Faculty Profile

ناصر شیربگی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/07/26

ناصر شیربگی

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه علوم تربیتی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بازنمایی تجارب مقاومت معلمان مدارس اساسی نسبت به «برنامه‌های درسی قصد شدۀ» وزارت آموزش‌وپرورش در اقلیم کردستان عراق
    1403
    چکیده هدف اصلی این تحقیق، فهم روایت معلمان از مقاومت در برابر برنامۀ درسی قصدشده در کلاس‌های درس و پیامدهای آن بر آموزش و حمایت از دانش‌آموزان بود. از این رو، طرح پژوهشی مطالعۀ حاضر کیفی-تفسیری و با راهبرد روایت‌پژوهشی Callandin and Connelly (2000)انتخاب شد. میدان تحقیق آموزش‌وپرورش اقلیم کردستان عراق بود. مشارکت‌کنندگان بالقوۀ تحقیق معلمان دورۀ اساسی مدارس استان سلیمانیه بودند. از این‌رو، نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند و ملاکی انجام شد و شرکت‌کنندگانی را در بر می‌گرفت که دارای تجربۀ مقاومت در برابر برنامۀ درسی قصد شده بوده و بینش عمیق‌تری در مورد مقاومت معلمان و پیامدهای آن داشتند. جهت گردآوری داده‌ها از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته و روایتی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل مضمونی و به شیوۀ شبکۀ مضامین تجزیه و تحلیل شدند. خروجی تحلیل مذبور سه دسته از مضامین پایه، سازمان‌دهنده و فراگیر بودند. مضامین فراگیر احصا شده عبارت بودند از: استقلال حرفه‌ای، فهم برنامۀ درسی به‌مثابه یک متن سیاسی، تدریس مراقبتی، حرفه‌ای‌گرایی در تدریس، مبارزه با بازتولید قدرت حاکمه، عاملیّت انسانی/ اخلاقی و مشتری مداری. نتایج تحقیق پیشنهاداتی کاربردی دربر داشت. از جمله اینکه وزارت آموزش‌و‌پرورش اقلیم کردستان عراق برای تبدیل مقاومت‌های انفرادی و ناهماهنگ معلمان به فرصت و جهت‌دهی به تغییرات موردنیاز در برنامۀ درسی، ایجاد و توسعۀ انجمن‌های حرفه‌ای و اشتراک دانش معلمان را تشویق و ترغیب نماید. قطب‌ها و انجمن‌های علمی و گروه‌های همتایان آموزشی نهادینه شده و وضعیتی نیمه رسمی پیدا کنند و هر ساله بودجه‌هایی به آن اختصاص دهند. همچنین به فعالیت‌های شاخص معلمان در این حوزه امتیازات ویژه‌ای برای ارتقا در نظر گرفته شود.
  2. چرایی و چگونگی رهبری کارآفرینانه در مدارس متوسطه: پژوهشی کیفی
    1402
    چکیدۀ مبسوط هدف: با وجود پیچیدگی و نبود توافق در مفهوم کارآفرینی، انتظارات دولت‌ها، سیاست‌گذاران و ذی‌نفعان آموزش‌وپرورش منجر به افزایش فشار بر مدیران مدارس برای استقلال مالی و توسعۀ رهبری کارآفرینانه شده است. تحقیقات اندکی دربارۀ رهبری کارآفرینانه مدارس در سطح ملّی و بین‌المللی انجام گرفته است. از این رو، مسئله اصلی پژوهش حاضر آن بود که پیوند مفاهیم کارآفرینی و رهبری مدرسه در اوضاع و احوال کنونی نظام آموزشی کشور چیست؟ روش: با تمرکز بر رویکرد کیفی- تفسیری و راهبرد پدیدارشناسی استعلایی تلاش گردید تا تجارب مشارکت‌کنندگانی را که به‌صورت هدفمند و با استفاده از فن نمونه‌گیری ملاکی از بین مدیران مدارس و کارشناسان مطلع آموزش و پرورش شهر سنندج انتخاب شده بودند (19 نفر) احصا شود. برای خلق داده‌های پژوهش نخست از یک پروتکل مصاحبۀ سه مرحله‌ای متوالی پدیدارشناسانه و در مرحلۀ دوّم اسناد معتبر گردآوری شده مورد استفاده قرارگرفت. کدگذاری متن‌گفتارهای مصاحبه‌ها و محتوای اسناد (منتخب با استفاده از چک لیست) با تحلیل مضمونی سه‌مرحله‌ای آترید- استرلینگ (پایه، سازمان‌دهنده و فراگیر) و ترسیم شبکۀ مضامین انجام شد. برای مدیریت داده‌ها و ترسیم نمودارها نرم‌افزارMaxqda2020 بکار رفت. یافته‌ها: تحلیل مضمونی جمعاً به ظهور 208 کد اوّلیه، 90 مضمون پایه غیر تکراری، 34 مضمون سازمان‌دهنده و 9 مضمون فراگیر منجر شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: کارآفرینی اکتسابی، کارآمدی مالی، سواد مالی، کارآفرینی آموزشی، کنشگری اجتماعی، سفیر فرهنگی مدرسه، کارآفرینی سازمانی، و کارآفرینی مستقل. بازنمایی تجارب مشارکت‌کنندگان و تحلیل اسناد حاکی از آن بود که مدیران مدارس برای اجرای رهبری کارآفرینانه دو راهکار عمده را اتخاذ می‌کردند: نخست، سیاست‌هایی را جهت پیش‌برد امور مدرسه، برقراری ارتباط با والدین و معلّمان، فراهم‌سازی دوره‌های متنوع و فوق‌برنامه برای دانش‌آموزان، اولویت‌بندی فراورده‌های دانش‌آموزان و ترویج انعطاف‌پذیری در فرایند یاددهی- یادگیری اتخاذ می‌کردند که راهکارهایی درون مدرسه‌ای بودند. دوُم، مدیران کارآفرین مدارس از خط مشی‌های دیگری مانند ترویج کار مشارکتی، دست‌یابی و افزایش قدرت اعضای مدرسه در سطح جامعه، فرصت‌بخشی به عموم مردم برای مداخله، بازدید از مدرسه، خطر کردن، استفاده می‌کردند که راهکارهای برون مدرسه‌ای بودند. تمایز ظریفی در بین تجارب زندۀ مدیران آن بود که رهبران مدارس دخترانه بیشتر به مشارکت خلاقانه در امور درونی مدرسه (مانند: تنوع بخشی به برنامۀ درسی و فرایند یاددهی و یادگیری) اهتمام داشتند و تمایلی کمتری دارند که در فعالیت‌های کارآفرینی خارج از مدرسه (مانند انعکاس تصویر مدرسه و پیوستن به شبکه‌های آموزشی مدارس) شرکت کنند. نتیجه‌گیری: رهبری کارآفرینانه در مدرسه تمرکز راهبردی بر ایجاد فرصت‌های یادگیری است که تفاوت قابل‌توجهی برای مدرسه ایجاد می‌کند و باید در میان کارکنان مدرسه، والدین و همچنین فراگیران نیز ترویج شود. از این رو، مدیران مدارس برای پاسخ‌دهی به‌موقع به تغییرات محیطی که ناشی از تاثیر فاوا است باید در دورۀ‌ تغییرات سریع و غیر قابل پیش‌بینی یک سبک رهبری منعطف را پیشه کنند که نیازمند رویکردی پایین به بالا هستند و نه از بالا به پایین و آمیخته‌ای از همکاری، نوآوری و عمل است. بیشتر مدیران مدارس به دلیل علاقه به ماندگاری در پُست‌ خود، رقابت با سایر مدارس و همچنین افزایش استقلال از ادارات آموزش و پرورش و والدین نسبت به رهبری کارآفرینانه در مدرسه نوعی انگیزۀ درونی داشتند اما نیازمند تشویق از بیرون بودند. به نظر می‌رسد رهبری کارآفرینانه تا مدت‌های مدید از برنامۀ تحصیلی مدارس ناپدید نمی‌شود؛ در عوض، احتمالاً در سال‌های فعالیت‌های روزانۀ مدیران مدارس، صرف‌نظر از منطقۀ محل خدمت، اندازه و نوع مدرسه و بدون توجه به توانایی مدیران، به اجبار یا به صورت خودجوش بکار گرفته خواهد شود. با توجه به اینکه از جوهره‌های اصلی رهبری کارآفرینانه، خلاقیت است. مدیران در صورت لزوم، ترکیبی از راهبردهای کارآفرینی مربوط به بیرون مدرسه و فعالیت‌های خلاقانه مربوط به درون مدرسه را بکار می‌گرفتند. نهایتاً اینکه هر اندازه مدیران و کارکنان مدارس تجربۀ تغییر- محوری و معلم- محوری غنی‌تری داشتند، احتمال بیشتری وجود داشت که در فعالیت‌های خلاقانه و کارآفرینانه شرکت کنند. اگرچه همۀ مدیران در فعالیت‌های مختلف شبه کارآفرینانه مانند جمع‌آوری کمک‌های مالی و مدیریت بودجه مشغول بودند اما مدیران مدارس بزرگتر، مستقیم‌تر در فعالیت‌های بازاریابی مدرسه مشغول بکار بودند، اما نه الزاماً به‌دلیل افزایش تعداد دانش‌آموزان، بلکه به‌عنوان وسیله‌ای برای نشان‌دادن اهمیت استقلال مدرسه و انعکاس بهتر فعالیت‌های کارآفرینانه درون مدرسه.
  3. مطالعۀ تطبیقی فرایند انتصاب به مدیریت مدرسه در بین کشور‌های منتخب
    1402
    مدیریت موثر در مدارس از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا نقش بسیار حیاتی در بهبود کیفیت آموزش‌وپرورش دارد. در این راستا، فرایند انتصاب به مدیریت مدارس در کشور‌های مختلف به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌ها مطرح می‌شود. هدف این پژوهش بررسی مطالعۀ تطبیقی فرایند انتصاب به مدیریت مدرسه در بین کشور‌های(ایران، عربستان، پاکستان، برزیل، مکزیک، آفریقای جنوبی و ترکیه) منتخب بود. روش پژوهش، تطبیقی کیفی بر اساس روش جرج بردی و سطح تحلیل و مشاهده، کلان (کشور) و استراتژی انتخاب این کشورها بر مبنای تفاوت در نظام‌‌های اجتماعی و همچنین تشابه در برون داد‌های نظام آموزشی است. برای تحلیل داده‎ها از رویکرد تفاوت و تشابه جان استوارت میل استفاده شد. یافته‌ها نشان می‌دهند که در کشورهای مختلف از استانداردها و برنامه‌های متفاوتی برای انتصاب و آموزش مدیران مدارس استفاده می‌شود. در ایران، برای مدیریت مدارس با جمعیت دانش‌آموزی بیشتر از 250 نفر، مدرک کارشناسی ارشد مرتبط با مدیریت آموزشی الزامی است، همچنین حداقل 8 سال سابقه تجربی معلمی مورد نیاز است. در عربستان، با سیاست‌های تتویر، مدرک کارشناسی اهمیت یافته و حداقل 8 سال سابقه معاونت لازم است. در پاکستان، بسته به سطح مدرک، نیازمندی‌های متفاوتی برای سابقه تدریس یا معاونت وجود دارد. در برزیل، انتخاب مدیران به صورت سیاسی اتفاق می‌افتد و در مکزیک، مدیران ابتدا به عنوان دستیار مدیر استخدام می‌شوند و سپس در دوره‌های توسعه حرفه‌ای شرکت می‌کنند. در کشورهایی مانند آفریقای جنوبی و ترکیه، برنامه‌های آموزشی و توسعه مهارت‌ها برای مدیران مدارس تاکید دارند. در ایران فرایند انتصاب اغلب بر اساس آزمون تستی و مصاحبه انجام می‌شود، در حالی که در دیگر کشورها از روش‌های مختلف استفاده می‌شود یا برنامه‌های آموزشی تکمیلی در نظر گرفته می‌شود. اصلاحات در سیستم آموزشی برای بهبود عملکرد و کیفیت آموزش‌وپرورش در تمامی کشورها اجرا می‌شود، اما رویکردها و روش‌‌های این اصلاحات نیز بسته به شرایط و نیاز‌های محلی هر کشور متفاوت است، اما هدف نهایی در تمامی این کشورها، انتخاب مدیران موثر و متعهد است که بتوانند به بهترین شکل ممکن مسئولیت‌‌های مدیریتی و تربیتی مدرسه را بر عهده بگیرند و به بهبود کیفیت آموزش‌وپرورش در مدارس کمک کنند.
  4. واکنش اعضای اجتماع مدارس به اختلالات آموزشی دوران بحران کرونا
    1402
    چکیده بحران کووید-۱۹ باعث ایجاد اختلال در سیستم آموزش‌وپرورش در یک مقیاس بی‌سابقه شد. تعطیلی طولانی‌مدت مدارس و تغییرات ناگهانی، سیستم‌های آموزشی در سراسر جهان را تحت‌تاثیر قرارداد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و گزارش اقدامات و واکنش‌های اعضای اجتماع مدارس شهر سنندج به اختلالات آموزشی حاصل از بحران کووید-۱۹ از دیدگان آنان است. روش کار پژوهش حاضر باتوجه‌به ماهیت و نحوه گردآوری داده‌ها، پژوهشی توصیفی و به روش پیمایشی است. رویکرد این پژوهش از نوع کمی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان مدرسه مقطع متوسطه، معلمان دوره دوم متوسطه و دانش‌آموزان دختر سال اول دوره دوم متوسطه ناحیه ۱ شهر سنندج است که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده متناسب با حجم، نمونه آماری موردنیاز تعداد ۱۰۰ نفر از هر گروه در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ انتخاب گردید. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه پاسخ به اختلالات آموزشی یونسکو (۲۰۲۰) بود که پس از تایید استاد راهنما روایی محتوایی آن اثبات گردید، از آزمون‌های پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ برای پایایی پرسش‌نامه و همچنین برای بررسی روایی ضابطه از روش هم‌زمان استفاده شد. در بررسی مقادیر T تک نمونه‌ای، میانگین متغیرها با متوسط نظری که مقدار 50 درصد بود مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 28 انجام شد و همچنین حداکثر سطح خطای آلفای کرونباخ به منظور آزمون پرسش‌ها و فرضیه‌های پژوهش، مقدار 05/0 تعیین شد. با توجه به پرسش‌های موجود در پرسش‌نامه به کار گرفته شده در این پژوهش موضوعات آن در هفت طبقه دسته‌بندی شدند. موضوعات مشترک مطرح شده در پرسش‌نامه‌ها عبارتند از: تاثیر اختلال بر یادگیری در کلاس درس، ارزیابی یادگیری دانش‌آموزان و ارائه بازخورد به آنان، سلامتی و رفاه. موضوعات مشترک که در پرسش‌نامه کارکنان مدارس و معلمان به آن پرداخته شده است، شامل: حمایت حرفه‌ای معلم، پیشینه مدرسه/ معلم/ دانش‌آموز. موضوع مشترک مطرح شده در پرسش‌نامه معلمان و دانش‌آموزان شامل مشارکت/ حمایت در خانه و در نهایت موضوع پرداخته شده در پرسش‌نامه کارکنان مدرسه شامل ترتیبات سازمانی حاکم بر عملکرد مدرسه در طول دوره اختلال است. نتایج کلی پژوهش نشان می‌دهد که بسیاری از مدارس، معلمان و دانش‌آموزان انعطاف‌پذیری، سازگاری و عزم قابل‌توجهی را در اتخاذ سریع طیف وسیعی از اقدامات جایگزین در طول همه‌گیری نشان داده‌اند که ادامه برنامه‌های آموزشی و یادگیری را ممکن کرد. این امر نیاز به تلاش قابل توجهی داشت و برای بسیاری از مردم چالش برانگیز بود. حجم کار معلمان در نتیجه نیاز به انطباق با شیوه‌های جدید افزایش یافت. تدریس در طول دوره اختلال بیشتر بر مولفه‌های اصلی برنامه‌های درسی متمرکز بود. ارزیابی پیشرفت یادگیری دانش‌آموز تغییر کرد. مدارس تلاش‌های زیادی را برای حمایت از معلمان، دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان انجام دادند و اولویت را برای رسیدگی به رفاه اعضای جوامع مدرسه‌شان قائل شدند. در مدارس همچنین استثناهایی برای حضور گروه‌های مختلف دانش‌آموزان وجود داشت. مدارس و معلمان احساس می‌کردند رسیدگی به نیازهای دانش‌آموزان آسیب‌پذیر و محروم در طول دوره اختلال دشوار است. بار کار اضافی و استرس برای مدارس، معلمان و دانش آموزان در طول دوره اختلال، تا حدی با انعطاف پذیری و تلاش خیلی زیاد مدیریت شد.
  5. تباهی در توسعۀ حرفه‌ای معلمان: روایت‌های اپیزودیک از تجربۀ آموزش‌های ضمن خدمت نیابتی
    1402
    چکیده هدف پژوهش حاضر با عنوان تباهی در توسعه حرفه‌ای معلمان؛ روایت‌های اپیزودیک معلمان از تجربه آموزش ضمن خدمت نیابتی به بررسی روایت‌های معلمان‌ شهرستان‌های سنندج و کامیاران به‌منظور شناسایی تجارب معلمان از آموزش ضمن خدمت، عوامل موثر در شکل‌گیری معنا و مفهوم آموزش ضمن خدمت نیابتی و شرایط و دوره‌های که منجر به گرایش معلمان به آموزش نیابتی شده است پرداخته است. آموزش ضمن خدمت معلمان عبارت است از بهبودبخشیدن فعالیت‌ها و وظایف آنان در ارتباط حرفه تخصصی باهدف افزایش دانش و مهارت آن‌ها تا به‌گونه‌ای موثر وظایفشان را به انجام برسانند. روش انجام پژوهش بر اساس رویکرد کیفی و بهره‌گیری از روش روایت‌پژوهی انجام شده است. میدان پژوهش کنونی کلیه معلمانی هستند که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ در شهرستان‌های سنندج و کامیاران مشغول به خدمت بوده‌اند و سابقه حضور و شرکت در دوره‌های متنوع آموزش ضمن خدمت حضوری و غیرحضوری را دارند روش نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند از میان معلمانی باسابقه خدمتی بالاتر از ۱۵ سال و معلمانی که سابقه تدریس در دوره‌های ضمن خدمت را داشته‌اند بوده است. پژوهشگر با تعداد ۱۷ نفر به سطح اشباع نظری دست‌یافت. مصاحبه‌های روایی با تایید و اجازه از معلمان ضبط و به‌صورت نوشتاری ثبت گردید. داده‌های حاصل از پژوهش بدون آسیب خلاصه‌سازی و دسته‌بندی گردید و تجزیه‌وتحلیل آنها با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA 2020 انجام شد. در پاسخ به سوالات پژوهش داده‌ها پس از تجزیه‌وتحلیل در نهایت در چهار مضمون اصلی معلمان؛ یادگیرندگان بی‌رغبت، کمبود امکانات، فرایند دستوری و اثربخش نبودن روند اجرایی آموزش ضمن خدمت از جمله تجارب معلمان حاضر در پژوهش بود که سبب گرایش معلمان به سمت تجربه آموزش ضمن خدمت نیابتی می‌شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داده که علی‌رغم نیاز به آموزش‌های ضمن خدمت، برگزاری و نتایج این دوره‌ها برای معلمان رضایت‌بخش نبوده و مشکلات و نارسایی‌های دوره‌های آموزش ضمن خدمت شامل عواملی از جمله نبود انگیزه درونی و مشوق‌های بیرونی فراگیران، ضعف در محتوا، نبود امکانات آموزشی مناسب جهت برگزاری دوره‌ها، ضعف در نظام ارزشیابی، عدم بازخورد صحیح دوره‌ها به مسئولین ذی‌ربط، عدم تنوع در شیوه‌های آموزش و ضعف عوامل انسانی در دوره‌های آموزش ضمن خدمت سبب گرایش معلمان به آموزش‌های نیابتی شده است. همچنین نگاه نوآورانه به موضوع آموزش ضمن خدمت معلمان و راهکارهای ارتقای کیفیت آموزش ضمن خدمت و پیشگیری از بروز آموزش نیابتی و پیامدهای ناشی از آن ازجمله ویژگی‌های پژوهش به‌حساب می‌آید و ارائه راهکارهای مانند توجه به انگیزه‌های درونی، ایجاد مشوق‌های بیرونی، انتخاب موضوع‌ها و محتوای متناسب با حوزه تخصصی، وجود امکانات مناسب برای آموزش، حضور مدرسان شایسته و باتجربه، بازنگری در شیوه‌های ارزشیابی در دوره‌های آموزش ضمن خدمت از جمله نتایج پژوهش است.
  6. بازنمایی تجربه مصادیق رهبری بینشمند از دیدگاه اجتماع مدارس متوسطه شهر
    1402
    هدف از این پژوهش بازنمایی تجربه مصادیق رهبری بینشمند اجتماع مدارس متوسطه شهر سنندج می‌باشد. بدین منظور از روش تکنیک تحلیل مضمون (شبکه مضامین) استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیۀ مدیران و معلمان مدارس بزرگ شهری مقطع متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می‌دهند. جهت جمع آوری داده‌ها از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختارمند یا عمیق در قالب 7 سوال اصلی بهره گرفته شد. مصاحبه‌ها صورت گرفته پس از اشباع نظری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش در نرم‌افزار Maxqda منجر به شناسایی مصادیق چشم‌انداز رهبری بینشمند در قالب سه مضمون فراگیر تحت عناوین هوشمندی، تقویت فرهنگ و جو سازمانی و ایجاد رویکردهای خاص وخلاق بودن و معانی تجارب مشترک اعضای جامعۀ مدرسه از پدیدۀ رهبری بینشمند در قالب سه مضمون فراگیر تحت عناوین دخالت والدین به مثابه یک فرصت، آینده‌نگری اثربخش در راستای تصمیمات صحیح و حرفه‌ای‌گرایی شد. ازاینرو توسعه دانش و فهم بهتر از رهبری بینشمند در محیط‌های آموزشی و نتایج آن می‌تواند به عنوان راهنمایی برای سیاست‌گذاران و مدیران آموزشی در بهبود فرایند رهبری و بهبود کیفیت آموزش و پرورش به کار گرفته شود.
  7. رابطه بین میزان مشارکت والدین و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در دوران پاندمی کرونا
    1402
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین میزان مشارکت والدین و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در دوران پاندمی کرونا انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع داده‌ها کَمّی و از نظر روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش‌آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر همدان که در سال تحصیلی1401 - 1402 مشغول به تحصیل بودند به تعداد تقریبی 5000 نفر تشکیل داد. برای نمونه‌گیری از جامعه مورد مطالعه، از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای – چند مرحله‌ای استفاده شد. بدین صورت که بر اساس فرمول فیدل و تاباچنیگ (2007) 106 نفر، که به لحاظ احتیاط این تعداد به 120 نفر افزایش یافت. ابزار پژوهش شامل دو مقیاس استاندارد مشارکت والدین شکاری گیسی (1392) و پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (۱۹۹۰) بود. برای آزمون فرضیه‌های پژوهش از همبستگی پیرسون و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج نشان داد بین مشارکت والدین و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. این نتیجه نشان می‌دهد با بالا رفتن میزان مشارکت والدین در امور تحصیلی دانش‌آموزان، میزان پیشرفت تحصیلی آنان افزایش می‌یابد. بین والدین بی‌سواد و زیر دیپلم تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین بقیه مقاطع تحصیلی با یکدیگر تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به اختلاف میانگین‌ها می‌توان گفت که مشارکت والدین گروه بی‌سواد کمتر از گروه‌های دیگر و مشارکت والدین گروه فوق دیپلم و لیسانس از بقیه گروه‌ها بیشتر است. بین افراد تمامی مشاغل با یکدیگر تفاوت معناداری وجود دارد اما بین کارمندان با مدرسان و پزشکان و بین مدرسان با پزشکان تفاوت معناداری وجود ندارد. با توجه به اختلاف میانگین‌ها می‌توان گفت که مشارکت والدین گروه بیکار کمتر از گروه‌های دیگر و مشارکت والدین گروه پزشک از بقیه گروه‌ها بیشتر است. متغیر پیشرفت تحصیلی در دو گروه دخترها و پسرها را نشان می‌دهد. با توجه به نتایج جدول تفاوت بین گروه‌ها در متغیر پیشرفت تحصیلی معنادار نیست و می‌توان نتیجه گرفت که بین دانش‌آموزان دختر و پسر بر اساس پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد.
  8. بررسی تجارب بدو خدمت مدیرآموزگاران شهرستان دیواندره
    1402
    پیشرفت و موفقیت نظام‌های آموزشی مستقیما به توسعه حرفه‌ای مدیران آموزشی و مشارکت آنها با معلمان و اولیای دانش‌آموزان مرتبط است. اوایل خدمت مدیران مهمترین و حساسترین برهه خدمت آن‌ها می‌باشد. برنامه‌های آموزش بدو خدمت ازجمله برنامه‌های آشنا سازی مدیرآموزگاران و معلمان در توانمندسازی آنها می‌باشد. از آنجایی که مدیرآموزگار نقش‌های متفاوتی از صرفا یک مدیر یا معلم بودن را داراست به خودی خود دارای چالش‌های زیادی است که اگر در اوایل خدمت خود نیز باشند این مشکلات بیشتر خودنمایی می‌کنند. هدف اصلی پژوهش حاضردرک و بررسی تجارب اوایل خدمت مدیرآموزگاران شهرستان دیواندره است. ازنظر هدف روش پژوهش ما کاربردی و ازنظر ماهیتی یک روش تحقیق کیفی براساس رویکرد تجربه زیسته می‌باشد. همه‌ی مدیرآموزگارانی که سه سال اول خدمت خود را در شهرستان دیواندره سپری می‌کردند به عنوان جامعه هدف انتخاب شده و با روش نمونه‌گیری هدفمند تعداد 9 مصاحبه انجام گرفت که به اشباع اطلاعاتی منجرشد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته بود که این داده‌ها با روش تحلیل هفت مرحله‌ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد که در نهایت به 5 مضمون اصلی و 15 خوشه 123 کد مفاهیم کدگذاری شد. روایی کدهای استخراج شده از مصاحبه‌ها با بررسی شرکت‌کنندگان مطالعه و نظرافراد صاحب‌نظر در علوم تربیتی و برای اطمینان بیشتر با مطالعات مکرر وقیاس داده‌ها و دسته‌بندی و خلاصه سازی داده‌ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیرآموزگارانی که تازه در این پست مشغول به کار شدند از مواردی مانند شناخت خودشان قبل از تصدی شغل، فرآیند آشناسازی و آموزش‌های بدوخدمت، چالش‌ها و فرصت های اوایل خدمت و به عنوان مهمترین و بحث برانگیزترین مورد، رفتارها و وظایف چندگانه مدیرآموزگار را به عنوان مضامین اصلی تجارب زیسته خود در اوایل خدمت بیان کرده‌اند. به عنوان نتیجه می توان بیان کرد که سازمان آموزش و پرورش در هنگام انتصاب مدیرآموزگاران در این پست دوره‌های آموزش بدوخدمت را برگزار کند و همینطور از معلمانی که سابقه 3 سال تدریس درکلاس‌های چند پایه را دارند برای تصدی پست مدیرآموزگار استفاده نماید
  9. رهبری معلمان فاقد صلاحیت در مدارس ابتدایی: کاربردی از نظریه داده‌بنیاد
    1402
    معلم، از مهمترین عناصر نظام آموزشی است که عملکرد و قابلیت های او بر آینده ی یک جامعه تاثیرخواهدگذاشت؛ لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش کیفی حاضر با رویکردی تفسیری در صدد یافتن نظریه‌ای داده‌بنیاد دررابطه‌با رهبری معلمان فاقد صلاحیت در مدارس ابتدایی، با استفاده از روشی سیستماتیک است. کشف و انعکاس تجارب مدیران و راهبران آموزشی مدارس از تعامل با معلمان فاقد صلاحیت در مدرسه، بازتاب تجارب اعضای جامعه مدرسه از استخدام و به‌کارگیری معلمان فاقد صلاحیت و فهم چگونگی برخورد معلمان فاقد صلاحیت با اعضای جامعه مدرسه، از اهداف پژوهش هستند. پژوهشگر در تحقیق حاضر بر آن است تا فرایندی جامع حول حرفه‌ای گرایی به‌عنوان پدیده محوری، شامل دلایل، راهبردها، زمینه‌ها، عوامل مداخله‌گر و موثر در رهبری این معلمان و پیامدهای ناشی از تعامل و کار با معلمان غیراثربخش را تحت عنوان پرسش‌های پژوهشی به دست آورد؛ ازاین‌رو، داده‌های کیفی با نمونه‌گیری هدف‌مند، از طریق مصاحبه با 46 نفر از شرکت‌کنندگان که اعضای جامعه مدرسه در شهر سنندج بودند (مدیر مدرسه، راهبر آموزشی، معاون مدرسه، معلم، دانش‌آموز )و والدین دانش‌آموز، طی 5 ماه گردآوری شد و داده‌های به دست آورده شده با تحلیل مقایسه‌ای مداوم و طی سه مرحله کدگذاری نظری (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند و تعداد 211 کدباز، 60 کد محوری و 17 کد گزینشی از داده‌ها احصا گردید و با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 مدلی نهایی از آن ها استخراج شد. یکی از مهم‌ترین یافته‌های پژوهش، اثر مخرب و منفی این معلمان بردانش آموزان، دیگر همکاران و در کل جامعه مدرسه است که می‌تواند عواقبی جبران‌ناپذیر در فرایند آموزشی ایجاد کند. مشارکت‌کنندگان در مصاحبه به موضوعاتی از جمله: مسائل معیشتی و مسائل فرهنگی معلمان و همچنین سیاست‌زدگی آموزش‌وپرورش تحت عنوان زمینه‌های موجود، جهت جذب معلمان فاقد صلاحیت به مدارس اشاره کردند؛ همچنین بر اساس نظرات آنان، نقص در شیوه‌های استخدامی معلمان و دیوان‌سالاری معیوب در نظام آموزشی از دلایل استخدام و به‌کارگیری این معلمان در آموزش‌وپرورش است. طبق تجارب مدیران و راهبران آموزشی، راهبردهای تعامل با معلمان فاقد صلاحیت، در سه موضوع پشتیبانی از توسعه حرفه‌ای معلمان، کمک به ارتقای رضایت شغلی معلمان و اجرای اقدامات تنبیهی خلاصه شده است. باتوجه‌به داده‌ها، مهارت‌های سه‌گانه مدیران (مهارت‌های فنی، انسانی و ادراکی) از عوامل موثر و دخیل در رهبری معلمان غیراثربخش تشخیص ‌داده‌شده‌اند. بر اساس نتایج، تعداد بسیار کمی از این معلمان پس از اعمال راهبردها، تغییر کردند و به دنبال آن، عملکرد تحصیلی مطلوب عاید نظام آموزشی شده است؛ اما بسیاری از این معلمان، متحول نشده و بی‌توجهی به ابعاد روانی – اجتماعی دانش‌آموزان، ضعف و ناتوانی در برقراری روابط انسانی، غیرحرفه‌ای گرایی و بازدهی نامطلوب آموزشی را در پرونده کاری خود بر جای گذاشته‌اند.
  10. «انتخاب مدرسه»: روایت‌های اپیزودیک از تجارب والدین و دانش‌آموزان
    1402
    امروزه از آنجایی که همۀ خانواده‌ها مجبور به انتخاب مدارس برای ثبت‌نام و تحصیل فرزندان خود هستند در پی یافتن مدارس مطلوب و مناسب می‌باشند که همۀ ابعاد و مولفه‌های این مدارس از قبیل منابع انسانی، فضا، تجهیزات و فناوری و برنامه‌های آموزشی را داشته باشد، بر این اساس هدف ازانجام این پژوهش روایت‌های اپیزودیک از تجارب والدین و دانش‌آموزان در انتخاب مدارس می‌باشد. روش مطالعه دراین پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و پرسش‌های پژوهش، درزمرۀ تحقیقات کیفی و پارادیم تفسیری قرار می‌گیرد و پژوهش بر روایت‌های والدین و دانش‌آموزان شهر سنندج در انتخاب مدرسه متمرکز است. جامعه آماری پژوهش والدین و دانش‌آموزانی که در مدارس سطح شهر سنندج مشغول به تحصیل می‌باشند را تشکیل می‌دهد و برای انتخاب این افراد از نمونه‌گیری هدفمند و ملاک‌‌محور استفاده شد. یافته‌های بدست آمده نشان داد که کدهای استخراج شده از 24 مصاحبه ، برابر با 123 کد اولیه و 7 کد محوری (معنی انتخاب مدرسه، اولین تجربه از مواجهه با انتخاب مدرسه، نقش تحصیلات در خانواده، نقش انتخاب مدرسه در تغییر رابطه با دیگران، نقش قدرت انتخاب مدرسه در دوران کودکی و زمان حال، ویژگی‎های انتخاب مدرسه و افراد مسئول در تغییرات ناشی از داشتن یا نداشتن حق انتخاب مدرسه) می‌باشند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که میان دیدگاه‌ها و ملاک‌های والدین و دانش‌آموزان در انتخاب مدرسه تفاوت چشمگیری وجود دارد. ؛ دانش‌‌آموزان بیشتر به ویژگی‌‌هایی از قبیل امکانات آموزشی و ورزشی و میزان موفقیت دانش‌‌آموزان در کنکور توجه می کنند؛ درحالی که والدین ویژگی‌‌هایی از قبیل محیط مدرسه از حیث دیدگاه هایی مانند هم‌‌سطح بودن سایر دانش‌‌آموزان با فرزندانشان، فرهنگی بودن محیط مدرسه و ویژگی‌‌های اخلاقی کادر آموزشی و خدماتی و همچنین سایر دانش‌‌آموزان را مدنظر قرار می‌‌دهند. و در نهایت بیشترین اثر بخشی در انتخاب مدرسه را والدین ایفا می کنند. این نتایج می‌‌تواند با معرفی برخی از این معیارها به لحاظ مفهومی و عملیاتی در سیاست‌‌گذاری‌‌های نظام‌‌های آموزشی و همچنین به خانواده‌‌ها برای انتخاب مدرسه ایده آل کمک نماید.
  11. تدوین و اعتباریابی پرسش‌نامۀ ارزشیابی «فضیلت حرفه‌ای معلمان»
    1402
    زمینه و هدف: نظریه فضیلت حرفه‌ای به فضایل مرتبط با حرفه افراد می‌پردازد. هدف عمدۀ تحقیق حاضر بررسی مفهوم فضیلت حرفه‌ای معلمان در فضای آموزش‌وپرورش ایران از طریق ساخت یک ابزار روا و پایای خودارزیابی معلمان؛ برای مطالعۀ فهم معلمان، سنجش مولفه‌ها، و میزان آن در بین نمونه‌ای از معلمان ایرانی است. روش کار: پژوهش حاضر باتوجه به ماهیت و نحوۀ گردآوری داده‌ها، پژوهشی توصیفی و به روش پیمایشی است. رویکرد این پژوهش از نوع کمی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیۀ معلمان شهرستان سنندج در تمام مقاطع تحصیلی است که با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای متناسب با حجم، نمونه آماری مورد نیاز (با توجه به نو ‌بودن موضوع و عدم در اختیار داشتن پرسش‌نامه استاندارد به ازای 65 گویه‌، تعداد پاسخگویان 650 نفر) انتخاب گردید. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه محقق ‌ساخته از نوع سوالات بسته پاسخ بود که از نظر اساتید، صاحب‌نظران، کارشناسان خبره، و خبرگان موضوع برای روایی صوری، از آزمون‌های پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ برای پایایی پرسش‌نامه و همچنین از تحلیل عاملی تاییدی برای بررسی روایی سازه استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، مدل‌سازی معادلات ساختاری، و به روش حداقل مجذورات جزئی (PLS) تحلیل گردید. یافته‌ها: بررسی مقادیر t نشان می‌دهد که تمامی روابط مدل از نظر آماری تایید می‌شوند و معنی‌دار هستند. سوالاتی که بار عاملی ضعیف داشتند از مدل حذف شدند. از نظر آماری تفاوت معنی‌داری در میانگین فضیلت حرفه‌ای کل و مولفه‌های آن در دو گروه معلمان زن و معلمان مرد و دو گروه معلمان ناحیه 1 و 2 و همچنین برحسب میزان تحصیلات معلمان و برحسب دورۀ تحصیلی مشاهده نشد. بر اساس نتایج مدل پژوهش وجود همبستگی و رابطه معنی‌دار بین مولفه‌ها با سازه اصلی فضیلت حرفه‌ای معلمان مشاهده شد. تفاوت معنی‌داری در میانگین کل فضیلت حرفه‌ای معلمان و دو مولفه آن (تعهد به انجام عمل تدریس در راستای هدف‌های اجتماعی باارزش) و (تعهد داشتن نه صرفاً به عمل خود، بلکه همچنین به خود عمل تدریس) برحسب میزان سابقه کار مشاهده شد. تفاوت معنی‌داری در میانگین کل «فضیلت حرفه‌ای معلمان» و دو مولفه آن (تعهد به انجام عمل تدریس در راستای هدف‌های اجتماعی باارزش و تعهد به اصول اخلاقی و مراقبت در تدریس) برحسب میزان نوع استخدام مشاهده شد. تفاوت معنی‌داری در میانگین مولفه (تعهد به انجام عمل تدریس به شکلی نمونه و الگوبخش) برحسب نوع رشته‌ای که معلمان در مدرسه تدریس می‌کنند، مشاهده شد (05/0>p). تفاوت معنی‌داری در میانگین نمره کل فضیلت حرفه‌ای معلمان و مولفه (تعهد به انجام عمل تدریس به شکلی نمونه و الگوبخش) برحسب نوع رشته‌ای که معلمان در آن تحصیل کرده‌اند، مشاهده شد. نتیجه‌گیری: پرسش‌نامه محقق ساختۀ ارزشیابی «فضیلت حرفه‌ای معلمان» می‌تواند در محیط ایرانی یک ابزار روا و پایای خودارزیابی معلمان؛ برای مطالعۀ فهم معلمان، سنجش مولفه‌ها، و میزان آن در بین نمونه‌ای از معلمان ایرانی باشد؛ بنابراین معلمان ایرانی می‌توانند در این راستا دانش نظری و تجربی را در زمینۀ مبانی فضیلت حرفه‌ای گسترش دهند.
  12. توانمندسازی مدیریت مبتنی بر جنسیت: ارزیابی انتقادی نقش برنامه‌های خدمات مشاوره‌ای و روان‌شناختی در توانمندسازی رهبری زنان در آموزش عالی
    1402
    این پایان نامه درصدد است یک نظریۀ داده‌ بنیاد را در خصوص نقش خدمات مشاوره‌ای و روان‌شناختی دانشگاهی در توانمندسازی زنان ارائه نماید. از این رو، داده‌ها از طریق مصاحبۀ عمیق با دانشجویان، کارکنان، استادان و مدیران دانشگاه کردستان گردآوری شد. داده‌ها به روش کدگذاری نظری سه مرحله‌ای مورد تحلیل قرار گرفتند و 300 کد باز، 35 کد محوری و هفت کد گزینشی (توانمندی روانی، توانمندی اقتصادی، توانمندی سیاسی، توانمندی اجتماعی، توانمندی گروهی، توانمندی جسمی، توانمندی اکادمیک) احصا گردید. در این پژوهش، نخست آشکار شد که توانمندسازی یک فرایند است، نه یک فراورده و تا زمانی‌که تمام افراد درگیر در این فرایند درک صحیحی از الزامات و نحوۀ توانمندی زنان نداشته باشند، برنامه‌های خدمات مشاوره و روان‌شناختی نمی‌تواند اثربخش باشند. هم چنین، ایجاد جوّ سازمانی مثبت و فرهنگ حمایتی توانمندسازی که در آن توانمندی به‌طور خودجوش از خود دانشجویان، کارمندان و مدیران زن نشات می‌گیرد نیز اهمیت دارد. دوّم، توسعۀ توانمندسازی زنان تلاش به سوی استقلال دانشگاه‌ها را تقویت می‌کند و تصویر سازمانی مطلوبی را مراکز آموزش عالی به‌عنوان موجودیت‌های منحصر به‌فرد با فرهنگ خاص را منعکس می‌کند. سوّم، بر اهمیت زمینه و موقعیت در اجرای توانمندسازی و ضرورت اجتناب از الگوهای غیر وابسته به‌زمینۀ‌های فرهنگی تاکید می‌نماید و نهایتاً اینکه، قبل از برنامه‌ریزی برای هرگونه تلاش در حوزۀ توانمندسازی، مدیران عالی دانشگاه باید شخصاً به سرمایه‌گذاری و حمایت از توانمندسازی بانوان تعهد و التزام عملی داشته باشند.
  13. نقش آموزش سایه در نظام آموزش و پرورش عمومی اقلیم کردستان عراق از دیدگاه اعضای اجتماع مدرسه
    1402
    هدف از اجرای تحقیق حاضر که به شیوۀ توصیفی پیمایشی انجام شد آگاهی از وضعیت آموزش سایه و شناسایی عوامل مرتبط با شیوع پدیدۀ تدریس خصوصی تکمیلی از دیدگاه اعضای اجتماع مدارس یعنی دانش آموزان، والدین آنان و معلمان شاغل در مدارس دولتی و خصوصی در اقلیم کردستان عراق بود. نمونه گیری از این سه گروه جامعۀ آماری به شیوۀ تصادفی خوشه‌ای انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها سه پرسشنامۀ ویژه هر گروه از مشارکت کنندگان اقتباس شده از تحقیقات خارجی قبلی با اندکی تغییرات جزیی بود که از زبان انگلیسی و فارسی به کردی ترجمه و اجرا شد. نتایج حاکی از آن بود که دانش‌آموزان بیشتر از والدینشان و دبیران معتقد بودند که تدریس خصوصی تکمیلی موجب درک بهتر دروس می گردد. همچنین دانش‌آموزان بیشتر از سایر گروه‌های پاسخ‌دهنده معتقد بودند که کلاس‌های خصوصی باعث اخذ نمرات امتحانی بالاتر می‌شود. آن‌ها همچنین اذعان کرده بودند که حمایت و پشتیبانی کمی از مدرسه به نسبت کلاس‌های خصوصی تکمیلی دریافت می‌کنند. از طرف دیگر، والدین کمتر از فرزندانشان و دبیران معتقد بودند که کلاس های خصوصی باعث انجام دادن بهتر وظایف مدرسه می‌شود. دبیران نیز کمتر از سایرگروه‌ها معتقد بودند که تدریس خصوص باعث اطمینان بیشتر از قبولی در کنکور می شود. در خصوص افزایش دادن مدت زمان مطالعه نیز نظر دبیران با دانش آموزان و والدین هماهنگ نبود و آنان کمتر معتقد بودند که این کلاس ها فرصت های مطالعه را افزایش می دهد. نتایج تحقیقاز اشارات خوبو تشویق کننده ای برخوردا است از جمله اینکه که وقتی مشاوران تحصیلی با همکاری معلمان و والدین خدماتی فوق برنامه را برای دانش آموزان در خطر افت تحصیلی پیدا کنند، ممکن است که روی هم رفته رضایت را در محیط کلاس از لحاظ رفتاری، پیشرفت تحصیلی و افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان را در همه مقاطع تحصیلی بوجود آورد.
  14. روایت‌های مدیران مدارس از «رهبری تغییر» در مدارس
    1402
    پژوهش حاضر با هدف بررسی روایت‌های مدیران مدارس از «رهبری تغییر» در مدرسه انجام یافته است. جامعه‌ی نمونه پژوهش مدیران تغییرگرا در شهر کرمانشاه بودند، که در دو مرحله ابتدا با 15 نفر مصاحبه صورت گرفته و نتایج لازم حاصل نشد و در مرحله دوم با 5 نفر مصاحبه عمیق انجام گردید. مصاحبه اپیزودیک شیوه‌ی جمع آوری داده‌ها بوده و این پژوهش به تشریح ابعاد تجربه زیسته مدیران مدارس تغییرگرا پرداخته است. لذا این پژوهش از نظر رویکرد جزء تحقیق-های کیفی و از لحاظ روش مبتنی بر مطالعات روایت پژوهی می‌باشد و ماهیت موضوع در پارادایم تفسیری قرار می‌گیرد. ضمن این‌که در جهت تفسیر داده‌های مستخرج از مصاحبه‌ها دسته بندی ابعاد با رویکرد کلاندینین و کانلی (2000) مدنظر است و ابعاد اصلی تحلیل شامل مکان، زمان و تعاملات می‌باشد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که ابعاد اصلی پژوهش به مضامین مختلف تفسیر شده‌اند و در بُعد مکان شامل تحول هم‌افزای مکانی، مدیریت پول و مصنوعات، خروج از الگوپذیری مکانی و انعطاف پذیری مثبت مکانی؛ بُعد زمان شامل درک بایسته‌های زمان، عمل سریع و به‌جا، درنگ فلسفی صحیح و خلق چشم انداز در جهت پیشرفت دانست و بُعد تعاملات شامل خودبهسازی حرفه‌ای مدیران، تحمل محرک‌های فشارزای بیرونی، همدلی کارآمد با سایرین و جاذبه عمیق مدیر می‌باشد. که مدیران مشارکت کننده معمولاً از رویکردهای موجود در مضامین مذکور در جهت رسیدن به موفقیت استفاده کرده‌اند.
  15. بازنمایی هویت کاربرد فاوا در نظام آموزشی ایران: مروری نظام مند بر مقالات چاپ شده.
    1401
    اگرچه مدت طولانی است که فناوری اطلاعات و ارتباطات در ابعاد مختلف آموزش مطرح شده است و مقالات و کتابهای متعددی توسط پژوهشگران ایران به زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است، اما مطالعه‌ای که نشان دهد وضعیت آثار منتشر شده چگونه است، انجام نشده و اگر بخواهیم پیکره دانش تولید شده در این حوزه را به نمایش بگذاریم، منبع قابل اتکایی وجود ندارد. به همین دلیل بحث تعیین هویت از طریق بازنمایی و تحلیل آثار منتشر شده ضرورت دارد. هدف از پژوهش حاضر بازنمایی هویت فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی ایران بر اساس مرور نظام‌مند مقالات منتشر شده در این حوزه است. دستیابی به هویت یا بنیان دانش این رشته با یک رویکرد تفسیری به منظور شناخت هرچه بیشتر وضعیت کاربرد فناوری در نظام آموزشی ایران صورت می‌گیرد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مقالات منتشر شده در مجلات رشته مدیریت آموزشی و فناوری اطلاعات و ارتباطات است. پس از انجام جستجوی اولیه و اعمال معیارهای ورود، 112 مقاله وارد مطالعه شدند. در نهایت با استفاده از تحلیل محتوای کیفی، بررسی دقیق و عمیق مقالات منتخب انجام شد. یافته‌های به دست آمده حاکی از آن است که مفهوم فاوا در حوزه آموزش در سه بعد «نیروی انسانی»، «ابزاری» و «آموزشی» توسط پژوهشگران تعریف شده است. بر اساس نتایج تحلیل و کدگذاری داده‌ها، چهار بعد «مدیریت»، «رشد حرفه‌ای»، «ارزشیابی» و «یاددهی-یادگیری» از فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی استخراج شدند.
  16. اخلاق حرفه ای در مدیریت مدارس: مطالعۀ تطبیقی دیدگاه های مدیران در عراق و ایران
    1401
    این پژوهش باهدف مطالعه روایت های مدیران مدارس مقطـع متوسـطه از اخـلاق حرفـه ای در مـدیریت مدارس آن انجام گردیـد. رویکـرد پـژوهش تفسـیری و کیفـی اسـت کـه بـا راهبـرد روایت نگـاری و خرده راهبرد پیش روایت انجام گردید. میدان تحقیق در دو کشور عراق (شهر کربلا) و ایران (سنندج) و مشارکت کنندگان بـالقوه تمامی مدیران مدارس متوسطه بودند که 30 نفر از آنان به صورت هدفمند (نـاهمگن) انتخـاب و بـا اسـتفاده از یـک پروتکل مصاحبه عمیق و روایتی دعوت به مشارکت شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش شـبکه مضـامین تحلیــل گردیدنــد. یافتــه های پــژوهش نشــان داد کــه درک مشــارکت کنندگان شــامل: تبلــور رفتــار اخلاقی (مناسبات اخلاقی و انسان دوستانه، نهادینه کردن ارزش ها) فرهنگ سازی، اخـلاق ورزی در شـغل؛ خـرد جمعی و مشارکت در کار (مشارکت طلبی و کار تیمی، مصلحت اندیشی)؛ کمال گرایی (تصـمیمات منطقـی و خردمندانه، جامع نگری و ژرف اندیشی، فضیلت گرایی، هم افزایی توان سازمان آموزشی)؛ (خلـوص نیـت و خوشـنامی) خودفهمی حرفه ای، مسئولیت جمعی (پیامدهای اجرای اصول اخلاقی) شایسته سالاری و شایسته گزینی، بهره وری آموزشی، ایجاد شبکه های ارتباطی همکارانه، اعتماد آفرینی، قضاوت آگاهانه، خود تنظیمی و نظم بخشی بود. نتـایج همچنین نشان داد که چهار فراروایت تحت عناوین (فضیلت - محوری، دین - محوری، سازمان - محـوری و مـردم - محوری) از اخلاق حرفه ای در مدیریت مدارس قابل احصا بود. با وجود گوناگونی فراروایت ها، توجه بـه اخـلاق حرفه ای بر زندگی شغلی و زیست فردی - حرفه ای و بر روابط مدیران با دیگران اثرگذار بوده و تعهد، روابط حسـنه و تعالی را در آنان پرورش داده است، همچنین تاکید آنان را بر راهبردهای قانون گرایی، مشارکت گرایی و افـزایش بهره وری بیشتر کرده است و پیامدهای آموزشی، سازمانی، اجتماعی و حتی فردی در مدیریت آنان بر مدارس داشـته است.
  17. بررسی ادراک و میزان بهره گیری معلمان از مفهوم "ارزشیابی اصیل"
    1401
    چکیده همه ی انواع ارزشیابی برای فرایند یاددهی و یادگیری حیاتی هستند، اما همه به یک میزان مو ثر نیستند. واژه ارزشیابی اصیل اخیراً به طور گسترده ای در آموزش استفاده می شود. مفهوم ارزشیابی اصیل توسط سیاست گذاران، تدوین کنندگان و همچنین دست اندرکاران برنامه های درسی با اشتیاق پذیرفته شده و در متون برنامه درسی و ارزشیابی به عنوان ویژگی مطلوب آموزشی گنجانده شده است. هدف اصلی تحقیق حاضر تدوین و اعتبارسنجی دو پرسشنامه ی " میزان استفاده معلمان از ارزشیابی اصیل" و " ادراک معلمان از ارزشیابی اصیل" و ترویج استفاده از مفهوم ارزشیابی اصیل در بین دبیران مقطع متوسطه شهر سنندج است. ازاین رو، محققان درصدد کشف نیمرخی از وضعیت ادراک معلمان از مفهوم ارزشیابی اصیل و میزان استفاده احتمالی معلمان از اصول و روش های آن با پرسشنامه های محقق ساخته مذکور هستند تا بتوانند در قالب یک بسته آموزشی پیشنهادات کاربردی برای توسعۀ حرفه ای معلمان در حوزۀ مفاهیم نوین ارزشیابی ارائه نمایند. روش پژوهش از نوع پیمایشی است. نمونه ی تحقیق متشکل از 200 نفر از معلمان مقطع متوسطه دوم نظری مشغول به تدریس در شهر سنندج در سال تحصبلی 1400-1401 است، که با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. پایایی و روایی پرسشنامه بررسی گردید و برای تجزیه و تحلیل داده های کمی گردآوری شده ی پرسشنامه ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که میزان استفاده و ادراک معلمان از ارزشیابی اصیل در مقطع متوسطه دوم نظری شهر سنندج " بیش از حد متوسط " است. و متغیرهای جنسیت، سابقه تدریس، میزان تحصیلات، ناحیه خدمت، نوع استخدام تاثیری بر روی میزان استفاده و ادراک معلمان از ارزشیابی اصیل نداشت. در اجرای ارزشیابی اصیل و این پرسشنامه ها باید در نظر داشت که نیاز به همکاری گسترده و فعال بودن دانش آموزان در این امر است و نقش دانش آموز بسیار مهّم است. اجرای اصول ارزشیابی اصیل به دلیل عدم آشنایی معلمان، دانش آموزان و والدین آن ها با اصول و استانداردهای ارزشیابی اصیل به نظر می رسد که باید با احتیاط انجام شود و دانش آموزان و معلمان از لحاظ ذهنی آماده گی پذیرش آن را داشته باشند و آموزش های لازم را دیده باشند.
  18. تدوین و اعتبارسنجی پرسشنامۀ ارزشیابی تدریس اعضای هیات علمی در دانشگاههای کردستان عراق
    1401
    در زمینه ارزشیابی اثربخشی تدریس اعضای هیات علمی، معمولترین شیوه گردآوری دادهها به کارگیری مقیاسهای ارزیابی توسط دانشجویان است. هدف این تحقیق کمک به بهبود اثربخشی تدریس اعضای هیئت علمی در دانشگاههای کردستان عراق از طریق تدوین ابزاری برای ارزشیابی اعضای هیات علمی بود. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای کردستان عراق بود. حجم نمونه آماری دانشجویان براساس فرمول کوکران 071 نفر بود. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای با 83 گویه که شامل دو بخش بود. بخش اول سواالتی درباره ویژگیهای آموزشی و عملکردی اساتید و بخش دوم چگونگی نظام ارزشیابی اساتید را در برداشت. نتایج آزمون تحلیل عاملی اکتشافی با حذف 5 سوال نشان داد که بخش اول دارای 5 عامل شامل مولفه آمادهسازی کالس درس، ارائه طرح درس، تدریس دانشجو محور، مدیریت کالس درس، ایجاد نظام جامع ارزشیابی، و بخش دوم 8 عامل ارزشیابی مبتنی بر ویژگیهای عملکردی اساتید، ارزشیابی 861 درجه و رضایت از روند ارزشیابی فعلی است. نتیجه ضریب پایایی از طریق آزمون آلفای کرونباخ برای بعد آمادهسازی کالس درس 30 ،./ ارائه طرح درس 35 ،./تدریس دانشجو محور 38 ،./مدیریت کالس درس 31 ،./ایجاد نظام جامع ارزشیابی 73 ،./ارزشیابی مبتنی بر ویژگیهای عملکردی اساتید 70 ،./ارزشیابی 861 درجه 73 ./ و رضایت از روند ارزشیابی فعلی 75 ./و درنهایت کل پرسشنامه 49 ./به دست آمد. تحلیل دادههای بهدستآمده از تحلیل عامل اکتشافی با نرمافزار SPSS و تحلیل عاملی تائیدی با نرمافزار AMOS انجام شد. باتوجه به نتایج بدست آمده از بررسی مدل اندازهگیری، شاخصهای نیکویی برازش مدل اندازهگیری از برازش قابلقبولی برخوردار بودند. باتوجه به ابزار تدوین شده، معیارها و شاخص های الزم در فرایند ارزیابی اثربخشی تدریس اعضای هیات علمی مشخص و از این شاخصها میتوان برای بهبود فرایند تدریس و ارزشیابی اعضای هیات علمی، استفاده نمود. کلمات کلیدی: ارزشیابی عملکرد اساتید، اثربخشی تدریس، اعتبارسنجی پرسشنامه
  19. واکاوی نشانگان رهبری تعلیم و تربیت – محور در مدارس ابتدایی
    1401
    هدف کلی این پژوهش، شناسایی نشانگان رهبری تعلیم وتربیت - محور در مدارس ابتدایی شهر سنندج بود که با رویکرد پژوهش کیفی و راهبرد پدیدارشناسی توصیفی به اجرا درآمد. برای گردآوری داده ها، از پروتکل های مصاحبه ی سه مرحله ای پدیدارشناسانه با 13 نفر نمونه انتخابی، به صورت هدفمند از بین مدیران مدارس ابتدایی استفاده شد. پس از انجام مصاحبه ها، داده ها ابتدا به شیوه ی دستی، و سپس با کمک نرم افزار MAXqda 2020 بر اساس تحلیل مضمونی سه مرحله ای (پایه، سازمان دهنده و فراگیر) Etrid - Sterling (2001)دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفت و تعداد 90 کد اولیه، 42 مضمون پایه، 33 مضمون سازمان دهنده و در نهایت 8 مضمون فراگیر احصا گردید. از تحلیل ها چهار نشانه ی « غنابخشی به هنر تدریس، توسعه و استقلال حرفه ای معلمان، اتخاذ رویکرد سازنده گرایانه به یادگیری و بسترسازی برای دخالت والدین در آموزش فرزندان» به عنوان نشانگان رهبر تعلیم وتربیت – محور استخراج شدند. همچنین چهار ویژگی« مشارکت جو، کنشگر عدالت اجتماعی و فرصت های برابر، ارزش گذار به خرده فرهنگ ها و رهبر رهبران» به عنوان ویژگی های منحصربه فرد رهبر تعلیم وتربیت - محور شناسایی شدند. یافته ها توصیه می کنند پیاده سازی این سبک از رهبری به شدت نیازمند تغییراتی در انگاره های ذهنی اعضای جامعه ی مدرسه است.
  20. مسئولیت پذیری زیست محیطی: واکاوی اقدامات ابتکاری مدارس
    1401
    امروزه بحران های محیط زیستی در کشور ما شدت گرفته و راهکارهای متفاوتی برای مقابله با این بحران ها تجویزشده است و موسسات و نهادها مختلف خود را متعهد به انجام اقدامات محیط زیستی کرده اند. یکی از این نهاد آموزش وپرورش است که باید تلاش کند با اقدامات محیط زیستی شهروند محیط زیستی تربیت کرده و همراه با کاهش هزینه های خود، ارزشمند بودن محیط زیست را به دانش آموزان تلقین کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی اقدامات ابتکاری محیط زیستی مدارس و بررسی موانع و چالش های آن ها در مدارس شهر سنندج انجام شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و راهبرد روایت پژوهی انجام شده و در ابتدا 16 مدرسه از بین مدارس سطح سنندج به صورت هدفمند انتخاب شدند و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته مشاهدات میدانی و اطلاعات رسانه ای بوده و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضمون استرلینگ کدگذاری شدند. اعتبار و پایایی داده ها با تشریح موقعیت و مشخصات شرکت کنندگان، مثلث سازی جمع آوری داده ها، بررسی خبرگان و بررسی توسط شرکت کنندگان پژوهش تائید شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مدارس برای حمایت از محیط زیست اقداماتی انجام داده اند؛ این اقدامات بعد از کدگذاری در 6 مقوله: افزایش دانش محیط زیستی دانش آموزان، نهادینه سازی مسئولیت پذیری زیست محیطی دانش آموزان، جلب مشارکت خانواده ها و ترویج فرهنگ دوستی با طبیعت، بهبود ساختار و شرایط محیطی در مدارس، ارتقای دانش آموزان به سفیران سلامت در جامعه، ارتقای بهره وری و کاهش هزینه های جاری دسته بندی شدند و در مورد چالش ها و موانع مدیران برای انجام اقدامات محیط زیستی 5 مقوله: موانع سازمانی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی به دست آمد. برای دستیابی به توسعه پایدار باید نهادهای آموزشی را برای تربیت شهروندان محیط زیستی تجهیز کرد و ضمن آموزش دادن به عوامل مدرسه مهارت های تلفیق محیط زیست در تدریس را به معلمان آموزش داد و از اقدامات محیط زیستی مدارس حمایت کرده و موانع و چالش هایی که مدارس در این راه با آن ها روبرو هستند برداشته شود و پیشنهاد می گردد واحد درسی مستقل همراه با مربی متخصص برای آموزش محیط زیست در مدارس در نظر گرفته شود و زمان آموزشی لازم به آن اختصاص داده شود و برنامه های آموزشی مدونی برای اقدامات محیط زیستی مدارس در نظر گرفته شود.
  21. تحلیل چندبُعدی ترک تحصیل دانش آموزان: مطالعۀ موردی مددجویان کمیتۀ امداد امام خمینی (ره) شهرستان سنندج
    1401
    هدف پژوهش حاضر با مطالعه تحلیل چندبُعدی ترک تحصیل دانش آموزان: مطالعۀ موردی مددجویان کمیتۀ امداد امام خمینی (ره) شهرستان سنندج به انجام رسید. رویکرد تحقیق حاضر کیفی است و به طور خاص از راهبرد مطالعه موردی استفاده به عمل آمد. افراد مشارکت کنننده 16 دانش آموز(پسر) (دختر) مددجو بودند که به صورت هدفمند و ملاک محور انتخاب و بر مبنای شاخص اشباع نظری مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته باز، یادداشت های میدانی مشاهده ای، اطلاعات رسانه ای ( اینترنتی) و بررسی مدارک بود. بعد از پیاده سازی متن مصاحبه های کیفی و استخراج دیدگاه مصاحبه شوندگان، محتوای متون مصاحبه ها، یادداشت های میدانی مشاهده ای، اطلاعات رسانه ای ( اینترنتی) و مدارک بر اساس شیوه کدگذاری دو مرحله ای (باز و محوری) تحلیل شد. بعد از انجام کدگذاری، در مجموع تعداد کد های به دست آمده 332 کد باز بود که در نهایت با حذف کدهای زائد و تکراری، درمجموع (234) کد بدوی و (20) کد محوری از دل داده های پژوهشی احصاء گردید. برای پایایی و روایی داده ها، از تشریح مراحل انجام تحقیق، شرح مشخصات نویسندگان، غنی سازی منابع، مثلث سازی جمع آوری داده ها، بررسی خبرگان و تطبیق توسط مشارکت کنندگان در پزوهش استفاده شد. همچنین از برای استخراج نمودار پژوهش از خروجی نرم افزار Maxqda استفاده گردید. یافته های پژوهش 14 مقوله اثرگذار بر ترک تحصیل و 7 راهبرد مقابله برای کاهش یا جلوگیری از ترک تحصیل دانش آموزان مددجوی کمیته امداد امام خمینی (ره) را نشان داد. 14 مقوله اثرگذار بر ترک تحصیل عبارتنداز: ضعف صلاحیت معلمان در یادگیری دانش آموزان ناتوانی در پیوند با هم کلاسی، ناگزیر شدن دانش آموزان به تحصیل، مشکلات مالی خانواده ها، فقدان خودانگیختگی دانش آموزان، روابط انسانی ضعیف عوامل مدرسه ، نامتناسب بودن جو خانواده، محدودیت های ناشی از اپیدمی ویروس کرونا، بی توجهی به توانمندی دانش آموزان از سوی سیستم آموزشی، کم بها تلقی کردن سوادآموزی در جامعه، دردمندی اعضای خانواده، عدم حمایت و هم فکری سازمان های حمایتی مربوطه، ضعف امکانات و زیرساخت ها در مدارس و سواد پایین والدین است. همچنین راهبردهای مقابله ای برای کاهش یا جلوگیری از ترک تحصیل عبارت از: حمایت اعضای آموزشی مدرسه، پشتیبانی کردن معلمان، تاب آوری دانش آموزان در شرایط سخت تحصیلی، حمایت های جامع کمیته امداد از خانواده های مددجو، تطبیق دادن سیاست های نظام آموزشی با نیازهای دانش آموزان، به کارگیری استراتژی های اجرایی شفاف و موثر دولت و حمایت های تحصیلی کمیته امداد از دانش آموزان است. لذا پیشنهاد می گردد سازمان کمیته امداد خمینی(ره) شهرستان سنندج و سیاست گذاران آموزشی با ریشه شناسی عمیق علل تاثیرگذار بر ترک تحصیل دانش آموزان مددجو کمیته امداد خمینی (ره) شهرستان سنندج و با ارائه برنامه های ویژه و راهبردهای ویژه به دست آمده حاصل از پژوهش حاضر برای کاهش یا جلوگیری از ترک تحصیل دانش آموزان مددجو اقدام نمایند تا به کاهش ترک تحصیل و پیامدهای مطبوع در جلوگیری از ترک تحصیل دانش آموزان مددجو نائل آیند.
  22. روایت های معلمان مدارس اقلیم کردستان عراق از فرایند ادامۀ تحصیل
    1401
    پایه و اساس موفقیت هر کشور ناشی از آموزش وپرورش و پیشرفت معلمان است، بنابراین توسعه حرفه ای و بهبود سطح علم و دانش معلمان و تسهیلات برای ادامه تحصیل مداوم ضرورت روز است. هدف پژوهش حاضر کشف تجارب و روایت های معلمان مدارس اقلیم کردستان عراق از فرایند ادامۀ تحصیل است. این پژوهش با رویکردی کیفی و راهبرد روایت نگاری انجام شد. میدان تحقیق اقلیم کردستان عراق بود و مشارکت کنندگان بالقوۀ تحقیق معلمان مدارس بودند که تجربۀ ادامه تحصیل داشته اند. ازاین رو، 22 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند و درنظرگرفتن اشباع نظری داده ها که در پژوهش مشارکت داشتند. داده های این پژوهش با استفاده از مصاحبۀ (اپیزودیک) جمع آوری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه، کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) استفاده شد. تحلیل ها نشان داد که در 5 دسته دسته بندی شده است (مسائل فردی و شخصی، مسائل خانوادگی، مسائل مربوط به محل کار، خدمت به جامعه و عرق ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی، مسائل مربوط به کشور و دانشگاه محل تحصیل)، تمام معلمان مایل به ادامه تحصیل و شرکت در تربیت معلم و غنی سازی و بهبود خود هستند، ولی تاثیرگذاران وجود دارد برای این کار مثل مانع های زیاد هستند که بیشتر دستورالعمل و قانون مقررات است و چندشغله بودن و مشکلات حقوق ماهانه و مجوز تحصیل و مشکلات زبان و ویزا و اقامت و خروجی و خانواده و زمینه ها خود معلمان زیاد روال ها مشکلات رفت آمد. در نتیجه باید وزارت تمام مشکلات که در طرف آن هستند حل کند و پشتیانی و همکار و انگیزه دهنده معلمان باشد، چون بالارفتن سطح معلمان بهبود جامعه و آینده ساز است.
  23. مطالعۀ کیفی تجارب مشارکت کنندگان در موقعیت های همکاری بین مدرسه ای
    1400
    در قرن بیست و یکم ، رهبری و مدیریت مدرسه همچنان در حال تکامل و توسعه است. یکی از چشمگیرترین تحولات ، روشی است که در آن مدارس یاد می گیرند - به دلایل مختلف - با یکدیگر کار می کنند و در چندین زمینه همکاری می کنند. هدف پژوهش حاضر کشف و بازتاب تجارب اعضای جامعۀ مدارس از موقعیت های گونه های مختلف ابتکاری و کشف نشدۀ «همکاری بین مدرسه ای» است که در رهبری و مدیریت مدارس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مفید بوده اند. این پژوهش با رویکردی کیفی و راهبرد نظریۀ داده بنیاد با الگوی تحلیل موقعیت انجام شد. میدان پژوهش آموزش و پرورش استان کردستان بود و مشارکت کنندگان بالقوۀ تحقیق اعضای جامعۀ مدارس (مدیران، معاونان، معلمان، اعضای انجمن اولیاء و مربیان و ...) بودند که در موقعیت های همکاری و مشارکت بین مدرسه ای تجربۀ حضورداشته اند. ازاین رو، 33 نفر به شکل هدفمند و ملاکی به مشارکت فعال در پژوهش دعوت شدند. داده ها با استفاده از یک پروتکل مصاحبۀ نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه، کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) استفاده شد. همچنین با تحلیل گونه های مختلف همکاری بین مدرسه ای و با بررسی مولفه های انسانی و غیرانسانی، عاملین فردی و جمعی، ساخت های گفتمانی و مولفه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فضایی و زمانی، موقعیت به تصویر کشیده شده است. درنهایت نقشه های موقعیت، عرصه ها و جهان های اجتماعی و وضعیت به عنوان مراحل سطح تحلیل موقعیت ترسیم و تحلیل شد. در پژوهش حاضر برای افزایش روایی و پایایی پژوهش از راهکارهایی مانند مشارکت طولانی و فعال محقق در میدان تحقیق، استفاده از ضبط صوت و یادداشت برداری برای ثبت داده ها، جستجوی شواهد ناهمخوان و اخذ بازخورد از مشارکت کنندگان پس از کدگذاری داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که منطق شکل گیری ساختارهای متنوع همکاری بین مدرسه ای در اغلب موارد بهبود وضعیت دانش آموزان، رفع بی عدالتی آموزشی، هم افزایی، اشتراک منابع و تخصص و ارتقای تمام شاخص های آموزشی و پرورشی در مدارس است. همۀ اعضای جامعۀ مدارس به ویژه مدیران در موقعیت های همکاری بین مدرسه ای نقش موثری دارند. اگر اعضای جامعۀ مدارس، انگیزۀ کافی برای همکاری بین مدرسه ای داشته باشند، با داشتن هدف مشترک، علائق و منافع مشترک و با تفویض اختیار در مدارس، می توانند با تبادل تجربیات در حوزه های مختلف و انتقال امکانات و تجهیزات آموزشی، به پیشرفت مدارس خود کمک کنند.
  24. کالایی شدن آموزش و بازتولید نابرابری در ایران: برساخت تجارب مدیران مدارس متوسطه
    1400
    یکی از تغییرات مهم در چند سال اخیر که نهاد آموزش و فلسفه ی آن را به عنوان یک ابزار جهت ایجاد تغییرات مهم و سازنده دستخوش تحول نموده است، «کالایی شدن» آن است. مفروضه بنیادین این پژوهش چنین است که این امر، سبب عدم دسترسی به فرصت ها و امکانات آموزشی برابر شده است. بر همین اساس، چهارچوب نظری پژوهش حول مفهوم کالایی شدن آموزش است و به تبع آن نظریات مارکس، لوکاچ و پولانی در مورد کالایی شدن و مناسبات اجتماعی-اقتصادی بازار مورد خوانش قرار گرفت، همچنین از نظریه های بازتولید نظریه پردازانی همچون بولز و جینتیس؛ اید ی ناسازگاری/ توافق، بوردیو؛ نظریه بازتولید فرهنگی؛ ایلیچ؛ مدرسه زدایی از جامعه، کلمن؛ برابری فرصت های آموزشی، پائولو فریره؛ آموزش وپرورش گفتگویی، هنری ژیرو؛ نقد بازتولید فرهنگی و مایکل دبیلو. اپل؛ پداگوژی انتقادی استفاده شد. با توجه به هدف اساسی ا پژوهش، مبنی بر تحلیل کالایی شدن آموزش و ارتباط آن با بازتولید نابرابری در ایران، مفروضه ای دیگر که به آن پرداخته شده مبحث کالایی شدن آموزش و رابطه آن با وضعیت نئولیبرالیسم است. بر اساس اهداف و موضوع مورد پژوهش، از روش نظریه زمینه ای برای تشریح شرایط زمینه ای، علّی، مداخله ای و پیامدهای کالایی شدن آموزش و بازتولید نابرابری و همچنین تعاملات و استراتژی های اتخاذ شده در این وضعیت، استفاده شده است. داده ها از تجربیات 35 نفر از مدیران آموزشی مدارس سطح متوسط شهر سنندج درباره موضوع مورد بحث از طریق راهبرد مصاحبه نیمه ساخت یافته بدست آمده است و حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری نظری، هدفمند و با حداکثر تنوع تعیین گردید و با استفاده از کدگذاری باز، گزینشی و انتخابی و با تکنیک تحلیل مداوم و مقایسه ای مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحلیل داده های مصاحبه، حاکی از 29 مقوله اولیه، 10 مقوله ثانویه و 1 مقوله هسته ای است. تحلیل مقولات ثانویه نشان می دهد که کاهش تاکید بر عمومیت یافتن آموزش رایگان و ضعف زیرساخت های آموزشی شرایط زمینه ای را برای وقوع کالایی شدن و بازتولید نابرابری فراهم آورده است. برون سپاری دولتی و کاهش عدالت آموزشی با تورّم اقتصادی و به حاشیه راندن آموزش، شرایط علّی به وجود آمدن آن را سبب شده اند که به موجب آن، دولت از وظایف و مسئولیت های خود در حوزه آموزش کاسته و قسمتی از آن را به بخش خصوصی واگذار نموده است. این امر هم زمان با تورّم اقتصادی سبب به حاشیه راندن آموزش برای طبقات پایین جامعه و در نتیجه افزایش ناعدالتی در سطح آموزش شده است. سلطه اقتصاد بر آموزش و شیوع ویروس کرونا عوامل مداخله گری هستند که بر این شرایط و عوامل علّی تاثیرگذار بوده اند و تمایز بخشی آموزشی و آسیب های تحصیلی را به عنوان پیامدهای این وضعیت رقم زده است. تمایز بخشی در سطوح فردی، خانوادگی و طبقاتی و همچنین شهری و کشوری به وقوع پیوسته و در نتیجه آن آسیب هایی را سبب گردیده است. به موازات این پیامدها، مدیران به تقویت تعاملات در سطح مدرسه و جبران کمبودهای آموزشی در سطح نهادی اقدام کرده اند. در نهایت، تحلیل این شرایط و عوامل حکایت از طبقاتی شدن آموزش به مثابه بازتولید نابرابری و تمایز بخشی دارد که در وضعیت نئولیبرال در ایران اتفاق افتاده است.
  25. نقش مدیریت استعداد بر بهره وری شغلی و توسعه شغلی معلمان (مطالعه ی موردی: معلمان دوره ابتدایی ناحیه ی 2 شهرستان سنندج)
    1400
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مدیریت استعداد بر بهره وری شغلی و توسعه شغلی معلمان دوره ابتدایی بود. روش این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و از نظر روش تحلیل، همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی ناحیه 2 شهرستان سنندج در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که تعداد آن ها 783 نفر (344 نفر مرد و 439 زن) بود که از بین آن ها به شیوه تصادفی طبقه ای 258 نفر (113 مرد و 145 زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه های مدیریت استعداد (Phillips & Roper, 2009)، بهره وری شغلی (Hersi & Goldasmit, 1980) و توسعه شغلی پورصادق و علی میرزایی (1384) بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. نتایج همبستگی نشان داد که بین مدیریت استعداد با بهره وری شغلی و توسعه شغلی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که مولفه های مدیریت استعداد می توانند 35 درصد از واریانس بهره وری شغلی و 50 درصد از واریانس توسعه شغلی را در معلمان پیش بینی کنند.
  26. پنداشته های مفهوم آزادی علمی و برساخت آن در جامعه دانشگاهی ایران
    1400
    این پژوهش به دنبال شناخت درک تفسیری جامعه علمی(استادان و دانشجویان) ایرانی از آزادی دانشگاهی و فرایند برساخته شدن آن بوده و با استفاده از دورویکرد کیفی از نوع پدیدار نگاری و نظریه مبنایی انجام شده است. مشارکت کنندگان در بخش پدیدار نگاری شامل 41 نفر از ذینفعآنجامعه دانشگاهی(22 عضو هیئت علمی و 19 دانشجوی تحصیلات تکمیلی) از سه دانشگاه تهران، علامه طباطبائی و کردستان بودند. مشارکت کنندگان در بخش نظریه مبنایی، 17 نفر از استادان با مرتبه دانشیاری به بالا از دانشگاه ها و پژوهشگاه های تابعه وزارت عتف بودند. نمونه گیری از نوع هدفمند(و نظری) و با بیشینه تنوع انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پروتکل مصاحبه نیمه ساختارمند و مصاحبه عمیق استفاده شد و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در تحلیل پدیدار نگاری از رویه تحلیلی یاروینن(2004) و در تحلیل نظریه مبنایی از رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین استفاده شد. اعتباربخشی یافته ها از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. داده های پدیدار نگاری با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شدند که 5 مضمون فراگیر: ابتکار عمل بنیادین، فقدان هژمونی عقیده و تلقین ، حکمرانی آوای دانشگاهی، دانشگاه درون انتظام و فضای حرفه ای قابلیت ساز به عنوان درک جامعه دانشگاهی ایران از آزادی دانشگاهی به دست آمد. مضامین فراگیر استخراج شده، بیشترین انطباق مفهومی/تاریخی و استعاری را با الگوی صنفی از آزادی دانشگاهی داشتند. درک از آزادی دانشگاهی در بین استادان بیشتر ناظر بر الگوی صنفی و در بین دانشجویان بیشتر ناظر بر الگوهای لیبرال و مدنی بود. درک استادان، بیشتر بر مفهوم سازی صنفی، شغلی و حرفه ای از آزادی دانشگاهی محدود بوده است. دانشجویان در مقایسه با استادان به دلیل عدم وابستگی سازمانی به نهاد بوروکراتیک و فقدان سرمایه های در معرض خطر، دیدگاه های انتقادی و لیبرال تری نسبت به آزادی دانشگاهی داشتند. یافته های نظریه مبنایی مبتنی بر 38 مقوله محوری و 13 مقوله گزینشی بود که بر اساس رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین در الگوی نهایی جایگذاری شدند. پدیده محوری به صورت دو هسته ای با عنوان «عرف دانشگاهی و سوژه دانشگاهی ناگزیر» نام گذاری شد. عاملان دانشگاهی راهبردهایی مانند «هویت دانشگاهی بازاندیشانه، پیله عافیت و سرمایه گذاری در خود» را برای مواجهه با پدیده محوری برگزیده اند. برونداد این مکانیسمِ راهبردها و تعاملات درنهایت به کنش ورزی احتیاطی در ساحت دانشگاهی انجامیده است که آن را «آزادی دانشگاهی اضطرابی» نام نهاده ایم.
  27. بررسی سطح استقلال کاری درک شده آموزش‎دهندگان سازمان نهضت سوادآموزی و ارتباط آن با میزان حرفه گرایی
    1400
    چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین میزان استقلال کاری و حرفه‎گرایی در آموزش‎دهندگان نهضت سوادآموزی ناحیه یک شهرستان سنندج طرح پژوهش از نوع کاریردی و از لحاظ شیوه اجرا مقایسه ای بدین منظور از جامعه مذکور تعداد 100 نفر به شیوه نامه نمونه‎گیری انتخاب شدند ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه استاندارد مقبولیت استقلال کاری و حرفه‎گرایی پرسشنامه تاثیر استقلال کاری و حرفه‎گرایی جهت تحلیل داده ها از روش‎های اماری استنباطی شامل ازمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد نتایج پژوهش نشان می‎دهد که بین گروه های دارای استقلال کاری وحرفه‎گرایی می باشند و گروه های که دوره لازم راندیده اندتفاوت وجود دارد که این تفاوت در سطح (1/00>) معنادار بود بدین معنا که میا نگین هردو متغییر دراستقلال کاری وحرفه‎گرایی به میزان بالای نسبت به گروه دیگر که دوره لازم راندیده اند. از این رو می‎توان بیان کرد استقلال کاری درک شده آموزش‎دهندگان سازمان نهضت سوادآموزی و ارتباط آن با میزان حرفه‎گرایی ارتباط معنی‎داریدارد.
  28. پیشینه ها و پیامدهای هویت برند دانشگاه (موردمطالعه: دانشگاه کردستان)
    1400
    هدف اصلی پژوهش حاضر مشخص نمودن میزان تاثیر پیشینه ها و پیامدها بر هویت برند دانشگاه کردستان هست. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به تعداد 11000 نفر و همچنین اساتید دانشگاه کردستان به تعداد 363 نفر که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل و تدریس بوده اند. روش نمونه گیری به شکل طبقه ای بوده و با استفاده از جدول مورگان تعداد 372 نفر از دانشجویان و 100 نفر از اساتید به عنوان نمونه آماری تعیین گردیدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. این پرسشنامه دارای 50 سوال هست و مشتمل بر9 مولفه(پیشنهادها برای بهبود، مشارکت در فعالیت های آتی، وابستگی دانشگاه، مقاصد حمایتی، شخصیت برند، اعتبار برند، دانش برند، ارتباطات برند و هویت برند) بوده است. طیف پاسخ دهی به سوالات، لیکرت5 درجه ای نمره گزاری شده است. جهت بررسی روایی پرسشنامه ها، از روش روایی محتوایی استفاده شده و پایایی آن ها نیز پس از مطالعه مقدماتی توسط تکنیک های آماری(آلفای کرونباخ) و با کمک نرم افزار SPSS سنجیده شده است، که 89/0 محاسبه شده است.همچنین داده های گردآوری شده در دو سطح توصیفی به صورت( فراوانی، فراوانی درصدی، تراکمی و نمودار) با نرم افزار spss و استنباطی(با روش معادلات ساختاری(SEM) و با استفاده از نرم افزار PLS ) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه وتحلیل نشان داد که: شخصیت برند و دانش برند دانشگاه بر هویت برند دانشگاه از دیدگاه اساتید و دانشجویان تاثیر معنادار دارد و اعتبار برند دانشگاه از دیدگاه اساتید بر هویت برند دانشگاه تاثیر معنادار ندارد ولی از دیدگاه دانشجویان تاثیر معنادار دارد. هویت برند دانشگاه بر مقاصد حمایتی از دیدگاه اساتید و دانشجویان تاثیر معنادار دارد. هویت برند دانشگاه بر وابستگی دانشگاه و مشارکت در فعالیت های آتی و پیشنهادهایی برای بهبود از دیدگاه اساتید تاثیر معنادار ندارد. ولی از دیدگاه دانشجویان تاثیر معنادار دارد و همچنین ارتباطات خود برند بر رابطه هویت برند بر مشارکت در فعالیت های آتی، مقاصد حمایتی، وابستگی دانشگاه از دیدگاه اساتید و دانشجویان اثر معنادار تعدیلی ندارد.
  29. تدوین برنامه ی توسعه ی حرفه ای کارکنان دانشگاه کردستان با تاکید بر الگوی خود-بهسازی
    1400
    چکیده امروزه سازمان ها برای بقای خود در دنیای پر از رقابت بیش از سرمایه مالی به سرمایه انسانی توانمند نیاز دارند زیرا سرمایه انسانی مهم ترین دارایی هر سازمانی محسوب می شود و بدون تردید دانشگاه در هزاره سوم یکی از نقش آفرینان اصلی تحولات جوامع و کشورها است. دانشگاه کردستان نیز برای رسیدن به اهداف خود و توسعه همه جانبه به کارکنانی اثربخش و کارامد نیاز دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارایه برنامه توسعه حرفه ای کارکنان دانشگاه کردستان با تاکید بر الگوی خود-بهسازی است. این تحقیق با توجه به نوع مخاطب آن از نوع کاربردی است و از رویکرد تحقیق آمیخته (کیفی- کمی)، شیوه اکتشافی و نوع متوالی استفاده شده است. جامعه هدف این پژوهش 260 نفر از کارکنان دانشگاه کردستان بوده است. در بخش کیفی برای انتخاب مشارکت کنندگان نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع مورد استفاده قرارگرفته است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بوده که پس از انجام مصاحبه با 20 نفر اشباع نظری حاصل گردیده است. پس از پیاده سازی مصاحبه ها به صورت متن، تحلیل تماتیک روی آن ها انجام شده است. در بخش کمی برای انتخاب اعضای نمونه روش نمونه گیری تصادفی ساده با فرمول حجم نمونه کوکران مورد استفاده قرارگرفته که 73 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نتایج بخش کیفی بوده است. در بخش کمی از روش های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که نیازهای توسعه ای کارکنان دانشگاه کردستان به ترتیب اهمیت نیازهای تعاملی، تندرستی، تعالی، عمومی و تخصصی هستند. همچنین نقش آفرینی، انگیزش، شبکه های اجتماعی مجازی، پژوهش و آموزش و اجتماعات یادگیری مهمترین شیوه های توسعه حرفه ای از نظر کارکنان دانشگاه کردستان هستند. افزایش بهره وری، جو مطلوب سازمانی، بهبود عملکرد و ارتقای دانشگاه از پیامدهای توسعه حرفه ای کارکنان به شمار می رود. برنامه توسعه حرفه ای کارکنان دانشگاه چرخه ای 6 مرحله ای است که به ترتیب عبارت اند از: شناخت و تجزیه وتحلیل وضع موجود، تبیین وضع مطلوب، شناسایی شکاف بین وضع مطلوب و موجود، تعیین نیازهای توسعه ای، تعیین اقدامات توسعه حرفه ای شامل روش های خود-بهسازی و ارزیابی و بازخورد.
  30. ادراک مدیران و معلمان از مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی
    1400
    امروزه مسئولیت پذیری اجتماعی ازجمله مهم ترین عناصر فلسفه وجودی سازمان ها است مسئولیت پذیری اجتماعی را قبول مسئولیت یک سازمان به رفتار اجتماعی مسئولانه معنی می کنند که این رفتار پاسخ مطلوبی به تقاضای جامعه و گروه های نفوذگذار آن است. سیستم آموزش وپرورش هم یکی از بخش های توسعه ی اجتماعی در هر جامعه ای قلمداد می شود. ازجمله مهم ترین اهداف سیستم آموزشی، رشد و توسعه ی مهارت های اجتماعی ازجمله مسئولیت پذیری اجتماعی است. هدف از انجام دادن این پژوهش، دستیابی به ادراک معلمان و مدیران از مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی است. مطالعه حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرف نگر با 18 نفر از معلمان و مدیران سطح شهر سنندج انجام گرفت که حداقل سه سال از اشتغال آن ها (تدریس و مدیریت در مدارس) در سازمان آموزش وپرورش گذشته بود. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تجزیه وتحلیل متن مصاحبه ها با روش دیکلمن و همکاران (1989) صورت پذیرفته است. یافته های حاصل از تجارب معلمان و معلمان در دو بخش کلی ادراک افراد و تجربیات افراد از بحث مسئولیت پذیری موردنظر بوده است و در سه بخش مسئولیت های فردی، اقتصادی اجتماعی و سازمانی تقسیم بندی شده است که شامل 47 مضمون فرعی و 13 مضمون اصلی که شامل: تعامل سازنده با محیط دانش آموزان، تعامل سازنده با همکاران، مسئولیت پذیری اخلاقی، حفظ ظاهر و رفتار فردی، مسئولیت پذیری فردی، ناآگاهی و بی تفاوتی اعضای جامعه مدرسه، عمل در چارچوب قوانین و مقررات، مسئولیت پذیری نسبت به سازمان، مسئولیت پذیری نسبت به مسائل اجتماعی، مسئولیت پذیری در قبال نقش های مختلف، مسئولیت پذیری نسبت به والدین، مسئولیت پذیری در مفهوم روابط گروهی و درگیر شدن در مسائل فردی دانش آموزان هست. نتایج حاصل از پژوهش حاضر می تواند برای مسئولان آموزش وپرورش و سایر پژوهشگران علاقه مند در این حوزه مورداستفاده قرار گیرد و تصویری روشن از ادراکات معلمان و مدیران را از مفهوم ارائه نماید.
  31. نگرش و انگیزش تحصیلی و شغلی دانشجویان کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه کردستان نسبت به زبان عربی
    1400
    نگرش و انگیزش تحصیلی و شغلی دانشجویان از مهمترین چالش های دانشگاه ها محسوب می شود که بر برونداد سیستم های آموزشی بسیار اثرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش و انگیزش تحصیلی و شغلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات عرب نسبت به یادگیری زبان عربی است، انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات تحلیلی ـ مقطعی است. که در آن از روش نمونه ی در دسترس جهت گردآوری داده ها استفاده شد. تعداد 127 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی در این پژوهش شرکت داشتند که پرسشنامه های مورد نیاز را در میان آنها پخش و نگرش و انگیزش تحصیلی و شغلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات عرب نسبت به یادگیری زبان عربی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفته شد. این پژوهش در پی آزمون یک فرضیه اصلی و هشت فرضیه فرعی با استفاده از نرم افزار SPSS و یافتن پاسخی برای بررسی چگونگی تاثیر نگرش و انگیزش به وضعیت تحصیل و وضعیت اشتغال در آینـده نسبت به یادگیری زبان عربی باتوجه به تئوری های دیوید مک کللند، فردریک هرزبرگ، هنری مورای و .... مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت نتیجه ذیل حاصل گردید: بیشتر دانشجویان از نگرش و انگیزش تحصیلی و شغلی بالایی نسبت به یادگیری زبان عربی برخوردارند. به این دلیل که نتایج ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره نشان دهنده رابطه مثبت معنادار بین سه متغیر مورد نظر است. همچنین یافته ها نشان داد که بین نگرش و انگیزش تحصیلی و شغلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی و جنسیت، وضعیت تاهل رابطه ای وجود ندارد و دلیل آن را هم می توان به عدم ارتباط یادگیرندگان با فرهنگ و زبان و مردم آن جامعه دانست و یادگیرندگان زبان را فقط در سطح آموزش در اختیار دارند. اما در مورد متغیر سن یافته های پژوهش نشان داد بین نگرش تحصیلی و شغلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی و سن رابطه معنادار وجود دارد، علت احتمالی آن را می توان افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به رشته تحصیلی و مواجهه با انگیزاننده های مثبت دانست اما در مورد سن و انگیزش رابطه معنادار نبود.
  32. معلمی، حرفه ای بدون لنگرگاه ترقی: دلایل گرایش معلمان به پست اجرایی مدیریت مدارس
    1399
    این پژوهش با هدف ارائه مدلی جهت بررسی دلیل گرایش معلمان به پست مدیریت مدرسه انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و راهبرد گرند تئوری است. جامعه آماری شامل معلمان و مدیران مدارس ناحیه دو سنندج به تعداد 20 نفر است که سابقه پست مدیریت داشته اند و مدیرانی که قبل از بر عهده گرفتن پست مدیریت معلم بوده اند که به روش نمونه گیری هدفمند و بیشینه تنوع انتخاب شدند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته در این پژوهش استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از طرح سامانمند بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل زمینه ای شامل مدیریتی، شخصیتی، اجتماعی و قانونی است. همچنین یافته ها نشان داد که پست مدیریتی برای یک معلم می تواند از طریق مقوله های فردی، بین فردی و فرا شخصیتی برقرار شود و در بعد مداخله گر نیز مقوله های فردی و مدیریتی شناسایی شد که در مدیریت تاثیر دارند و در بعد پیامدها نیز پیامدهای توسعه محور، مالی، تعلیم و تربیت، فردی و مدیریتی شناسایی شد. نتایج نشان داد که عواملی مانند تغییر یافتن وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب در تمام ابعاد به شرطی است که غیر از مدیر افرادی مانند معلمان و دانش آموزان و اولیا آن را تائید کنند و وضعیت مدرسه را به سمت اهداف از پیش در نظر گرفته سوق دهد؛ بنابراین پیشنهاد می شود سنجش شایستگی های واقعی مدیریتی متقاضیان مدیریت مدارس بدون دخالت مسائل و سلایق شخصی انجام گیرد.
  33. مطالعۀ کیفی تجربۀ معلمان از «فرآیند یاددهی - یادگیری و مدیریت» در کلاس های پرازدحام
    1399
    این مطالعه با پارادیمی تفسیری در جهت یافتن اصلی ترین چالش ها و راهبردی های مدیریتی و شیوه های تدریس معلمان در کلاس های پر ازدحام انجام شده است. راهبرد تحقیق مبتنی بر نظریه داده بنیاد به روش سیستماتیک برای بررسی داده ها اتخاذ شد. میدان تحقیق این پروژه شامل 30 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سنندج بود. یک پروتکل نیمه ساختارمند، ابزار گردآوری داد ه های پژوهش بود که به معلمان ارائه شد. داده ها به روش نوخاسته و تحلیل مقایسه ای مستمر با کدگذاری نظری سه مرحله ای مورد تحلیل قرار گرفتند. تعداد 117 کد باز، 80 کد محوری و 32 کد گزینشی احصا گردید. نتیجه مطالعه حاکی از آن است که تدریس موثر در کلاسهای پر ازدحام امکان پذیر نبوده و اکثر معلمان و دانش آموزان با مشکلات آموزشی، نظم و انضباط، جسمی و روانی، ارزیابی، تدریس غیر موثر، روبرو هستند. عواملی همچون کمبود معلم و عدم تخصیص بودجه برای احداث و تجهیز مدارس جدید و همچنین معیارهای انتخاب مدارس از جملۀ اصلی ترین بسترهای ایجاد کلاس های پرازدحام بودند. در پی افزایش ثپت نام در مدارس شاهد پیامدهای اجتناب ناپذیری چون: بی توجهی به تفاوت های فردی، بی عدالتی آموزشی، عدم امکان خودبهسازی معلمان، تدریس غیرفعال و از همه مهم تر شاهد کلاس های استادیومی خواهیم بود که یادگیری در آن ها به حاشیه رانده شده است، فضایی که بیشتر مناسب تفریح و سرگرمی است تا تدریس و یادگیری. برای حل این مشکلات، برخی اقدامات اجرایی پیشنهاد شده است که معلمان این کلاس ها درصورت توجه به آنها می توانند یادگیری و مدیریت خود را در این کلاس ها افزایش دهند. این موضوع نشان می دهد که نظام آموزشی باید به دانشآموزان و معلمان مدارس پرازدحام باید توجه داشته باشد و در بهینه کردن کلاسهای درس، قوانین و سیاست های دقیقی اتخاذ کند و بودجه کافی را برای ارائه امکانات مناسب تر در این مدارس به اداره آموزش و پرورش اختصاص دهد.
  34. پیشنویبررسی میزان گرایش و علل ترک خدمت کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهرستان دهگلان
    1399
    اهمیت معلمان و تاثیر آن ها بر کیفیت مدارس و اجرای برنامه های آموزشی انکارناپذیر است. تمامی کشورهای پیشرفته جهان به اهمیت نیروی انسانی خود پی برده اند و می دانند که تنها راه تامین این نیرو ها از طریق آموزش وپرورش است. اکنون هم که کشور ما در این شرایط قرارگرفته است. چاره ای جز سرمایه گذاری بر روی آموزش وپرورش نداریم. ‎ این پژوهش با رویکرد کیفی و گراند تئوری چالش های پیشروی معلمان را در آموزش وپرورش دهگلان روشن می کند. میدان تحقیق، شامل معلمانی است که در چهار سال گذشته در آموزش وپرورش دهگلان شغل خود را ترک کرده اند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش، از پروتکل مصاحبه پنج سوالی استفاده شد که برای روایی منشور مصاحبه از دیدگاه متخصصان حوزه مدیریت آموزشی (اساتید گروه) استفاده شده است؛ و با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در نظر گرفتن اشباع نظری داده ها 12 نفر در پژوهش مشارکت کردند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق جمع آوری و با استفاده از روش کدگذاری نظری مورد تحلیل قرار گرفتند. به همین دلیل در این پژوهش با صورت بندی سوالات پژوهش بر اساس میزان گرایش و علل ترک خدمت کارکنان سازمان آموزش وپرورش دهگلان 26 بعد شناسایی شده است که شامل: 1-حقوق و مزایا 2-سختی کار 3- عوامل انگیزشی 4- مخالفت ها 5- چالش ها 6-نقطه شروع ترک خدمت 7- عوامل تشدیدکننده ترک خدمت 8-تبعیض ها 9-نشانه های ترک خدمت 10-اقتصادی 11-تعارض ها 12- اولیا 13- شرایط جغرافیای محل کار 14- محیط تعاملی 15-وضعیت فرهنگی 16- سیستم اداری آموزش وپرورش 17-پیامدهای ترک خدمت بر شخص 18-پیامدهای ترک خدمت جامعه و اطرافیان 19-پیامدهای ترک خدمت بر سازمان 20-ادامه تحصیل 21- شغل جایگزین 22- شغل دوم 23- مدیریت همسرداری 24-حمایت شدن 25- غرامت گرفتن از سازمان 26 -ترک نکردن شغل است. بر مبنای یافته های این پژوهش آموزش پرورش باید تلاش کند تا معلم و مدرسه محوری را توسعه دهد. به معلمان به عنوان مهم ترین عضو آموزش وپرورش این فرصت را بدهد که در امر برنامه ریزی در امور مدرسه دخالت کنند و با این کار موفقیت مدرسه و دانش آموزان تضمین می شود. یکی از مهم ترین مشکلات سیستم آموزش کشور کمبود منابع و بودجه است که لازم است، به اختصاص بودجه و اعتبارات جهشی به این موضوع توجه جدی شود تا معلمان باعلاقه و دلگرمی بیشتری به کار خود ادامه دهند
  35. مطالعۀ اکتشافی راهبردهای نوین و طراحی الگو برای جذب و ماندگاری منابع انسانی در آموزش و پرورش مناطق کم برخوردار (مطالعۀ موردی استان کردستان)
    1399
    هدف: مسئله جذب و ماندگاری منابع انسانی در آموزش و پرورش به ویژه در مناطق کم برخوردار یکی از عوامل موفقیت نظام آموزشی است. هدف این پژوهش شناسایی و تبیین عوامل و شیوه های نوین موثر جذب و ماندگاری منابع انسانی آموزش و پرورش در مناطق کم برخوردار در جهت دست یابی به فرصت های آموزشی عادلانۀ همۀ مناطق به نیروهای آموزشی است. روش شناسی: رویکرد انتخاب شده برای انجام این پژوهش آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. روش بخش کیفی پژوهش قوم نگاری و بخش کمّی از نوع توصیفی- پیمایشی است. میدان و جامعه آماری: میدان و جامعۀ آماری این پژوهش معلمان استان کردستان در سال های 1398 و 1399 است که از طریق نمونه گیری هدفمند 30 نفر از معلمانی که در مناطق کم برخوردار خدمت می کردند تا رسیدن به اشباع نظری برای بخش کیفی انتخاب شده اند و در بخش کمّی از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و پس ازآن با گرفتن نمونه های تصادفی ساده به طور مستقل از داخل هر طبقه، 616 نفر از این معلمان انتخاب شده اند. ابزار: داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و هدایت شده و داده های بخش کمّی از طریق پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس مولفه های بخش کیفی طراحی شده بود، جمع آوری شده است. برای روایی و پایایی بخش کیفی صحت داده ها تائید شد و برای بخش کمی روایی ابزار توسط اعتبار محتوایی و سازه، همچنین پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تائید گردید. یافته ها: الف) کیفی: نتایج حاصل از انجام دادن تحلیل های کیفی نشان می دهد که شش مقولۀ اصلی و مهم شامل نوع دوستی، هویت اجتماعی- شغلی و الزامات و مقتضیات شغلی که بیشترین تاثیر را برجذب دارند و مولفه های ضد ارزش های فرهنگی ـ شغلی، عدم سلامت اداری و ایجاد ساختارهای حمایتی مطلوب که تاثیر بیشتری بر ماندگاری معلمان دارند، عوامل مهمی هستند که در قالب نقش های گوناگون می توانند برجذب و میل به ماندگاری معلمان موثر باشند. ب) کمّی: در بخش کمّی نتایج حاصل از انجام دادن تحلیل ها با استفاده از آزمون های آماری شامل آزمون T با دو نمونه مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون فریدمن و تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی (رشته تحصیلی هر دو متغیر جذب و ماندگاری و جنسیت برای متغیر جذب) تفاوت معنی داری برای متغیر های جذب و ماندگاری وجود ندارد ولی برای متغیرهای مدرک تحصیلی و سابقه ی کاری در هر دو متغیر جذب و ماندگاری تفاوت معنی داری وجود دارد، یعنی بر میزان جذب و ماندگاری معلمان در مناطق کمتر برخوردار تاثیر دارند. آزمون فریدمن برای اولویت بندی مولفه ها از دیدگاه مشارکت کنندگان، نشان داد که مولفه نوع دوستی دارای بالاترین اولویت و عدم سلامت اداری دارای پایین ترین اولویت ازلحاظ تاثیرگذاری بر میزان جذب و ماندگاری است؛ همچنین تحلیل عاملی مرتبه دوم که به منظور اعتبار یابی و آزمون الگو استخراج شده بخش کیفی صورت گرفت نشان داد الگو دارای برازش مطلوب بوده و نشان دهنده ی عاملیت مولفه های شش گانه بر میزان جذب و ماندگاری معلمان در مناطق کم برخوردار آموزش و پرورش استان کردستان است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان استدلال کرد برای جذب بهینه نیرو در مناطق کم برخوردار باید مولفه های نوع دوستی و هویت اجتماعی-شغلی و الزامات و مقتضیات شغلی را ملاک جذب قرار دهیم به طوری که در زمان جذب با توجه به میزان توجه ارزش های انسانی و فرهنگ محلی وضعیت نوع دوستی متقاضیان جذب در مناطق کم برخوردار را سنجش کرده و بر اساس سنجش مولفه های هویت اجتماعی-شغلی و الزامات و مقتضیات شغلی از طریق بررسی عوامل زیرمجموعه این ملاک ها شناخت دقیقی از متقاضیان جذب کسب کنیم؛ و در ادامه کار برای ماندگاری منابع انسانی در مناطق کم برخوردار از بروز عواملی که باعث ایجاد عدم سلامت اداری و ضد ارزش های فرهنگی – شغلی می شوند جلوگیری صورت گیرد و همچنین برای ماندگاری معلمان در مناطق کم برخوردار ساختارهای حمایتی مطلوب را اولویت قرار دهیم به عبارتی به ارزش های فرهنگی منطقه توجه بیشتری شود و وضعیت رفاهی و معیشتی معلمان این مناطق بهبود داده شود و ازلحاظ پیشرفت شغلی و تفویض اختیار بیشتر به آن ها میدان داده شود تا احساس تعلق بیشتری کنند تا به وضعیت پایدارتری در آموزش و پرورش مناطق کم برخوردار ازلحاظ منابع انسانی دست پیدا کنیم.
  36. تعاملات دوطرفه در رهبری سازمانی: مطالعه موردی دانشگاه کردستان
    1399
    پژوهش حاضر به آگاهی از نحوه تعاملات دوطرفه بین اعضای هیئت علمی و مدیران دانشگاهی و ارتباط آن با برخی از متغیرهای روانی اجتماعی (رضایت شغلی، تعهد سازمانی و ویژگی های جمعیت شناختی) پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان که 353 نفر بودند؛ که از میان اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان با استفاده از جدول مورگان تعداد 108 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شده بود که 99 نفر مرد و 9 نفر زن بودند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد بهال و انصاری (2000) بوده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی تحلیل عاملی تاییدی و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرانباخ (برای کل پرسشنامه برابر با 897/0) مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده نرم افزار SPSS19 انجام شد و از آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف، تی استیودنت، همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه استفاده شد. بررسی نتایج نشان داد که روابط دوطرفه در بین اعضای هیئت علمی با مدیران دانشگاهی، سایر اعضا و گروه های آموزشی در حد متوسطی قرار دارد. میزان احساسات اعضای هیئت علمی دانشگاه به دانشگاه کردستان در حد بالاتر از میانگین قرار داشت. میزان تناسب کار اعضای هیئت علمی دانشگاه در حد بالاتر از میانگین قرار داشت. میزان مشاهدات و ادراکات دانشگاهی اعضای هیئت علمی در حد بالاتر از میانگین قرار داشت. میزان رضایت شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه در حد بالاتر از میانگین قرار داشت. بین رضایت شغلی اعضای هیئت علمی و احساسات آنان به دانشگاه، مشاهدات و ادراکات دانشگاهی آنان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت، اما بین مولفه ی تناسب کار با رضایت شغلی رابطه معناداری نبود. بین مرتبه علمی و رضایت شغلی اعضای هیئت علمی تفاوت معناداری وجود داشت.
  37. مطالعۀ کیفی تجربۀ اعضای جامعۀ مدرسه از رهبری موازی در مدارس متوسطۀ شهر سنندج
    1399
    این مقاله با رویکردی تفسیری درصدد است تا نظریه ای داده بنیاد را در خصوص چگونگی توزیع قدرت و رهبری موازی در مدارس بزرگ شهری به روش شارماز ارائه نماید. تحقیق مزبور بر این پرسش اصلی متمرکز شده است که زمینه ها، فرایندهای اصلی، عوامل مداخله گر و پیامدهای تسهیم رهبری به شیوۀ موازی در مدارس کدامند؟ از این رو، داده ها از تجارب و مصاحبۀ نیمه ساختارمند با 30 نفرنمونه انتخابی هدفمند از اعضای جامعۀ مدارس (مدیران، معاونان، معلمان، دانش آموزان و والدین)، مشاهدات میدانی و یادداشت های تاملی محققان در طول شش ماه در شهر سنندج گردآوری شد. داده ها به روش نوخاسته و تحلیل مقایسه ای مداوم با کدگذاری نظری سه مرحله ای مورد تحلیل قرار گرفتند و تعداد520 کد بدوی، 51 کد محوری و 17 کد گزینشی احصا گردید. در این پژوهش، نخست آشکار شد که اجرای رهبری موازی تا زمانی که تمام افراد درگیر در مدرسه درک صحیحی از نحوۀ یادگیری دانش آموزان نداشته باشند، نمی تواند اثربخش باشد و در نهایت این خود معلمان و دانش آموزان هستند که موفقیت این تلاش ها را تعیین می کنند. به همان اندازه که رهبری موازی در موضوعات آموزشی مهم است، ایجاد جوّ سازمانی و فرهنگ مدرسه ای که در آن رهبری به طور خودجوش از خود معلمان، دانش آموزان، اولیاء و سایر کارکنان نشات می گیرد نیز اهمیت دارد. دوم، استقرار رهبری موازی چرخش به سوی خودگردانی مدارس و تصور مدارس به عنوان موجودیت های منحصر به فرد با فرهنگ خاص را تقویت می کند. سوم، بر اهمیت زمینه و موقعیت در اجرای رهبری موازی و ضرورت اجتناب از الگوهای غیر وابسته به زمینه تاکید شد و نهایتاً اینکه، اجرای رهبری موازی به شدت نیازمند توسعۀ مدرسۀ یادگیرنده و هوشمند است و قبل از همه، مدیران مدارس باید شخصاً متعهد به یادگیری فردی خود باشند.
  38. تجربۀ معلمان از راهبردهای مشغولیّت دانش آموزان در فرایندهای یاددهی- یادگیری
    1399
    چکیده مشغولیت دانش آموزان در فرایند یاددهی-یادگیری یکی از مباحث اساسی است که توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است، و به عنوان یک احساس تعلق و گرایش فرد به مشارکت در فعالیت های کلاس که موجب درگیری ذهنی آن ها و افزایش میزان یادگیری می-شود است. هدف این پژوهش شناسایی عوامل و شیوه های موثر در مشغولیت دانش آموزان در فرایند یاددهی-یادگیری است. روش پژوهش حاضر کیفی و بر مبنای رویکرد پدیدارشناسی است و برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه استفاده شد. مصاحبه شوندگان این پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر کرمانشاه بود. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام گرفت و پس از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با چهارده معلم، داده ها اشباع شد. اطلاعات گردآوری شده با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند که از تحلیل داده های حاصل از مصاحبه سیزده مضمون پایه، شش مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر استخراج گردید که شامل: عوامل مربوط به معلم(1.روش تدریس معلم: روش تدریس تعاملی و روش تدریس توضیح دهنده2. ویژگی های شخصیتی معلم: شوخ طبعی، مثبت نگر بودن و توانایی برقراری رابطه) عوامل مربوط به فراگیر(1. تیپ شخصیتی دانش آموز: برونگرایی و درونگرایی2. سبک-های فرزندپروری والدین)و عوامل مربوط به آموزش(1. محتوای مطالب: جذابیت مطالب، تناسب مطالب با نیازهای دانش آموز) امکانات آموزشی: (1. وسایل کمک آموزشی 2. فعالیت-های فوق برنامه) و بنابر اظهارات معلمان در فرایند یاددهی-یادگیری فنون متعدد و متنوعی برای مشغولیت دانش آموزان در فرایند یادگیری به کار می رود که به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم: استفاده از ابزارهای آموزشی، طرح سوال چالش برانگیز، کار گروهی، بازی و... همچنین فواید و پیامدهای مشغولیت دانش آموزان از نظر معلمان شامل: یادگیری عمیق، عدم ایجاد اختلال در فرایند تدریس، افزایش انگیزه معلم، رعایت نظم در کلاس، افزایش خودکارآمدی و اعتماد به نفس دانش آموزان، توجه و تمرکز بیشتر، مشارکت مشتاقانه در یادگیری و حضور مداوم در مدرسه است. نتایج این پژوهش، رشته ای از تجربیات زیسته و راهبردهای معلمان برای افزایش مشارکت و مشغولیت دانش آموزان در فرآیند یادگیری-یاددهی و به طبع آن افزایش کیفیت تدریس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را آشکار نمود که نیازمند توجه از سوی نهادهای تاثیرگذار است.
  39. بررسی وضعیت «توسعه حرفه ای اثربخش» در بین معلمان ابتدایی شهر سنندج
    1398
    چکیده توسعه حرفه ای معلمان نقشی حیاتی در فعالیت های اصلاحی مدارس دارد. هدف اصلی پژوهش بررسی وضعیت «توسعه حرفه ای اثربخش» در بین معلمان ابتدایی شهر سنندج بود. این پژوهش از اهداف چندگانه ای مانند آزمون شاخصه های روایی و پایایی پرسش نامه «توسعۀ حرفه ای اثربخش»، شناسایی تفاوت ها بین نظرات معلمان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی و کمک به بهبود توسعه حرفه ای معلمان از طریق شناسایی اولویت های توسعه حرفه ای اثربخش برخوردار بود. رویکرد پژوهش حاضر پسااثبات گرایی و راهبرد آن پیمایشی -توصیفی بود. جامعه تحقیق شامل معلمان دوره ابتدایی شهر سنندج بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 300 نفر بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند که 135 نفر زن و 165 نفر مرد بودند. از پرسشنامه Soine & Lumpe (2014) تحت عنوان «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» استفاده شد. برای آزمون روایی محتوایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تاییدی و برای آزمون پایایی از آزمون آلفای کرانباخ استفاده شد که آلفای به دست آمده 967/0 بود که نشان از پایایی مناسب پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که پرسشنامه «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» دارای روایی و پایایی مطلوب برای استفاده در بین معلمان ایرانی است. در بین مولفه های توسعه حرفه ای اثربخش از نظر معلمان با توجه به نتایج آزمون فریدمن رتبه اول این مولفه ها تمرکز بر دانش محتوایی معلمان و نحوه یادگیری مطالب توسط دانش آموزان و در رتبه آخر یادگیری فعال فراتر از کلاس درس قرار داشت. همچنین بین مولفه-های توسعه حرفه ای اثربخش معلمان تفاوت معناداری وجود دارد.
  40. درک اعضای جامعۀ مدرسه از مفهوم «شایستگی حرفه ای معلم» مطالعه موردی شهر خرم آباد
    1398
    چکیده نیاز به نیروی ماهر و حرفه ای با توجه به تخصصی شدن مولفه های جامعه ایده آ ل به شدت احساس می شود. نظام آموزشی هم به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی مهم از این امر مستثنی نیست و از آن جایی که نقش اصلی معلمان در نظام آموزشی انتقال تغییرات به سیستم آموزشی و تربیت نیروی ماهر متخصص و شایسته است، لذا جنبه کلیدی نیروی متخصص بیشتر نقش آفرینی می-نماید. بنایراین معلمان به شایستگی های جدید نیاز دارند تا بتوانند با تمام این تغییرات مواجه شوند و لازم است مهارت ها و شایستگی های معلمان مجددا تعریف شود. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی درک اعضای جامعه مدرسه از مفهوم شایستگی حرفه ای معلمان ابتدایی شهر خرم آباد است. این پژوهش کاربردی و روش اجرای آن توصیفی از نوع پدیدارنگاری می باشد. میدان تحقیق اعضای جامعه مدارس دخترانه و پسرانه ابتدایی شهر خرم آباد هستند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نزدیک 50 نفر (زن و مرد) از اعضای جامعه ی مدرسه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید. نتایج تحقیق حاکی از این است که از دیدگاه اعضای جامعه مدرسه شایستگی حرفه ای معانی مختلفی دارد که در قالب چهار طبقه متنوع درک و تجربه شده است که عبارتند از: 1. شایستگی های عاطفی و رفتاری2. شایستگی های فنی و تخصصی 3. به روز بودن 4. اخلاق حرفه ای داشتن.
  41. بازنمایی تجارب دانش آموزان از تنبیه در مدارس: مطالعه موردی دانش آموزان شهر سنندج
    1398
    یکی از مسائل مهم و همیشه مطرح در آموزش و پرورش، تنبیه و خصوصاً تنبیه بدنی است. تنبیه و تشویق دو بازوی تعیین کننده ی حرفه ی معلمی هستند که هیچکدام فی نفسه خوب یا بد نیستند. اما مناقشه و حساسیت بر سر تنبیه است. استفاده افراطی و غیر اصولی از تنبیه آثار و پیامدهای زیان بخش کوتاه مدت و بلند مدت جسمی و روانی زیادی به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش روایت پژوهی با هدف بررسی عمقی تجربه های دانش آموزان از تنبیه در مدارس انجام گرفت. رویکرد این پژوهش تفسیری بوده و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه اپیزودیک استفاده شد. مشارکت کنندگان دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهر سنندج بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و ملاکی انتخاب شدند. مصاحبه با 28 دانش آموز انجام گرفت. سپس داده ها با روش تحلیل مضمون براون و کلارک و با استفاده از نرم افزار Nvivo 10 تحلیل و تفسیر شد. تحلیل ها نشان داد که تنبیه در مدارس این شهر مساله ای شایع است و به اشکال مختلف خشونت جسمانی، کلامی، آزار و اذیت روانی و محرومیت انجام می گیرد. بر اساس داده های گرداوری شده می توان گفت که اکثر دانش آموزان دیدگاهی منفی نسبت به تنبیه دارند و معتقدند که تنبیه هیچ تاثیر مثبتی بر فرایندهای آموزشی و رفتار آنان ندارد. عوامل و بسترهایی که باعث می شود دانش آموزان تنبیه را تجربه کنند شامل عدم مسولیت پذیری دانش آموزان، سوء رفتار، عدم رعایت مقررات آموزشگاهی، ضعف و ناتوانی معلمان در مدیریت کلاس و کنترل دانش آموزان و همچنین تایید و پذیرش فرهنگ تنبیه می باشد. تجربه ی این تنبیه ها برای دانش آموزان پیامد های منفی بسیار و تاثیرات مثبت اندکی را به دنبال داشت. از جمله پیامدهای منفی می توان به مشکلات رفتاری مانند رفتار تهاجمی و انتقام جویی، مشکلات عاطفی مانند احساس بی ارزشی و ناامیدی، آسیب های جسمانی و در نهایت شکست تحصیلی اشاره کرد. پیامدهای مثبت تنبیه شامل تلاش مضاعف و موفقیت تحصیلی و همچنین تصحیح رفتار و تعدیل عمل دانش آموزان می باشد. با توجه به آسیب های بسیار تنبیه باید استفاده از آن متوقف شده و یا به حداقل برسد، زیرا کودکان سرمایه های انسانی هستند که باید با کرامت و مهربانی پرورش یافته و به بهترین شکل شکوفا شوند.
  42. درک و تجربۀ اعضای جامعۀ مدرسه دربارۀ مفهوم مدرسۀ فراخوانی: مطالعۀ موردی مدارس دورۀ اول متوسطه سنندج
    1398
    دیدگاه انسانگرایانه به آموزش و پرورش از روانشناسی، علوم انسانی و انسانگرایی اجتماعی نشات می گیرد. دل مشغولی این دیدگاه ارزش های انسانی و احترام برای این ارزش ها است. متاسفانه امروزه بیشتر مدارس جذابیت زیادی برای دانش آموزان و والدین آن ها ندارند. احتمالاً والدین دانش آموزان مدارسی را بیشتر می پسندند که علاوه بر توجه به مسایل علمی و درسی، خودپندارۀ مثبت و مهارت های بین فردی بچه ها را تقویت کنند. هدف پژوهش حاضر آگاهی از درک و انتظار اعضای جامعۀ مدرسه (دانش آموزان، معلمان، مدیر و معاونان، والدین و کارکنان مدرسه) از مدارس دعوت کننده یا مدارس فراخوانی و استفاده از این نظرات در تغییر فضای فیزیکی و روانی مدرسه و انسانگرا تر کردن محیط مدارس است. از این رو، در این پژوهش با رویکردی تفسیری و کیفی از راهبرد پدیدارنگاری استفاده شد. با بکارگیری روش نمونه گیری هدفمند و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 40 نفر از اعضای جامعۀ مدرسه تفاوت ها در درک و آگاهی آنها در رابطه با مدرسۀ فراخوانی احصاء گردید. نتایج پژوهش پنج دیدگاه متفاوت را در رابطه با مفهوم مدرسۀ فراخوانی نشان می دهد که در طبقات توصیفی مدرسۀ فراخوانی به عنوان محیطی سازنده و محرک، محیطی برای یادگیری لذت بخش، محیط تسهیل کننده یادگیری خودراهبر، محیطی نشاط آفرین و محیطی به عنوان مدرسه خانوادگی دسته بندی شدند مقاله با ترسیم جهت گیری های درونی و بیرونی فضای نتیجه، به مدیران و معلمان راهکارهایی ارائه می دهد تا با بینشی وسیع تر و به صورت آگاهانه مدارس و کلاس های درس را به شیوه فراخوانی سازمان دهی کنند.
  43. مطالعه زمینه ها و شاخص های مرتبط با دانشگاه پایدار در نظام آموزش عالی ایران: مقایسه رویکردهای دانشگاهی دولتی و غیر دولتی
    1398
    این پژوهش با هدف مطالعه زمینه ها و شاخص های مرتبط با دانشگاه پایدار در نظام آموزش عالی ایران و مقایسه رویکردهای دانشگاه دولتی و غیر دولتی انجام شد. در این پژوهش سازوکارهای دانشگاه پایدار و رسالت های همه جانبه و ذاتی آن به عنوان مبنایی برای تحلیل و شناسایی شاخص های پایداری دانشگاهی مورد استفاده واقع گردید. روش پژوهش آمیخته اکتشافی است که به شیوه پیاپی در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی، با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته با 17 نفر از متخصصان و سیاستگذاران حوزه آموزش عالی که به روش نمونهگیری هدفمند برگزیده شده بودند، ابعاد و مولفههای دانشگاه پایدار شناسایی شد. برای اعتباربخشی یافتههای کیفی، از راهبردهای: بازبینی از سوی مشارکت کنندگان در پژوهش، بازبینی از سوی همکاران، خود بازبینی پژوهشگر استفاده شد. در بخش کمی در چارچوب روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با پرسشنامه پژوهشگر ساخته، دیدگاه های 322 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های هدف گردآوری شد. روایی ابزارهای اندازه گیری، به وسیله متخصصان و پایایی آن ها با محاسبۀ آلفای کرونباخ تایید شد. برای تحلیل داده ها، دربخش کیفی از روش تحلیل مضمون (شبکه مضامین) و در بخش کمی از نشانگرهای آماری توصیفی، آمار استنباطی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. تحلیل داده ها در فرایند کد گذاری، به شناسایی 318 مضمون منجر شد که در نهایت در قالب 26 مضمون سازمان دهنده و 8 مضمون فراگیر دسته بندی شد. یافته های پژوهش شامل 8 مقوله اصلی عناصر و ابعاد پداگوژی در فرایند های یاد دهی یادگیری، پژوهش پایدار، الزامات ساختی کارکردی، پایداری اجتماعی، پایداری اقتصادی، هویت علمی و آکادمی و دیپلماسی علمی در عصر جهانی شدن بود. نتایج یافته های کمی نشان داد که وضعیت موجود دانشگاه های مورد مطالعه در شاخص پژوهش پایدار در حد متوسط و در سایر مولفه ها پایین تر از حد متوسط است. همچنین نتایج یافته ها حاکی از تفاوت شاخص های دانشگاه پایدار در دانشگاه های دولتی و غیر دولتی بود. نتیجه گیری: تدوین، اجرا و ارزیابی مداوم شاخص ها و مولفه های پایداری دانشگاهی می تواند باعث ایجاد تحول و ثبات در نظام آموزش عالی و همراه شدن با علوم جهانی شود. بر این اساس دانشگاه پایدار دانشگاهی است که دارای راهبرد و استراتژی پایدار، دید فراکنشی و برخوردار از حمایت جامعه در پیاده سازی اصول و مفاهیم پایداری در کارکردهای یاددهی- یادگیری پایدار، پژوهش پایدار، تقویت جامعه دموکراتیک، حداقل سازی آثار منفی زیست محیطی، اقتصادی اجتماعی و بهداشتی بوده، و دارای الزامات ساختاری کارکردی، تعاملات علمی و آکادمیک، نظام اقتصادی و مالی تعریف شده و نیرومند که همواره در صدد تقویت هویت شهروندان حرفه ای در کمک به جامعه پایدار و پیشگام است.
  44. بازنمایی هویت تاریخی "مدیریت آموزشی" در ایران با تاکید بر مقالات منتشر شده
    1398
    به منظور بررسی ماهیت حوزه مدیریت آموزشی در ایران و شناخت مرزهای معرفت شناختی باهدف شناخت حیطه های موردمطالعه، رویکردهای معرفت شناختی پژوهش و ماهیت نویسندگان حوزه جهت ارائه راهبردی برای توسعه و تعمیق این حوزه و رسیدن به شاخص های یک رشته علمی، پژوهش حاضر با رویکردی تفسیری-برساختی و با روش تحلیل محتوای کیفی که تحلیل محتوای قوم نگارانه نیز نامیده می شود، انجام گرفت. میدان این پژوهش، کلیه مقالات منتشرشده در مجلات مرتبط با مدیریت آموزشی در گروه علوم تربیتی و مدیریت است. شیوه نمونه گیری هدفمند و ملاک محور بود؛ به این صورت که جهت گردآوری داده ها، همه مجلات مربوطه (گروه علوم تربیتی و مدیریت) نمایه شده در فهرست نشریات علمی اردیبهشت 1397 موردبررسی قرار گرفتند؛ سپس 10 مجله ای که بیشترین درصد مقالات تخصصی را نسبت به کل مقالات چاپ شده داشتند، انتخاب نموده و کلیه مقالات تخصصی در آنها که تعدادشان به 210 مقاله رسید، با روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که 9 حیطه اصلی با عنوان 1- مهارت ها و توانایی های حرفه ای، تخصصی و اجرایی مدیران، 2- اثرگذاری و اثرپذیری سبک های رهبری، 3- اثربخشی، 4- کشف ابعاد برنامه آماده سازی مدیران، 5- کارکردهای مدیریتی، 6- مطالعات رشته ای و ماهیتی، 7- مطالعات معرفت شناختی و باورهای ارزشی، 8- ارزشیابی و 9- مطالعات فراملی، موردتوجه پژوهشگران و متخصصان حوزه بوده است. همچنین، تعداد 20 بُعد از 9 حیطه قابل استخراج بود. 77 درصد مقالات تخصصی با رویکرد و روش های کمی و کمتر از 23 درصد با رویکرد و روش های کیفی و آمیخته انجام شده-است. تعداد 189 مقاله مستخرج از پایان نامه دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود و تنها تعداد 21 مقاله توسط اساتید حوزه، خارج از کار پایان نامه دانشجویی نوشته شده بود. تمامی نویسندگان و محققان از اعضای دانشگاه و در سمت استاد و دانشجو بودند و هیچ نویسنده ای از شاغلین مدرسه و در سمت مدیریت مدرسه و یا محقق علاقه مند به این حوزه خارج از سمت های عنوان شده یافت نشد. به نظر می رسد همگام با تحولات جهانی در این حوزه در حال حاضر مجلات و محققان مدیریت آموزشی در ایران درصدد نشان دادن توانایی خود جهت تولید پژوهش های عمل محور و انجام پژوهش های تجربی در خصوص رهبری آموزشی، بازتعریف و گسترش فهم بیشتر حوزه، استفاده از ابزار روش شناختی و چارچوب های مفهومی متنوع در مدیریت آموزشی هستیم.
  45. واکاوی تجربه معلمان و راهبران آموزشی از اجرای الگوهای نظارت آموزشی معلم-محور در مدارس ابتدایی: ارایه و اعتباریابی یک الگوی بومی
    1398
    پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه راهبران آموزشی و معلمان از اجرای الگوهای نظارت آموزشی معلم-محور در مدارس ابتدایی و تدوین و اعتباریابی یک الگوی بومی انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته اکتشافی بود. در مرحله کیفی روش پژوهش روایت پژوهی و مشارکت کنندگان بالقوه شامل معلمان و راهبران آموزشی استان آذربایجان غربی بودند که با رویکرد هدفمند و با روش نمونه گیری موارد مطلوب تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختمند جمع آوری گردید. محاسبه اﻋﺘﺒﺎر و رواﯾﯽ داده ها با استفاده از دو روش ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ مشارکت کنندگان و ﻣﺮور ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻏﯿـﺮ شرکت کننده در ﭘﮋوﻫﺶ انجام گرفت. با تحلیل مضمون، 11 مضمون سازمان دهنده (نظارت رابطه مدار و اعتماد محور، فقدان دانش و مهارت ضروری معلمان، ژرف نگری مشارکتی راهبر-معلم، بهبودگرا و پاسخگویی در راهبری، نظارت مبتنی بر کاراندیشی، مسئله شناسی و گزینه سنجی راهبر- معلم، توسعه حرفه ای معلم از طریق راهبر، راهبری تحولی، فقدان اشتراک افق دید راهبر و معلم، پایش عملکرد معلمان، واکنش به نتایج راهبری) و 38 مضمون پایه درباره الگوی نظارت معلم محور کشف گردید. در بخش کمی روش تحقیق توصیفی پیمایشی بود و جامعه آماری شامل معلمان و راهبران آموزشی تربیتی استان آذربایجان غربی بودند که برای اعتباریابی الگو، با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، 300 نفر انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده در بخش کمی، مقیاس محقق ساخته بر اساس شبکه مضامین بخش کیفی بود. تحلیل بخش کمی با تحلیل عاملی تاییدی برای تعیین اعتبار الگو انجام شد. نتایج بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم نشان داد که الگوی بومی نظارت معلم محور دارای روایی سازه است.
  46. تجربه مشارکت معلمان در نظام پیشنهادی آموزش وپرورش
    1397
    این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام کیفی از نوع پدیدارشناسی می باشد که با هدف بررسی تجربه مشارکت معلمان در نظام پیشنهادی آموزش وپرورش با استفاده از روش کتابخانه ای – اسنادی و تحقیقات میدانی و روش مصاحبه ای داده های مورد نیاز را بر روی جامعه آماری معلمان شهر سنندج و نمونه های در دسترس به دست آورده و با روش پدیدارشناسی اسمیت استفاده شده است که شامل 1) تولید داده ها 2) تجزیه وتحلیل داده ها 3) تلفیق مورد ها. می باشد نتایج زیر را بدست آورد؛ نتایج به دست آمده از اجرای این تحقیق حاکی از این است که برای اجرای صحیح و اصولی نظام پیشنهادها بایست برنامه های آموزشی فرهنگی برای همه کارکنان سازمان اعم از مدیران، کارشناسان، سرپرستان، کارمندان و کارگران به طور جداگانه برگزار گردد و مطالب آن ها با درجه آگاهی و فهم و تجربه هر گروه متناسب گردد. با توجه به تحلیل یافته های پژوهش و پاسخ به سوالات پژوهش جامعه موردبررسی در این پژوهش که معلمان سنندج بودند چندان رغبتی به شرکت در سیستم نظام پیشنهادها ندارند چراکه از طرف اداره آموزش وپرورش با بی میلی و بی اهمیتی مواجه شده اند.
  47. نیاز سنجی مهارتی مدیران مدارس برای رهبری آموزشی مطالعه موردی شهرستان قروه
    1397
    چکیده بررسی نیازهای مهارتی مدیران، بربهبود کیفیت و کمیت عملکرد سازمان تاثیر خواهد گذاشت. بررسی نظریات نشان می دهد که مدیریت اثربخش، جزء جدای ناپذیرعملکرد مناسب مدیران محسوب می شود. برای اینکه مدیران عملکرد مناسبی داشته باشند باید مهارت های مورد نیاز را کسب نمایند. پر داختن به نیازهای مهارتی مدیران، تبیین وضع موجود آنان و طبقه بندی اولویت نیازها، موضوعی است که ضرورت پژوهش با بهره گیری از الگوی نیاز سنجی مدیران را مورد توجه قرار می دهد. پژوهش حاضر نیازهای مهارتی مدیران مدارس در سطوح (مختلف) شهرستان قروه در سال تحصیلی (97-98) را مورد بررسی قرار داده است. رویکرد پژوهش از نوع کمی است. جامعه آماری در این پژوهش تمامی مدیران مدارس در سطوح مختلف تحصیلی و مدارس مختلف (دولتی، غیره) و هم چنین از نوع پسرانه و دخترانه در سطح شهرستان قروه و روستاها به تعداد (176) مدرسه می باشد. نمونه تحقیق شامل 100 مدیر مدرسه است. که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این مطالعه موردی هدف نیازسنجی مهارت های مدیران مدارس برای رهبری آموزشی است. بر همین اساس جهت دستیابی به هدف فوق پرسشنامه ای تهیه و در بین مدیران مختلف تحصیلی جهت شناسایی ابعاد نیازسنجی آنان پخش گردیده است. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسشنامه ی 110 گویه ای پدلر و همکاران (2006) بود که هم برای سهولت در پاسخگویی و هم کاستن موارد همپوشی تعداد 55 سوال در نمونه آماری مورد مطالعه توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل آن از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. روایی سازه ابعاد و مولفه های پرسشنامه از طریق آزمون تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفه های اصی و چرخش وریمکس و نیز پایایی سوالات ابعاد پرسشنامه در سطح قابل قبول پایایی کل پرسشنامه در سطح 8/0 تایید گردید. برحسب نتایج، ابعاد نیازسنجی مهارتی مدیران مدارس در شهرستان قروه شامل نیازهای عقلانی و تخصصی؛ نیازهای فکری و آینده نگری؛ نیازهای ادراکی ـ شناختی ؛ نیازهای تعاملی ـ مشارکتی؛ و نیازهای رشد فردی شناسایی شد. همچنین بر اساس نتایح یومان ویتنی بین نیازهای فکری و آینده نگری و سطح تحصیلات؛ و نتایج کرسکال والیس، بین نیازهای عقلانی و تخصصی و نیازهای تعاملی ـ مشارکتی با مقطع تحصیلی تفاوت آماری معنادار وجود دارد.
  48. تحلیل مداخلۀ خانواده ها و اجتماعات محلی در فرایندهای آموزشی و مدیریتی مدارس با استفاده از مدل نظری «هم پوشانی حوزه های تاثیر»
    1397
    چکیده هدف کلی این پژوهش تحلیل مداخلۀ خانواده ها و اجتماعات محلی در فرایندهای آموزشی و مدیریتی مدارس با استفاده از مدل نظری «هم پوشانی حوزه های تاثیر» بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی هست و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها به صورت آمیخته (کمی- کیفی) از نوع طرح تبیینی بود. که در سه مرحله اصلی انجام پذیرفت. در مرحله اول به بررسی و بازنگری پیشینه مداخله والدین و اجتماع محلی در فرایند آموزشی و مدیریتی مدارس پرداخته شد سپس با بررسی پیشینه تحقیق مقیاس مداخله خانواده، مدرسه و اجتماع محلی (اپستین و همکاران، 2002) شناسایی گردید در مرحله بعد پرسشنامه اپستین و همکاران برای مدیران مدارس که چه طور والدین و اجتماع محلی در فرایند آموزشی و مدیریتی دانش آموزان درگیر می کند اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش در این مرحله شامل کلیه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه در سال 98-97 بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 311 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس در مرحله دوم پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس پرسشنامه اپستین و همکاران (2002) و فانتازو و همکاران (2000) طراحی گردید برای والدین اجرا گردید که والدین چه طور خودشان را در فرایند آموزشی و مدیریتی بچه هایشان درگیر می کنند که با روش تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب آلفای کرونباخ روایی و پایایی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. در این مرحله جامعه آماری شامل کلیه والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 381 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. نتایج تحلیل ها داده های پرسشنامه ی اول نشان داد که مدارس انتخاب شده والدین را در بعد والدگری، فعالیت های داوطلبانه، یادگیری در خانه، مشارکت در تصمیم گیری و ارتباطات مداخلۀ دادند اما در بعد همکاری با اجتماع محلی مداخلۀ پایین بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه دوم نشان داد که والدین در شش گونه (والدگری، ارتباطات، یادگیری در خانه، فعالیت های داوطلبانه، مشارکت در تصمیم گیری و همکاری با اجتماع) مداخله می کردند. نتایج تی تک نمونه نشان داد والدین در تمام گونه های مداخله، مداخلۀ بالای داشتند اما در گونه ی فعالیت های داوطلبانه و مشارکت در تصمیم گیری مداخلۀ کمی داشتند. در مرحله بعد به منظور تبیین نتایج حاصل از بخش کمی که مدارس چگونه والدین و جامعه محلی در فرایند آموزشی و مدیریتی درگیر می کنند از طریق مدل پیگیری تبیینی با توجه به گونه-های به دست آمده از مداخله والدین و جامعه محلی در بخش کمی تحقیق، مصاحبه نیمه ساختار یافته اجرا گردید و به تاثیرات این نوع مداخله بر فرایند یادگیری دانش آموزان پرداخته شد. در بخش کیفی، انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند و نظری، با استفاده از تکنیک شبکه متخصصان انجام شد که با استفاده از این تکنیک 20 نفر از مدیران و معلمین و 20 نفر از والدین مورد مصاحبه قرار گرفته اند. هنگام مصاحبه با مدیران و معلمان برخلاف نتایج بخش کمی که نشان دادند جامعه محلی کمتر مداخله می کنند. ابعاد متفاوتی از مداخله جامعه محلی در مصاحبه ها مشخص شد. از دیدگاه مصاحبه شوندگان جامعه محلی در فرایند آموزشی و مدیریتی از طریق سه مقوله: آموزش شهروندی، آموزش ایمنی و سالم زیستن و هژمونی فرهنگی و دینی مداخله می کردند. همچنین مصاحبه شوندگان در ارتباط با اینکه مداخله والدین و جامعه محلی چگونه بر یادگیری دانش آموزان تاثیر می گذارد؟ بیان کردند اگر مداخله والدین و جامعه محلی اصولی و هماهنگ با انتظارات معلمان و تعلیم و تربیت باشد؛ می تواند به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کمک کند. پاسخ مصاحبه شوندگان به 4 مقوله ی نهادینه کردن ارزش های اجتماعی، آموزشی و مذهبی، خودکارآمدی، آموزش مهارت های زندگی و فعالیت های فوق برنامه ای اشاره داشتند.
  49. شناسایی و تبیین فرصت های برابر شغلی در سازمان آموزش و پرورش
    1397
    هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین فرصت های برابر شغلی در بین معلمان سازمان آموزش و پرورش بوده است. پژوهش از لحاظ هدف، توسعه ای و کاربردی و از لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها به صورت آمیخته (کمی-کیفی) از نوع طرح تبیینی بوده که در سه مرحله ی اصلی انجام گرفت. در مرحله ی اول (تدوین ابزار پژوهشی) محقق به تحلیل و تفسیر مبانی نظری پژوهش و همچنین تحلیل دیدگاه های متخصصان مورد نظر به کمک روش پیمایشی و در کاربرد ماهیت مقطعی پرداخت. سپس محقق به تدوین پرسشنامه ی سنجش برابری شغلی معلمان شامل 6 مولفه ی حقوق و مزایای شغلی، پیشرفت و ارتقاء شغلی، محدودیت های جنسیتی- سنی و جسمی، مسئولیت و فشار سازمانی و نهایتا مسائل برون سازمانی پرداخت. پس از روایی سنجی (CVR) و تحلیل تاییدی مولفه ها و گویه های اصلی پژوهش، پایایی ابزار پژوهشی به کمک آزمون آلفای کرونباخ مقدار 80/0 در قالب 56 گویه مورد تایید قرار گرفت. در مرحله ی دوم پژوهش (بخش کمی) محقق به جمع آوری داده های مورد نظر پرداخت. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه معلمان شاغل به تحصیل و بازنشسته ی آموزش و پرورش منطقه 2 شهر سنندج به تعداد 3310 نفر بود که در جهت اهداف اصلی پژهش در سه گروه اصلی، معلمان تازه استخدام شده (4-1) معلمان شاغل (30-5) و معلمان بازنشسته ی آموزش و پرورش مورد بررسی قرار گرفته اند. برای معلمان شاغل ضمن خدمت تعداد 2860 نفر، برای معلمان تازه استخدام شده 220 نفر و برای معلمان بازنشسته ی 230 نفر به عنوان جامعه ی اصلی پژوهش شناخته شده اند. محقق به خاطر محدودیت های دسترسی به کل جامعه ی آماری پژوهش، مجبور به نمونه گیری شده است که در این راستا با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه در این بخش از پژوهش برای جامعه های نمونه به ترتیب 338 نفر ضمن اشتغال، 137 نفر تازه استخدام شده و 140 نفر نفر تعیین شد. روش نمونه گیری در این مرحله، نمونه-گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. بدین منظور ابتدا مناطق آموزشی شهر سنندج به پنج محدوده ی تقسیم گردید و سپس از هر محدوده یک مدرسه انتخاب گردید و در مرحله بعد از میان مدارس منتخب تعدادی از مدارس دوره های مختلف به صورت تصادفی انتخاب گردید و پرسشنامه ها در بین آن ها توزیع گردیده است. جهت تجزیه وتحلیل یافته های بخش کمی پژوهش محقق با توجه به عدم نرمال بودن داده های پژوهش از آزمون های خی دو، فریدمن، کروسکال والیس، یومن ویتنی بهره گرفته و همچنین در جهت مقایسه ی شرایط سه گروه اصلی پژوهش در شرایط پاسخ دهی به متغیر اصلی پژوهش نیز از آزمون واریانس یک راهه و توکی استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که معلمان به صورت کلی در سه گروه نام برده موافق بر وجود نابرابری شغلی در سازمان خود می باشند که این موافقت با توجه به مولفه های اصلی پژوهش در زمینه ی میزان اولویت به هر یک از زمینه های برابری شغلی در سازمان، در سه گروه دارای تفاوت های نسبی می باشد. همچنین دو گروه معلمان تازه استخدام شده و شاغل در ضمن کار در یک گروه قرار گرفته و دیدگاه معلمان بازنشسته نیز در یک گروه دیگر می باشد. در ادامه محقق با توجه به هدف اصلی پژوهش که تبیین یافته های حاصله می باشد، در مرحله ی سوم پژوهش (بخش کیفی) پس از شناسایی پاسخ گویان در دو طیف موافق و مخالف بر وجود برابری شغلی در سازمان، به کمک روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به شرایط اشباع نظری به کمک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته به جمع آوری داده های موردنیاز پرداخت. نهایتا در سه مرحله ی کدگزاری باز، محوری و گزینشی یافته های پژوهشی مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته و راهکارهای پژوهشی مورد نظر در قالب تفسیری و همچنین نمودار، ارائه شده است
  50. بازنمایی معنایی تجارب فرصت مطالعاتی اعضای هیئت علمی: مطالعه موردی اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان
    1397
    توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی به عنوان بخشی از توسعه منابع انسانی در دانشگاه جایگاه ویژه ای دارد. یکی از راهبردهای رایج توسعه حرفه ای برای آنان فرصت مطالعاتی است. پژوهش حاضر با روش روایت پژوهی باهدف ارزیابی تجربه های اعضای هیئت علمی از دوره های فرصت مطالعاتی و با رویکرد تفسیری انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه اپیزودیک استفاده شد. مشارکت کنندگان بالقوه تحقیق، اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان بودندکه در ده سال اخیر حداقل یک بار تجربه فرصت مطالعاتی داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاکی انجام شد. پس از انجام مصاحبه با 15 نفر، داده ها به شکل استقرایی و بر اساس تحلیل مضمونی با استفاده از نرم افزار Nvivo10 دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل ها نشان داد که فرصت های مطالعاتی ارزش های دانشگاهی و شخصی اعضای هیئت علمی را در قالب توسعه حرفه ای و سبک زندگی شخصی تغییر داده است. همچنین مشارکت کنندگان چالش های فرصت مطالعاتی را در قالب چالش های درون سازمانی و برون سازمانی انعکاس دادند. دستاوردهای فرصت مطالعاتی اعضای هیئت علمی نیز در سه حوزه فردی، حرفه ای و سازمانی احصا شد. روایت ها گویای آن بود که اعضای هیئت علمی توانسته اند با بهره گیری از تجاربی که فرصت مطالعاتی برای آن ها فراهم کرده بود در وهله نخست تغییراتی در سبک زندگی شخصی خود و نگرش هایشان بدهند که داشتن برنامه بلندمدت برای خود و خانواده، سرمایه گذاری بر فرزندان در خارج از کشور، احساس مسئولیت اجتماعی و تعاملات مثبت تر با همکاران، اهمیت دادن به کتاب خوانی، صرفه جویی و حفاظت از محیط زیست از آن جمله اند. در حیطه کار حرفه ای آکادمیک و دانشگاه، گرایش به کارهای گروهی، تشویق خلاقیت و نوآوری و ریسک پذیری، جهانی فکر کردن، حمایت از دانشجویان و همکاران با ایجاد پیوندهای علمی به عنوان یک رابط با دانشگاه های خارجی، اهمیت دادن به کیفیت به جای کمیت، تغییر انتشار آثار به زبان های خارجی از پیامدها و دست آوردهای فرصت مطالعاتی بودند. یافته ها توصیه می کند که باوجود تغییر پست های مدیریتی مقررات اداری ساده و ثابتی برای حمایت از اعضای هیئت علمی داوطلب استفاده از فرصت های مطالعاتی در نظر گرفته شود.
  51. تحلیل کیفی تجارب دوران تحصیلی دانشجویان دختر (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه کردستان)
    1397
    با توجه به اهمیت موضوع چالش ها و مشکلات دختران دانشجو، پژوهشی با هدف تحلیل کیفی تجارب تحصیلی دانشجویان دختر، شناسایی تجارب خوشایند و ناخوشایند آن ها و شناخت مسائل و مشکلات آن ها انجام شد. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش روایت نگری استفاده شد. میدان تحقیق، دانشجویان دختر دانشگاه کردستان در سال 1397 بود که با روش نمونه گیری هدفمند و تا اشباع نظری با 18 نفر مصاحبه های اپیزودیک صورت گرفت. داده های به دست آمده توسط نرم افزار "انویوو" از متن مصاحبه ها و در راستای پرسش های تحقیق به شیوه کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که تجارب تحصیلی دانشجویان متفاوت است؛ و شامل موارد بسیاری است ازجمله: استقلال یافتن، دوست یابی، رفتار نامناسب اساتید و کارکنان دانشگاه، عدم امنیت، وجود تعصبات دینی و مذهبی و ... است، که در نهایت مولفه های دارای بیشترین تکرار در فصل پنجم به صورت مفصل تفسیر شد.
  52. بررسی وضعیت مدیریت فرهنگ خواندن در مدارس ابتدایی شهر سنندج
    1396
    زمینه: مهارت خواندن در مقطع ابتدایی به عنوان مهارتی بنیادی که امکان ارتباط دانش آموزان با دنیای دانش را فراهم می کند مطرح است. این مهارت برای درک و حل مسائل در دروس مختلف مورد تایید است. فراهم کردن محیط و فرهنگی که به دانش آموزان القا نماید خواندن ضرورت و اهمیت بالایی دارد مستلزم توجه به ابعاد مختلف فرهنگ مدرسه است. اما تاکنون در ایران در زمینه مدیریت فرهنگ خواندن مدرسه پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی وضعیت فرهنگ خواندن مدارس ابتدایی شهر سنندج اجرا شد. روش: راهبرد پژوهش آمیخته و طرح آن ترکیبی همزمان است. ده مدرسه ابتدایی از مناطق مختلف انجام شد و برای گردآوری داده ها از ابزارهایی مانند چک لیست، پرسشنامه نظرسنجی، پرسشنامه بیان تجارب، و سناریو استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در لایه باور معلمان و مدیران به اهمیت خواندن از میانگین بالایی برخوردار هستند اما در لایه نمادهای قابل مشاهده مانند رفتار مدیر و معلم و نیز نمادهای محیطی از وضعیت مطلوب برخوردار نیستند. نتایج: وضعیت مدارس ما در زمینه فراهم کردن فرهنگ خواندن مدرسه به شیوه سنتی است و تفاوت چندانی با جامعه عامی و عادی ندارد. کاربردهای احتمالی: این پژوهش از نظر روش، ابزارهای استفاده و یافته ها ممکن است مورد استفاده سایر پژوهشگران قرار گیرد که عمیق تر و در سطح وسیع تری فرهنگ خواندن مدارس را مورد توجه قرار دهند. اصالت/ارزش: در ایران برای اولین بار است که مدیریت فرهنگ خواندن مدارس مورد توجه قرار می گیرد. این پژوهش می تواند به عنوان آغاز یک حوزه پژوهشی در زمینه خواندن مورد توجه سایر پژوهشگران قرار گیرد.
  53. ایدئولوژی معلمان درباره کنترل دانش آموزان و رابطه آن با میزان حرفه گرایی
    1396
    پژوهش حاضر باهدف مطالعه ایدئولوژی معلمان درباره کنترل دانش آموزان و تعیین نوع رابطه آن با حرفه گرایی معلمان صورت پذیرفت. رویکرد پژوهش کمی و ازنظر هدف؛ کاربردی، و از جهت روش؛ توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر سنندج بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 280 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ایدئولوژی کنترل دانش آموز (ویلوور، ایدل و هوی، 1967) و پرسشنامه حرفه گرایی معلمان(مک ماهان و هوی، 2009) بود که روایی صوری، محتوا و سازه ابزار مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن ها به روش آلفای کرون باخ به ترتیب 82/0 و 94/0 به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل عاملی تاییدی، کولموگروف-اسمیرونف، ضریب همبستگی پیرسون، تی تک نمونه ای و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت متغیر جهت گیری های کنترل تا حدودی بیشتر از سطح متوسط و وضعیت حرفه گرایی در سطح مطلوب و بالاتر از متوسط قرار دارد. همبستگی بین متغیرهای جهت گیری های کنترل دانش آموز و حرفه گرایی معلمان به صورت معنادار و منفی به میزان 26/0- و نتایج مدل معادلات ساختاری حاکی از آن بود که جهت گیری های کنترل دانش آموزان به میزان 23/0- با حرفه گرایی معلمان رابطه دارد.
  54. تجربۀ اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان از مفهوم گرانباری نقش: پدیدارشناسی توصیفی
    1396
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه ی اعضای هیئت علمی از گرانباری نقش و شناسایی این گرانباری ها در دانشگاه کردستان انجام شد. برای این منظور از رویکرد تفسیری با روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. میدان تحقیق تمام اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان بوده و جهت انتخاب مشارکت کنندگان در پژوهش نیز از شیوه هدفمند با روش گلوله برفی که شامل 18 نفر هست، استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها یک پروتکل مصاحبه بوده که روایی آن مورد تائید صاحب نظران قرارگرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مراحل تحلیل نقل قول، کدگذاری باز و کدگذاری محوری استفاده به عمل آمد. در این پژوهش با توجه به اهداف جزئی مطرح شده سه سوال پژوهشی وظایف یا نقش هایی که باعث گرانباری نقش می شوند، شناسایی راه های مقابله و سازش با گرانباری نقش، تاثیرات گرانباری نقش بر عملکرد آموزشی، پژوهشی و زندگی خانوادگی هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن باعث به وجود آمدن مولفه هایی مانند تدریس موظفی و مازاد، تدریس خارج از تخصص، فعالیت های مازاد آموزشی و پژوهشی، چالش راهنمایی رسمی دانشجویان، چالش راهنمایی غیررسمی دانشجویان، فشار فعالیت های اداری و سازمانی، شرکت در شوراها،کمیته ها و جلسات، عدم وقت کافی جهت انجام فعالیت ها و علایق شخصی و عدم تعدیل اولویت های مورد علاقه، عدم وقت کافی جهت انجام فعالیت های خانوادگی، تخصیص ایام تعطیل به جبران مسائل آموزشی،پژوهشی و اداری، تلاش برای تبدیل وضعیت استخدامی و ارتقا و ترفیع، کاهش کیفیت تحقیق و اخلاق علمی، افزایش انزوای اجتماعی و عدم فعالیت سیاست-فرهنگی، افزایش تنش در روابط فردی و بین فردی و استرس فرسودگی شغلی، عدم وجود توازن شغلی و مالی شد.
  55. تحلیل تجربه معلمان از تدریس خارج از حوزه تخصصی: مطالعه کیفی دلایل و پیامدها
    1396
    هدف اصلی این پژوهش ارائه یک نظریه کیفی درباره با عوامل و پیامدهای پدیده تدریس خارج از حوزه معلمان بود. رویکرد اصلی تحقیق تفسیری و راهبرد آن گراندد تئوری بود. از این رو، با 25 نفر از معلمان زن و مرد که بیش از سه سال تجربه تدریس خارج از حوزه داشتند مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای تحلیل شد. موضوع های کلیدی بررسی شده در این پژوهش، موقعیت معلم، درک هیجانات و انتظارات معلم، عوامل و زمینه های ایجاد این پدیده، مشکلات اداره کردن کلاس، مسائل رفتاری و روانی ایجاد شده برای معلمان و دانش آموزان بودند. مقولات اصلی در خصوص عوامل پدید آورنده تدریس خارج از حوزه به شرح ذیل احصا شد: مدیریت نادرست منابع انسانی، دخالت نهادهای دیگر در سازماندهی نیروها، تغییرات مکرر دروه های تحصیلی نظام آموزشی، پذیرش این پدیده در مدارس از سنوات گذشته، داوطلب بودن خود معلمان برای برخورداری از تدریس در مدارس شهری و نزدیک محل زندگی، عدم حساسیت و اعتراض خانواده ها و دانش آموزان و تغییرات جمعیتی دانش آموزان بودند. از جمله پیامدهای تدریس خارج از حوزه نیز می توان به نبود انگیزه کافی معلمان،کاهش بهره وری آموزشی، نبود توسعه حرفه ای و نارضایتی مدیران مدارس اشاره کرد.
  56. بازنمایی تجربه دبیران از بد رفتاری مدیران مدارس
    1396
    این تحقیق، با هدف شناسایی بدرفتاری مدیران مدارس با دبیران جهت بهبود رفتار سازمانی در محیط های آموزشی اجرا گردید. به این منظور، با رویکرد تفسیری از روش تحقیق کیفی گراندد تئوری استفاده شد. میدان تحقیق معلمان مدارس متوسطه شهر سنندج بود. نمونه گیری به شیوه هدفمند اجرا شد و مشارکت کنندگان به روش نظری دعوت شدند. ابزار جمع آوری داده ها یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختمند بود که با 25 نفر از دبیران انجام شد. کنش متقابل نمادین ساختار نظری پژوهش بود. در تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری، مقوله های اصلی و فرعی فرایند شکل گیری بدرفتاری مدیران مدارس با دبیران به دست آمد. برای اعتبارسنجی داده ها از دو روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان (حلقه های بازخورد) و مرور توسط خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش (یک نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه کردستان و دو نفر از اساتید دانشگاه تربیت معلم سنندج) استفاده شد. نتایج کدگذاری حاکی از 6 مقوله بود که نشان داد فرآیند بدرفتاری مدیران مدارس در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علّی (عوامل سازمانی (اداری) و عوامل محیطی)، پدیده محوری (تنوع بد رفتاری مدیران)، راهبردها (راهبرد های فعال، راهبردهای غیر فعال و راهبردهای آموزشی)، شرایط زمینه ای (مدت زمان تغییر رفتار و محتوای آموزش داده شده)، شرایط مداخله گر(عوامل فردی و روانشناختی و عوامل مدرسه ای) و پیامدها (تاثیر مخرب بر وضعیت روانی و عاطفی معلمان، تاثیر مخرب بر وضعیت جسمانی معلمان، بر هم خوردن روابط معلمان، اختلال در فرآیند تصمیم گیری، اختلال در کلاس درس و افت تحصیلی دانش آموزان) شکل می گیرد.
  57. بازنمایی تجربه های معلمان از مسیر ترقی حرفه ای
    1395
    مسیر ترقی الگویی از تجربیات کاری است که افراد زندگی کاری خود به آن دست می یابند. مدیریت توسعه ی مسیر ترقی، رضایت شغلی، تصدی حرفه ای و اثربخشی بالاتر را سبب می شود. هدف از انجام این مطالعه، تعیین وضعیت ابعاد مسیر پیشرفت شغلی معلمان ابتدایی نواحی 1 و 2 شهرستان سنندج بود. مطالعه ی حاضر یک مطالعه ی تحلیلی بود که بر روی معلمان جامعه مذکور در سال 1395 انجام شد. نمونه گیری به صورت خوشه ای تصادفی در بین مدارس شهرستان انجام شد. 300 نفر در این مطالعه شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ی 43 سوالی دلانگ (1982) بود که روایی محتوایی آن توسط اساتید راهنما و مشاور تایید شد و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به اندازه 87/0 محاسبه شد. در تحلیل داده ها به منظور بررسی سوالات پژوهش از آزمون های آماری فریدمن، من ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج پژوهش حـاضر نشان داد بـالاترین میـانگین مربوط به تکیه گاه خـدمت بـا میانگین 52/3 و پایین ترین آن هویت با میانگین 61/2 بود. نتیجه آزمون فریدمن نشان داد تکیه گاه خدمتی از دیدگاه معلمان در جایگاه اول قرار دارد. پس از لنگرگاه خدمت اکتسابی معلمان، بالاترین نمره به بعد خلاقیت و استقلال کاری مربوط می شود. همچنین نتایج نشان داد بین دو گروه معلمان زن و مرد در تکیه گاه های خدمت، استقلال کاری، تنوع، امنیت و خلاقیت اختلاف معنادار وجود دارد.
  58. بازنمایی تجربه های معلمان از مفهوم کارراهه شغلی
    1395
    با توجه به اهمیت موضوع کارراهه شغلی در توسعه حرفه ای معلمان پژوهشی با هدف بررسی تجربه معلمان از مفهوم کارراهه شغلی، شناسایی مقولات توصیف و کشف روابط بین آن ها انجام شد. دراین پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارنگاری استفاده شد. میدان تحقیق، معلمان شهر سنندج در سال 1395 بود که با روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور و تا اشباع نظری با 51 نفر مصاحبه های نیمه ساختمند صورت گرفت. داده های به دست آمده از متن مصاحبه ها و در راستای پرسش های تحقیق به شیوه کد گذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج پژوهش، نشان داد که معلمان کارراهه شغلی را به شیوه مختلف تجربه می کنند؛ که این مقولات تحت عناوین: دست یابی به پست مدیریت و مسئولیت های اداری، رشد حرفه ای معلمی و فلات شغلی دسته بندی شدند. در نهایت با ترسیم افق های بیرونی و درونی، فضای نتیجه طراحی گردید.
  59. بررسی درک و تجربه اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان از مفهوم سخت گیری اکادمیک
    1395
    هدف بررسی درک و تجربه اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان از مفهوم سخت گیری آکادمیک و شناسایی مقولات توصیف در زمینه ی مفهوم سخت گیری آکادمیک و کشف روابط بین آن ها انجام شد. در این پژوهش، از روش کیفی پدیدارنگاری استفاده شد. میدان تحقیق مورد مطالعه، کلیه ی اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان در سال 1395 بود که از این میان با 51 نفر از این افراد مصاحبه های عمیق نیمه ساختمند انجام شد. این تعداد با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور انتخاب و تا اشباع نظری جمع آوری اطلاعات ادامه داشت. نتایج پژوهش، پنج روش متفاوت را نشان می دهد که در آن اساتید و دانشجویان سخت گیری آکادمیک را درک و تجربه می کنند؛ که آن ها را در طبقات توصیفی سخت گیری آکادمیک به عنوان تحقق انتظارات نظام دانشگاهی، مفهومی سیال، شناکردن خلاف جریان آب، فراهم سازی فضای یادگیری فعال و سخت گیری آکادمیک به عنوان حفظ یک فاصله ی اجتماعی مناسب دسته بندی کردیم و با ترسیم افق های بیرونی و درونی، در نهایت فضای نتیجه طراحی گردید.
  60. بررسی اثربخشی برنامه درسی سلامت و تربیت بدنی پایه ششم بر رشد و تکامل ابعاد جسمانی، شناختی و عاطفی دانش آموزان از دیدگاه معلمان تربیت بدنی
    1395
    این پژوهش به بررسی اثربخشی برنامه درسی سلامت و تربیت بدنی پایه ششم بر رشد و تکامل ابعاد جسمانی، شناختی و عاطفی دانش آموزان از دیدگاه معلمان تربیت بدنی پرداخته است. روش تحقیق توصیفی و از نظر راهبرد کمی است. جامعه آماری معلمان نواحی 1 و2 بودند که 188 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهره گرفته شد و نتایج موید موفقیت نسبی اجرای برنامه مذکور در مدارس است.
  61. بررسی رفتار رهبری (مدیران) از نظر خود مدیران و معلمان مدارس ابتدایی
    1395
    هدف این پژوهش بررسی رفتار رهبری مدیران مدارس از نظر خود مدیران و معلمان انجام گرفت.که این رفتار رهبری شامل؛ اقدامات دهگانه یعنی چارچوب دادن به اهداف مدرسه، ارتباط دادن به اهداف مدرسه، نظارت و ارزیابی آموزش، هماهنگی برنامه درسی، نظارت بر پیشرفت برنامه دانش آموزان، مراقبت از زمان های آموزشی، ارائه مشوق برای معلمان، ارتقاء توسعه حرفه ای، ارائه مشوق هایی برای یادگیری می باشد.. استراتژی به کاربرده شده در این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آمار ی این تحقیق در برگیرنده تمام مدیران و معلمان دوره ابتدایی سطح شهر ناحیه دوسنندج بود و حجم نمونه برابر44 مدیر و200 نفر معلم، که به روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه) (PIMRS بررسی رفتار رهبری مدیران (هالینگرو چِن،2013) بود. پایایی کلی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ %92 بوده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به کمک نرم افزار22SPSS،صورت گرفت. به طورکلی نتایج نشان داد که برداشت معلمان و مدیران نسبت به اقدامات ده گانه، رهبری در مدرسه در بین معلمان و مدیران فقط در دو اقدام، نظارت بر پیشرفت دانش آموزان و فراهم نمودن مشوق برای معلمان، تفاوت معنی داری در سطح 05/0>p وجود داشت. مدیران در این دو اقدام ضعیف و درسایر اقدامات درحد متوسط عمل نموده اند. همچنین در در تحلیل برداشت زنان و مردان از رفتار رهبری دراقدام، حفظ حضور بالا و در دسترس بودن مدیر، تفاوت معنی-داری که وجود داشت در سطح 05/0>p بود. مدیران از نظر زنان و مردان دراین اقدام ضعیف و در سایر اقدامات در حد متوسط بود
  62. رابطه جزمی اندیشی مدیران مدارس با میزان قانون مداری و درک معلمان از بوروکراسی سازمان مدرسه
    1395
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین جزمی اندیشی مدیران مدارس و قانون مداری و درک معلمان از بوروکراسی سازمان مدرسه بود. روش انجام پژوهش، کمی از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه موردمطالعه کلیه مدیران و معلمان مدارس بزرگ سطح شهر سنندج در سال تحصیلی 1395-1394 بود. نمونه ای به تعداد 40 مدیر و 319 معلم با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم جامعه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پژوهش سه پرسش نامه اقتباس شده از تحقیقات خارجی قبلی بود. برای شناخت نظام اعتقادی مدیران از پرسش نامه جزمی اندیشی روکیچ ، برای اندازه گیری میزان قانون مداری مدیران از پرسش نامه قانون مداری ایزر و استروزر و برای اندازه گیری بوروکراسی سازمانی از پرسش نامه سازمانی هال استفاده شد.به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای، آزمون t دو نمونه مستقل تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت جزمی اندیشی و قانون مداری در بین مدیران و ادراک معلمان از بوروکراسی سازمان مدرسه، هر سه بالاتر از سطح متوسط است و بین متغیرهای جزمی اندیشی و ادراک معلمان از بوروکراسی سازمان مدرسه به لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی مدرک تحصیلی و جنسیت تفاوت معناداری وجود داشت. میزان جزمی اندیشی و قانون مداری در مدیران دارای مدرک کارشناسی بیشتر از مدیران دارای سایر مدارک تحصیلی بود. هم چنین معلمان دارای مدرک دیپلم میزان بوروکراسی بیشتری را گزارش کرده بودند. علاوه بر این، میزان ادراک معلمان زن نسبت به بوروکراسی، بیشتر از معلمان مرد بود. یافته ها گویای آن بود که بین متغیرهای جزمی اندیشی و قانون مداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
  63. مطالعه نگرش دانش آموزان متوسطه به ریاضی و ارزیابی آنان از برنامه درسی اجرا شده ریاضیات
    1395
    هدف از انجام این پژوهش مطالعه نگرش دانش آموزان مقطع متوسطه به ریاضیات و ارزیابی آنان از برنامه درسی کنونی ریاضیات (نمونه موردی شهرستان کامیاران) است که از نظر رویکرد، کمی و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی پیمایشی که به لحاظ هدف پژوهش نیز در زمره تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان کامیاران (1800 نفر) است که از این تعداد براساس جدول کرجسی مورگان تعداد 300 نفر به روش خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات در پژوهش پرسشنامه های نگرش به ریاضی فنما-شرمن (1976) و ارزیابی برنامه درسی ریاضی ما و یو (2004) می باشد. در بخش کمی پژوهش، نتایج با انجام آمار توصیفی (درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی براساس آزمون های t تک نمونه ای و مستقل و همچنین ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای برای مولفه نگرش به ریاضی نشان می دهد در نمونه مورد بررسی دانش آموزان نگرشی مثبت به ریاضی دارند. همچنین نتایج آزمون تی برای مولفه ارزیابی برنامه درسی نشان می دهد دانش آموزان ارزیابی مطلوبی از برنامه درسی کنونی تدوین شده برای ریاضیات ندارند. از طرفی نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد بین مولفه های نگرش به ریاضی و ارزیابی برنامه درسی ریاضیات رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تی مستقل نشان دهنده عدم تفاوت دانش آموزان دختر و پسر به لحاظ نگرش به ریاضیات است.
  64. تجربه اعضای هیئت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی از پتانسیل، نقش و جایگه دانش آموختگان در دانشگاه
    1395
    هدف این پژوهش بررسی تجارب و ادراک اعضای هیئت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی از مفهوم و معنای دانش آموختگی نزد آنان است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش پژوهش پدیدار نگاری بود، به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش 42 نفر بودند که شامل 17 نفر دانشجوی مقاطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) و 25 نفر مدرس دانشگاه کردستان بودند که هر مشارکت-کننده حداقل یک دوره دانش آموختگی را تجربه کرده بود. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد و فرایند انتخاب نمونه و جمع آوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده های به دست آمده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و طبقه های توصیفی و فضای نتیجه حاصل شد. بر اساس نتایج هفت طبقه توصیفی از تجارب اساتید و دانشجویان از دانش آموختگی شامل: دانش آموختگی به عنوان محصول دانشگاه، دانش آموختگی به عنوان یادگیرنده مادام العمر، دانش آموختگی به عنوان شروع استرس کاری، دانش آموختگی به عنوان توانایی تعامل اجتماعی، دانش آموختگی به عنوان توانایی به کارگیری دانش در شغل و دانش آموختگی به عنوان مفهومی مشروط (وابسته به هدف، زمان و مقطع تحصیلی) به دست آمددر پرسش از احساس و تجربه مشارکت کنندگان از دانش آموختگی، با توجه به تنوع جایگاه و تجارب شخصی آنان، سه طیف حاصل شد: کسانی که احساس خوشایندی از دانش آموختگی تجربه کرده بودند، افرادی که احساسات ناخوشایندی تجربه کرده بودند و افرادی که ترکیبی از احساسات خوشایند و ناخوشایند از دانش آموختگی داشتند. هم چنین ویژگی های دانش آموختگان در چهار طبقه خصوصیات شخصیتی و هویتی، خصوصیات علمی و دانشگاهی، خصوصیات اجتماعی و بین فردی، و خصوصیات رسمی و سازمانی دسته بندی شدند.
  65. رابطه سبک رهبری اخلاقی مدیران با خودکارآمدی و درگیری شغلی معلمان متوسطه ی شهر سنندج
    1394
    هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه سبک رهبری اخلاقی مدیران با میزان احساس خودکارآمدی جمعی و درگیری شغلی معلمان دوره ی دوم متوسطه دبیرستان های ناحیه یک و دو شهر سنندج بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه ی معلمان دوره ی متوسطه دوم شهر سنندج در سال تحصیلی 94-93 بود که از آن ها نمونه ای به تعداد 343 نفر انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از سه پرسشنامه رهبری اخلاقی (براون و همکاران، 2005)، خودکارآمدی جمعی معلمان (گادارد، 2001) و درگیری شغلی( شافلی و همکاران، 2002) با طیف پنج گانه لیکرت استفاده شده است. پایایی هر یک از پرسشنامه های پژوهش بر حسب آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 ، 62/0 ، 93/0 به دست آمده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان و معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. یافته ها نشان داد که سبک رهبری اخلاقی مدیران با احساس خودکارآمدی جمعی معلمان و میزان درگیری شغلی آن ها در مدرسه رابطه دارد به گونه ای که وضعیت رهبری اخلاقی مدیران مدرسه پیش بینی کننده ی میزان احساس خودکارآمدی جمعی و درگیری شغلی معلمان است. همچنین یافته ها نشان داد که رهبری اخلاقی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم به میانجی گری خودکارآمدی جمعی معلمان بر درگیری شغلی معلمان اثرگذاری مثبت دارد.
  66. ارزیابی فضا و راهبردهای توسعه ای منابع انسانی از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش لرستان
    1394
    هدف این مطالعه ارزیابی فضا و راهبردهای توسعه منابع انسانی در سازمان آموزش و پرورش شهر خرم آباد می باشد. به این منظور از پژوهش توصیفی – پیمایشی در این تحقیق استفاده شد. یافته های حاصل شده بر مبنای پژوهش کمی از 215 نمونه انتخاب شده و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات به کار گرفته شده است. نتایج پژوهش مقوله فضا و 12 مولفه راهبردهای توسعه منابع انسانی را منعکس می کند. بین فضای توسعه منابع انسانی با راهبردهای توسعه منابع انسانی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان می دهد که رابطه فضای توسعه منابع انسانی با همه ابعاد بیانگر راهبردهای توسعه منابع انسانی، مثبت و معنادار است. در این میان فضای توسعه منابع انسانی، بیشترین میزان همبستگی را با بعد نظام و رویه ها داشته و کمترین همبستگی را نیز با بعد تصمیم گیری و مشارکت داشته است
  67. بررسی وضعیت آموزش مهارتهای پایه در هنرستانهای فنی و حرفه ای شهر سنندج
    1394
    هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی وضعیت آموزش مهارت های پایه در هنرستان های فنی و حرفه-ای شهر سنندج می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر دانش شناختی تئوری عملگرایانه(پراگماتیسم) است. رویکرد اصلی در این پژوهش، آمیخته(کمی - کیفی ) و با استفاده از راهبرد، همزمان است. جامعه آماری و میدان تحقیق مدیران، مربیان(هنر آموزان، استادکاران و سرپرست کارگاه) و هنرجویان هنرستان های فنی و حرفه ای شهر سنندج در سال تحصیلی 94-1393 است. بخش کمی از روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی(زمینه یابی) استفاده شده است و بخش کیفی پژوهش از روش پژوهش ارزشیابی استفاده شده است. در بخش کمی پژوهش برای جمعیت هنرجویان از روش نمونه گیری طبقه ای – تصادفی و برای مدیران و مربیان هنرستان از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شده است. حجم جامعه هنرجویان بر اساس اعلام سازمان آموزش و پرورش کل استان در سال تحصیلی 94-1393، 2031 نفر می باشد؛ که از فرمول نمونه گیری کوکران با اطمینان %95 استفاده شده، که حجم نمونه 323 نفر به دست آمد، همچنین برای تعیین حجم نمونه مدیران و مربیان(هنرآموزان.....) با استفاده از روش نمونه گیری سرشماری 10 نفر از مدیران و 19 نفر معاون( که به عنوان کادر اداری) و 45 نفر از مربیان می باشد. در بخش کیفی از روش نمونه گیری نظری استفاده شده است. ابزار اندازه گیری در بخش کمی از پرسشنامه استاندارد شده استفاده شده، و در بخش کیفی از مصاحبه نیمه سازمان یافته برای گردآوری داده های مربوط استفاده شده است. نتایج کمی پژوهش نشان می دهد که میزان اهتمام هنرستان های فنی و حرفه ای به آموزش مهارت های پایه پایین و بین وضع مطلوب و وضع موجود آموزش مهارت های پایه شکاف معنی داری وجود دارد، همچنین می توان به اولویت بندی آموزش مهارت های پایه از لحاظ اهمیتی که برای آموزش این مهارت ها قائل بود پرداخت که به ترتیب اولویت اول به آموزش مهارت مسئولیت پذیری که پس از این بعد، به ابعاد دیگر اهتمام می شود . نتایج بخش کیفی پژوهش در تایید نتایج بخش کمی و در مورد نحوه آموزش مهارت های پایه نتایج نشان داد که استراتژی آموزشی مشخصی برای آموزش این مهارت ها در مراکز مورد مطالعه وجود ندارد و ارزشیابی آنها از مهار ت ها پایه پایین می باشد.
  68. برداشت و تجربه معلمان شهر سنندج از مصاحبه های اسنخدامی
    1394
    هدف پژوهش حاضر کشف برداشت و تجربه معلمان شهر سنندج از مصاحبه های استخدامی بود. پژوهش حاضر یک جهت گیری معرفت شناسی تفسیری را با یک طرح تحقیق کیفی بکارگرفت. بخش کیفی پژوهش باراهبرد پدیدارنگاری و روش کدگذاری اشتراوس و کوربین انجام شد. جامعه مورد مطالعه کلیه معلمان شهر سنندج بودند. در بخش کیفی 31 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند و با حداکثرتنوع در مصاحبه نیمه ساختمند مشارکت کردند. یافته های حاصل از بخش کیفی در سه مضمون نسبی بودن تجربه مصاحبه شوندگان، چالش های مصاحبه، راهکار بهبود کیفت مصاحبه دسته بندی شد. تجربه شخصی معلمان از مصاحبه استخدامی در پنج الگوی؛ مصاحبه به عنوان ابزار گزینشی افراد، مصاحبه به عنوان ابزاری برای جمع آوری اطلاعات، مصاحبه به عنوان ابزاری برای جذب افراد شایسته و با مهارت(شایسته گزینی)، مصاحبه صرفا به عنوان یک ابزارصوری و ظاهری و الگوی مصاحبه به عنوان ابزاری برای حذف و از رده خارج کردن افراد ترسیم شد.
  69. ارزیابی راهبردهای پاداش دهی منابع انسانی از دیدگاه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا
    1394
    هدف پژوهش حاضر ارزیابی راهبردهای جبران خدمت از دیدگاه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا استان همدان و ارایه نیمرخی از میزان رضایت آنان نسبت به این راهبردها بود. روش پژوهش حاضر کمی و از نوع توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارمندان دانشگاه بوعلی سینای همدان بود که طبق آمار اخذ شده برابر با 548 نفر بود، با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 226 نفر تعیین گردید و به روش نمونه گیری سهمی و تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سنجش راهبردهای پاداش دهی آرمسترانگ استفاده شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون آماری فریدمن، آزمون t برای گروه های مستقل و همچنین آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که که از نظر آزمودنی های شرکت کننده در پژوهش حاضر راهبردهای پاداش دهی مورد استفاده از سوی دانشگاه به ترتیب شامل: راهبرد پاداش بر اساس مقتضیات و انعطاف پذیر، پاداش دهی بر اساس اهداف بلند مدت، پاداش دهی بر اساس اهداف سازمان، پاداش دهی بر اساس راهبردهای کلی دانشگاه و پاداش دهی بر اساس اصول و رهنمودهای واضح کارکنان است. همچنین نتایج نشان داد که افراد شرکت کننده در پژوهش حاضر دیدگاه مثبت معناداری نسبت به راهبردهای پاداش دهی مورد استفاده در دانشگاه دارند. در ضمن نتایج نشان داد که بین نگرش کارکنان دانشگاه بر اساس جنسیت، مدرک تحصیلی، رتبه شغلی و عنوان شغلی تفاوت معنا داری وجود ندارد.
  70. ارزیابی کیفیت از دیدگاه اعضای جامعه مدرسه بر اساس شاخصه های مدیریت کیفیت فراگیر : مطالعه موردی مدارس متوسطه شهر کوهدشت
    1394
    هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت کیفیت از دیدگاه اعضای جامعه مدرسه (مدیران، معلمان، دانش آموزان و والدین) براساس شاخصه های مدیریت کیفیت فراگیر (مکف) در مدارس متوسطه شهر کوهدشت است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی اعضای جامعه مدارس متوسطه شهر کوهدشت و روش نمونه گیری به صورت طبقه ای تصادفی بوده و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که حجم نمونه 340 نفر(184 نفر زن و 156 نفر مرد) به دست آمد که از این تعداد 110 نفر معلم، 28 نفر مدیر، 115 دانش آموز و 87 نفر والدین را تشکیل داده اند.جهت جمع آوری داده ها از و چک لیست خود- ارزیابی کنترل کیفیت بارلوسکی و لاتون (1995) که شامل 10 مولفه و 28 گویه و در مقیاس 5 درجه ای لیکرت تنظیم شده بود استفاده شد. در این پژوهش از روش های تحلیل عاملی تاییدی برای روایی پرسشنامه، آزمون t تک نمونه ای، آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. به منظور مقایسه دیدگاه مدیران، معلمان، دانش آموزان و والدین در مورد وضعیت کیفیت براساس شاخصه های مکف در مدارس متوسطه شهر کوهدشت که براساس 10 مقوله است، از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد که نتیجه نشان داد، بین دیدگاه اعضای جامعه مدرسه تفاوت معناداری وجود دارد. معلمان و مدیران در مقایسه با دانش آموزان، مدیران در مقایسه با معلمان و نهایتاً هم معلمان و هم مدیران، در مقایسه با والدین ارزیابی مثبت تری از وضعیت کیفیت براساس شاخصه های مکف در مدارس داشته اند.
  71. بررسی میزان استقلال کاری درک شده معلمان شهر سنندج
    1394
    هدف کلی پژوهش درک مفهوم و سطح استقلال کاری معلمان از دیدگاه نمونه ای از جامعه معلمان است. رویکرد تحقیق حاضر کمّی و روش مورد استفاده توصیفی-پیمایشی بود. جامعه تحقیق شامل کلیه معلمان مدارس سنندج و نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای است. ابزار گرداوری داده ها مقیاس استقلال کاری شایسته معلمان بود. ازآزمون های تی تک نمونه ای، تی با دو نمونه مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه پژوهش برای اجرا در محیط های آموزشی ایران مورد تایید قرارگرفت. یافته-های تحقیق نشان داد که معلمان سطح استقلال کاری خود را در کل پایین تر از سطح متوسط ارزیابی نمودند. در خصوص مولفه های تشکیل دهنده استقلال کاری نیز از لحاظ ایجاد هویت و رویه مدرسه، تصمیم گیری در مورد مشارکت والدین، توسعه حرفه ای و موضوعات فوق برنامه، پایین تر از سطح متوسط و از لحاظ توانایی در تدریس و ارزیابی پیشرفت تحصیلی استقلال کاری خود را در حد متوسط، و از لحاظ تغییر و توسعه برنامه درسی، استقلال کاری خود را بالاتر از سطح متوسط ارزیابی نمودند. متغیر استقلال کاری معلمان هیچ رابطه معنی داری با مقطع تحصیلی محل خدمت و مدرک تحصیلی معلمان نداشت اما به لحاظ جنسیت و سابقه خدمت معلمان در سطح استقلال کاری آنان تفاوت معنادار مشاهده شد. از آنجا که افزایش استقلال در تدریس افزایش توانمندی و حرفه ای شدن را به دنبال دارد پیشنهاد می شود دست اندکاران تمهیدات افرایش سطح استقلال را در برنامه های توسعه حرفه ای معلمان قرار دهند.
  72. گرایش به ویژگی های خود-بهسازی رهبر و ارتباط آن با انگیزش و مهارت خود تنظیمی در میان مدیران مدارس متوسطه شهر سنندج
    1393
    خود-بهسازی" توسعه ی آگاهانه از مهارت ها، خودآغازی، هدایت و کنترل رهبری توسط مدیران برای مدتی طولانی" است. این فرایند می تواند رسمی یا غیر رسمی، درحین کار یا خارج از ساعات کار باشد. عنصر کلیدی در این است که افراد مسئولیت شناسایی و هدایت چرایی، محتوا، مکان، زمان و چگونگی رشد و بهسازی خود را برعهده دارند. هدف این مطالعه بررسی میزان گرایش مدیران مدارس متوسطه پسرانه و دخترانه شهر سنندج به ویژگی های خود- بهسازی رهبر است. نمونه مطالعه 105 نفر از مدیران مدارس متوسطه شهر سنندج بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه 60 گویه ای متشکل از مولفه های درگیری شغلی، منبع کنترل، تعهدسازمانی، خود-کارآمدی و فراشناخت که ضریب پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تایید گردید، جمع آوری شد. درتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان، و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان داد پیرامون ارزیابی وضعیت متغیرهای تعیین کننده گرایش به خودبهسازی رهبر شامل منبع کنترل، درگیری شغلی، تعهد سازمانی، فراشناخت، خود-کارآمدی، انگیزش و خود- تنظیمی مدیران و نیز بررسی روابط بین این متغیرها رابطه معنی داری وجود دارد و در نهایت مدل بکار گرفته شده در پژوهش با آزمون تحلیل مسیر تایید شد.
  73. درک مدیران زن درباره ماهیت و برابری قدرت آنان در نهادهای آموزشی
    1393
    چکیده: هدف اصلی این پژوهش، ارائه ی یک نظریه در رابطه با آگاهی زنان مدیر از ماهیت قدرت در نهادهای آموزشی بود. رویکرد اصلی در این پژوهش، کیفی و راهبرد آن نظریه ی مبنایی بود. با توجه به راهبرد مورد استفاده، مصاحبه نیمه ساختارمند با زنان مدیر و در ادامه بامدیر مرد، معلمان زن ومرد و همچنین مردانی که زنان شاغل دارند، انجام شد. بعد از انجام مصاحبه ها و پیاده کردن تمامی جزئیات، کدگزاری آنها شروع شده و به هر جمله معنادار یک کد باز اختصاص داده شد. سپس کدگزاری محوری و بعد از آن کدگزاری گزینشی انجام شد و در کدگزاری گزینشی به 5 کد اصلی دست یافتیم که عبارت بودند از: تبعیض نهادی، ایدئولوژی مرد سالاری، توانمند سازی زنان، بسترهای زمینه ای و محلی و گفتمان و باور برابر خواهی.که تبعیض نهادی به عنوان هسته اصلی پژوهش تعیین گشت، بدین صورت که همه ی کدهای باز، محوری و گزینشی به این مقوله مربوط بودند. نتایج پژوهش نشان داد که تبعیض نهادی با همه مقوله ها ارتباط دارد، ایدئولوژی مرد سالاری این تبعیض را تشدید می کند، بسترها، هم می تواند تقویت کننده این تبعیض باشد و هم می تواند تضعیف کننده ی آن. و در مقابل این مقوله ها زنان در تلاش برای تغییر دیدهای جنسیتی موجود، در صددارائه ی راهکارهایی جهت توانمند سازی خود و به راه انداختن یک گفتمان و باور برابر خواهی هستند.
  74. شناخت باور های مشترک انضباطی جامعه مدرسه: مطالعه موردی یک دبیرستان پسرانه شهر سنندج
    1393
    این مطالعه با هدف شناسایی باورهای مشترک انضباطی اعضای ذینفع جامعه مدرسه (گردانندگان مدرسه، دبیران، والدین و دانش آموزان) انجام گرفت. با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارنگاری و با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختمند، دیدگاه اعضای ذینفع جامعه مدرسه در یک دبیرستان پسرانه شهر سنندج جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. روش نمونه گیری در این پژوهش گلوله برفی و بر مبنای قاعده اشباع نظری است که بر همین مبنا 29 مصاحبه به عمل آمد. از نتایج تحلیل ها چهار مقوله کلی ذیل احصاء شد: " مشکلات ریشه ای و محتوایی درتدوین آئین نامه انضباطی، عدم تناسب آئین نامه انضباطی با زمینه، رعایت وتوجه به بعد عاطفی و روانی دربرخورد انضباطی و شاخصهای متفاوت اجتماعی و اصول رفتاری و اخلاقی در مسائل انضباطی". مولفه ها نشان دهنده باورهای مشترک اعضای جامعه مدرسه بودند. مولفه های کلی دردو دیدگاه ساختاری- تدوینی و اجرایی قرار می گیرند. نتایج نشان داد که باید درتهیه وتدوین آئین نامه انضباطی ازنظرات اعضای جامعه مدرسه بهره ببرند. دبیران در اجرای آئین نامه انضباطی و دربرخورد انضباطی به ویژگی های اخلاقی، عاطفی و رفتاری دانش آموزان توجه ویژه کنند و شیوه ای منعطف را بکارگیرند.
  75. بررسی نگرشها و قابلیت های مدیران در ارتباط با درگیرکردن والدین در مسایل آموزشی و تربیتی فرزندانشان
    1392
    این نوشتار به بررسی نگرشها و قابلیتهای مدیران، در ارتباط با درگیر کردن والدین در مدرسه است. به صورت مشخص هدف کلی از این پژوهش بررسی نگرشهای و قابلیت های مدیران کارآمد در این خصوص بود که به روش کیفی و بر مبنای استراتژی پدیدارنگاری انجام شد. مصاحبه شوندگان بر ارایه راهکار، مشارکت و انتظارات منطقی، ارتباط مستمر و پیگیری مدام تاکید داشتند.
  76. درک و تجربه زیسته اعضای هیات علمی دانشگاه کردستان از فرایند آشناسازی بدواستخدام و روزهای اول کار
    1392
    هدف پژوهش حاضر توصیف درک و تجربه زیسته اعضای هیات علمی از فرایندهای بدواستخدام و روزهای اول کار در دانشگاه کردستان است. روش شناسی مطالعه ی حاضر آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی توصیفی و برای تحلیل داده های آن از روش کلایزی و در بخش کمی از روش توصیفی پیمایشی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه کلیه ی اعضای هیات علمی تمام وقتدانشگاه کردستان بودند. تعداد افراد مشارکت کننده در بخش کیفی 27 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 140 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های حاصل از بخش کیفی در هشت مضمون تجارب خوشایند، تجارب ناخوشایند، استرس و اضطراب، حمایت و پشتیبانی عاطفی، توجیه مقدماتی، آشناسازی، ادغام درون سازمانی و آموزش مهارت های حرفه ای دسته بندی شد.نتایج حاصل از بخش کمی نشان داد که در مولفه روابط با همکاران مهمترین دغدغه اعضای هیات علمی عدم پذیرش توسط همکاران است. در مولفه مربوط به مسایل اداری و آموزشی مهمترین نگرانی اعضای هیات علمی دشواری تدریس در اوایل است. همچنین درباره ی برنامه های آشناسازی مهمترین اولویت اعضای هیات علمی مربوط به آشنایی با تسهیلات و مقررات مالی است.
  77. ارزیابی مدیران دبیرستانه ا از بسترهای نهادینه سازی نوآوری سازمانی در مدارس شهر کرمانشاه
    1392
    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدیران از بسترهای نهادینه سازی نوآوری سازمانی در مدارس انجام گرفت. رویکرد انجام تحقیق، کمی بود و روش مورد استفاده توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران مدارس دورۀ متوسطه شهر کرمانشاه بود که طبق آمار اعلام شده توسط سازمان آموزش و پرورش در مدیران 103نفر بودند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه استاندارد شده بود. روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ مقدار 88/0 بدست آمد. در این پژوهش از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس و هم چنین آزمون ناپارامتریک فریدمن) استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مدیران بر این باور بودند که، مدارس از لحاظ سه مولفه منابع، زیرساخت و رویه های رسمی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. لیکن در زمینۀ فرهنگ نوآوری این موضوع محقق نشده است، به عبارت دیگر، هنوز فرهنگ نوآوری در مدارس نهادینه نشده است. هم چنین، بین نحوه ارزیابی مدیران از بسترهای نهادینه سازی نوآوری با متغیرهای جمعیت شناختی آنان از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت.
  78. امکان ها و چالش های رهبری تحول گرا در بافتار چندفرهنگی: بررسی تجربه زیسته مدیران گروه در دانشگاه کردستان
    1392
    هدف از پژوهش حاضر بررسی چیستی رهبری تحول گرا و شناسایی شرایط آسان ساز و چالش برانگیز در راه رهبری تحول گرا از نظر مدیران گروه در دانشگاه کردستان است. در این پژوهش از رویکرد کیفی، استراتژی پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه ی نیمه ساختاریافته به منظور پاسخگویی به سئوالات پژوهش و دستیابی به هدف پژوهش استفاده شد. در این کار از نمونه گیری معیار استفاده شد و به روش آواجی و هیگز، داده ها تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مدیران آشنایی کافی با وظایف مدیریتی و رهبری ندارند. شرایط آسان ساز در راه رهبری تحول گرا به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم شد.
  79. ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران دبیرستان های سنندج از دیدگاه دبیران و مقایسه آن با خود-ارزیابی خلاقیتی مدیران
    1392
    هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران دبیرستان های سنندج از دیدگاه دبیران و مقایسه آن با خود-ارزیابی خلاقیتی مدیران بود. روش انتخاب شده برای انجام این پژوهش روش کمی می-باشد. کلیه جامعه آماری تحقیق شامل 1256نفر معلم و 52نفر مدیر بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد296نفر معلم به صورت تصادفی و 52 مدیر(کل جامعه)به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران و خودارزیابی مدیران استفاده شد.روایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی و پایایی آن را با آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. یافته ها نشان داد که از دیدگاه معلمان میزان خلاقیت مدیریتی مدیران دبیرستان در حد نسبتاً زیاد و براساس خودارزیابی مدیران خلاقیتشان زیاد است.براساس متغیرهای جمعیت شناسی مدیران و معلمان، این متغیرها چندان تاثیر معنی داری در میزان خلاقیت مدیریتی مدیران ندارند. همچنین سطح خلاقیت مدیریتی مدیران بالاتر از میانگین جامعه فرضی است.پس فرضیه تحقیق مبنی بر برابر بودن سطح خلاقیت و میانگین جامعه فرضی رد شد. خلاقیت مدیریتی مدیران از دیدگاه خودشان بیشتر از خلاقیت مدیریتی مدیران از دیدگاه معلمان است.
  80. بررسی رابطه بین عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در میان معلمین شهرستان کامیاران در سال تحصیلی 91-90
    1391
    هدف این پژوهش بررسی رابطه بین عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در میان معلمین شهرستان کامیاران می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمین سطح شهیرستان کامیاران است که از این تعداد (278=n) نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. برای اندازه گیری عدالت سازمانی از پرسشنامه نیهوف و مورمن (1993) و به منظور اندازه گیری رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه پنج عاملی پادساکف و همکارانش (2000) استفاده شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بعد مبادله ای عدالت سازمانی در میان معلمان از بیشترین اهمیت برخوردار بود و همه ی ابعاد عدالت سازمانی در کامیاران معنادار بوده است. میزان عدالت سازمانی در میان معلمین شهرستان کامیاران متوسط به بالاست. همه ابعاد رفتار شهروندی سازمانی در این شهرستان معنادار بوده و از میان این ابعاد، نوع دوستی از بیشترین اهمیت و مردانگی از کمتری اهمیت و میزان برخوردار می باشد. بیشتر مولفه های عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی دارای رابطه همبستگی می باشند و نتایج رگرسیون نشان می دهد که این عدالت می تواند به صورت معنی داری پیش بینی کننده ی رفتار شهروندی سازمانی باشد. به طور کلی رفتار شهروندی سازمانی معلمین از روی عدالت سازمانی آنان قابل پیش بینی است. لذا با درنظر گرفتن رابطه ی اعتماد و عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در این پژوهش توجه به اعتماد و عدالت سازمانی، جهت افزایش رفتار شهروندی سازمانی در سازمان حائز اهمیت است.
  81. بررسی ویژگی ها و عملکردهای مدیران موفق: ساخت و هنجاریابی پرسشنامه ی مدیران آموزشی موفق
    1391
    هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد مرتبط با خصوصیات مدیران موفق آموزشی به قصد ساخت و اعتبارسنجی ابزاری برای اندازه گیری ابعاد مدیران موفق در مدارس بود. رویکرد اصلی در این پژوهش، آمیخته (ترکیبی) با استفاده از راهبرد ترکیبی - تبیینی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی معلمان سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان استان های غرب کشور (کرمانشاه، کردستان و همدان) بود. در بخش کمی روش نمونه گیری، نمونه گیری خوشه ای در دسترس بود که بر این اساس، مناطق آموزشی استان، مبنای طبقه بندی خوشه های اصلی قرار می گیرد و تعداد نمونه های لازم به صورت افراد در دسترس از هر منطقه ی آموزشی انتخاب گردید. نمونه آماری پژوهش در مجموع شامل 712 نفر می باشند که از این تعداد 4/62 درصد مردان (444 نفر) و 6/37 درصد را زنان (268 نفر) تشکیل می دهند. روش تحلیل داده ها عمدتاً تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی از طریق نرم افزار SPSS و تحلیل عاملی تاییدی از طریق نرم افزارAMOS بود. نتایج نشان داد که از نظر معلمان معیار مدیر آموزشی موفق باید دارای 5 بعد اساسی باشد: توسعه سرمایه اجتماعی مدرسه، قابلیت های و منش فردی مدیر، رابطه، توسعه حرفه ای کارکنان و خودمحوری و بینش محدود مدیر. ضریب اعتبار همه ی ابعاد مشخص شده بر اساس آلفای کرونباخ بالاتر از 77/0 تعیین گردید. بخش کیفی پژوهش در جهت عمق بخشیدن به فهم مطالب بعد از بخش کمی صورت پذیرفت. که نتایج 5 بعد اساسی را مشخص نمود: توجه به سرمایه های اجتماعی مدرسه، مهارت ها و منش شخصی مدیر، بوروکراسی، رهبری مناسب و فلسفه ی مشخص و جهت گیری مناسب.
  82. مطالعه وضعیت رهبری اخلاقی در میان مدیران مدارس متوسطه آموزش و پرورش شهر سنندج
    1391
    این پژوهش با هدف بررسی وضعیت رهبری اخلاقی در میان مدیران مدارس متوسطه شهرسنندج انجام گرفت. روش انتخاب شده برای انجام تحقیق روش ترکیبی (کمی- کیفی) می باشد. کلیه جامعه آماری تحقیق شامل 722 نفر معلم و 40 نفر مدیر بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد 380 نفر معلم به صورت تصادفی و 40 نفر مدیر (کل جامعه) به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش مربوط به اطلاعات کمی از دو نوع پرسشنامه خود ارزیابی مدیران و پرسشنامه معلمان برای بررسی نگرش آنان درباره میزان رعایت ابعاد رهبری اخلاقی استفاده شد. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیران 90/ و برای پرسشنامه معلمان 94/ محاسبه شد. برای سوال چهار پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که معلمان معتقدند مدیران در محیط مدرسه بیشتر مولفه های جو اخلاقی و اصول اخلاقی گویا و روشن را در نظر می گیرند اما دو بعد دیگر یعنی تصمیم گیری اخلاقی و رفتار اخلاقی را کمتر رعایت می کنند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی چهار عامل اصول اخلاقی روشن، جو اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی و رفتار اخلاقی را تایید کرد. همچنین یافته های به دست آمده از خود گزارش دهی نشان داد که مدیران در بعد جهت گیری مردمی بیشترین نمره را به خود داده بودند و معتقدند که این بعد را در سطح خوبی رعایت می کنند اما در بعد عدالت نمره پایینی به خود اختصاص دادند که نشان دهنده این بود که آنها در محیط مدرسه عدالت کمتری را رعایت می کنند. مدیران موانع پیش روی رهبری اخلاقی را عدم انعطاف پذیری در بخش نامه ها و سوءاستفاده همکاران از اجرای رهبری اخلاقی ذکر کردند. برای حل این مشکل بالا بردن سطح آگاهی کارکنان و انعطاف پذیر شدن مقررات آموزشی و بهبود ارزش های اخلاقی را در بین مدیران پیشنهاد دادند.
  83. میزان هم خوانی نتایج راهبردهای مختلف ارزشیابی تدریس استادان: مطالعه موردی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کردستان
    1391
    ارزش یابی اساتید که بخشی از آن بر عهده دانشجو گذاشته شده است، در صورتی که به طور صحیح انجام شود می تواند ضمن تشخیص نقاط ضعف و قوت، به عنوان عامل تعیین کننده در جهت بهبود فعالیت های آموزشی آنان موثر باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان همخوانی راهبردهای مختلف ارزش یابی تدریس استادان در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کردستان انجام گرفت. که به روش توصیفی همبستگی بوده، و درآن دیدگاه کلیه اساتید، همکاران آموزشی، کارفرمایان، دانش جویان و دانش آموختگان دانشگاه کردستان در نیم سال دوم تحصیلی 1390-1391 با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و با اقتباس از فرم استاندارد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمع آوری گردید و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار Spss و روشهای آمار استنباطی ( ضریب همبستگی، آزمون T تک نمونه ای؛ آزمون Tمستقل و رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات ارزش یابی اساتید از دیدگاه دانش جویان و دانش آموختگان با نمرات خودارزیابی و دیدگاه همکاران آموزشی تفاوت زیادی وجود دارد، در واقع اساتید و همکاران آنان نمرات بالاتری به کیفیت تدریس خود داده بودند. هم چنین تجزیه وتحلیل رگرسیون آشکارکرد که نتایج دیدگاه-های دانش جویان، خودارزیابی و همکاران آموزشی تنها به مقدار 20% می تواند نتایج ارزش یابی توسط دانش-آموختگان و کارفرمایان را تبیین کند. با توجه به تفاوت نتایج ارزش یابی راهبردهای مختلف از کیفیت تدریس استادان ضروریست برای ارزش یابی دقیق و منطقی اساتید، ضمن استفاده از ابزار سنجش مناسب و برنامه جامع، از تلفیق راهبردهای بیشتری جهت شناسایی نقاط ضعف و قوت اساتید استفاده گردد.
  84. بررسی پدیدارنگارانه درک و تجربه والدین و معلمان از "مشارکت والدین در آموزش و پرورش": مطالعه موردی مدارس دخترانه شهرکرمانشاه
    1391
    پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیدارنگارانه ی درک و تجربه والدین و معلمان از مشارکت والدین در آموزش و پرورش صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش از نوع مدل آمیخته ی اکتشافی است.در بخش کیفی از روش مصاحبه ی نیمه سازمان یافته به منظور بررسی پدیدارنگارانه ی درک و تجربه والدین و معلمان در مورد مشارکت والدین در آموزش و پرورش استفاده شده است. در بخش کمی نیز از پرسشنامه برای بررسی مشارکت والدین در آموزش استفاده شد. نمونه ی آماری شرکت کننده در این پژوهش شامل کلیه مدارس دخترانه سه مقطع تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان) شهر کرمانشاه بود که طبق آمار اعلام شده توسط سازمان آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال 1391 تعداد معلمان زن 5180 نفر و تعداد دانش آموزان دختر 61211 نفر بودند.نتایج پژوهش نشان دهنده ی این امر بود که پدیده ی مشارکت از دیدگاه والدین و معلمان شامل مقوله هایی همچون: نوع همکاری والدین در آموزش، گونه های ویژه تعامل مستقیم والدین در آموزش، گونه های ویژه تعامل غیر مستقیم والدین در آموزش، روانی ، اجتماعی، احساس رضایت معلمان است و همچنین تحلیل کمی داده ها نشان داد که در میان مقوله های مشارکت تنها مقوله ی عدم ارتباط معلمان با والدین معنی دار شده است.
  85. مقایسه سازه های شخصی مدیریت در میان مدیران کم تجربه و با تجربه آموزش و پرورش: مطالعه موردی مدیران مدارس شهر سنندج
    1391
    هدف اصلی این پژوهش"مقایسه سازه های شخصی مدیریت در میان مدیران آموزش و پرورش شهر سنندج" است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی از نوع مطالعه ی موردی استفاده گردیده است. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی مدیران آموزش و پرورش شهر سنندج – ناحیه یک و ناحیه دو- بوده است که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به خدمت بوده اند. نمونه گیری به روش مبنی بر هدف و با استفاده از شیوه ملاکی افرادکهملاک های مهم تحقیق را برآورده می سازد، انجام شد. همچنین تعداد نمونه ها متناسب با روش شبکه فهرستگان کهغالباً برای نمونه هایی با اندازه های کوچک، کاربرد دارد، تعداد 43 نفر مدیران کم تجربه و با تجربه - 22 نفر ناحیه یک و 21 ناحیه دو- انتخاب گردیدند. گرد آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و به وسیله ماتریس شبکه فهرستگان انجام شد. در نهایت تعداد (575) سازه شخصی- (52/56) در صد را مدیران کم تجربه و (47/43) درصد آن را مدیران با تجربه- در طی 43 مصاحبه استخراج گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا (با واحد تحلیل موضوع ) استفاده شد. داده های به دست آمده از سیستم سازه های شخصی مدیران در 4 مقوله اصلی و 13زیر مقوله دسته بندی شدند، که عبارت بود از مقوله های اخلاق، ارتباط، ویژگی های شخصی و عقلانی-عملیاتی. یافته ها ی حاصل از این مطالعه، نتایج مشابه ی را برای دو گروه مدیران نشان می دهد، که عبارت است از این که بیشترین در صد سازه های شخصی مدیران کم تجربه و با تجربه در حوزه ی اخلاق و کمترین درصد سازه های شخصی مدیران نیز در مقوله ی ارتباط برای این مدیران قرار گرفته است.
  86. بررسی تجارب تحصیل و مشکلات آموزشی و اداری معلمان شاغل به تحصیل در دره کارشناسی ارشد: مطالعه موردی معلمان شهرستان همدان
    1390
    کیفیت تدریس از عوامل اصلی و تعیین کننده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. ولی نیروی آموزش دهنده در بسیاری از کشورها فاقد مهارت های تعیین شده است. در نتیجه معلمان این کشورها نیز از آمادگی های علمی لازم برخوردار نخواند بود (لاکهید و ورسپور، 1371،ص147). لاکهید و ورسپور (1989) اشاره می کنند که برای پرهیز از تربیت معلمانی که از نظر مهارت ها و تعهد حرفه ای آنها کارا نباشد ضرورت دارد در جهت سه مورد زیر سیاست هایی اتخاذ شود: 1)بهبود دانش معلمان 2)افزایش مهارت های تدریس معلمان موجود 3)ارتقاء انگیزه معلمی. اصل ششم از " توصیه هایی در ارتباط با پایگاه معلمان " که بوسیله یونسکو تهیه شده است، می گوید:" تدریس باید به عنوان یک حرفه از انواع خدمات عمومی به شمار آید، و از معلمان دانش کارشناسی و مهارت های تخصصی طلب کند که این گونه دانش و مهارت را طی تحصیلات عمیق و مستمر کسب کنند و کیفیت آن را همواره حفظ نمایند "( هلک، 1371، ص227). بر اساس سخن فیلیپ.اچ.کومبز (1985) کیفیت آموزش و میزان یادگیری دانش آموزان تا حدود زیادی به صلاحیت و شخصیت معلم بستگی دارد.
  87. بررسی نگرش والدین و دانش آموزان دوره متوسطه به تدریس خصوصی تکمیلی و رابطه آن با میزان هزینه های خانواده ها: مطالعه ای موردی شهر اهواز
    1390
    تدریس خصوصی تکمیلی ممکن است دارای تاثیرات مثبت و منفی باشد. از جمله تاثیرات مثبت تدریس خصوصی تکمیلی می توان بهبود یادگیری دانش آموزان، فراهم کردن فعالیت های سازنده برای آنان در ساعات خارج از مدرسه و تامین درآمد برای معلمان و اشتغال به کار برای بعضی از افراد را ذکر کرد. اما تاثیرات منفی احتمالی تدریس خصوصی تکمیلی که باید مورد توجه برنامه ریزان آموزشی قرار گیرند عبارتند از: اختلال در برنامه های درسی رسمی، فشار روی دانش آموزان کم سن و سال، تشدید نابرابری های اجتماعی و سو استفاده معلمان از دانش آموزان. مورد اخیر مخصوصاً در موقعیتی که معلمان رسمی بعد از ساعات مدرسه زمینه تدریس خصوصی تکمیلی در قبال پول را برای شاگردان خود فراهم می کنند، رخ می دهد. این مساله در بدترین وضعیت به صورت نوعی رشوه درمی آید که در آن، معلمان در ساعت رسمی، فقط نیمی از برنامه درسی را ارائه می کنند و سپس از دانش آموزان می خواهند که برای نیم دیگر در کلاس خصوصی شرکت کنند و حق الزحمه آن را پرداخت کنند (بری، 1999،2003؛ ایرسون، 2004). با توجه به اینکه هدف اصلی آموزش و پرورش این است که تمام دانش آموزان از آموزش یکسانی برخوردار شوند و تفاوتی بین آن ها نباشد تدریس خصوصی تکمیلی هزاران نفر را به کار گرفته، هزینه های زیادی صرف آن می شود. همچنین وقت زیادی را از معلمان و دانش آموزان می گیرد (بری، 1999، 2008؛ داربی، 2009). خانواده های ثروتمند بیشتر از خانواده های فقیر از تدریس خصوصی تکمیلی استفاده می کنند (برکم، 2004؛ سمیر، 2006؛ واتسون، 2008) و با توجه به اینکه تدریس خصوصی تکمیلی احتمالاً پیشرفت تحصیلی را بهبود می بخشد (سمیر، 2006؛ بری، 2003) موجب نابرابری اجتماعی و آموزشی می شود (برای،1999؛ واتسون، 2008؛ ژانواری، 2010).
  88. بررسی درک و نگرش کارکنان دانشگاه کردستان از پدیده ناهنجاری سازمانی
    1390
    سازمان ها نظام های اجتماعی هستند که اگرکسی بخواهد در آنها کارکند باید به شیوه کارکردن آنها آگاهی یابد. سازمان ها دانش و نیروی کار، فناوری و معنویت را با هم در می آمیزند. جامعه امروز برای پایایی خود به سازمان ها وابسته است. رفتار انسان درسازمان ها دور از پیش بینی است چراکه رفتار از درون نیازهای ریشه دار سرچشمه می گیرد (محمدزاده، مهروژان، 1375(. اصطلاح "روابط انسانی" مفهوم وسیعی است که به تعامل میان انسان ها با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارند و سعی و کوشش آنان برای نیل به هدف مشترک از طریق کنش متقابل اشاره می کند. اما "رفتار سازمانی" اصطلاح ظریف و دقیق تری است که تحت مفهوم کلی و وسیع روابط انسانی قرار می گیرد. " رفتار سازمانی علمی است که درصدد توصیف، درک وپیش بینی رفتار انسانی در محیط سازمان های رسمی می باشد" (آونز، ترجمه سلیمی ، 1382، ص32). در واقع رفتار سازمانی کاربرد دانش دربارۀ چگونگی رفتار افراد در سازمان هاست. حال در مقابل رفتار سازمانی که به تاثیر سازمان وگروه بر اداراکات، احساسات و عملکرد کارکنان، تاثیر محیط بر سازمان و منابع انسانی و اهداف آن می پردازد، پدیده ناهنجاری سازمانی (سورفتار سازمانی)وجود دارد که به عقیده ریچاردز (2008) پدیده ای ویژه و برجسته در مطالعات سازمانی قرن بیستم بوده و در دهه اول قرن بیست و یک نیز دنبال شده است. به عقیده ی واردی و ویتز (1996) ناهنجاری سازمانی به "هر اقدام یا فعالیت که توسط فرد/افراد سازمان/ سازمان هایی که به هنجارها و انتظارات مشترک سازمانی و یا هسته ارزش های اجتماعی، اداره مناسب آداب و رسوم و معیارها بی اعتنا هستند وآنرا نقض می کنند" گفته می شود. لذا ناهنجاری سازمانی مواردی همچون کم کاری ، اتلاف وقت، کندکاری ، امتناع از تلاش ، اعمال نادرست در محل کار، کارشکنی، سواستفاده از ظرفیت و امکانات سازمان و نظایر اینها را در بر می گیرد. به نظر ریچاردز ( 2008 ) از ویژگی های اصلی ناهنجاری سازمانی می توان به مقاومت های ضعیف و خرابکاری، اتلاف وقت و کارشکنی اشاره کرد. به عبارت ساده تر، در بحث از ناهنجاری سازمانی محققان بدنبال دلایل این موضوع و کسب یک تصویر واقعی از زندگی سازمانی هستند، رفتارهایی که با هنجارهای حرفه ای منطبق نیستند (واردی ، ویتز، 2004 ). از این رو، رفتارهای واقع شده در ورای محدوده قابل قبول رفتار حرفه ای ناهنجاری سازما
  89. بررسی سواد و رفتار محیط زیست دانش آموزان مدارس شهری و روستایی دوره متوسطه : مفاهیم زیست کره و زیست بوم
    1390
    هدف از این پژوهش بررسی سواد و رفتار محیط زیست دانش آموزان مدارس شهری و روستایی دوره متوسطه شهرستان رشت می باشد. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان منطقه 2 شهر رشت و بخش لشت نشا در سال تحصیلی 90-89 بود که با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری شامل یک پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تضمین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه، گویه ها به متخصصان علوم تربیتی ارائه شد و ضریب پایایی این ابزار با استفاده از ظریب آلفای کرونباخ، 75 درصد برآورد گردید. همچنین از روش چک لیست مشاهده برای بررسی میزان رفتار محیط زیست دانش آموزان بهره گرفته شد. نتایج تجزیه تحلیل داده ها حاکی از آن است که میزان سواد و رفتار محیط زیست دانش آموزان شهری و روستایی بالاتر از میانگین است. بین سواد زیست کره و زیست بوم دانش آموزان شهری و روستایی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد بین سواد و رفتار محیط زیست دانش آموزان رابطه وجود ندارد. با استفاده از روش چک لیست مشاهده هم مشخص شد که دانش آموزان در عمل در قبال محیط زیست احساس مسئولیت نمی کنند و دانش آموزان شهری نسبت به دانش آموزان روستایی، رفتار محیط زیستی را بیشتر رعایت می کنند.
  90. بررسی باورهای معرفت شناسی معلمان ابتدایی شهر سنندج و ارتباط آن با مدیریت کلاس
    1390
    باورهای معرفت شناختی معلمان باورهای ست درباره ماهیت و توجیه دانش انسان که شامل ابعاد؛ مطلق دانسـتن دانش، فرایند یادگیری، ساده دانسـتن دانش، ثابـت بودن دانـش و تلاش برای یادگیـری است. مدیریت کلاس نیز به اقدامات صورت گرفته برای خلق و نگهداری محیط یادگیری اثربخش برای دستیابی به اهداف آموزش اشاره دارد.که شامل رویکرد مدیریت کلاسی مداخله گر و غیرمداخله گر است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی ارتباط بین باورهای معرفت شناختی معلمان ابتدائی و ارتباط آن با مدیریت کلاس بود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدائی سال 89-90 آموزش و پرورش ناحیه 1و 2 که 1187 نفر است بود. که 291 نفر بر اساس نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری باورهای معرفت شناختی «پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر» و برای بخش مدیریت کلاس از «پرسشنامه مدیریت کلاس» استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازآزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمون آنوای یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی و مدیریت کلاس همبستگی معنی داری وجود دارد و معلمان مقطع ابتدائی شهر سنندج به طور کلی باورهای معرفت شناختی خام و گرایش به رویکرد مدیریتی کلاسی مداخله گر دارند. نتایج نشان دادکه بین مولفه های مطلق دانش و فرایند یادگیری و ثابت بودن دانش با مدیریت کلاسی مداخله گر همبستگی وجود دارد در حالی، که با مدیریت کلاسی غیر-مداخله گر همبستگی وجود ندارد. همچنین بین مولفه های سادگی دانش و تلاش برای یادگیری با مدیریت کلاسی مداخله گر و غیر مداخله گر هیچ رابطه ای مشاهده نشد. نتایج رگرسیون نشان داد که مولفه های فرایند یادگیری، تلاش یادگیری، و سادگی دانش به طور معنی داری مدیریت کلاسی معلمان را پیش بینی می-کند.که مولفه فرایند یادگیری بیشترین قدرت پیش بینی و مولفه تـلاش برای یادگیـری ضعـیف ترین پیش-بینـی کننده است. بین نگرش معلـمان نسبت به باورهـای معرفت شناختی و مدیریت کلاس بر اساس جنسیت و تجربه تدریس تفاوت معنی داری وجود ندارد.
  91. بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناسی شخصی دبیران با رویکردهای تدریس آنان در مقطع متوسطه شهر سنندج
    1390
    چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناسی شخصی دبیران با رویکردهای تدریس آنان در مقطع متوسطه شهر سنندج بود. روش انجام پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه ی دبیران دبیرستان های دولتی شهر سنندج بود. نمونه به تعداد 114 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه بود که شامل 35 گویه بود که 25 گویه ی اول باور های معرفت شناسی شخصی دبیران و 10 گویه ی دوم رویکردهای تدریس دبیران را می سنجید. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی 61/. برای پرسشنامه بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، تحلیل عاملی، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون خی دو، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t مستقل و ضریب رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که همبستگی معنادار و بالایی بین باورهای معرفت شناسی کلی دبیران و رویکردهای تدریس آنان وجود دارد. هم چنین بین ابعاد دانش ساده و دانش مطلق با رویکردهای اجرایی و تسهیل کننده دبیران رابطه ی معنادار و قوی وجود دارد. هم چنین در بین ابعاد باورهای معرفت شناسی شخصی، بعد دانش ساده و دانش مطلق به طور معنی داری رویکردهای تدریس دبیران را پیش بینی می کنند. و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین تاثیر باورهای معرفت شناسی شخصی دبیران بر رویکردهای تدریس آنان از لحاظ جنسیت و زمینه ی تدریس تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج آزمون خی دو نشان داد که بین نگرش دبیران نسبت به ابعاد باورهای معرفت شناسی شخصی و رویکردهای تدریس با توجه به جنسیت آنان تفاوت معناداری وجود ندارد.
  92. اخلاق حرفه ی استادی: تاملی بر دیدگاه ها و نظرات اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان
    1389
    اخلاق در حرفه استادی از موضوعاتی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته است. بر این اساس در این پژوهش ابتدا به شناسایی مولفه های اخلاق حرفه ای استادی از دیدگاه اساتید و پس از آن به تعیین میزان تحقق این مولفه ها در عملکرد اساتید پرداخته شد. رویکرد پژوهشی کمی- کیفی بوده و با مصاحبه و پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت.
  93. نگرش به تکالیف درسی و رابطه آن با راهبرد های مدیریت تکالیف، مطالعه موردی: دانش آموزان دوره راهنمایی شهر سنندج
    1389
    بررسی نگرش به تکالیف درسی و رابطه آن با راهبرد های مدیریت تکالیف در بین دانش آموزان دوره راهنمایی سنندج
  94. بررسی رویکرد های راهنمایی پایان نامه های تحصیلات تکمیلی از نظر استادان و دانشجویان
    1389
    بررسی رویکرد های راهنمایی پایان نامه های تحصیلات تکمیلی از نظر استادان و دانشجویان
  95. بررسی میزان آشنایی دبیران دبیرستان های سنندج به رایانه و ارتباط آن با نگرش آنها به کاربرد آموزشی رایانه.
    1389
    هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آشنایی دبیران دبیرستان های سنندج با رایانه و ارتباط آن با نگرش نسبت به کاربرد رایانه در آموزش بود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دبیران مدارس متوسطه شهر سنندج بود. نمونه به تعداد 266 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه بود پرسشنامه اول پرسشنامه ای محقق ساخته بود که میزان تسلط دبیران با مهارت های رایانه ای را می سنجید. پرسشنامه دوم یک پرسشنامه هنجار یابی شده بود که نگرش دبیران را به کاربرد رایانه می سنجید. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی 98/0 برای پرسشنامه آشنایی با رایانه و 91/0 برای نگرش به رایانه به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون Tمستقل، تحلیل واریانس و آزمون های ناپارامتریک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که دبیران در مجموع میزان آشنایی خود را با مهارت های اولیه فناوری رایانه در سطح بالا ارزیابی کردند. همچنین نگرش آنها به کاربرد رایانه مثبت ارزیابی شد. به علاوه بین میزان آشنایی دبیران با رایانه و نگرش نسبت به کاربرد رایانه رابطه مثبت و متوسطی وجود داشت. نتایج آزمون همبستگی جزئی بین خرده مقیاس های نگرش به رایانه و آشنایی با رایانه نشان داد که رابطه خرده مقیاس نگرانی در استفاده از رایانه با متغیر آشنایی با رایانه منفی و معکوس است بدین معنا که هرچقدر میزان آشنایی دبیران با رایانه کمتر باشد نگرانی آنها در استفاده از رایانه بیشتر است و بالعکس. مقایسه بین دبیران زن و مرد در خصوص نگرش به رایانه نشان داد که بین آنها تفاوت معنی داری وجود ندارد اما میزان آشنایی دبیران مرد با رایانه در مقایسه با دبیران زن بیشتر بود. همچنین نگرش دبیران زن و مرد به لحاظ موضوع مورد تدریس در یک سطح قرار داشت، اما میزان آشنایی دبیرانی که در رشته های فنی تدریس می کردند از سایر دبیران بیشتر بود. بین میزان آشنایی و نگرش دبیران زن و مرد به رایانه به لحاظ سابقه تدریس تفاوت معنی داری وجود نداشت و نهایتاً نگرش دبیران زن و مرد به رایانه با مدارک مختلف تحصیلی یکسان بود اما میزان آشنایی، تعامل ونگرش به مطلوبیت استفاده از رایانه، در بین دبیران با مدرک کارشناسی ارشد در سطح بالایی قرار داشت.
  96. نقش رهبری خدمتگزار در توانمند سازی دبیران از دید دبیران شهر مهاباد
    1389
    آغاز این قرن رهبری و توانمند سازی موضوعی گسترده برای مطالعه بویژه در سازمانهای آموزشی و بطور خاص مدارس بوده است. در طی این زمان محققان و اهل فن در صدد تحلیل و تعریف مفهوم رهبری و سبکهای آن، تاثیر نوع رهبری و نیز توانمند سازی در اثر بخشی مدارس بوده اند. مطالعات فراوانی در این زمینه انجام گرفته است. البته سازمانهای آموزش و پرورش بسیار پیچیده تر از آنند که بتوان اثربخشی آنها را به عامل منحصر به فردی نسبت داد. توانمندی به عنوان درک و احساس افراد از میزان توانایی خود و توانمند سازی به عنوان فرایندی است که استقرار و اجرای آن می تواند به بالندگی انسان و سازمان کمک کند. از طرف دیگر سبک منش و رفتار رهبران در سازمانها مهمترین عامل در تحقق این هدف است. در تحقیق حاضر سعی می شود که وضعیت سبک رهبری خدمتگزار در بین مدیران دبیرستان های سنندج و رابطۀ آن با توانمند سازی دبیران در مدارس از دیدگاه دبیران بررسی گردد. این دو مفهوم بسیار کلی و هر کدام مولفه های متفاوتی را در برمی گیرند. در ابتدا باید فهمی از رهبری خدمتگزار و توانمند سازی بدست آورد.
  97. برنامه درسی پنهان: شیوه های مدیریت کلاس معلمان در مدارس و ارتباط آن باتایید جویی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج
    1389
    چکیده یکی از اشکال مهم برنامه ی درسی، برنامه ی درسی پنهان است. شیوه ی مدیریت و برخورد معلم با دانش آموزان نیز یکی از عوامل اساسی در برنامه ی درسی پنهان محسوب می شود. هر یک از دانش آموزان دوست دارند که مورد توجه و تشویق معلم خود قرار گیرند. به همین خاطر است که در دوران ابتدایی بیشتر از آن که دانش و معلومات معلم برای دانش آموزان مهم باشد رفتارهای او مورد توجه دانش آموزان قرار می گیرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت کلاس معلمان در مدارس به عنوان جزئی از برنامه ی درسی پنهان و ارتباط آن با تاییدجویی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج می باشد. روش انجام پژوهش از نوع تلفیقی و جامعه ی آماری شامل دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی شهر سنندج در سال تحصیلی88-89 است. نمونه ی این پژوهش یک نمونه ی هدف مند و شامل دو کلاس می-باشد که یکی از آن ها دارای معلمی است که در اداره ی کلاس دارای رویکرد اقتدارگرا است و دیگری دارای معلمی است که از روش استقلال گرا استفاده می کند. ابزار اندازه گیری نیز شامل چک لیست مشاهده ی مستقیم و پرسش نامه محقق ساخته است که برای تضمین روایی و پایایی آن از نظرات متخصصان علوم تربیتی استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که دانش معلم اقتدارگرا یک دانش مرکزی محسوب می شود و دانش آموزان به شدت در پی تایید دانش معلم خود و تقلید ذهنی از او هستند.معلم اقتدارگرا در اداره ی کلاس نیز دانش آموزان را به شدت کنترل می کند. در کلاس او تقسیم قدرت زیادی به چشم می خورد و تعداد معدودی از دانش آموزان مورد توجه او قرار می گیرند. دانش آموزان او میزان بالایی از تایید جویی را بروز می دهند به گونه ای که حتی زمانی که دانش آموزان زرنگ کلاس مورد ارزیابی قرار می گیرند دچار استرس و اضطراب می شوند. در کلاس معلم استقلال گرا معلم به دانش کسب شده توسط خود دانش آموزان احترام می گذارد. دانش آموزان کم تر در پی تایید جویی مفرط بر می آیند و میزان تایید جویی آن ها به اندازه ی کلاس های معلم اقتدارگرا نیست. دانش آموزان حتی دانش آموزانی که از نظر پیشرفت تحصیلی از دیگران ضعیف تر هستند هنگام ارزیابی استرس ندارند. روابط دانش آموزان با هم و با معلم مبتنی بر همکاری است و معلم کمتر از تنبیه و بیشتر از تشویق استفاده می کند.
  98. نگرش و خودکارآمدی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در تحقیق
    1389
    هدف کلی این تحقیق بررسی نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه نسبت به تحقیق و ارتباط آن با خودکارآمدی تحقیق است. نبود یا کاهش رغبت به انجام فعالیت های پژوهشی یکی از دغدغه های اصلی دست اندکاران موسسات آموزش عالی و حرفه ای می باشد. روش تحقیق بکار رفته در این مطالعه توصیفی پیمایشی بوده و تعداد 260 تن از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه کردستان به عنوان نمونه تحقیق با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. دو پرسشنامه به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت: پرسشنامه نگرش به تحقیق وپرسشنامه خودکارآمدی تحقیق. روایی و پایایی آنها در مطالعه مقدماتی تایید شد. یافته ها نشان داد دانشجویان دختر نگرانی کمتری در زمینه سختی های اجرای تحقیق نسبت به همتایان پسر خود داشتند. همچنین بیشترین نگرش مثبت به تحقیق مربوط به دانشجویان دانشکده فنی و مهندسی بوده و در مقابل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی اعلام احساس اضطراب و دشوار بودن بیشتری اجرای تحقیق را را نسبت به سایر دانشکد ها داشته اند. در کل دانشجویان به فایده و سودمندی تحقیق در مشاغل اتی شان به میزان بالایی اعتقاد داشتند و همچنین میزان اضطراب کمی را از خود در زمینه انجام فعالیت های پژوهشی بروز داده اند. دانشجویان پسر نسبت به دختران بیشتر اطمینان داشتند که از مهارت های خودکارآمدی تحقیق برخوردارند. تحلیل ها نشان داد که دانشجویان دانشکده فنی و مهندسی از اطمینان بالاتری نسبت به سایر دانشجویان دانشکده های دیگر در زمینه مهارت های خودکارآمدی تحقیق برخورداربودند. در مقابل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی در پایین ترین رده اطمینان از مهارت های خودکارآمدی در تحقیق در مقایسه با سایر دانشجویان دانشکده های دیگر ظاهر شدند. مهمترین مهارت هایی که دانشجویان سطح اطمینان بالایی در مورد آن از خود نشان داده اند به ترتیب "مهارت های رایانه ای و آماری تحقیق و مهارتهای نوشتاری و ارائه تحقیق بوده است. در مقابل "مهارت های کاربرد اخلاق و رویه های تحقیق" و "مهارتهای طراحی تحقیق" به ترتیب سطح پایینی از اطمینان و خودکارآمدی را از دیدگاه دانشجویان به خود اختصاص داده اند.
  99. آسیب شناسی یادگیری زبان عربی در دبیرستان های شهر سنندج
    1389
    هدف پژوهش حاضرآسیب شناسی یادگیری زبان عربی بود. روش انجام پژوهش توصیفی– پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر سنندج اعم از دختران و پسران در سال تحصیلی 89-1388 بود. از جامعه آماری (23114) نفر تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه پژوهش به طور تصادفی انتخاب شد. داده های لازم از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته در قالب 65 سوال گردآوری گردید. روایی صوری و محتوایی ابزار اندازه گیری مورد تایید استادان گروه علوم تربیتی و ادبیات عرب دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کردستان قرار گرفت. میانگین پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 75/ به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافته ها نشان داد : اکثر دانش آموزان اعتماد به نفس پایینی نسبت به یادگیری زبان عربی دارند. بیشتر دانش آموزان اضطراب بالایی نسبت به یادگیری زبان عربـی دارند. اکثر دانش آمـوزان عدم نگـرش مثبت پدر را نسبت به یادگیری زبان عربی گزارش کرده اند. بیشتر دانش آموزان اظهار کرده اند که این درس برای آنها سودمندی چندانی ندارد. حدود نیمی از دانش آموزان بیان کرده اند که این درس مربوط به حیطه مردانه می باشد. بیشتر دانش آموزان به ناموفق بودن خود در زبان عربی باور دارند. اکثر دانش آموزان اظهار کرده اند که دبیران آنها نسبت به درس عربی نگرش مثبتی ندارند. حدود نیمی از دانش آموزان بیان کرده اند که به درس عربی علاقه ای ندارند. بیشتر دانش آموزان اظهار کرده اند که نسبت به یادگیری درس عربی انگیزه کافی ندارند. اکثر دانش آموزان بیان کرده اندکه جهت گیری ابزاری و ادغامی پایینی نسبت به یادگیری زبان عربی دارند.
  100. بررسی اعتماد دبیران و ارتباط آن با توانمندی ساختار و رفتار حرفه ای در مدارس مقطع متوسطه شهر سنندج
    1389
    بررسی اعتماد دبیران و ارتباط آن با توانمندی ساختار و رفتار حرفه ای در مدارس مقطع متوسطه شهر سنندج
  101. راهکارهای نهادینه کردن ارزشیابی توصیفی ازدیدگاه دبیران سنندج
    1388
    این پژوهش برای بررسی راهکار های نهادینه سازی ارزشیابی توصیفی در دوره ی متوسطه ازدیدگاه دبیران شهرسنندج انجام گرفت روش انجام پژوهش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری) 757 نفر(بااستفاده از فرمول کوکران (255نفر201مرد و54زن)به عنوان حجم نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند .داده های لازم از طریق پرسشنامه محقق ساخته درقالب30 سوال تدوین شده بودجمع آوری گردید.روایی صوری آن توسط اساتیددانشگاه کردستان تایید گردیدوپایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ به میزان 93/. صدم به دست آمد.برای تجزیه وتحلیل داده های بدست آمده از روش آماریt مستقل، تحلیل واریانس یک راهه ، t تک نمونه ای استفاده شد.یافته ها نشان داد: 65/31 درصد از دبیران درسطح پایین اعلام نموده اند نظام آموزشی با ناکارآمد نشان دادن ارزشیابی سنتی وبرگزاری دور ه های توجیهی وآموزشی دبیران را برای فرایند ارزشیابی توصیفی آماده می کنند .همچنین 02/40 در صد ازدبیران در سطح پایین اعلام نموده اند که نظام آموزشی با آزادی عمل ودر دسترس قرار دادن امکانات آموزشی ومهیا کردن بستر آموزشی مناسب دبیران را برای اجرای ارزشیابی توصیفی دردوره ی متوسطه آماده می کنند.13/31 درصد ازدبیران درسطح پایین اعتقاد دارند اجرای موثرتر ارزشیابی توصیفی به روحیه نقادی وپژوهشی دانش آموزان بستگی دارد. 2 /29 در صد از دبیران درسطح خیلی ضعیف اعتقاد دارند که موضوعات مختلف محتوا واهداف کتب درسی در اجرای موثرتر ارزشیابی توصیفی بستگی دارد . 93 /20 درصد از دبیران درسطح خیلی ضعیف اعتقاد دارند که آموزش والدین باعث نگرش مثبت آنان به ارزشیابی توصیفی می شود .
  102. بررسی اثربخشی ارزشیابی از تدریس اساتید از دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان دانشگاههای غرب کشور
    1388
    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی ارزشیابی از تدریس اساتید از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه های غرب کشور در سال تحصیلی 88-87 می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری این تحقیق، کلیه اساتید دانشگاه های کردستان- رازی کرمانشاه و بوعلی همدان بوده است. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای بوده که تعداد 257 نفر از اعضای هیات علمی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری محقق ساخته و شامل یک پرسشنامه با طیف پنج مقیاسی لیکرت بوده،که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی آن 88/ . به دست آمد. تجزیه و تحلیل آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج نشان داد که: از دیدگاه اکثریت اعضای هیات علمی ارزشیابی دانشجویان از تدریس اساتید بر بهبود کیفیت تدریس آنان موثر می باشد. آزمون T مستقل و تحلیل واریانس نشان داد که نظرات اعضای هیات علمی در رابطه با اثربخشی ارزشیابی دانشجویان از تدریس اساتید با توجه به جنسیت، مدرک تحصیلی و مرتبه علمی آنان متفاوت است اما از لحاظ متغیرهای نوع استخدام، سابقه تدریس، دانشکده و دانشگاه محل خدمت آنان تفاوت وجود نداشت
  103. بررسی خودکارآمدی مدیران مدارس متوسطه استان گیلان و ارتباط آن با اثربخشی رهبری
    1388
    هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه خودکارآمدی با اثربخشی رهبری در بین مدیران مدارس استان گیلان در سال تحصیلی 88-1387 بود. روش انجام پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، شامل کلیه مدیران و دبیران مدارس دولتی متوسطه استان گیلان بود. نمونه به تعداد 230 نفر مدیر و 690 نفر دبیر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه محقق ساخته شامل 49 سوالی خودکارآمدی و 48 سوالی اثربخشی رهبری بود. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ، پایایی 87/0 برای پرسشنامه ی خودکارآمدی و 86/0 برای پرسشنامه اثربخشی رهبری به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج نشان داد که همبستگی معناداری بین خودکارآمدی مدیران متوسطه استان گیلان و اثربخشی رهبری وجود دارد. در خصوص، خودکارآمدی مدیران نتایج نشان داد که از لحاظ جنسیت تفاوت معناداری بین آنان وجود ندارد. اما از لحاظ سابقه مدیریت آنها تفاوت معناداری وجود داشت. به علاوه، نتایج نشان داد در خصوص اثربخشی مدیران با توجه به جنسیت آنان تفاوت معناداری وجود ندارد. و همچنین اثربخشی مدیران با توجه به سابقه مدیریت آنان نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن بود که همبستگی معناداری بین خودکارآمدی مدیران و رشته تحصیلی و منطقه محل خدمت وجود دارد.