) و گروه کنترل (مصرف عصاره ی چای سبز). در ابتدا از افراد برای حضور در جلسه توجیهی، پر کردن پرسشنامه فعالیت بدنی، فرم 24 ساعته یاد آمد غذایی (سه روز قبل از جلسات نمونه گیری خون)، آشنایی با برنامه تمرینی، اندازه گیری یک تکرار بیشینه (1RM) تمام حرکات دعوت به عمل آمد. از آزمودنی ها خواسته شد که رژیم غذایی خود را تغییر ندهند و از مصرف مکمل چربی سوز خودداری کنند. هر آزمودنی روزانه 2 عدد کپسول حاوی عصاره ی چای سبز یا دارونما را بعد از وعده های غذایی نهار و شام به مدت 8 هفته با آب کافی مصرف کردند. آزمودنی های هر دو گروه به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 الی 70 دقیقه تمرین مقاومتی (3 ست با 12-6 تکرار در هر ست و شدت 1RM %80-60 و فاصله استراحت 2 دقیقه بین ست ها و حرکات) انجام دادند. به منظور رعایت اصل اضافه بار هر دو هفته مقدار 1RM حرکات اندازه گیری خواهد شد و مقدار بار تمرین بر اساس میزان1RM جدید تنظیم شد . به منظور تعیین سطح غلظت,SFRP5 FGF21 و گلوکز در سه مرحله پیش آزمون (48 ساعت قبل از شروع برنامه تمرینی) و پس آزمون (48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین) و دو هفته پس از آخرین جلسه، خون گیری در ساعت 9 -8 صبح و پس از 12 ساعت ناشتایی به مقدار cc10 انجام گرفت. اندازه گیری سطح هورمون ها با استفاده از روش الایزا انجام شد. یافته ها: تمرینات مقاومتی به همراه مصرف مکمل عصاره ی چای سبز، بنابر نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، برای هر سه سطوح FGF21، SFRP5 و گلوکز، اثر زمان معنادار بود (000/0p=) و تغییرات بین گروهی در هیچ یک از فاکتور ها معنا دار نبود. نتایج آزمون تی وابسته نشان داد اجرای 8 هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل عصاره ی چای سبز سبب افزایش معنا دار سطوح FGF21 (000/0p=) و سبب افزایش سطوح SFRP5 به ترتیب (000/0 p=) و همچنین سبب کاهش معنا دار سطوح گلوکز به ترتیب (000/0p=)، در مقایسه با پیش آزمون گردید. نتایج : از یافته های پژوهش حاضر چنین استنباط می شود که تمرینات مقاومتی به همراه مصرف مکمل عصاره ی چای سبز و تمرینات مقاومتی به تنهایی در تنظیم سطوح FGF21 و SFRP5 در زنان چاق غیر فعال موثر می باشند و مصرف مکمل عصاره ی چای سبز به تنهایی سبب کاهش سطح گلوکز می شود. افزایش سطوح FGF21 و SFRP5 در گردش خون منجر به کاهش گلوکز می گردند.