بهزاد ایزدی

پرداختن به بحث پایداری در سازمان های ورزشی دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. گام هایی که امروز توسط بازیکنان، هواداران، مدیران و سازمان های ورزشی برداشته می شود، آینده ورزش و محیط زیست، محیط اقتصادی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا با توجه به مسائل پیش آمده در زمینه پایداری در سازمان های ورزشی و لزوم توجه مقامات و مسئولان نهادهای ورزشی به این امر مهم و حیاتی لذا پژوهش حاضر در نظر دارد به طراحی مدل ساختاری تفسیری پایداری برند فدراسیون فوتبال اقیلم کردستان عراق بپردازد. در این مطالعه جهت گردآوری اطلاعات از ابتدا از روش کتابخانه ای استفاده شد. در این روش محقق ادبیات و سوابق مساله و موضوع تحقیق را مطالعه کرد و بر مبنای آن اقدام به نگارش کلیات تحقیق و مبانی نظری و پیشینه تحقیق کرد. در ادامه جهت گردآوری داده ها از روش میدانی استفاده شد. در میدان مطالعه ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. مصاحبه به صورت حضوری و در مکانی که مدنظر مشارکت کنندگان در پژوهش بود انجام گرفت. شرکت در مصاحبه آزاد بود و قبل از انجام مصاحبه نهایی ابتدا با افرادی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند هماهنگی اولیه انجام شده بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها کیفی از دستورالعمل کدگذاری چارمز (2014) که دارای دو مرحله اصلی کدگذاری اولیه و کدگذاری متمرکز استفاده شد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده‌های کمی از روش مدل سازی ساختاری تفسیری با کمک نرم افزار SmartISM استفاده شد. با استفاده از تجزیه و تحلیل میک‌‌مک، 14 عامل مرتبط با پایداری برند در فدراسیون فوتبال اقلیم کردستان عراق را می‌توان با توجه به قدرت نفوذ و وابستگی آنها به سه خوشه طبقه بندی کرد. نمودار وابستگی به نفوذ نشان می‌دهد که هیچ عاملی در خوشه‌ خودمختار وجود دارد، به این معنی که هیچ عاملی کاملاً از این سیستم جدا شده نیست. خوشه دوم عوامل وابسته شامل «پایداری برند»، «نوآوری»، «به روز بودن»، «کیفیت»، «مدیریت برند» و «تصویر برند» است. این عوامل دارای قدرت وابستگی قوی و قدرت نفوذ ضعیف هستند و در سطوح بالای سلسله مراتب مدل ساختاری تفسیری قرار دارند. به دلیل وابستگی شدید آنها، سایر عوامل برای پیشبرد عوامل وابسته در دستیابی به هدف سیستم مورد نیاز هستند. همچنین مشخص شد عامل‌های «هویت ذهنی مثبت» و «نیروی انسانی متعهد» در خوشه پیوند قرار دارند. همچنین مشخص شد در خوشه مستقل عوامل «فرهنگ و حفظ ارزش ها»، «ارتباطات منسجم بازاریابی»، «مسئولیت پذیری اجتماعی»، «جایگاه سازی»، «هویت با ثبات» و «ثبات اقتصادی» قرار دارند. لازم به ذکر است این عوامل دارای قدرت نفوذ قوی و قدرت وابستگی ضعیفی هستند که نشان می‌دهد بر سایر عوامل در خوشه وابسته تاثیر زیادی دارند. به طور کلی، این عوامل را می‌توان به عنوان محور تنظیم استراتژی برای تصمیم گیرندگان در نظر گرفت. این عوامل از جمله عواملی هستند که در صورت دیده شدن در برنامه فدراسیون فوتبال اقلیم کردستان عراق موجب می‌شوند تا برند فدراسیون پایدار و قوی باشد. برندهایی وجود دارند که بسیار موفق بوده و از جمله برندهایی قوی به حساب می‌آیند اما از ارزشهای اجتماعی و فرهنگی به دور بوده و به محیط زیست خود آسیب می‌رسانند، و یا از ثبات اقتصادی کافی برای دستیابی به این امر برخوردار نیستند. برندی می‌تواند به پایداری دست یابد که نه تنها از لحاظ درونی از قدرتی کافی برخوردار است بلکه برون‌نگری نیز داشته‌باشد و خود را نیز از لحاظ ارزش‌های پیش‌روی خود تقویت نماید. پس از آنجایی که ذات برند سودآور بودن و پایدار بودن است باید در خود شرایطی را ایجاد نماید که بتواند پا را از پایدار بودن فراتر نهاده و به پایداری سوق پیدا نماید.

هدف از این پژوهش واکاوی تامین مالی و درآمدزایی برای باشگاه‌های هندبال اقلیم کردستان عراق بود. تحقیق حاضر از نوع آمیخته کیفی (رویکرد تحلیل تم) و کمی (رویکرد توصیفی_ پیمایشی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه صاحب‌نظران علمی (اساتید مدیریت ورزشی و مدیریت مالی دانشگاه‌ها) و صاحب‌نظران اجرایی (مدیران حوزه هندبال، مدیران مالی و بازاریابی در ورزش) در اقلیم کردستان عراق بود. در بخش کیفی نمونه خبرگان علمی و اجرایی از جامعه آماری به تعداد رسیدن به اشباع نظری برآورد و به روش قضاوتی نمونه‌گیری شد (14 نفر). نمونه بخش کمی از مدیران و کارشناسان ورزش هندبال که عضو باشگاه‌ها و فدراسیون‌ عراق و اقلیم کردستان بودند انتخاب شد. به تعداد لازم جهت مدلسازی معادلات ساختاری در نرم‌افزار اسمارت پی‌ال‌اس برآورد و به روش هدفمند نمونه‌گیری شد (87 نفر). ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه هدایت شده و در بخش کمی پرسشنامه (61 سوال در مقیاس 5 ارزشی لیکرت) مستخرج از بخش کیفی بود. روایی ابزار و نتایج در بخش کیفی براساس روایی درونی فرایند مصاحبه، پایایی بر مبنای توافق مصححان کدگذاری و در بخش کمی براساس روایی محتوایی (7 صاحب‌نظر)، آلفای کرونیاخ (پایایی) و شاخص‌های برازش (روایی سازه) مدل ارزیابی و تایید شد. جهت تحلیل داده‌ها در بخش کیفی از کدگذاری رویکرد تحلیل تم و در بخش کمی از مدلسازی معادلات ساختاری (نرم‌افزار pls) استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که چارچوب مفهومی مستخرج شامل 61 مولفه محوری، 15 تم فرعی و 4 تم اصلی بود. 4 تم اصلی شامل؛ جذب حمایت‌ها و مشارکت‌ها به باشگاه‌های هندبال، درآمدزایی باشگاه‌های هندبال از ظرفیت ورزشی، کارآمدسازی سیستم مالی و درآمدی باشگاه‌های هندبال و توسعه ظرفیت تجاری و درآمدی باشگاه‌های هندبال بود. مدلسازی معادلات ساختاری در بخش کمی نشان می‌دهد برای ابعاد اصلی نتایج نشان داد که به ترتیب میزان ضرایب تاثیر درآمدزایی از ظرفیت ورزشی (93/0)، کارآمدسازی سیستم مالی و درآمدی (89/0)، توسعه ظرفیت تجاری و درآمدی (63/0) و جذب حمایت‌ها و مشارکت‌ها (62/0) تبیین کننده قابلیت تامین مالی و درآمدزایی در باشگاه‌های هندبال افلیم کردستان هستند. از این رو سازه پژوهش از نظر متخصصان نظرخواهی شده مورد تایید است مولفه‌های تعیین شده در سطح معنی‌داری تبیین کننده چارچوب تامین مالی و درآمدزایی برای باشگاه‌های هندبال بودند. است (). به طور کلی براساس یافته‌ها می‌توان گفت که تامین مالی و درآمدزایی برای باشگاه‌های هندبال اقلیم کردستان در یک نیازمند تدوین و اجرای یک برنامه و سیستم مناسب است که بتواند با ارتقا و تجاری-سازی ظرفیت‌های باشگاه‌ها و محیط ورزش هندبال از وضعیت نامناسب موجود به یک پایداری اقتصادی حداقلی برسد.

یکی از الزامات مدرن‌سازی ورزش رقابتی در کشورهای در حال توسعه، حرفه‌ای ‌شدن منابع انسانی از جمله ورزشکاران است زیرا بدون حرفه‌ای‌گرایی نمی‌توانند در مسیر ورزشی به سطح مناسبی از پیشرفت و موفقیت رسید. به دلیل تفاوت‌ بین رشته‌ها، سیستم‌ها و محیط‌های ورزشی در ظرفیت حرفه‌ای‌شدن؛ این پژوهش بر تلفیق نظری انواع رویکردهای حرفه‌گرایی ورزشکاران در مسیر ورزشی_شغلی از ورزش پایه تا رقابتی در اقلیم کردستان عراق و مطالعه موردی فوتسال آن متمرکز بود. روش تحقیق از نوع آمیخته کیفی (رویکرد تحلیل تماتیک) و کمی (رویکرد توصیفی-همبستگی) بود. براین اساس پژوهش دارای سه فاز اکتشاف چارچوب (تحلیل تماتیک)، تبدیل چارچوب به مدل مفهومی (مدلسازی ساختاری-تفسیری) و آزمون مدل به صورت موردی در ورزش فوتسال (مدلسازی معادلات ساختاری) تعیین شد. جامعه آماری شامل صاحب‌نظران علمی (مدرسان و پژوهشگران مدیریت ورزشی دانشگاه‌ها) و اجرایی (مدیران، کارشناسان و مربیان در سازمان‌های ورزشی) مسلط و آگاه به موضوع و زمینه پژوهش انتخاب شد. نمونه در بخش کیفی از اعضای با تجربه و دانش بالا تعیین شد و براساس رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه برآورد گردید (17 نفر) و به روش قضاوتی نمونه‌گیری شد. در بخش ساختاری-تفسیری به دلیل ماهیت از صاحب‌نظران دارای تسلط پژوهشی نمونه‌گیری شد (15 نفر به روش هدفمند). در بخش مدلسازی معادلات ساختاری نیز نمونه انتخابی از مدیران، مربیان، ورزشکاران، مدرسان، پژوهشگران حوزه ورزش فوتسال اقلیم کردستان انتخاب شد (92 نفر). ابزار پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه هدایت شده براساس یک چارچوب تشریحی-پرسشی بود. ابزار بخش ساختاری-تفسیری پرششنامه مشتمل بر 11 متغیر تعیین شده به صورت مقایسه زوجی بود. در بخش مدلسازی معادلات ساختاری نیز از پرسشنامه برای حوزه فوتسال استفاده شد. روایی پژوهش از طریق روایی محتوایی ابزار جمع‌آوری داده، توافق مصححان کدگذاری در بخش کیفی، شاخص‌های بزارش مدل در بخش کمی ارزیابی و تایید گردید. تحلیل داده‌ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری تماتیک، در بخش مدلسازی ساختاری تفسیری و با استفاده از نرم‌افزار میک‌مک و در بخش مدلسازی معادلات ساختاری با روش اسمارت‌ پی‌‌ال-اس انجام شد. نتایج بخش کیفی نشان داد که چارچوب مفاهیم مستخرج شامل 84 مفهوم اولیه، 34 مضمون فرعی، 11 مضمون اصلی و 5 تم کلی است. نتایج بخش مدلسازی ساختاری-تفسیری نشان داد در سطح اول عوامل پیامدهای حرفه‌گرایی‌ برای سیستم ورزش و نتایج حرفه‌گرایی‌ برای ورزشکاران؛ در سطح دوم عوامل شایستگی و توسعه حرفه‌ای ورزشکاران و حرفه‌ای گرایی در مراحل پیشرفت؛ در سطح سوم عوامل حرفه‌ای شدن در جامعه یادگیرنده، خودسازی حرفه‌ای ورزشکاران و حرفه‌ای شدن رشته‌ای و شغلی؛ در سطح چهارم عوامل کارآمدسازی سیستم منابع انسانی ورزش و حرفه‌ای‌سازی مدیریت استعداد ورزش و در سطح پنجم عوامل سوق‌دهنده‌های و بازندارندهای حرفه‌ای‌گرایی ورزشکاران قرار گرفتند. مطابق اصول روش ISM روابط شناسایی شده به صورت اثر توالی بین سطح پنجم تا سطح اول بود. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری برای حوزه ورزش فوتسال نیز نشان داد که مدل مفهومی برای این رشته مورد تایید است. براساس چارچوب ارائه شده می‌توان گفت حرفه‌‌ای‌گرایی ورزشکاران اقلیم کردستان عراق در مسیر ورزش پایه تا رقابتی نیازمند تلفیق انواع رویکردهای حرفه‌‌ای‌گرایی در فرایندی چندسطحی است این چارچوب می‌تواند راهنمای نظری و تحلیلی برای متولیان و فعالان این حوزه در مطالعات و پژوهش، برنامه‌ریزی و مدیریت، آموزش و توانمندسازی و رسانه‌ در ورزش باشد.

هدف از این پژوهش ارائه چارچوب ظرفیت‌سنجی و ظرفیت‌سازی سیستم ورزش ایالتی برای توسعه رشته‌های المپیکی به صورت مطالعه موردی تنیس روی میز در اقلیم کردستان عراق بود. تحقیق حاضر از نوع آمیخته کیفی (رویکرد تحلیل مضمون) و کمی (رویکرد توصیفی_ همبستگی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه صاحب‌نظران علمی (اساتید مدیریت ورزشی دانشگاه‌ها) و صاحب‌نظران اجرایی (مدیران و کارشناسان سازمان‌ها) حوزه توسعه ورزش اقلیم کردستان بود. در بخش کیفی نمونه خبرگان علمی و اجرایی از جامعه آماری به تعداد رسیدن به اشباع نظری برآورد و به روش قضاوتی نمونه‌گیری شد (14 نفر). نمونه بخش کمی از صاحب‌نظران تنیس روی‌میز به تعداد لازم جهت مدلسازی معادلات ساختاری در نرم‌افزار اسمارت پی‌ال‌اس برآورد و به روش هدفمند نمونه‌گیری شد (108 نفر). ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه هدایت شده و در بخش کمی پرسشنامه (48 سوال در مقیاس 7 ارزشی لیکرت) مستخرج از بخش کیفی بود. روایی ابزار و نتایج در بخش کیفی براساس روایی درونی فرایند مصاحبه، پایایی بر مبنای توافق مصححان کدگذاری و در بخش کمی براساس روایی محتوایی (9 متخصص)، آلفای کرونیاخ (پایایی) و شاخص‌های برازش (روایی سازه) مدل ارزیابی و تایید شد. جهت تحلیل داده‌ها در بخش کیفی از کدگذاری رویکرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از مدلسازی معادلات ساختاری (نرم‌افزار pls) استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که چارچوب مفهومی مستخرج شامل 48 مولفه محوری، 14 مضمون فرعی و 3 مضمون کلی بود. نتیجه‌کلی در بخش کمی نشان می‌دهد که سازه پژوهش از نظر متخصصان نظرخواهی شده مورد تایید است و سه زیرسازه مفهومی بهره‌گیری و بکارگیری ظرفیت‌ها (0.952)، ظرفیت سنجی و شناسایی ظرفیت‌ها (0.942) و ظرفیت‌سازی و فعالسازی ظرفیت‌ها (0.939) به ترتیب میزان ضرایب تاثیر و در سطح معنی‌داری تبیین کننده ظرفیت سیستم توسعه ورزش برای تنیس روی میز بودند. است. به طور کلی براساس یافته‌ها می‌توان گفت که ظرفیت سیستم ورزش ایالتی برای توسعه رشته‌های المپیکی مانند تنیس روی میز در اقلیم کردستان عراق نیازمند بازنگری و تقویت مدیریت ظرفیت‌های سیستم توسعه ورزش برای تنیس‌روی میز در هر سه بخش کلی شناسایی ظرفیت‌ها، فعال‌سازی ظرفیت‌‌ها و بهره‌گیری ظرفیت‌ها و زیربخش‌های آن‌ها است.

توسعه ورزش در سطح کلان به توسعه رشته‌های ورزشی وابسته است. ورزش وزنه‌برداری نیز به‌عنوان یک رشته مدال‌آور، می‎تواند سهم بسزایی در این امر داشته باشد. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت‌بندی موانع توسعه رشته وزنه‌برداری بانوان در ایران بود. این تحقیق با روش کیفی- کمی انجام شد. در بخش کیفی مشارکت کنندگان شامل بازیگران متنوع مرتبط با این رشته یعنی مسئولین فدراسیون، مسئولین هیات‎های استانی، مربیان، داوران و ورزشکاران زن وزنه‌بردار بودند که با روش نمونه‌گیری هدفمند به تعداد 14 نفر انتخاب شده و با آنان مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری صورت گرفت. در بخش کیفی، برای تحلیل داده‌ها از رویکرد تحلیل مضمون و نرم افزار Atlas ti استفاده شد. همچنین، در بخش کمی برای وزن‌دهی متغیرهای شناسایی شده از بخش کیفی، از روش تحلیل روابط علی - معلولی (DEMATEL) براساس داده‌های حاصل از پرسشنامه‌های 8 نفر از مشارکت کنندگان بخش کیفی استفاده گردید. یافته ها نشان داد موانع توسعه رشته وزنه‌برداری بانوان در ایران شامل مفاهیم مدیریت توسعه، منابع توسعه، مشارکت توسعه، فرآیندهای پشتیبان توسعه، حوزه‌های توسعه، حمایت توسعه و محیط توسعه بوده که در بردارنده 19 مضمون فرعی؛ مدیریت سطح ملی، مدیریت سطح استانی، منابع مالی و حمایتی، امکانات و تجهیزات، استعدادها و ورزشکاران، مربیان و داوران، علاقمندان و فراگیران، متخصصان و فعالان ورزش، مدیران و کارشناسان، دانش و فناوری، آموزش و توانمندسازی، بازاریابی و ارتباطات، وزنه‎برداری پایه و آماتوری، وزنه‎برداری قهرمانی و حرفه‎ای، حمایت ورزش زنان، حمایت وزنه‎برداری مردان، محیط اجتماعی- فرهنگی، محیط ورزشی و محیط بین‌المللی هستند. می‎توان بیان داشت پژوهش حاضر به‌طور جامع اقدام به شناسایی و اولویت‎بندی عوامل و موانع موجود در مسیر توسعه‌یافتگی رشته وزنه‌برداری بانوان در ایران کرده و دانش نظری و بینش عملی را در این زمینه به ارمغان آورده است. لذا، سازمان‎های مربوطه همانند وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک، فدراسیون تیراندازی، ادارات کل ورزش و جوانان استان‌ها و در نهایت، هیات‌های تیراندازی استان و شهرستان‌ها می‌بایست متناسب با نتایج پژوهش حاضر درک و آگاهی کاملی از این عوامل و بازدارنده‌های توسعه یافتگی رشته وزنه‌برداری، به‌ترتیب اهمیت و اولویت موانع به تدوین استراتژی و برنامه‌های بلند و کوتاه مدت اقدام نموده تا در کمترین زمان به بهترین شکل ممکن این موانع را رفع و مسیر توسعه این رشته را تسهیل و تسریع دهند.

در ارتباط با اهمیت برندسازی و مدیریت برند ورزش در برندهای انسانی علل خصوص در رابطه ‌با برند ورزشکاران زن ایرانی پژوهشی‎های محدودی انجام گرفته است. لذا، پژوهش حاضر در این راستا و با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع برندسازی شخصی زنان ورزشکار حرفه ای ایرانی صورت گرفت. این تحقیق با روش کیفی- کمی انجام شد. در بخش کیفی مشارکت کنندگان شامل متخصصین برندسازی شخصی در ورزش با روش نمونه‌گیری هدفمند به تعداد ۱2 نفر انتخاب دشه و با آنان مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری صورت گرفت. در بخش کیفی، برای وزن‌دهی متغیرهای از روش تحلیل روابط علی - معلولی (DEMATEL) استفاده شد. نمونه آماری در این بخش شامل 12 نفر از زنان ورزشکار حرفله ای عضو تیم های ملی بودند. یافته ها نشان داد تعداد کدهای باز(70)، موانع در قالب تعداد (18) مضمون فرعی شامل ضعف رفتارهای روان شناختی، عملکرد ورزشی ضعیف، دانش پایین برندسازی شخصی، عدم هدف‎گذاری، محدودیت‎های تولید محتوا، عدم جذابیت ظاهری، عدم مسئولیت‎ اجتماعی، عدم صحه‎گذاری، عدم ایجاد کسب و کار شخصی، روابط عمومی ضعیف، محدودیت‌های فرهنگی، ضعف ارزشی و باور اجتماعی، ضعف و محدودیت های سازمانی، محدودیت‎های قانونی، محدودیت‎های دینی- مذهبی، ضعف رویکرد برندسازی تیم، ضعف فناوری، ضعف پوشش رسانه‎ای در سه مضمون اصلی شامل فردی، فرهنگی- اجتماعی و ساختاری به ترتیب اولویت دسته بندی شده اند. باتوجه‌به نتایج به‌دست‌آمده در این پژوهش می‌توان راهکارهای زیر را برای زنان ورزشکار ایرانی در ساخت برند شخصی مانند حمایت رسانه‌ها، پخش مسابقات ورزشی، حمایت سازمان‌ها، حمایت دولتمردان، محیا کردن شرایط بهتر برای ورزش‌کردن، استفاده از چهره‌های زنان ورزشکار در تبلیغات و بیلبوردها تغییر نگرش جامعه، کاهش قوانین محدودکننده، فعالیت خود ورزشکار و را پیشنهاد کرد که با این روش‌ها زنان ورزشکار راحت‌تر می‌توانند برندشان را معرفی کنند.

ورزش یکی از پرطرفدارترین پدیده‌های اجتماعی دوران مدرن است که توجه اقشار مختلف جامعه را به خود جلب می‌کند. این طیف وسیع و متنوع، سازمان‌های تجاری و صنعتی را به تبلیغ رویدادها و سازمان‌های ورزشی با کالاها و خدمات خود بسیار علاقه‌مند کرده است. هدف این پژوهش مقایسه اثرگذاری تبلیغات رسانه‌ای از طریق ورزشکاران مشهور و هنرمند روی درگیری ذهنی بینندگان می‌باشد. در پژوهش حاضر، از طرح پژوهشی علی-مقایسه‌ای استفاده شده است که در آن مولفه‌های مقایسه اثرگذاری تبلیغات رسانه‌ای از طریق ورزشکاران مشهور و هنرمند روی ذهن بینندگان مقایسه شده‌اند. در این پژوهش از پرسشنامه‌های استاندارد برای به دست آوردن داده‌های مورد نیاز استفاده شد. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسشنامه دو بخشی است بخش اول شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی و بخش دوم شامل سوالات کلی می‌باشد. پرسشنامه‌های مورد استفاده شامل: پرسشنامه باورپذیری تبلیغات رسانه Bednall, (1982) پرسشنامه نگرش مصرف‌کنندگان Shang et al., (2017) و پرسشنامه تایید کننده‌های مشهور Kim et al., (2018) می‌باشد. به منظور دستیابی به نمونه مورد نظر، چک لیست‌های پرسشنامه به صورت الکترونیکی برای ایجاد لینک به سیستم تلفن و رایانه تهیه می‌شود. جامعه تحقیق شامل تمام بینندگان تبلیغات ساکن شهر سنندج هستند. روش نمونه‌گیری در این تحقیق به صورت تصادفی ساده می‌باشد. با توجه به حجم زیاد جامعه آماری، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 286 نفر از جامعه آماری انتخاب شدند. جهت تجزیه‌وتحلیل یافته‌های پژوهش از نرم‌افزار SPSS و اسمارت پی ال اس استفاده گردید. یافته‌های تحقیق نشان داد که فرضیه‌های اول تا ششم مورد تایید قرار گرفت (P-Value ≤ 0.05). نتیجه‌گیری کلی پژوهش نشان داد که در میان تاییدکنندگان و صحه‌گذاران مشهور؛ ورزشکاران مشهور نسبت به هنرمندان مشهور اثرگذاری بیشتری در زمینه تبلیغات و ترجیحات مصرف‌کنندگان و میل به خرید را در آنها ایجاد می‌کنند. بطور کلی یافته‌های این تحقیق بینش ارزشمندی به حوزه تبلیغات بازاریابی ورزشی ارائه می‌دهد، متخصصان صنعت تبلیغات ورزش کشور باید توجه خاصی به استفاده تبلیغاتی از ورزشکاران مشهور، ابعاد جذابیت، تخصص و اعتماد این افراد در شبکه‌های اجتماعی داشته باشند.

هدف از پژوهش حاضر بررسی محرک‌های حضور مجدد تماشاگران فوتبال: تاثیر هویت تیم، جو استادیوم، جریان و رضایت‌مندی هواداران بود. روش پژوهش از لحاظ جمع‌آوری داده‌ها توصیفی-همبستگی، از لحاظ هدف کاربردی و از نظر زمانی مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه هواداران لیگ برتر فوتبال کشور که تعداد آن‌ها نامحدود بود تشکیل دادند. نمونه آماری در این پژوهش به صورت غیر احتمالی و نمونه در دسترس به صورت آنلاین در شبکه‌های اجتماعی بین هواداران تیم‌های لیگ برتری که سابقه حضور در ورزشگاه‌ها را داشتند تشکیل دادند. تخمین حجم نمونه براساس نرم‌افزار جی پاور و براساس متغیرهای درگیر در مدل، حجم نمونه مورد نظر برای برازش مدل 222 نمونه برآورد گردید. محقق با توجه به احتمال ریزش نمونه 300 نمونه جمع‌آوری کرد، پس از بررسی داده‌ها و حذف کیس‌های نامناسب 277 نمونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار اندازه‌گیری، برای سنجش متغیر جریان از پرسشنامه‌ی Lee et al., (2017)؛ جو استادیوم و هویت تیم از Lee et al., (2017)؛ رضایت‌مندی از Oliver, (1992) و قصد حضور از Theodorakis et al., (2013) در طیف پنج ارزشی لیکرت، ازکاملا مخالفم گزینه‌ی (1) تا کاملاً موافقم گزینه‌ی (5) استفاده شده است. جهت بررسی روایی صوری، پرسشنامه در اختیار 4 تن از اساتید مدیریت ورزشی قرار گرفت. پس از بررسی روایی صوریی و اعمال نظرات اساتید در بخش روایی صوری، پرسشنامه طراحی و به صورت آنلاین پخش گردید. جهت بررسی روایی سازه‌ای به ارزیابی مدل بیرونی تحقیق پرداخته شد. در این بخش پایایی ترکیبی، ضریب الفای کرونباخ و روایی همگرایی و همچین روایی واگرایی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش مربوط به ارزیابی قابلیت اعتماد پرسشنامه‌ها (یکی از الزامات تایید مدل بیرونی) از دو روش آماری ضریب آلفای کرونباخ جهت ارزیابی همسانی درونی پرسشنامه‌ها و روش پایایی ترکیبی یا پایایی سازه پرسشنامه‌ها استفاده شد، شاخص دیگری که مورد بررسی قرار گرفت شاخص میانگین واریانس استخراج شده بود. بطور کلی یافته‌های پژوهش نشان دهنده‌ی تایید تمامی هشت فرضیه‌ی پژوهش می‌باشد (P<0.05). بطور کلی وجود ارتباط قوی بین هویت تیم، جو استادیوم، جریان، رضایت‌مندی هواداران و قصد حضور دوباره به استادیوم را تبیین و تایید می‌نمایید. تاثیر حضور تماشاگران در استادیوم‌های ورزشی بر کسی پوشیده نیست بنابراین ضروری است باشگاه‌ها و مدیران آن‌ها نهایت تلاش خود را به منظور ارتقای هر چه بیشتر سطح کیفیت خدمات ارائه شده به هواداران به عنوان مشتریان مرکزی و مهم‌ترین منبع درآمد باشگاه به جهت تشویق آنان به حضور مجدد در ورزشگاه‌ها به عمل آورند.

هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل جامع مصرف ورزش منظم در بین دانشجویان دانشگاه‌های ایران مبتنی بر نظریه شانک می‌باشد. پژوهش به روش آمیخته (کیفی- کمی) اجرا شد. نحوه جمع‌آوری داده‌ها شامل مطالعات کتابخانه‌ای، پرسشنامه و روش تحلیل مضمون بود .جامعه آماری کلیه دانشجویان غیر تربیت‌بدنی دانشگاه‌های ایران بودند که به‌طور منظم در هفته حداقل سه روز فعالیت ورزشی داشتند . ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر، شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه محقق ساخته در بخش کمی بود. در قسمت تجزیه‌وتحلیل کمی تحقیق، از روش معادلات ساختاری استفاده شد. فرآیند تجزیه‌وتحلیل داده های تحقیق حاضر با استفاده از نرم‌افزار SPSS و PLS انجام شد.در بخش کیفی پس ازانجام 41 مصاحبه هدفمند(نقطه اشباع نظری) با نمونه‌هایی که دارای شرایط پژوهش بودند، نتایج از روش تحلیل مضمون کدگذاری شد در این مرحله 67 مضمون پایه استخراج شد که در قالب 13 مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر قرار گرفتند. در مرحله دوم تحلیل تم ،مصاحبه‌ها در قالب پرسشنامه محقق ساخته در اختیار 30 نفر از خبرگان و صاحب‌نظران قرار گرفت و به روش دلفی تحلیل شد .در بخش کمی 736 نمونه‌ به روش تصادفی از مناطق 5 گانه وزارت علوم انتخاب شد، که درنهایت 724 پرسشنامه صحیح(312 =پسر و 412= دختر) ، جمع‌آوری و مورد بررسی قرار گرفت. مدل ارائه‌شده با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار پیالاس (PLS) موردبررسی قرار گرفت. درنهایت، سه بعد درونی β=0/428، بیرونی β=0/264 و موقعیتی β=0/373 در قالب ۱۳ مولفه محوری به‌عنوان عوامل تاثیرگذار در مدل مصرف ورزش منظم و پیوسته دانشگاهی شناسایی شد. برازش مطلوب مدل توسط داده ها تایید شد. در این پژوهش عوامل درونی شامل عوامل ادراکی، عملکردی،جسمانی و ذهنی – روانی به‌عنوان مهم‌ترین عامل در مشارکت و مصرف ورزش فعال دانشجویان شناخته شد عوامل موقعیتی و بیرونی به ترتیب از اهمیت کمتری برخوردار بودند.همچنین در بین عوامل موثر در مدل مصرف ورزش منظم و پیوسته در دانشجویان پسر با دختر در مقوله اصلی عوامل بیرونی تفاوت معنادار بود ولی در عوامل درونی و موقعیتی تفاوت معناداری وجود نداشت هرچند که ضرایب مسیر در مدل ، حاکی از اهمیت بالاتر عوامل موقعیتی و درونی در زنان نسبت به مردان بود. در این پژوهش مشخص شد اگرچه عوامل بسیاری بر ورزش تاثیر گذار هستند اما عوامل درونی و انگیزشی افراد نقش مهمی در مصرف و استمرار فعالیت ورزشی دارد و بنابراین ، برنامه‌ریزی فعالیت‌های فوق‌برنامه ورزشی مطابق با عوامل درونی و ادراکی دانشجویان در افزایش مصرف منظم و پیوسته ورزش در بین دانشجویان تاثیرگذار است و می‌تواند در نهادینه شدن ورزش مداوم در دانشگاه موردتوجه قرار گیرد تا آثار و فواید این امر پویایی و سلامت نسل آینده را به همراه داشته باشد.

یکی از حوزه‌های جدید بازاریابی مرتبط با فعالیت‌های شرکت‌های چندملیتی که با به-کـارگیری فنـاوری‌هـای ارتبـاطی و جهانی شدن شکل گرفته است، بازاریابی خاکستری است. در واقـع، بازارهـای خاکستری به آن دسته از بازارها اشاره دارد که در آنها، برندهای چندملیتی از راهی غیر از مبادی رسمی فعالیـت برنـد در بازارهای کشور توزیع می‎شوند. هدف از انجام این پژوهش بررسی و ارائه مدل تمایل به خرید از بازار خاکستری در ورزش (مطالعه موردی: خریداران مکمل‌های ورزشی) است. جامعه آماری این تحقیق را مصرف‌کنندگان مکمل‌های ورزشی در استان کردستان که حدوداً 2500 می‌باشند را تشکیل داد و حجم نمونه براساس فرومول کرجسی و مورگان 384 نفر در نظر گرفته شد و ابزار پژوهش، پرسشنامه تعدیل‌یافته چادری و همکاران (2014) بود. نتایج به‌دست آمده نشان داد که متغیرهای کسب موقعیت اجتماعی، دسترسی آسان به محصول، تحریم‎های اقتصادی، استنباط قیمت- کیفیت، آگاهی از قیمت، نگرش به خرید، مصرف پرستیژِی و ریسک ادراک شده بر میزان تمایل به خرید ورزشکاران مکمل‌های ورزشی در استان کردستان از بازار خاکستری تاثیرگذار می‌باشد. با توجه به نتایج به‌دست آمده در این پژوهش می‌توان گفت آگاه‌سازی مشتریان در مورد جنبه عملکردی محصولات اصلی در مقابل محصولات تقلبی و نیز تبلیغات آگاهی‌دهنده در شناساندن محصول تقلبی به افراد و همچنین تغییر نگرش آنها در مورد تمایل به خرید در بازار خاکستری اثرگذار خواهد بود.

تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل توسعه اقتصادی در صنعت ورزشایران طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های آمیخته و ترکیبی بود که شامل دو بخش کمی و کیفی بود. جامعه اماری در بخش کیفی تحقیق مدیران ورزشی کشور تشکیل شده بود. که به صورت روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. بدین منظور تعداد 13 نفر از مدیران ورزش کشور به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. نمونه گیری در هر بخش تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. به صورت که پس از اشباع نظری یک مصاحبه دیگر جهت اطمینان از اشباع نظری انجام شد. همچنین جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کمی کلیه مسئولین و مدیران ارشد و میانی سازمانهای ورزشی(وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک، فدراسیونهای ورزشی) و کلیه مدیران باشگاه حرفه ای ورزش کشور می باشد. و به دلیل نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه اماری و با توجه به حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص تعداد 384 نفر به عنوان نمونه اماری در نظر گرفته شد. و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر مصاحبه های نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت بررسی بخش کیفی تحقیق از تحلیل تماتیک و نظریه دادهبنیاد استفاده شد و جهت بررسی بخش کمی از روش معادلات ساختاری استفاده گردید. کلیه تجزیه و تحلیل های تحقیق حاضر در نرم افزارهای maxqda، SPSS و amos انجام گردید. در این پژوهش چهار مقوله ایجاد اسپین اف های ورزشی، برونسپاری در نهاد های ورزشی، جمع سپاری در نهاد های ورزشی و توسعه بلاک چین های ورزشی به عنوان شرایط علی، توسعه زیر ساخت های ورزشی، توسعه گردشگر ورزشی، تراسنفر بازیکنان و مربیان میزبانی رویداد های ورزشی،کمک های بین المللی، حقوق بین المللی و محبوبیت ورزش عوامل اصلی زمینهای، دو مقوله عوامل تحریم ها و عوامل عدم فضای باز اقتصادی بهعنوان مقولههای مداخلهگر شناسایی شد. مقوله محوری حاصل از شرایط علّی، دموکراسی اقتصادی، اقتصاد اشتراکی، اقتصاد سبز، اقتصاد اجتماعی و رشد اقتصادی در نظر گرفته شده است. پژوهشگر با توجه به مجموعه مفاهیمی که از لا به لای مصاحبهها و کدهای نهایی استخراج شده، مقوله فرعی را ا توسعه دیپلماسی اقتصادی در ورزش نامگذاری کرده است. بخش آخر مدل توسعه اقتصادی شامل پیامدهای توسعه فرهنگ و تصویر ملی، توسعه سیاستگذاری ها در ورزش، توسعه عوامل ساختاری، توسعه تعامل گرایی، توسعه اجتماعی و توسعه حامیاناست. نتایج بخش کمی پژوهش نشان میدهد که شرایط علیبرمقوله محوری توسعه اقتصادی با مقدار 70/0 ؛ شرایط زمینه ای برراهبردهای توسعهاقتصادی با مقدار 72/0 ؛ مقوله محوری توسعه اقتصادی در صنعت ورزش کشور برراهبردها با مقدار 74/0 ؛ شرایط مداخله گر بر راهبردهای توسعهاقتصادی با مقدار 71/0 ؛راهبردها بر پیامدهای راهبردهای توسعهاقتصادی با مقدار 88/0 تاثیر گذار می باشد

امروزه بخش مهمی از وظایف ورزش در قبال جامعه بر عهده باشگاه های رشته های ورزشی مختلف می باشد. باشگاه های ورزشی نقش مهمی در توسعه سلامتی افراد جامعه و گذران اوقات فراغت سالم آنها ایفا می نمایند. همچنین اقدامات باشگاه های ورزشی در توسعه تعاملات اجتماعی افراد جامعه همواره مورد توجه بوده است. صنعت خدمات در سال های اخیر به نیروی محرکه توسعه اقتصادی تبدیل شده است. با شرایط رقابتی شدید کنونی، کسب وکارهای رقیب به طور مستمر کیفیت خدمات برتر را برای جلب رضایت مشتری و وفاداری مشتری ارائه کرده اند. هدف این پژوهش نقش کیفیت تجربه در وفاداری ورزشکاران باشگاه های خصوصی: بررسی متغیرهای پیشایندی ارائه خدمات ورزشی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی– همبستگی، از نظر هدف کاربردی، از نظر زمانی مقطعی و رویه جمع آوری داده های آن بصورت میدانی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ورزشکاران باشگاه های خصوصی در سطح استان کردستان یودند. برای تعیین حجم نمونه از توان آماری استفاده شده است. محقق با توجه به متغیرهای درگیر در مدل در نظر گرفتن توان آماری 9/0؛ اندازه اثر 05/0 و الفای 05/0 در نرم افزار سمپل پاور حداقل حجم نمونه (298) نفر برآورد گردید. ابزار اندازه گیری پرسشنامه برگرفته از Brady & Cronin, (2001)، Kim & Choi, (2013)، Mohr & Bitner, (1995)، Lemke et al., (2011)، Zeithaml et al., (1996) و حسینی یارندی و همکاران (1398) در مقیاس 5 ارزشی لیکرت گزینه 1 (خیلی کم) تا گزینه 5 (خیلی زیاد) استفاده شد. به منظور تعیین روایی صوری ابزار اندازه گیری پرسشنامه مربوطه، توسط 2 تن از اساتید مدیریت ورزشی و 3 نفر از افراد با سابقه در حوزه مربیگری در باشگاه های ورزشی مورد بررسی قرار گرفت. سپس در جامعه مورد نظر پخش گردید و در ادامه پایایی و روایی سازه ای آن مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش از نرم افزار SPSS و اسمارت پی ال اس استفاده گردید. پرسشنامه ها بصورت آنلاین به 450 نفر ارسال شد که ازین تعداد، 391 پرسشنامه قابل قبول مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که فرضیه های اول تا نهم مورد تایید قرار گرفت (P<0.05). نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد کیفیت تجربه ورزشکار تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری ورزشکار دارد. همچنین کیفیت تجربه ورزشکاران تحت تاثیر کیفیت نتایج خدمات، کیفیت رابطه ورزشکار- ورزشکار، کیفیت تعامل مربی- ورزشکار و کیفیت محیط باشگاه می باشد. ما تعدادی از عوامل اصلی را بررسی گردید و روشن شد که برای بهبود کیفیت تجربه ورزشکاران باشگاه ها باید خدمات متمایزی را به ورزشکاران ارائه دهند تا ورزشکاران از ورزش و فعالیت در باشگاه لذت ببرند و به باشگاه وفادار شوند. بطور کلی یافته های این تحقیق بینش ارزشمندی به حوزه خدمات باشگاه های ورزشی ارائه می دهد، که نیاز هست متوالیان امر به آن توجه ویژه نمایند.

صادرات یکی از مهم ترین گام های اولیه سازمان برای توسعه و سرمایه گذرای جهت ورود به بازار های جهانی می باشد. هدف بررسی نقش منابع ناملموس بر عملکرد صادراتی با نقش میانجی قابلیت های جذب فرصت بازار شرکت های ورزشی طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی می باشد و از طرفی دیگر؛ با توجه به اینکه در این پژوهش از روش های مطالعه کتابخانه ای و نیز روش های میدانی نظیر پرسشنامه استفاده می شود. پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی بوده و به لحاظ رویکرد نیز کمّی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران عامل و اعضای هیات مدیره، مدیران تولید، مدیران بازاریابی و فروش و نمایندگی های ممتاز فروش شرکت های تولیدی محصولات ورزشی کشور به تعداد 540 نفر می باشد. مطابق با فرمول حجم نمونه در شرایط معین، در این صورت تعداد نمونه برابر 220 نمونه بود. جهت سنجش متغییر منابع ناملموس از پرسش نامه Monteiro et al.,( 2019)، جهت سنجش متغییر عملکرد صادراتی از پرسش نامه Li et al (2009) و در نهایت برای سنجش قابلیت جذب فرصت بازار Yan et al. (2013) نیز از پرسش نامه استفاده شده است. در تحقیق پیش رو داده ها در دو مرحله آمار توصیفی و آمار استنباطی و استفاده از آزمون معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای SPSS و PLS بررسی می شوند. نتایج تحقیق مشخص گردید که منابع ناملموس بر عملکرد صادراتی شرکت های ورزشی تاثیری به میزان 362/0 دارد که با توجه به میزان تی که بالاتر از 96/1 می باشد و همچنین سطح معناداری که پایین تر از 05/0 می باشد؛ مشخص گردید که منابع ناملموس بر عملکرد صادراتی شرکت های ورزشی تاثیر معناداری دارد.

تحقیق حاضر با موضوع تاثیر اصالت برند مکملهای تغذیه ای ورزشی برتمایل به انتخاب مجددبرند توسط مصرف کنندگان ورزشی در بین ورزشکاران باشگاههای ورزشی سنندج با هدف بررسی تاثیر اصالت برند مکمل های غذایی بر انتخاب مجدد به طور مستقیم و با حضور متغیر کیفیت ارتباط به طور غیر مستقیم در سال 1400 بررسی شده است. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی – تحلیل به طریق پیمایشی بوده و جامعه ی آماری ورزشکاران باشگاههای سطح شهر سنندج می باشد که بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه آماری 384 نفر می باشد و روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد با مقیاس لیکرت بوده است. و نرم افزار قابل استفاده spss و آموس می باشد. با توجه به داده های گرد آوری شده و تجزیه و تحلیل آماری فرضیه اول:رابطه ی متغیر اصالت برند با انتخاب مجدد به طور مستقیم رد شده و فرضیه های دوم تا چهارم نیز با توجه به اینکه بین متغیر کیفیت ارتباط و انتخاب مجدد هیچ رابطه ای وجود ندارد لذا ارتباط متغیر اصالت برند با انتخاب مجدد از طریق متغیر میانجی تعهد، رضایت و اعتماد نیز رد می باشد.

هدف از این پژوهش تحلیل نقش میانجی کیفیت رابطه در ارتباط بین انگیزها و ارزش درک شده مشتریان ورزشی با درگیری مصرف ورزش در هواداران والیبال استان کردستان بود. روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری را کلیه هواداران والیبال استان کردستان بود. نمونه آماری از طریق فرمول کوکران برآورد شد (324 نفر) و به روش تصادفی طبقه ای نمونه گیری شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بازطراحی شده از تحقیقات قبلی برای متغیرها در مقیاس 5 گزینه ای لیکرت بود. روایی محتوایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان (7 نفر)، پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی و تایید گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها در آمار توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد، درصد فراوانی و در آمار استنباطی تحلیل روابط بین متغیرهای مدل مفهومی نیز با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و در محیط نرم افزار Smart PLS انجام شد. توصیف ابعاد متغیرها نشان داد که عامل انگیزه های درونی دارای بیشترین میانگین (71/5) و کیفیت ساختاری رابطه کمترین میانگین (49/4) بودند. براساس نتایج مدلسازی، برازش مدل در سه بخش مدل-های اندازی گیری، ساختاری و کلی (07/0 = SRMR) مورد تایید قرار گرفت. بخش تحلیل عاملی از نتایج مدلسازی نشان داد که ابعاد انگیزه های بیرونی (94/0) و انگیزه های درونی (87/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین عوامل فردی بودند. ابعاد ارزش غیر مصرفی (91/0) و ارزش مصرفی (88/0) به ترتیب نقش معناداری در تبیین ارزش درک شده داشتند. ابعاد کیفیت ساختاری رابطه (94/0) و کیفیت محتوایی رابطه (74/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین کیفیت رابطه متقابل بودند. ابعاد مصرف حضوری (91/0) و مصرف مجازی (56/0) به ترتیب نقش معناداری در تبیین درگیری مصرف ورزشی داشتند. تحلیل مسیر روابط مستقیم بین متغیرهای اصلی نشان داد که انگیزه های مشتریان (64/0) و ارزش درک شده (20/0) اثر معنی داری بر کیفیت رابطه متقابل دارند. همچنین انگیزه های مشتریان (21/0) و ارزش درک شده (38/0) اثر معنی داری بر درگیری مصرف ورزشی داشتند. در نهایت کیفیت رابطه متقابل با ضریب 30/0 اثر معنی داری بر درگیری مصرف ورزشی داشت. آزمون سوبل تست نشان داد که اثر غیرمستقیم انگیزه های مشتریان و ارزش درک شده بر درگیری مصرف ورزشی با میانجی کیفیت رابطه متقابل به ترتیب با ضریب 24/0 و 18/0 در هواداران والیبال استان کردستان معنی دار است. براساس نتایج، هر دو نوع اثر مستقیم و غیرمستقیم (با میانجی کیفیت رابطه) انگیزه مشتریان و ارزش درک شده بر درگیری مصرف ورزشی بود اما در متغیر انگیزه رابطه مستقیم بیشتر از حالت غیرمستقیم و در متغیر ارزش درک شده حالت غیرمستقیم بیشتر از مستقیم بود. از این رو می توان گفت هر چند انگیزه و ارزش درک شده در مشتریان (هواداران) به خودی خود منجر به ارتقای درگیری مصرف ورزشی می شوند اما مداخله در متغیرهای میانجی به میزان قابل توجهی اثر مذکور را ارتقا می دهد. بنابراین به تیم بازاریابی هیات های و باشگاه های والیبال استان کردستان پیشنهاد می شود در برنامه بازاریابی خود بر ارتقای محرک های انگیزشی، ارزش و کیفیت محصول با تاکید بر مشارکت هواداران تمرکز نمایند.

هدف از این پژوهش شناسایی عوامل اثرگذار بر مسیر ورزشی-شغلی در شناگران و ارائه راهکارهای مناسب در اقلیم کردستان عراق بود. روش تحقیق از نوع آمیخته کیفی (رویکرد اکتشافی نظام مند) و کمّی (رویکرد توصیفی-پیمایشی) است. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل دو بخش منابع انسانی (اساتید، مدیران و مربیان) و منابع اطلاعاتی (علمی، سازمانی، رسانه ای) مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شد. نمونه آماری بر اساس رسیدن به اشباع نظری به صورت نمونه گیری هدفمند (قضاوتی) بود (15 نفر و 44 نسخه). در بخش کمّی نیز نمونه آماری شامل مدیران و مربیان شنا به تعداد قابل کفایت براساس فرمول کوکران برآورد، و با روش قضاوتی نمونه-گیری انتخاب شد (123 نفر). ابزار پژوهش بخش کیفی مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه اکتشافی هدایت شده بود و در بخش کمّی نیز پرسشنامه مستخرج از مرحله کیفی استفاده شد. روایی ابزار در مرحله کیفی بر اساس اعتبار علمی و حقوقی افراد و اسناد و روایی محتوایی ابزارها و میزان توافق بین مصحّحان کدگذاری کنترل شد. در مرحله کمّی نیز از نظر متخصصان (روایی محتوایی) و آلفای کرونباخ استفاده گردید. جهت تحلیل یافته ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و مدل سازی مفهومی و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون ناپارامتریک فریدمن و یومن ویتنی) در نرم افزار spss استفاده شد. نتایج بخش کیفی نشان داد که 60 مولفه تحلیلی برای منظرهای عوامل، چالش ها و راهکارها به تفکیک ابعاد ورزشی شغلی، فردی رفتاری، ساختاری مدیریتی و فرایندی عملکردی چارچوب مفهومی مسیر ورزشی-شغلی در ورزش شنای راهکارهای مناسب در اقلیم کردستان عراق را تشکیل می دهند. براساس نتایج کمی در بخش عوامل اثرگذار بر مسیر ورزشی-شغلی در ورزش نشا؛ ابعاد ورزشی و شغلی، عوامل فرایندی عملکردی، فردی رفتاری و ساختاری مدیریتی به ترتیب دارای اولویت بودند. در بخش چالش ها؛ نتایج نشان که ابعاد چالش های فرایندی عملکردی، ورزشی شغلی، فردی رفتاری و ساختاری مدیریتی به ترتیب دارای اولویت هستند. در بخش راهکارها نیز نتایج نشان داد که راهکارهای ساختاری و مدیریتی، فردی رفتاری، ورزشی شغلی و فرایندی عملکردی به ترتیب دارای اولویت می باشند. نتایج آزمون فریدمن برای هر سه بخش عوامل، چالش ها و راهکارها نشان که بین اولویت گزارش شده ابعاد چهارگانه تفاوت معنی داری وجود دارد. در همین راستا؛ نتایج آزمون یومن ویتنی (آزمون تعقیبی) نشان داد که بین دیدگاه مربیان و مدیران در عوامل فرایندی عملکردی (در مدیران بیشتر) و عوامل ساختاری مدیریتی (در مربیان بیشتر)، چالش های ساختاری مدیریتی (در مربیان بیشتر) و راهکارهای فرایندی عملکردی (در مدیران بیشتر) و راهکارهای ساختاری مدیریتی (مربیان بیشتر) تفاوت معنی داری وجود داشت و در سایر ابعاد تفاوت معنی داری نبود. براساس نتایج می توان گفت که بهبود مسیر ورزشی-شغلی برای شناگران نیازمند بکارگیری راهکارهای مناسب (مانند 21 مورد شناسایی شده در این پژوهش) برای تعدیل چالش ها و موانع در کنار کنترل اثر عوامل در منظرهای ورزشی شغلی، فرایندی عملکردی، فردی رفتاری و ساختاری مدیریتی است و در این میان به دلیل اختلاف نظر بین مدیران و کارشناسان اجرایی با مربیان و مدرسان در منظرهای فرایندی عملکردی و ساختاری مدیریتی بر این دو منظر بیشتر تاکید شود.

هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر توسعه حرفه ای داوران ورزشی و بررسی آن به صورت موردی درزمینه داوران فوتسال در اقلیم کردستان عراق است. روش تحقیق از نوع آمیخته کیفی (اکتشافی نظام مند) و کمّی (توصیفی پیمایشی) است. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل دو بخش منابع انسانی (داوران، مدیران و اساتید) و منابع اطلاعاتی (علمی، سازمانی، رسانه ای) مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شد. نمونه آماری بر اساس رسیدن به اشباع نظری به صورت نمونه گیری هدفمند (قضاوتی) بود (17 نفر و 51 نسخه). در بخش کمّی نیز نمونه آماری از مربیان فوتسال به تعداد قابل کفایت بر اساس فرمول کوکران برآورد، و با روش قضاوتی نمونه گیری انتخاب شد (102 نفر). ابزار پژوهش بخش کیفی مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه اکتشافی هدایت شده بود و در بخش کمّی نیز پرسشنامه مستخرج از مرحله کیفی استفاده شد. جهت تحلیل یافته ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و مدل سازی مفهومی و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون ناپارامتریک فریدمن و یومن ویتنی) در نرم افزار spss استفاده شد. بر اساس یافته های کیفی، عوامل تعیین کننده در توسعه حرفه ای داوران ورزشی اقلیم کردستان عراق شامل 54 مولفه، 7 بُعد و 3 منظر بود. منظرها و ابعاد شامل عوامل محیطی (پیشران ها و الزامات، تهدیدها و محدودیت ها)، عوامل ساختاری (زمینه یابی و بسترشناسی، برنامه ریزی و ظرفیت سازی، یکپارچه سازی فرایندها) و عوامل رفتاری (ارتقای قابلیت های حرفه ای و پیامدهای حرفه ای شدن) بود. بر اساس مدل مفهومی، جریان کلی روابط و زنجیره تحلیل بین متغیرها به صورت توالی عوامل محیطی، ساختاری و رفتاری حاصل می شود و جهت آن از پیشران ها و الزامات حرفه ای شدن داوران، تهدیدها و محدودیت ها، زمینه یابی و بسترشناسی، برنامه ریزی و ظرفیت سازی، یکپارچه سازی فرایندهای توسعه حرفه ای؛ ارتقای قابلیت های حرفه ای داوران و پیامدهای حرفه ای شدن در داوران ورزشی است. در واقع از شامل توالی عوامل محیطی، ساختاری و رفتاری است. توصیف کمی ابعاد عوامل اثرگذار بر توسعه حرفه ای داوران فوتسال در اقلیم کردستان عراق نشان داد که عوامل برنامه ریزی و ظرفیت سازی توسعه حرفه ای دارای بیشترین و تهدیدها و محدودیت ها دارای کمترین اولویت بودند. آزمون فریدمن نشان داد که بین اولویت عوامل اثرگذار بر توسعه حرفه ای داوران فوتسال تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون یومن ویتنی نشان داد که بین دیدگاه داوران و سایر صاحب نظران در عوامل ارتقای قابلیت های حرفه ای داوران و پیامدهای حرفه ای شدن داوران معنی داری وجود داشت (در داوران بیشتر بود) و در سایر ابعاد تفاوت معنی داری وجود نداشت. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که توسعه حرفه ای داوران ورزشی و فوتسال اقلیم کردستان عراق از طریق مدیریت اثر عوامل محیطی، کارآمد سازی عوامل ساختاری و تقویت عوامل رفتاری می تواند منجر به پیامدهای مطلوب می شود.

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شهرت اخلاقی چهره های ورزشی بر ارزش ویژه برند باشگاه فوتبال استقلال تهران و ورزشکار بر مبنای نظریه اسناد انجام شد. جامعه آماری شامل طرفداران باشگاه استقلال تهران بود که داده ها و اطلاعات مورد نیاز از میان 384 نفر از افراد یاد شده در سال 1400 با بهره گیری از ابزار پرسشنامه جمع آوری گردید و از آمار توصیفی و معادلات ساختاری جهت تجزیه و تحلیل داده ها بهره گرفته شد. براساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که شهرت اخلاقی چهره های ورزشی (اسناد داخلی) بر ارزش ویژه برند باشگاه و ورزشکار اثر معنی داری در سطح احتمال یک درصد دارد. همچنین شهرت اخلاقی چهره های ورزشی (اسناد خارجی) دارای اثر مثبت و معناداری بر ارزش ویژه برند باشگاه و ورزشکار در سطح اطمینان 95 درصد می باشد. به طوری که، متغیرهای اسناد داخلی و خارجی در مجموع، 9/50 درصد تغییرات مربوط به متغیر ارزش ویژه ورزشکار را به طور مستقیم تبیین کرده و مابقی آن (1/49 درصد تغییرات) مربوط به سایر عوامل و همچنین متغیرهای اسناد داخلی و خارجی در مجموع، 9/36 درصد تغییرات مربوط به متغیر ارزش ویژه باشگاه را به طور مستقیم تبیین کرده و مابقی آن (1/63 درصد تغییرات) مربوط به سایر عواملی است که در این پژوهش بررسی نشده اند. بررسی و تحلیل مولفه های مربوط به متغیر شهرت اخلاقی چهره های ورزشی (اسناد داخلی) نشان داد که مولفه ی علت (انعکاس جنبه های فردی شخص مشهور)، در بین مولفه های شهرت اخلاقی چهره های ورزشی (اسناد خارجی)، مولفه های علت (درنظر گرفته شده توسط افراد یا سازمان دیگر)، بین مولفه های مربوط به ارزش ویژه برند باشگاه، عامل های خرید در شرایط یکسانی محصول یا خدمات و بین مولفه های مربوط به ارزش ویژه برند ورزشکار، عملکرد خوب در مقابل رقیبان، بیشترین ضریب و تاثیر را داشتند.

هدف از این پژوهش بررسی تاثیر خدمات ورزشی مدارس ابتدائی بر رضایت و وفاداری دانش آموزان از فعالیت ورزشی است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از لحاظ روش اجرا توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه ی آماری مشتمل بر دانش آموزان ابتدائی مدارس ابتدائی سطح شهر سنندج بودند. تعداد 407 نمونه پرسش نامه از پاسخ دهندگان به صورت تصادفی جمع آوری و جهت تجزیه و تحلیل آماری به کار برده شدند. برای بررسی میزان روایی و پایایی آزمون از آلفای کرون باخ و تحلیل عاملی تاییدی و جهت سنجش فرضیات و مدل ها از معادلات ساختاری و از نرم افزارهای Spss و amos استفاده به عمل آمد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که کیفیت خدمات ورزشی در مدارس ابتدائی مستقیماً روی رضایت و به شکل غیرمستقیم و از طریق مولفه ی رضایت بر وفاداری دانش آموزان تاثیر معنادار داشت. نتایج حکایت از تاثیر مثبت متغیرهای تاسیسات ورزشی و رقابت های درون مدرسه ای روی رضایت و امکانات ورزشی مدارس روی وفاداری بوده است؛ اما از متغیرهای کیفیت خدمات؛ کلاس درس و تیم ورزشی بر روی رضایت و کلاس درس، تیم ورزشی و رقابت های درون مدرسه ای بر روی وفاداری تاثیر معنی داری مشاهده نشد. درنتیجه با بررسی نقش کیفیت خدمات ورزشی مدارس، کیفیت خدمات ورزشی در جامعه ی مورد سنجش در شرایط مناسبی نبوده به صورتی که از متغیر های تحقیق کلاس درس تربیت بدنی و تیم ورزشی قادر نبودند رضایت دانش آموزان را تامین کنند همچنین تاثیر کلاس درس تربیت بدنی، تیم ورزشی و رقابت های درون مدرسه ای بر روی وفاداری دانش آموزان معنادار نبود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد رضایت در اولویت نسبت به وفاداری بوده و با افزایش کیفیت خدمات ورزشی مدارس می توان رضایت و وفاداری دانش آموزان را افزایش داد و شرایط توسعه ی صنعت ورزش را در مدارس نهادینه نمود.

تحقق حکمرانی خوب به عنوان یک مطلوبیت برای توسعه سیاسی اجتماعی نیازمند یک نظام کارآمد سیاست گذاری به ویژه در خرده نظام های زیرمجموعه آن است. یکی از خرده نظام های نوین در توسعه، مجموعه ساختارها و فرایندهای حوزه ورزش و بخش های وابسته به آن مانند فعالیت های جسمانی، سرگرمی و تندرستی است. امروزه سیاست ورزشی به عنوان یک رویکرد تخصصی در سیاست گذاری و توسعه ملی بسیاری از کشورهای پیشرو پذیرفته شده است. همچنین سیاست گذاری ورزش نیز به یک حوزه مطالعاتی مورد توجه محققان قرار گرفته و رشد قابل توجهی از نظر تحقیقات، آموزش ها و سمینارها داشته است. سیاست و توسعه ورزش در کشورهای در حال توسعه، شرایط متفاوتی با کشورهای توسعه یافته دارد اما به دلیل تخصصی بودن مدیریت و حکمرانی ورزشی، وجود یک نظام کارآمد برای تدوین سیاست ورزشی اساسا یک ضرورت راهبردی محسوب می-شود. در همین راستا، پژوهش حاضر بر ارائه یک چارچوب مفهومی برای تدوین سیاست ورزشی برای ورزش اقلیم کردستان عراق متمرکز بود. روش تحقیق از نوع کیفی، با رویکرد اکتشافی نظام مند و مبتنی بر تحلیل مضمون (تماتیک) بود. جامعه مورد مطالعه شامل دو بخش منابع انسانی (سیاست مداران، مدیران، اساتید و..) و منابع اطلاعاتی (مقاله، کتاب، طرح، اسناد و..) بود. نمونه گیری براساس رسیدن به اشباع نظری و با روش قضاوتی انجام شد (36 نفر و 56 سند). ابزار پژوهش مطالعه نظری نظام مند (چک لیست استخراج مفاهیم) و مصاحبه های اکتشافی (پرسشنامه باز پاسخ) بود. روایی ابزارهای پژوهش از طریق تعیین اعتبار علمی و حقوقی نمونه (افراد و اسناد)، روایی محتوایی توسط متخصصان (براساس چک لیست و پرسش ها) و میزان توافق بین مصححان در کدگذاری ارزیابی و تایید گردید. برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل مضامین در فرایند سه مرحله ای کدگذاری استفاده شده است. نتایج پژوهش شامل دو بخش چارچوب و مدل مفهومی تدوین سیاست ورزشی و چارچوب سیاستی پیشنهادی براساس آن بود. یافته های بخش اول نشان داد که چارچوب و مدل مفهومی تدوین سیاست ورزشی در اقلیم کردستان شامل، 294 مولفه، 37 بُعد، 12 منظر و 4 سطح است. توالی سطح چهارگانه مدل مفهومی شامل؛ سطح سیستم ورزش اقلیم کردستان، سطح چارچوب سیاست گذاری ورزش، سطح فرایند سیاست گذاری ورزش و سطح تحقق سیاست های ورزشی بود. منظرهای دوازده گانه مدل نیز مشتمل بر؛ ارکان سیستم ورزش، سطوح نظام ورزش، منابع توسعه ورزش، صنعت و بازار ورزش، فرآیندها و فعالیت ها، مفروضات و الزامات سیاست گذاری، وضعیت توسعه ورزش اقلیم، سیاست گذاری و تدوین سیاست، اجرای سیاست ها، نظارت و ارزیابی سیاست ها، ظرفیت سازی اکوسیستمی تحقق سیاست های ورزشی و کارکردها و پیامدهای تحقق سیاست های ورزشی تعیین شدند. در بخش دوم یافته ها، چارچوب سیاستی پیشنهادی براساس مدل کیفی از تطبیق منظرهای سیاست گذاری (ظرفیت ها، چالش ها، سیاست های و راهبردها، تقسیم کار بین سازمانی) با حوزه های سیاستی ورزش (سیاسی و حقوقی، مدیریتی و اجرایی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و مالی، علمی و آموزشی، رویداد و مشارکت و منابع و زیرساخت) ارائه گردید. براساس یافته ها می توان گفت، تدوین سیاست ورزشی در اقلیم کردستان عراق مشتمل بر بخش ها و مراحل نظامندی است که در آن براساس شناخت سیستم ورزش و کارآمدسازی نظام سیاست گذاری می توان فرایند سیاستی ورزش را حکمرانی نمود تا توسعه ورزش را تحقق نمایند. در همین راستا چارچوب سیاستی پیشنهادی در بخش دوم یافته ها، کلیات تدوین تا اجرایی سیاست ورزشی در اقلیم کردستان را در بستر شواهدات استراتژیک و محیطی بررسی کرده است. از این رو، پیشنهاد می شود از مدل مفهومی ارائه شده و چارچوب راهبردی آن در اقدامات و مطالعات آتی سیاست و توسعه ورزش اقلیم کردستان و جوامع مشابه استفاده شود.

هدف پژوهش بررسی اثر کیفیت خدمات و کیفیت نتایج در تمایلات رفتاری با نقش میانجی لذت و رضایت مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی و گردآوری داده ها به صورت میدانی و ازلحاظ استفاده از نتایج، کاربردی بود. و جامعه آماری این پژوهش مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج که با استفاده از نرم افزار SPSS Sample Power تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت خدمات، کیفیت نتایج، رضایت مشتری، پرسشنامه لذت مشتری هاوات و اساکر (2016) استفاده شد. در ادامه اطلاعات به دست آمده و با استفاده از آزمون های آمار توصیفی، چولگی و کشیدگی، رگرسیون خطی ساده و از مدل سازی معادلات ساختاری (نقش میانجی) بر اساس رویکرد حداکثر درست نمایی تجزیه وتحلیل شد. لازم به ذکر است در این پژوهش از نرم افزار SPSS نسخه 23 در سطح خطای 05/0و نرم افزار مدل معادلات ساختاری Amos نسخه 24 بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات بر لذت مشتریان و رضایت مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج تاثیر دارد، کیفیت نتایج بر لذت مشتریان و رضایت مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج تاثیر دارد، رضایت بر لذت مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج تاثیر دارد، اثر کیفیت خدمات بر تمایلات رفتاری با نقش میانجی لذت و رضایت مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج از برازش مناسبی برخوردار است و اثر کیفیت نتیجه بر تمایلات رفتاری با نقش میانجی لذت و رضایت مشتریان باشگاه های بدنسازی شهرستان سنندج از برازش مناسبی برخوردار است. در کل با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، مدیران باشگاه های ورزشی بدنسازی باید به دنبال بهبود کیفیت خدمات و کیفیت نتایج ارائه شده در جهت ایجاد رضایت و لذت در تمایلات رفتاری مشتریان باشند.

امروزه بحث خدمات بخصوص خدمات نوآورانه یکی از مباحث مهم در مدیریت باشگاههای ورزشی است از این رو به کارگیری خدمات نواورانه در صورت موفقیت آمیز بودن، به حفظ مشتری و افزایش مشتری، بقا و پیشرفت، افزایش کیفیت خدمات باشگاههای ورزشی کمک می کند. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی نقش خدمات نوآورانه در متعهد سازی کشتی گیران استان کردستان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و گردآوری داده ها به صورت میدانی و ازلحاظ استفاده از نتایج، کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش کشتی گیران و مربیان کشتی استان کردستان بود، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 295 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای جمع دادهها از مقیاسهای پرسشنامه محقق ساخته 27 سوالی خدمات نوآورانه با 7 مولفه و پرسشنامه 9 سوالی متعهد سازی جان پاول باسووی کوسبا (2018) با سه مولفه استفاده شد. از آزمونهای آمار توصیفی، چولگی و کشیدگی و از مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس رویکرد حداکثر درست نمایی برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از از نرم افزارهای SPSS و مدل معادلات ساختاری Amosاستفاده شد. نتایج نشان داد که خدمات نوآورانه در متعهد سازی کشتی گیران استان کردستان تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد خدمات نوآورانه در تعهد عاطفی، شناختی و رفتاری کشتی گیران تاثیر دارد. بنابراین نتایج این پژوهش گویای این مطلب است که خدمات نوآورانه منجر به ایجاد تعهد در کشتی گیران نسبت به باشگاههای ورزشی خود میگردد.

امروزه هر سازمانی که بتواند اطلاعات صحیح، دقیق، به هنگام و جامعی را با کم ترین زمان ممکن کسب کند موفق تر عمل خواهد کرد، چراکه نقش داده ها و اطلاعات در مدیریت سازمان ها، نقش چشمگیری را ایفا می کنند. هرچقدر سازمان در جهت ایجاد فضایی اطلاعاتی دقیق، منسجم و شفاف عمل کند به همان میزان می تواند راحت تر به اهدافش دست یابد. فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی سعی دارد که اطلاعات مناسب را به شکل مناسب، برای اشخاص مناسب، در زمان مناسب و با هزینه مناسب فراهم کند بنابراین هدف این پژوهش بررسی تاثیر سواد فناوری اطلاعات کارکنان سازمان های ورزشی استان کرمانشاه بر بازاریابی ورزشی از طریق اینترنت بود. روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان سازمان های ورزشی استان کرمانشاه بود و نمونه گیری به روش طبقه ای انجام گرفت. از پرسشنامه علی زارعی (1392) برای اندازه گیری سواد فناوری و از پرسشنامه جواد رمضانیان (1390) برای بازاریابی اینترنتی استفاده شد. برای تحلیل شاخص های آماری از آمار توصیفی و رگرسیون خطی استفاده شد. همچنین از معادلات ساختاری برای ارزیابی مدل مفهومی از طریق نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد سواد فناوری اطلاعات کارکنان سازمان های ورزشی بر بازاریابی ورزشی از طریق اینترنت با بار عاملی 59/0 تاثیر دارد. نتایج آزمون رگرسیون خطی نشان داد که سواد فناوری اطلاعات بر محیط بازاریابی (57/0)، ویژگی های محصول (65/0)، امنیت و اعتماد (55/0)، پیشنهادات ارتقایی (57/0)56، قیمت (56/0) و سهولت خرید (41/0) تاثیر دارد. مطابق با نتایج سواد فناوری اطلاعات بیشترین تاثیر روی ویژگی های محصول و کمترین تاثیر روی سهولت خرید دارد. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل داده ها می توان گفت سواد فناوری اطلاعات کارکنان سازمان های ورزشی استان کرمانشاه بر بازاریابی ورزشی از طریق اینترنت تاثیر مثبت و معناداری دارد. امروزه، تسلط کارکنان به سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، از ضروریات هر سازمان بوده و یکی از عوامل توسعه به شمار می رود. داشتن مهارت و سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات کارکنان سازمان های ورزشی، منجر به شناخت نیازهای مشتریان ورزشی و برآورده ساختن خواسته های آنان می گردد.

با توجه به تغییرات پرشتاب در عرصه های مختلف دنیای امروز، نهاد آموزش و پـرورش نیازمنـد تحول و توجهی دوصد چندان است تا بتواند وظایف اساسی خود را در آموزش و پرورش نسـل فردای کشور بـه گونه ای بایسـته و شایسـته انجـام دهـد. یکی از ابعاد مورد توجه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نقش رسانه ها در تعلیم و تربیت است. درواقع در مبانی نظری تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران، رسانه در کنار نظام آموزش و پرورش، خانواده و نهادهای غیر دولتی به عنوان یکی از چهار رکن اصلی محسوب می شود و برای تحقق اهداف متعالی این سند، آموزش سواد رسانه ای ضرورت دارد. سواد رسانه ای نهضنی علیه رسانه ها نیست، بلکه عادات رسانه ای افراد را تغییر می دهد و با هوشیار کردن مخاطبان به آنان میآموزد چطور از رسانه ها استفاده کنند. در صورتی که معلمان از سواد رسانه ای کافی برخوردار باشند، می توانند در نحوه برخورد و تدریس خود مواردی چون تفکر و نگاه نقادانه به رسانه ها، جامعه پذیری مناسب و نحوه مواجهه صحیح با رسانه ها را به دانش آموزان یاد دهند و این باعث می شود که سواد رسانه ای دانش آموزان هم در سطحی بالاتر قرار گیرد و در نهایت شاهد کیفیت مطلوب آموزشی باشیم. هدف از انجام این تحقیق، طراحی مدل سواد رسانه ای معلمان تربیت بدنی با تاکید بر کیفیت بخشی درس تربیت بدنی است. این تحقیق با روش آمیخته و با ماهیت اکتشافی- توسعه ای انجام شد. در بخش کیفی از طریق روش نمونه گیری هدفمند و نظری و بر اساس مصاحبه های عمیق، داده های تحقیق جمع آوری شد. در فاز کمی از طریق روش نمونه-گیری در دسترس نمونه ها انتخاب شدند و از طریق مدلسازی معادله ساختاری مدل برخاسته از بخش کیفی مورد آزمون قرار گرفت. در این تحقیق، دو جامعه آماری وجود دارد: اولی اساتیدی در حوزه های مدیریت ورزشی، مدیریت آموزشی و رسانه (نمونه آماری 11 نفر)، دومی معلمان تربیت بدنی زن و مرد استان کردستان (شامل 204 نفر). نتایج نشان داد که بهبود مستمر کیفیت درس تربیت بدنی از طریق بکارگیری سواد رسانه ای به عنوان یک چرخه در نظر گرفته می شود که ورودی آن الزمات و پیش نیازهای کاربرد درس تربیت بدنی است. فرآیند این مدل شامل قواعد بکارگیری سواد رسانه ای در درس تربیتبدنی و خروجی این فرآیند بهبود کیفیت درس تربیت-بدنی است. برای کیفیتبخشی به درس تربیت بدنی میتوان سواد رسانه ای را همچون یک سیستم تعالی سازمانی در نظر گرفت که با تقویت ورودیهای آن و جهت دهی به فرآیندهایش، خروجی-های مطلوبی را در آن شاهد بود. آثار ناشی از ضعف در سواد رسانه ای در عرصه های فرهنگی و تربیتی آحاد جامعه، از حساسیت بالایی برخوردار است و از این حیث، تحقیق حاضر به منظور شناخت آینده این حوزه و سیاستگذاریهای مبتنی بر این شناخت بسیار ضرورت دارد. پیشنهاد می شود با توجه به ضرورت و اهمیت سواد رسانه ای در دستیابی به اهداف درس تربیت بدنی و در نتیجه آن ارتقای جایگاه این درس در آموزش و پرورش، کارگاهها و دوره های ضمن خدمت در این رابطه برای معلمان تربیت بدنی برگزار گردد.

هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر بازاریابی محصولات غذایی و نوشیدنی های کم ارزش از طریق ورزش بر درگیری تغذیه ای دانش آموزان در مدارس استان کردستان (نمونه موردی: نوجوانان) بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم مدارس استان کردستان می باشد. تعداد 382 پرسشنامه به عنوان نمونه قابل قبول برای تجزیه و تحلیل آماری در نظر گرفته شد. برای بررسی پایایی و روایی آزمون از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی و برای ارزیابی مدل و فرضیه ها از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج حاصل از معادلات ساختاری نشان از تاثیر معنادار تبلیغات رسانه ای و تبلیغات محیط مدرسه و عدم ارتباط معنادار بین تایید صحه گذار ورزشی بر درگیری تغذیه ای دانش آموزان به استفاده از محصولات غذایی و نوشیدنی های کم ارزش از طریق ورزش دارد. همچنین رابطه معناداری بهداشت تغذیه مدارس با تبلیغات وجود دارد. اما ارتباط بهداشت تغذیه مدارس با درگیری تغذیه ای دانش آموزان به استفاده از محصولات غذایی و نوشیدنی های کم ارزش از طریق ورزش امکان پذیر نبود، بلکه برای ارتباط معنادار نیاز به نقش تبلیغات می باشد. پس در نهایت مشخص شد راهبردهای مدرسه و برنامه های آموزشی مدارس در خصوص بهداشت تغدیه و همچنین بودجه اختصاص یافته به مدارس آنچنان کافی و مناسب نبود که دانش آموزان را به طرف مصرف محصولات غذایی سالم سوق دهد اما در مقابل تبلیغات نقش پررنگ تر و قدرت مند تری برای جذب دانش آموزان به مصرف محصولات غذایی و نوشیدنی های کم ارزش داشت.

پیشاهنگی ابزاری برای آموزش زندگی سالم محسوب می شود که از طریق آن اعتماد به نفس، عشق به کار و تولید به عنوان عادت برای افراد آموزش داده می شود. در این پژوهش محقق درصدد انجام یک مطالعه میدانی است تا به مقیاسی در زمینه پیشاهنگی ورزشی در اقلیم کردستان عراق دست یابد. با توجه با ماهیت مطالعه حاضر، روش تحقیق از نوع توصیفی می باشد که از روش پیمایشی استفاده کرده است. جامعه تحقیقاتی شامل دانشجویان دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی در دانشگاه های اقلیم کردستان عراق (دهوک، صلاح الدین، سوران، کویه، حلبچه، سلیمانیه و گرمیان) برای سال تحصیلی 2019-2020 و تعداد آن ها (937) دانشجو بود که نمونه آماری تعداد700دانشجو (74.4٪) از جامعه اصلی دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی در دانشگاه ها را تشکیل دادند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد تعداد 52 سوال، به هدف اندازه گیری مدیریت پیشاهنگی ورزشی در دانشگاه های کردستان عراق بدست آمده است. میانگین حسابی آن ها 167.8، انحراف از معیار آن 19.78، بالاترین مقدار هر نمونه 179، پایین ترین آن 75 و ضریب چولگی 0.28 است. مطابق با نتایج معیار های سبک شخصیت، ارتباط موثر، سازماندهی، مسئولیت پذیری و برنامه ریزی در مدیریت اثربخش پیشاهنگی ورزشی نقش داشتند. برای این که برنامه پیشاهنگی ورزشی به اهدافش دست یابد، حتما باید برای جامعه هدفش جذاب باشد، بنابراین باید برنامه های پیشاهنگی ورزشی شامل تعدادی فعالیت هایی باشد که بر علاقه مندی های مشارکت کنندگان تکیه داشته باشد.

هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های نقش هوادار در توسعه والیبال ارومیه بود. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد و به صورت دیدگاه نظامند انجام شد. جامعه آماری پژوهش جامعه آماری پژوهش هواداران والیبال ارومیه و متخصصان ورزشی (مربیان درجه یک والیبال، ورزشکاران ستاره والیبال) بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس بود و تعداد نمونه 2+13 انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و داده ها تا رسیدن به اشباع نظری محقق جمع آوری شد. در تحلیل یافته ها از تکنیک کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری، گزینشی) استفاده شد. یافته های تحقیق در قالب مدل استراوس و کوربین تحلیل شد و کدگذاری تا انتزاعی ترین مرحله به وسیله محقق انجام شد. 157مفاهیم باز، 26 مقوله محوری و 15 مقوله گزینشی از مصاحبه ها استخراج شد. نتایج نشان داد با توجه به نتایج تحقیقات گذشته برنامه های مختلفی برای توسعه ی والیبال به کار گرفته شده است و در برهه های زمانی مختلف دلایل متفاوتی برای توسعه نیافتگی برخی رشته های ورزشی بیان شده است اما با وجود سابقه بسیار طولانی ورزش والیبال در استان آذربایجان غربی و هواداران بی شمار این رشته، متاسفانه در سطوح رقابتی و قهرمانی موفقیت چندانی نداشته است و تعداد بازیکنان والیبال در سطوح قهرمانی و حرفه ای در رده ی بزرگسالان اندک است و به دلیل تعداد کم باشگاه ها و حمایت چند باشگاه ، همواره جمعیت زیادی از علاقه مندان ورزش والیبال از ادامه ی فعالیت و بازی در باشگاه ها باز می مانند و با عدم وجود فضای رقابتی بین باشگاه ها اغلب با کاهش انگیزه ی تیم داری مواجه اند. جهت دسته بندی داده های حاصل از مصاجبه از نرم افزار تحلیل کیفی ان ویوو نسخه 10 استفاده شد.

گردشگری ورزشی در کشورهای مختلف جهان رشد چشمگیری داشته است و در منطقه اقلیم کردستان عراق نیز گسترش آن برای رشد صنعت ورزش غیرقابل انکار است، لذا هدف کلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اثرگذار بر توسعه گردشگری ورزشی در اقلیم کردستان عراق بود. جامعه و نمونه آماری در این تحقیق مدیران و اعضای سازمان های میراث فرهنگی و ورزشی اقلیم کردستان عراق بودند. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه افچنگی (1394)، در چهار بعد (فرهنگی، زیست محیطی، مدیریتی، قدرت جذب رویداد ورزشی) بررسی شد و تجزیه و تحلیل داده ها به روش رگرسیون و با نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که میزان قدرت جذب یک رویداد و عوامل فرهنگی درتوسعه گردشگری ورزشی در اقلیم کردستان عراق بیشترین نقش داشتند و عوامل زیست محیطی و مدیریتی نقش کمتری داشتند. نتایج نشان داد که مولفه های آماده سازی و ساخت مجتمع های مختلف ورزشی، ایجاد علاقه مندی و گرایش بیشتر مردم به ورزش، فرصت های سرگرمی و تفریحی برای ساکنان محلی، گسترش درک ملی و بین المللی و افزایش تعاملات فرهنگی، غنی سازی اوقات فراغت مردم، ارتقاء دانش و تجربه مدیران ورزشی در برنامه ریزی و برگزاری مسابقات و میزبانی رقابت ها و فرهنگ سازی برای پرداختن به ورزش بیشترین تاثیرپذیری را در توسعه گردشگری داشتند. با توجه به اهمیت گردشگری ورزشی، مدیران و برنامه ریزان بخش گردشگری و ورزش اقلیم کردستان باید نگاه ویژه ای به توسعه و گسترش صنعت گردشگری ورزشی داشته باشند و زیرساخت های لازم برای جذب گردشگران محلی و بین المللی فراهم نمایند.

هدف این پژوهش بررسی اثر هوشمندی رقابتی بر توسعه پایدار و عملکرد باشگاه های ورزشی استان کردستان بود. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و بر حسب روش گردآوری داده ها، توصیفی می باشد و با توجه به اینکه این تحقیق یک بار و در یک مقطع زمانی محدود انجام شده است از نوع پیمایشی مقطعی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون استفاده شد. جامعه آماری در این تحقیق، مدیران و کارکنان مجموعه های ورزشی استان کردستان بودند. در ابتدا از طریق اداره کل ورزش و جوانان استان کردستان تعداد و آدرس مجموعه های ورزشی را پیدا کردیم و به روش نمونه گیری تصادفی از بین مدیران و کارکنان این مجموعه ها، نمونه ها انتخاب شدند. برای ﺟﻤـﻊآوری دادهﻫــﺎ در ﺗﺤﻘﻴــﻖ ﺣﺎﺿــﺮ از پرسشنامه ﺑﺎ ﻃﻴﻒ ﻟﻴﻜﺮت استفاده شد. ﺑﺨـﺶ اول اﻳـﻦ ﭘﺮﺳﺸـﻨﺎﻣﻪ ﺷـﺎﻣﻞ وﻳﮋﮔـﻲ ﻫـﺎی ﻓـﺮدی و جمعیت شناختی و ﺑﺨﺶ دوم ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ مولفه های هوشمندی رقابتی، توسعه پایدار و عملکرد باشگاه ورزشی است. ﺟﻬــﺖ ﺗﺠﺰﻳـــﻪ و ﺗﺤﻠﻴـــﻞ دادهﻫـــﺎی آﻣـــﺎری از نرم افزار AMOS و SPSS اﺳـﺘﻔﺎده شد. با توجه به بررسی های انجام شده در رابطه با هرکدام از فرضیه ها و یافته های حاصل از پژوهش، هرکدام از فرضیه های اول تا چهارم به ترتیب ضرایب: 51/0، 60/0، 89/0 و 45/0 را نشان دادند و تاثیر مثبت و معنادار ابعاد هوشمندی رقابتی و ابعاد توسعه پایدار بر عملکرد باشگاه های ورزشی استان کردستان را تایید کردند. بر این اساس نتیجه می گیریم که مدیران و کارکنان باشگاه های ورزشی سطح استان کردستان، برای بهبود عملکرد سازمان باید توجه ویژه ای به ابعاد هوشمندی رقابتی و ابعاد توسعه پایدار داشته باشند. آگاهی از بازار و رقبا، داشتن استراتژی های خاص و استفاده از فناوری های نوین در باشگاه تاثیر مستقیمی بر بهبود عملکرد سازمان خواهد داشت. همچنین توجه به ابعاد توسعه پایدار مثل مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی عملکرد باشگاه ها را بهبود می بخشد. با توجه به تاثیری که ابعاد هوشمندی رقابتی بر ابعاد توسعه پایدار دارد می توان گفت با آگاهی از بازار و رقبا، می توان استراتژی های خاصی در جهت مزیت رقابتی و بهبود عملکرد در پیش گرفت. توجه به مسائل زیست محیطی و همچنین توجه خاص و ویژه به فعالیت های اجتماعی می تواند تاثیر به سزایی در عملکرد باشگاه بگذارد و ایجاد مزیت رقابتی کند. بنابراین در نتیجه گیری کلی آنگونه که برآمده از نتایج این پژوهش باشد، هوشمندی رقابتی روی توسعه پایدار و عملکرد باشگاه های ورزشی استان کردستان تاثیرگذار است.

تحقیق حاضر با هدف بررسی پاسخ های عصبی روان شناختی مصرف کنندگان نسبت به راهبردهای ترویج و تصمیم به خرید محصولات و خدمات ورزشی انجام پذیرفت. تحقیق از نظر هدف کاربردی بوده و به صورت نیمه تجربی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق دانشجویان رشته تربیت بدنی در محدوده سنی 25 تا 35 سال بودند که تعداد 40 نفر داوطلب (20 زن و 20 مرد) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیدند. به منظور تهیه ابزار تحقیق ابتدا با بررسی میدانی تعداد 20 ورزشکار و 15 موسسه خیریه مشهور و 15 محصول ورزشی و 5 خدمت ورزشی که استفاده بالایی داشتند انتخاب و بین 400 نفر از جامعه آمار توزیع گردید. محصولات ورزشی که از نظر جامعه آماری دارای بیشترین استفاده، ورزشکارانی که دارای بیشترین محبوبیت و موسسات خیریه ای که از بیشترین شهرت و مقبولیت برخوردار بودند انتخاب گردیدند. سپس تصاویر متناسب با راهبردهای خیرخواهانه، صحه گذاری، تبلیغ و تخفیف تهیه و روایی تصاویر توسط 10 نفر از متخصصان بازاریابی ورزشی تایید شد. به منظور از بین بردن اثر ترتیب از روش لاتین اسکور استفاده شد. در این روش چهار ترتیب ممکن برای راهبرد ترویجی مشخص و هر شرکت-کننده بر اساس یکی از حالت ها تصاویر را مشاهده می نمود تا اثر ترتیب مراحل مختلف آزمون خنثی گردد. از دستگاه الکتروآنسفالوگرافی Enobio، 20 کاناله برای ثبت امواج، پرسشنامه دو مقوله ای برای سنجش تصمیم به خرید و شکل های خودارزیابی، برای سنجش انگیختگی و لذت استفاده شد. با نگرش به نقش لوب فرونتال در توجه، امواج آلفا و بتا در این ناحیه از مغز توسط کانال های F3، F4 و FZ بررسی شد. به منظور استخراج امواج از داده های الکتروانسفالوگرافی کمی از نرم افزار Matlab 2013 b، تجزیه وتحلیل دادها با روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون فریدمن و رگرسیون لجستیک و یومن ویتنی از نرم افزار spss 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین توان موج آلفا در ناحیه فرونتال مغزی در راهبرد های خیرخواهانه، صحه گذاری، تبلیغ و تخفیف محصولات و خدمات ورزشی تفاوت معنی داری (0.05 > P)، وجود داشت. با توجه به میزان توان موج آلفا در بخش محصولات راهبردهای خیرخواهانه و صحه گذاری و در بخش خدمات راهبردهای تبلیغ و صحه گذاری بیشترین بار شناختی را در مغز مصرف کننده ایجاد می نمودند. اما بین توان موج بتا در ناحیه فرونتال مغزی در راهبرد های خیرخواهانه، صحه گذاری، تبلیغ و تخفیف محصولات و خدمات ورزشی تفاوت معنی داری (0.05 > P)، وجود نداشت. در هر دو بخش محصولات و خدمات پاسخ های عصبی روان شناختی (موج مغزی آلفا و بتا، انگیختگی و لذت) درصد قابل توجهی از تصمیم به خرید مصرف کننده را تبیین نموده و مدل رگرسیونی از برازش مناسبی در هر دو بخش برخوردار بود. لذا بازاریابان و محققین می توانند با لحاظ این پاسخ ها در بررسی رفتار مصرف کننده، اثربخشی بیشتر فعالیت های ترویجی خود را فراهم آورند.

هدف این پژوهش نقش نظام آراستگی در سالن های ورزشی آموزش و پرورش بر رفتار مصرفی دانش آموزان مقطع متوسطه استان کرمانشاه است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی از لحاظ پارادایم کمی، از نظر امکان کنترل متغیرها از نوع تحقیقات پیمایشی، از نظر درجه نظارت و کنترل متغیرها میدانی و از لحاظ جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها از نوع تحقیقات غیر آزمایشی - توصیفی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه است که از مجموعه های ورزشی آموزش و پرورش استفاده می کنند. تعداد 400 نفر به عنوان نمونه برای تجزیه و تحلیل آماری در نظر گرفته شدند. اطلاعات و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج از وجود ارتباط مثبت و معناداری بین نظام آراستگی و رفتار مصرفی حکایت دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که ارتباط مثبت و معناداری بین کمیت مصرف، حضور مجدد و تبلیغ شفاهی با نظام آراستگی وجود دارد، به گونه ای که با افزایش وضعیت نظام آراستگی رفتار مصرفی نیز افزایش پیدا می کند؛ لذا پیشنهاد می گردد برنامه ریزان و طراحان در زمینه طراحی سالن های ورزشی نکات کلیدی نظام آراستگی را مد نظر داشته باشند.

هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل کیفیت بخش درس تربیت بدنی در شکل گیری رفتار مصرف ورزشی دانش آموزان بود. تحقیق از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان مقطع متوسطه استان البرز در سال تحصیلی 98-97 بودند و نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شد. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه بود، پس از توزیع تعداد 437 پرسشنامه 37 پرسشنامه مخدوش کنارگذاشته شد. کلیه ی سوالات براساس مقیاس پنج ارزشی لیکرت طراحی شده بود. که پس از تایید روایی و اعتبار آن جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی که در سطوح توصیفی از شاخص هایی همچون فراوانی و درصد فراوانی و نمودار دایره ای و در بخش آمار استنباطی، از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس استفاده شده است. براساس نتایج می توان استنباط نمود که عامل سازمانی 28/0 از مولفه ی مصرف ورزشی را پیش بینی کرد، همچنین عامل محیطی- فیزیکی و عامل فردی به ترتیب 12/0 و 27/0 از تغییرات مصرف ورزشی را پیش بینی کردند، مقدار معنی داری بالای 96/1 و سطح معنی داری کمتر از 05/0 نیز این یافته را تایید کرد. مقدار R2 برای سازه درونزای شناخت ورزشی 203/0، سازه روانی 43/0 و برای سازه درونزای مشارکت ورزشی 12/0 محاسبه شده است که با توجه به سه مقدار ملاک، مناسب بودن برازش مدل ساختاری را تایید می سازد. مقادیر Q2 استون-گایسر بیشتر از صفر است و این نشان می دهد که متغیرهای مستقل آنها دارای ارتباط پیش بین هستند. عامل سازمانی بر مولفه های روانی و مشارکت ورزشی تاثیر معنی داری نداشت. سطح معنی داری بالای 05/0 و مقدار معنی داری بالای 96/1 نیز تایید کننده این یافته بود. عامل فیزیکی بر مولفه های روانی و مشارکت ورزشی با توجه به سطح معنی داری و مقدار معنی داری تاثیر منفی داشت. مقادیر معنی داری کمتر از 96/1 حاکی از رد این مسیرها بود، مقادیر به دست آمده برای معنی داری اثر عوامل کیفیت بخش در مولفه های مطرح شده از درجه اهمیت بالایی برخوردار هستند و لذا می طلبد با توسعه ی ویژگی های دانشی و مهارتی فردی و ارتقاء کیفیت محیطی- فیزیکی مدارس، خدمات ارائه شده ی تربیت بدنی مدارس را به سمت و سوی ادراک کیفیت و ارزش مطلوب ورزش، سوق داد.

برون سپاری به عنوان یکی از روش های مدیریتی که باعث بهبود عملکرد، توسعه و ارتقای بهره وری سازمان در قالب کوچک سازی می شود در سال های اخیر بسیار مورد توجه مدیران و مسئولان سازمان ها قرار گرفته است بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد بازاریابانه به برون سپاری اماکن ورزشی و نقش آن در رضایت مندی مشتریان خدمات ورزشی در استان کردستان پرداخته شده است. روش انجام پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ زمان مقطعی، از لحاظ روش آمیخته (کیفی-کمی) و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. ابزار گردآوری داده ها، مرور منابع کتابخانه ای و مصاحبه است. همچنین جامعه آماری در بخش کیفی شامل مدیران اداره کل ورزش و جوانان، روسای هیئت ها، اجاره کنندگان اماکن ورزشی و در بخش کمی شامل مشتریان مجموعه های ورزشی می باشد. در نهایت جهت تجزیه و تحلیل داده ها (تحلیل و طبقه بندی داده ها) از روش تحلیل سیستماتیک با کمک نرم افزار آماری Maxqda نسخه 12 و نرم افزار SPSS نسخه 23 برای تحلیل کمی استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل تسهیل کننده برون سپاری شامل (بازبینی و ارائه قانون موثر، اطلاع رسانی از طریق رسانه های واگذاری به نهادها و افراد واجد شرایط، ارائه قیمت کارشناسی شده، مشوق های آموزش مدیران و حمایت)، عوامل توسعه دهنده (ارایه رعایت دستورالعمل، نگاه و کارکرد مثبت وزارت ورزش و جوانان به امر واگذاری طولانی مدت به نظارت موثر و کارآمد) و موانع برون سپاری نیز شامل (عدم اطلاع رسانی، مشارکت ورزشی پایین، محدودیت های مالی، عدم نظارت، تحمیل هزینه اضافی به دولت، نبود ساختار و دستورالعمل برون سپاری، ناکارآمدی و مقاومت هیات ها و ...) می-باشند.

بازاریابان برای تاثیرگذاری بر مشتریان فعالانه تلاش می کنند، اما گاهی اوقات از این واقعیت غافل می مانند که مشتریان دائما در حال ارتباط و گفتگو با یکدیگر هستند و بیشترین تاثیرپذیری و تاثیرگذاری در ارتباط دهان به دهان اتفاق می افتد تبلیغات شفاهی الکترونیکی به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر رفتار خرید مشتریان محصولات ورزشی، یکی از مباحث مطرح در محافل کارشناسان و صاحبنظران حوزه تربیت بدنی است، به این امید که با ایجاد تجربه ای مطلوب برای مشتری، وی تشویق شود تا فروشگاه موردنظر خود را به دیگران توصیه نماید و یا برای خرید مجدد، مراجعت کند. بقاء سازمان ها به وسیله توانایی ایجاد ارزش بالاتر در بازارها تضمین می گردد. از آنجا که طبق شواهد، بسیاری از مصرف کنندگان محصولات ورزشی در جامعه آماری و حتی کشورمان، تجربه حضور یا عضویت در محیط آنلاین مصرف کننده را دارند، بررسی تاثیر تبلیغات شفاهی الکترونیکی میان آنها بر نگرش و ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و قصد خرید و انتخاب محصولات ورزشی توسط آنان ضروری است. جامعه آماری تحقیق، تمامی دانشجویان دانشگاه کردستان که تجربه حضور در محیط ها و سایت های آنلاین را داشته باشند، بود(N=310) ابزار اندازه گیری مولفه های تحقیق پرسشنامه استاندارد تبلیغات شفاهی الکترونیکی آکر (2012)، پرسشنامه قصد خرید چیونگ و همکاران (2012)، پرسشنامه ارزش ویژه برند چو و کیم (2011) و پرسشنامه نگرش نسبت به برند کارلسون و همکاران (2012) هستند. برای تحیلیل داده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار spss و amos استفاده شد. یافته ها نشان دادند که تبلیغات شفاهی الکترونیکی به میزان 48درصد برروی قصد خرید محصولات ورزشی و تبلیغات شفاهی الکترونیکی به میزان 52 درصد بر روی نگرش نسبت به برند مشتریان محصولات ورزشی و تبلیغات شفاهی الکترونیکی به میزان 41 درصد روی ارزش ویژه برند مشتریان محصولات ورزشی نگرش نسبت به تبلیغات به میزان 35 درصد بر روی قصد خرید محصولات ورزشی ارزش ویژه برند مشتریان به میزان 38 درد بر روی قصد خرید محصولات ورزشی اثر تبلیغات شفاهی الکترونیکی به میزان 87 درصد به صورت غیر مستقیم بر روی قصد خرید محصولات ورزشی با نقش میانجی نگرش اثر تبلیغات شفاهی الکترونیکی به میزان 78 درصد به صورت غیر مستقیم بر روی قصد خرید محصولات ورزشی با نقش میانجی ارزش ویژه برند اثر دارد بنابراین می توان گفت که مشتریان امروزی تنها در جستجوی کالا و خدمات مورد نظرشان نیستند بلکه می خواهند از زمانی که برای این جستجو صرف می کنند، لذت نیز ببرند . و با ارائه ارزش بالاتر به مشتریان ، قصد خرید مجدد مشتریان و تبلیغات کلامی آنان افزایش می یابد . ارزش ویژه برند ، اثر مستقیم و معناداری بر وفاداری و اعتماد و قصد خرید مشتریان دارد . بنابراین کیفیت مناسب خدمات ، عاملی حیاتی برای سود آوری برندها و حفظ مزیت های رقابتی آن هاست و رضایت مشتری بر روابط بلند مدت بین بانک و مشتریان ، اثر می گذارد . و وقتی مشتریان ، درک بالایی از ارزش های دریافتی دارند و سطح رضایتشان از خدمات بالاست ، احتمال بیشتری وجود دارد که در آینده مجدداً از خدمات ، استفاده کنند

هدف از این پژوهش بررسی اثر هویت تیمی و استراتژی های بازی بر شادی و درگیری تماشاگران تیم فوتبال پرسپولیس تهران بود. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق نیمه تجربی و از نظر گرد آوری اطلاعات میدانی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه کردستان و از میان رشته‎های تربیت بدنی، روانشناسی، حسابداری و دانشجویان تربیت بدنی عمومی رشته های پینگ پنگ و فوتسال بودند. تعداد 120 پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی هدفمند در میان افرادی که هوادار تیم فوتبال پرسپولیس تهران بودند، توزیع شد. ابزار اندازه گیری شامل: پرسشنامه پژوهش چانگ و همکاران (2017) برای اندازه گیری متغیر هویت تیمی، پرسشنامه های گوارا و هوول (2015) برای اندازه گیری متغیر شادی و پرسشنامه کیم (2003) برای اندازه گیری متغیر درگیری بودند. برای اندازه گیری متغیر استراتژی بازی تعداد 4 بازی از تیم فوتبال پرسپولیس تهران برای استراتژی های (بازی خوب، نتیجه خوب)، (بازی بد، نتیجه خوب)، (بازی خوب، نتیجه بد)، (بازی بد، نتیجه بد) انتخاب شد و لحظات حساس و مرتبط با هر استراتژی در یک فیلم 5 دقیقه ای ساخته شد و هر استراتژی برای یک گروه 30 نفره نمایش داده شد. پس از تایید روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید و همچنین پایایی درونی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (هویت تیمی 87%، شادی 85% و درگیری 84%) مورد استفاده قرار گرفتند. در روش های آماری از تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. نتایج هویت تیمی بر شادی تماشاگران با ضریب 70% و بر درگیری تماشاگران 27% اثرگذار بود. تعامل هم زمان هویت تیمی و استراتژی های بازی بر شادی تماشاگران به میزان 53% و بر درگیری تماشاگران به میزان 25% اثرگذار بود. در نتیجه می توان گفت که هویت تیمی و استراتژی های بازی بر شادی و درگیری تماشاگران تاثیرگذار هستند. یافته ها حاکی از این است که تماشاگران با هویت تیمی بالا زمانی که تیم تحت حمایت آنان برنده بازی بشود و یا بازی خوبی ارائه بدهد، میزان شادی و درگیری بیشتری گزارش کردند. زمانی که تیم تحت پشتیبانی بد بازی می کرد و نتیجه خوبی را کسب می کرد و یا بالعکس، تماشاگران با هویت تیمی بالا و پایین میانگین شادی و درگیری یکسانی را گزارش کردند. در یک بازی بد با نتیجه بد، تماشاگران با هویت تیمی بالا نسبت به تماشاگران با هویت تیمی پایین شادی کمتر و درگیری بیشتری را گزارش کردند. تحقیقات نشان داد که سطوح هویت تیمی و استراتژی های بازی تیم می توانند در میزان شادی و درگیری تماشاگران موثر واقع گردند. اگر تماشاگران نتوانند با حضور خود در بازی های تیم شادی را کسب کنند و یا اگر حضور تماشاگران در بازی های تیم منجر به ایجاد درگیری تماشاگر با تیم نشود، رابطه میان تیم ها و تماشاگران دوام زیادی نخواهد داشت.

پژوهش حاضر به بررسی نقش بازاریابی رابطه مند و حسی از طریق متغیرهای میانجی رضایت، وفاداری و تبلیغات شفاهی در قصد خرید محصولات ورزشی می پردازد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و گردآوری داده ها به صورت میدانی و از لحاظ استفاده از نتایج کاربردی است. جامعه آماری دانشجویان تربیت بدنی مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاه کردستان و اندازه نمونه تعداد 123 نفر می باشد. داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. یافته ها نشان دادند، بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتریان، تبلیغات شفاهی و قصد خرید محصولات ورزشی داخلی اثر مثبت و معنی داری در سطح یک درصد دارد. بازاریابی حسی بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتریان، تبلیغات شفاهی و قصد خرید محصولات ورزشی داخلی اثر مثبت و معنی داری در سطح یک درصد دارد. متغیرهای میانجی(رضایت مشتریان، وفاداری مشتریان، تبلیغات شفاهی) بر قصد خرید محصولات ورزشی داخلی اثر مثبت و معنی داری در سطح یک درصد دارد. در نهایت می توان بیان نمود، بازاریابی رابطه مند و حسی از طریق (تبلیغات، رضایت، وفاداری) برقصد خرید محصولات ورزشی تاثیرگذار بوده و در نتیجه باعث توانمند ساختن شرکت در پاسخ به تهدیدات رقابتی، ایجاد فروش و درآمد بیشتر و کاهش کشش تقاضای مشتریان به برند مورد نظر در مقابل تلاش های بازاریابی رقبا می شود.

هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر ویژگی های افراد مشهور بر خرید آنلاین محصولات ورزشی می باشد. پژوهش از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی_ همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه کردستان بودند و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 373 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه استاندارد ابعاد صحه گذار ورزشکار (برنستین، 2005)، پرسشنامه تناسب ورزشکار و محصول (تیل و باسلر، 2000)، و پرسشنامه خرید آنلاین (وی و لو، 2013)، استفاده شد. برای بررسی پایایی و روایی آزمون از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی و برای ارزیابی مدل و فرضیه ها از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد براساس رتبه میانگین به دست آمده به ترتیب مهم ترین مولفه ابعاد صحه گذار ورزشی عبارت انداز: مهارت، جذابیت، شخصیت، اعتماد و تناسب، همچنین مولفه های ابعاد خرید آنلاین به ترتیب علاقه، توجه، عمل، جستجو و اشتراک می باشد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از این است که تنها مولفه تناسب توان پیش بینی متغیر جلب توجه مشتریان به خریدآنلاین را دارد، تناسب و شخصیت توان پیش بینی متغیر علاقه، مولفه تناسب و شخصیت توان پیش بینی متغیر جستجو، مولفه تناسب توان پیش بینی متغیر عمل به خرید، و مولفه تناسب و شخصیت توان پیش بینی متغیر به اشتراک گذاشتن مشتریان به خریدآنلاین را دارد. در این پژوهش از میان ویژگی های صحه گذار ورزشکار، تناسب بیشترین توان پیش بینی را نشان داد. هرچه تجانس ورزشکار مشهور و کالای تبلیغ شده بیشتر باشد، تاثیر تبلیغ بیشتر خواهد بود.

قدردانی مشتریان می تواند به عنوان یک وسیله امیدوار کننده برای ارتقای عملکرد سازمان ها مورد توجه قرار گیرد. بدین منظور تحقیق حاضر با هدف اثربخشی سرمایه گذاری بازاریابی رابطه مند بر قدردانی مشتریان باشگاه های خصوصی ورزشی مبتنی بر نقش میانجی کیفیت رابطه انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی می باشد، جامعه آماری تحقیق مشتریان باشگاه های ورزشی شهر سنندج بود. با توجه به اینکه تعداد جامعه آماری مشخص نمی باشد بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب شد پس از برگشت داده ها تعداد 369 (96 درصد) پرسشنامه برای انجام تجزیه و تحلیل آماری مناسب بود. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه بازاریابی رابطه مند دوانی و همکاران (2016) و پرسشنامه کیفیت ارتباط ایزدی (1391) و پرسشنامه قدردانی بوک و همکاران (2016) استفاده شده است. پس از تایید صوری و محتوایی آن توسط اساتید و همچنین پایایی درونی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (بازاریابی رابطه مند90%، کیفیت ارتباط: 94% قدردانی مشتری: 85%) مورد استفاده قرار گرفت. در روش آماری از تحلیل آماری تاییدی و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد بازاریابی رابطه مند به طور غیرمستقیم از طریق میانجی کیفیت رابطه بر قدردانی مشتریان تاثیر داشته است و همچنین ابعاد کیفیت رابطه (96/0) در افزایش قدردانی موثر بود. قدردانی عامل مهمی است که کیفیت روابط را بهبود می بخشد و از طرف دیگر نتایج مثبتی را برای سازمان به همراه خواهد داشت، به طوری که باعث ایجاد وفاداری و تحکیم روابط مشتریان با باشگاه ورزشی می گردد.

هدف از پژوهش حاضر، بررسیاثر تمایلات دبیران تربیت بدنی بر قصد خرید کالاهای ورزشی تقلبی از طریق نقش متغیر میانجی ارزیابی محصولات بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش و جمع آوری داده های پژوهش، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را 251 نفر از دبیران تربیت بدنی ناحیه 1 و 2 شهرستان سنندج در سال 1396 تشکیل دادند که از این بین تعداد 194 دبیر با توجه به جدول مورگان و براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استاندارد چیو و لنگ (2016) که یک مقیاس 23 آیتمی و از تلفیق چندین پرسشنامه استاندارد دیگر است و به بررسیابعادقصد خرید، نگرش، معیار ذهنی ،آگاهی برند و کنترل رفتاری درک شده می پردازد، استفاده شده است. همچنین از سوالات ارزیابی محصولات دی-ماتئوس و همکاران (2007) نیز برای بعد ارزیابی محصولات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSو AMOSو آزمون های رگرسیون خطی و تفاوت میانگین ها (t دو گروه مستقل) بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که چهار بُعد تمایلات دبیران یعنی نگرش، معیار ذهنی، کنترل رفتاری و آگاهی برند 36 درصد از واریانس ارزیابی محصول را پیش بینی می کنند.همچنینسه بُعد از ابعاد تمایلات خرید یعنینگرش، کنترل رفتاری و آگاهی برند،35 درصد از واریانس قصد خرید را پیش بینی می کنند. براساس نتایج آزمون رگرسیون خطی نیز ارزیابی محصولات با تاثیرپذیری از تمایلات خرید، 88/0 در شکل دهی قصد خرید اثرگذارند. بین تمایلات خرید و قصد خرید با نقش متغیر میانجی ارزیابی محصول با شدت 462/0، رابطه مستقیم وجود دارد. درنهایت نیز بین جنسیت دبیران تربیت بدنی و نگرش و کنترل رفتاری دبیران زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد که هر دو بُعد در بین دبیران مرد بیشتر از دبیران زن بوده، اما در ابعاد معیار ذهنی و آگاهی برند تفاوتی حاصل نشد.طبق تحلیل های انجام شده نه تنها تمایلاتدبیران برای خرید یک کالای ورزشی تقلبی، بلکه ارزیابی محصولاتنیز در پیش-بینی قصد خرید آن کالاها موثر است.

هدف از این مطالعه تاثیر نگرش قبل از خرید پوشاک ورزشی بر قصد خرید دانش آموزان هنرستان های تربیت بدنی استان کردستان است. نوع تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری آن شامل دانش آموزان هنرستان هایی تربیت بدنی استان کردستان است، که با توجه به متمرکز بودن هنرستان تربیت بدنی در مرکز استان، شامل دو مدرسه پسرانه و دخترانه در شهر سنندج می باشد که با توجه به اینکه مطالعه موردی می باشد و تنها دو مدرسه در سطح استان وجود داشت کل دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شد. برای ابزار تحقیق از پرسشنامه 23 سوالی آناکومار و جوزف (2012) استفاده شده است. روایی صوری با (استفاده از نظر متخصصین) و پایایی با آلفای کرونباخ به دست آمده است. برای تحلیل داده ها از روش آماری توصیفی و استنباطی، مدل معادلات ساختاری، آزمون رگرسیون خطی چندگانه و آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دادند که نگرش قبل از خرید پوشاک ورزشی بر قصد خرید دانش آموزان هنرستان های تربیت بدنی استان کردستان اثر دارد. و ابعاد نگرش قبل از خرید (هنجارهای ذهنی، فردی، اجتماعی) نیز توان پیش بینی قصد خرید را دارند. همچنین نتایج نشان داد بین جنسیت و ابعاد نگرش قبل از خرید (هنجارهای ذهنی، فردی و اجتماعی) تفاوت معناداری وجود ندارد. مطابق با نتایج می توان گفت که نگرش و باورهای مصرف کنندگان نقش مهمی را در تصمیم گیری آنان برای خرید پوشاک ورزشی دارد. بنابراین بازاریابان و مدیران ورزشی چنانچه بخواهند سهم بیشتری از بازار را به دست آورند و به تبع آن از سود بیشتر برخوردار شوند می بایست به نگرش مصرف کنندگان کالاهای و خدمات خود دقت کافی داشته باشند.

هدف مطالعه حاضر بررسی اثر رسانه های گروهی بر تمایلات رفتاری هواداران تیم فوتبال فولاد خوزستان بر اساس نقش میانجی هم هویتی تیمی بود. روش تحقیق توصیفی-همبستگی، از نظر هدف کاربردی که به شکل میدانی توسط محقق انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه هواداران لیگ برتر فوتبال (هواداران تیم فوتبال فولاد خوزستان) بود. با توجه به نامشخص بودن تعداد جامعه اماری حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید که محقق با توجه به ریزش پرسشنامه ها 390 پرسشنامه پخش که در مجموع 374 پرسشنامه قابل قبول برگشت داده شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد ایزدی و همکاران (1395) و پارک جیم (2014) بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط چند تن از اساتید مدیریت ورزشی بررسی و سپس مورد استفاده قرار گرفت همچنین برقراری روایی همگرایی و واگرایی حاکی از روایی سازه ای تحقیق بود. یافته ها حاکی از این بود که رسانه های گروهی 57/0 از تغییرات هم هویتی و 42/0 از تغییرات تمایلات رفتاری را پیش بینی می کند همچنین هم هویتی به صورت مستقیم 47/0 از تغییرات تمایلات رفتاری را به صورت مثبت و معنی داری پیش بینی کرد. بطور کلی رسانه های گروهی تاثیر قابل توجهی بر هواداران یک تیم ورزشی می توانند داشته باشند. رسانه های قوی ازجمله رسانه ای آنلاین و موبایلی می توانند سبب هم ذات پنداری و درگیر شدن هوادار با تیم مورد علاقه را مهیا کنند و به این صورت بر تمایلات و تصمیمات رفتاری هواداران مثمر ثمر باشند با توجه به اینکه تمایلات رفتاری متاثر از رسانه های گروهی می باشد باید رسانه های موبایلی و آنلاین مورد توجه بالای مدیریت باشگاه های ورزشی فوتبال باشد تا هم ذات پنداری و وفاداری هواداران به تیم مورد علاقه را در پی آورد.

هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تاثیر ابزارهای روابط عمومی بر ابعاد بازاریابی رابطه مند در ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود. پژوهش از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی ـ همبستگی و از نظر اجرا میدانی بود که توسط محقق انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی مدیران و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه به تعداد 228 نفر در سال 1395 بودند که از روش نمونه گیری تمام شماراستفاده شد. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه محقق ساخته روابط عمومی و پرسشنامه محقق ساخته بازاریابی رابطه مند با استفاده از تحقیق آبزا (2012) بود که پس از تایید روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید و همچنین پایایی درونی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ پایایی آنها به ترتیب 90/0 و 95/0 تعیین شد. در روش های آماری از تحلیل عاملی تاییدی و آزمون معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Spss 18و AMOS 21استفاده شد. نتایج نشان داد ابزارهای روابط عمومی؛ رسانه های چاپی با بار عاملی، 41/0، رسانه های الکترونیک با بار عاملی 55/0 و رسانه های نوین با بار عاملی 43/0 بر روی بازاریابی رابطه مند تاثیرگذار هستند. مطابق با نتایج ابعاد روابط عمومی بیشترین تاثیر را بر روی ارزیابی سریع تر وضعیت ارتباط سازمان و مشتری دارند. همچنین بعد الکترونیک بیشترین اثر را بر روی بازاریابی رابطه مند دارد. با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه جهت ایجاد، حفظ و تقویت رابطه قوی با مشتریان خود باید از ابزار های روابط عمومی بخصوص رسانه های الکترونیک بیشتر استفاد کنند.

هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیر هر یک عوامل مدیریتی (سازمانهای همکار، قوانین و مقررات، تجهیزات و زیرساختها، تکنولوژی، منابع مالی، منابع انسانی و رسانه های سازمانی) بر میزان مشارکت افراد در ورزش کبدی بود. پژوهش از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و از نظر گردآوری اطلاعات میدانی بود. جامعه آماری کلیه دست اندرکاران حوزه ورزش تیمی کبدی بودند که تعداد 231 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از برگشت داده ها تعداد 229 (99/0 درصد) پرسشنامه برای انجام تجزیه و تحلیل آماری مناسب بود. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه احسانی و همکاران (1393) برای اندازه گیری عوامل مدیریتی و از پرسشنامه صفاری (1391) برای اندازه گیری مشارکت در ورزش کبدی بود که پس از تایید روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید و همچنین پایایی درونی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (عوامل مدیریتی: 95% و میزان مشارکت در ورزش: 88%) مورد استفاده قرار گرفت. در روشهای آماری از تحلیل عاملی تاییدی برای روایی سازه و آزمون معادلات ساختاری برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نشان داد، سازمانهای همکار بر میزان مشارکت افراد در ورزش کبدی 22%، قوانین و مقررات بر میزان مشارکت افراد در ورزش 38%، تجهیزات و زیرساخت ها بر میزان مشارکت افراد در ورزش 18%، تکنولوژی بر میزان مشارکت افراد در ورزش 14%، منابع مالی بر میزان مشارکت افراد در ورزش 35%، منابع انسانی بر میزان مشارکت افراد در ورزش 43% و رسانه های سازمانی بر میزان مشارکت افراد در ورزش 52% اثرگذار می باشند. در نتیجه می توان گفت که عوامل مدیریتی به ترتیب رسانه های سازمانی، منابع انسانی، قوانین و مقررات، منابع مالی، سازمان های همکار، تجهیزات و زیرساخت ها و تکنولوژی بر میزان مشارکت افراد در ورزش کبدی بیشترین تاثیر را دارند.

هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر نقش ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت در انگیزش شرکت ﻧﻮﺟﻮاﻧـﺎن ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ورزش جودو بود. روش تحقیق روش از ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻫﻴﺖ از ﻧـﻮع ﺗﺤﻘﻴـﻖ ﻛـﺎرﺑﺮدی و از ﻧﻘﻄﻪ ﻧﻈﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﮔﺮدآوری دادهﻫﺎ و اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﻴﻖ، از ﻧﻮع ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ و از ﻟﺤﺎظ زﻣـﺎﻧﻲ ﺟـﺰء ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻣﻘﻄﻌﻲ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷود ﻛﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻴﺪاﻧﻲ اﺟﺮا گردید. جامعه آماری پژوهش250 نفر از نوجوانان مجموعه ها و سالنهای ورزشی شهر سقز بود. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه تبلیغات بر مبنای مدل آیدا از دولت یاری و همکاران (1394) و پرسشنامه مشارکت ورزشی نایلور (2011) و گردآوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. ﺟﻬـﺖ آزﻣﻮن ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی ﺗﺤﻘﻴﻖ از آزﻣﻮن کولموگروف اسمیرنف و اسپیرمن اﺳﺘﻔﺎده شد. نتایج نشان داد که تبلیغات در شرکت ﻧﻮﺟﻮاﻧـﺎن ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ورزش جودو موثر است (87/0). همچنین مطابق با نتایج میزان همبستگی ابعاد تبلیغات یعنی جلب توجه، علاقمندسازی، تحریک تمایل و اقدام عملی بر اساس مدل آیدا با انگیزش مشارکت 86/0، 83، 80/0و 85/0 به ترتیب بود. در واقع می توان بیان نمود که بین نقش ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت و شرکت ﻧﻮﺟﻮاﻧـﺎن ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ورزش جودو در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن سقز رابطه وجود دارد. بکارگیری فرایندهای اثربخش تبلیغی می تواند در ایجاد انگیزه و تشویق افراد به ورزش تاثیرگذار باشد.

هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر ابعاد تجربه مشتری بر رضایت و وفاداری مشتریان با میانجی گری ارزش تجربه شده در مجموعه های ورزشی است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل مشتریان مجموعه های ورزشی استان کهگیلویه و - بویراحمد بودند. تعداد، 593 پرسشنامه از پاسخگویان به صورت تصادفی جمع آوری و به عنوان نمونه برای تجزیه و تحلیل آماری در نظر گرفته شدند. برای بررسی پایایی و روایی آزمون از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی و برای ارزیابی مدل و فرضیه ها از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و amos استفاده شد. نتایج حاصل از معادلات ساختاری نشان از تاثیر معنادار همه ابعاد بازاریابی تجربی بر ارزش تجربه شده دارد. همچنین رابطه معناداری بین بازاریابی تجربی و رضایت از طریق ارزش تجربه شده وجود دارد، اما ارتباط بازاریابی تجربی بر وفاداری با میانجی گری ارزش تجربه به تنهایی امکان پذیر نیست. بلکه برای ارتباط معنادار در کنار ارزش تجربی نیاز به رضایت مشتریان میباشد.

هدف از انجام پژوهش حاضر تاثیر کیفیت ارتباط و تعهد حسابگرانه روی رفتارهای حمایتی تماشاگران لیگ برتر فوتبالایران است. روشتحقیقازنوعتوصیفی - همبستگیمی باشدکهبهشکلمیدانیصورتگرفتهاست. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه تماشاچیان لیگ برتر فوتبال کشور بود. با توجه به نامشخص بودن حجم جامعه آماری، نمونه آماری به صورت تصادفی و هدفمند از بین تماشاچیان حاضر در ورزشگاه آزادی تهران و ورزشگاه فوتبال غدیر در استان خوزستان واقع در شهر اهواز به تعداد 384 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه-گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه وانگ (2012) بود که پس از تایید روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید و هم چنین پایایی درونی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (کیفیت ارتباط: 92%، تعهد حسابگرانه: 91%، رفتارهای حمایتی تماشاگران: 86%)، مورد استفاده قرار گرفت. از آمار توصیفی و استنباطی شامل آلفای کرونباخ، کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی اسپیرمن و رگرسیون برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می تون گفت رابطه بین کیفیت ارتباط با ابعاد رفتارهای حمایتی تماشاگران (حضور در بازی: 57/0، ارجاع مشتری: 69/0، قصد کمک مالی: 45/0) مثبت و معناداری است وبین تعهد حسابگرانه با ابعاد رفتارهای حمایتی تماشاگران (حضور در بازی: 47/0-، ارجاع مشتری: 48/0-، قصد کمک مالی: 37/0-)رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای کیفیت ارتباط (54/0Beta=)و تعهد حسابگرانه(28/0-Beta= )توان پیش بینی رفتارهای حمایتی تماشاگران رادارند.در کل نتایج پژوهش نشان داد که برقراری روابط با کیفیت بالا با تماشاگران نتایج مثبتی مانند افزایش حضور در بازی، تبلیغات شفاهی مثبت و افزایش قصد کمک مالی را در پی دارد و درک وفهم نوع تعهد(حسابگرانه، عاطفی)تماشاگران برای موفقیت هرنوع سازمان ورزشی از عناصر اصلی می باشد بنابراین باشگاه های ورزشی نیازمند تلاش های گسترده برای حفظ ونگهداری تماشاگران خود با ایجاد شرایطی که رضایت، اعتماد و تعهد عاطفی آن ها را افزایش دهد می باشند.

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مدیریت کیفیت جامع در ارتباط سیستم حافظه انتقالی و انتقال دانش بود. این تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان اداره ورزش و جوانان شهرستان های استان کردستان بود که به صورت تمام شمار انتخاب شدند و شامل 120 نفر بودند. اطلاعات 120 نفر با توزیع پرسشنامه برگرفته از پرسشنامه استاندارد کابزا و همکاران جمع آوری گردید. روایی محتوایی سوالات توسط اساتید مدیریت بازاریابی ورزشی دانشگاه کردستان و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ( مدیریت کیفیت جامع: 95درصد، سیستم حافظه انتقالی: 80درصد، انتقال دانش: 79درصد) مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSو SMART PLSبهره گرفته شد. در روش های آماری از آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تاییدی و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص ها دارای برازش مطلوب و نشان دهنده تایید مدل می باشند. یافته های این پژوهش نشان داد سیستم حافظه انتقالی به طور مستقیم بر روی انتقال دانش به اندازه 42/0 اثر معنادار دارد. همچنین سیستم حافظه انتقالی به اندازه 64/0 اثر معناداری بر مدیریت کیفیت جامع دارد اما تاثیر سیستم حافظه انتقالی بر انتقاال دانش از طریق مدیریت کیفیت جامع بعنوان متغیر میانجی از لحاظ آماری معنادار نیست.

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی سیستم حافظه انتقالی در ارتباط بین هویت تیم، هویت حرفه ای و کیفیت ارتباط با بازاریابی داخلی با توجه به نظریه سیستم حافظه انتقالی وگنر بود. پژوهش حاضر ازجمله تحقیقات توصیفی- همبستگی است. نمونه آماری شامل 200 نفراز کارمندان اداره ورزش و جوانان شهرستان های استان آذربایجان غربی بود که از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شد. اطلاعات 190 نفر با توزیع و جمع آوری پرسشنامه برگرفته از سه پرسشنامه استاندارد لیائو، لوئیس و دیویس جمع آوری گردید. روایی محتواییسوالات توسط اساتید مدیریت بازاریابی ورزشی دانشگاه کردستان و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ که بین 83/0 تا 88/0 بود، مورد تایید واقع شد. جهت تحلیل داده ها از دو نرم افزارSPSSو AMOSS بهره گرفته شد. یافته ها بیانگر آن بود که کارمندان صرف وجود متغیرهای سازمانی در سطح اطمینان 95 درصد با بازاریابی داخلی رابطه معنادار داشتند و از بین متغیرها هویت تیم معنادار نبود. کارمندانی که بر اساس نقش واسطه سیستم حافظه انتقالی سعی در پیشبرد کارهایشان با توجه به متغیرهای سازمانی داشتند در تحلیل مدل ساختاری، مقادیر شاخص های برازش مطلوب و RMSEA آن با مقدار 031/0 و pکوچک تر از 001/0در سطح اطمینان 99درصد احساس تعهد و رضایت بالاتری داشتند. با استفاده از مدل معادله ساختاری در جهت تعیین نقش میانجی سیستم حافظه انتقالی بین متغیرهای سازمانی بر متغیر وابسته بازاریابی داخلی بر اساس نظریه سیستم حافظه انتقالی وگنر مشخص شد که به ازای هر یک درجه تغییر در متغیرهای مستقل و میانجی 50% اثر بازاریابی داخلی بیشتر می شود. تمرکز کارمندان بر تخصص، اعتبار و هماهنگی باعث اثرگذاری 71/0 بر بازاریابی داخلی شد. به ازلحاظ آماری به هنگام حضور سیستم حافظه انتقالی اثرگذاری متغیرهای سازمانی برای هر سه متغیر معنادار شد. وجود این فاکتورها در موفقیت بازاریابی داخلی در یک سازمان کاری، مطلوب به نظر می رسد.

هدف از این پژوهش بررسی میزان اثر نامتجاری، طراحی و قیمت بر قصد خرید مصرف کنندگان کفش های ورزشی برند های معتبر خارجی بود. تحقیق از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق نیز مشتریان برندهای ورزشی خارجی (نایک،آدیداس،آسیکس و ریبوک) در سطح فروشگاه های ورزشی شهر تهران بود و نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شد. پس از آن تعداد 384 پرسشنامه توزیع گردید که تعداد 374 مورد برای انجام تجزیه و تحلیل آماری مناسب بود. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه اوه (2014) بود که پس از تایید روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید و همچنین پایایی درونی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (نام تجاری: 89%، طراحی: 87%، قیمت: 89%، کیفیت ادراک شده: 78% و قصد خرید: 83%)، مورد استفاده قرار گرفت. در روش های آماری از آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تاییدی و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص ها دارای برازش مطلوب و نشان دهنده ی تایید مدل می باشند. با توجه به نتایج می توان گفت که نام تجاری بر قصد خرید 16%، طراحی بر قصد خرید 26%، قیمت بر قصد خرید 45% اثرگذار است و کیفیت ادراک شده به میزان59% بر رابطه بین نام تجاری، قیمت و قصد خرید اثر داشت. در نتیجه می توان گفت که به ترتیب،قیمت،طراحی و نام تجاری بیشترین تاثیر را بر قصد خرید مصرف کنندگان دارد. بنابراین با توجه به اینکه قیمت بیشترین تاثیر را درخرید مصرف کنندگان داراست. برندهای داخلی باید در نحوه قیمت گذاری انعطاف پذیری لازم را داشته باشند و همچنین از تخفیف های ماهانه و سالانه که فروشگاه های خارجی استفاده می کنند غافل نباشند و آن ها نیز علاوه بر راهکارهای قدرتمند دیگر از این قضیه نیز استفاده کنند.

پزوهش حاضر با هدف تعیین میزان دانش و نگرش تماشاچیان لیگ برتر فوتبال کشور نسبت به بازاریابی پنهان با توجه به روش تحقیق توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تماشاچیان شامل کلیه تماشاچیان لیگ برتر فوتبال کشور بود. با توجه به نامشخص بودن حجم جامعه، نمونه آماری به صورت تصادفی و در دسترس از بین تماشاچیان حاضر در ورزشگاه فوتبال غدیر در استان خوزستان واقع در شهر اهواز به تعداد 236 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید متخصص مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی تک نمونه، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که دانش و و نگرش تماشاچیان نسبت به بازاریابی پنهان کمتر از حد بهینه است (میانگین 3) و اینکه تماشاچیان نسبت به بازاریابی پنهان بی تفاوت هستند. همچنین نتایج این پزوهش حاکی از آن است که تنها در مولفه دانش مرتبط با بازاریابی پنهان و آن هم تنها در متغیرهای جمعیت شناختی؛ سابقه ی تماشاچی بودن و سطح تحصیلات نسبت به بازاریابی پنهان ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج این پژوهش هر چند تا حدودی آگاهی و نگرش تماشاچیان نسبت به بازاریابی پنهان را مشخص نمود، همچنین نشان داد که جامعه برای آگاهی و درک بیشتر تماشاچیان و ارائه دیدگاه صحیح در جهت جذب حامیان مالی و حمایت از آنان برای سرمایه گذاری در ورزش فوتبال کشور به راهبردهای قانونمندتر و تحقیقات بیشتر در زمینه بازاریابی پنهان نیاز دارد.

هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین وضعیت اقتصادی - اجتماعی با مشارکت ورزشی دانش آموزان استان آذربایجان غربی بود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دو شهرستان سردشت و پرانشهر به تعداد تقریبی 6000 نفر (1393) بود. به دلیل کثرت تعداد افراد جامعه، حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 300 نفر در نظر گرفته شد. ابزار تحقیق شامل دو پرسشنامه استاندارد مشارکت ورزشی شارتلی (1999) و پرسشنامه وضعیت اقتصادی - اجتماعی رضوی و همکاران (1388) می باشد. برای تعیین روایی صوری و محتوایی (از نظر متخصصین)، روایی سازه (تحلیل عاملی) و پایایی (از آلفای کرونباخ) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 0/766 و 0/762 تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون پیرسون، رگرسیون خطی و آزمون کولموگروف اسمیرنف) مناسب با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه مثبت، متوسط و معنی داری بین وضعیت اقتصادی- اجتماعی با مشارکت ورزشی وجود دارد و متغیر وضعیت اقتصادی - اجتماعی توانایی پیش بینی متغیر مشارکت ورزشی را دارد.

پایبندی اعضای هیات علمی تربیت بدنی به اصول اخلاق حرفه ای در تدریس و دور بودن از انحرافات سازمانی، هم از منظر توسعه فرهنگ سازمانی و هم از منظر انتقال صفات برجسته انسانی به دانشجویان و در نتیجه اشاعه آن در جامعه، بسیار حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش پیش-بینی میزان اخلاق حرفه ای در تدریس و انحراف سازمانی بر اساس ارزش های فردی در اعضای هیات علمی تربیت بدنی بود. روش تحقیق از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهشی 35 نفر از اعضای هیات علمی تربیت بدنی منطقه غرب کشور بودند که به عنوان نمونه تحقیق در نظر گرفته شدند که از این تعداد 25 نفر (71%)در تحقیق شرکت نمودند. ابزار اندازه-گیری سه پرسشنامه اخلاق حرفه ای در تدریس اله ویسی، انحراف سازمانی رابینسون و بنت و ارزش های فردی روکیچ بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون فریدمن و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، بین ارزش های فردی با اخلاق حرفه ای در تدریس ارتباط معنا دار بود (002/0=p) و به ازای هر یک درجه تغییر در ارزش های فردی36% تغییرات در اخلاق حرفه ای ایجاد گردید.اما بین ارزش های فردی با انحراف سازمانی ارتباط معنا داری نبود ( 260/0=p) و ارزش های فردی پیش بین کننده انحراف سازمانی نیست. پس تقویت ارزش های فردی از قبیل سخت کوشی، خلاقیت، وظیفه شناسی و خوش رو بودن می تواند اخلاق حرفه ای در تدریس اساتید را بهبود ببخشد.

هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و یادگیری سازمانی با فراموشی سازمانی هدفمند در کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود. روش تحقیقی در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تحقیق شامل تمام کارمندان ادارات مذکور حداقل با یک سال سابقه کاری و برخورداری از مدرک تحصیلی دیپلم به تعداد 137 نفر (سال 1391) بود. به دلیل محدودیت تعداد افراد جامعه، حجم نمونه نیز برابر با حجم جامعه درنظر گرفته شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ای در چهار بخش بود، بخش اول ویژگیهای فردی؛ بخش دوم پرسشنامه هوش هیجانی سیبریاشرینگ (1995) شامل خودآگاهی، خودکنترلی، خودانگیزی، مهارت اجتماعی، همدلی؛ بخش سوم پرسشنامه یادگیری سازمانی قربان زاده (1387) شامل خلق اطلاعات، تعبیر و تفسیر اطلاعات، بکارگیری اطلاعات، نهادینه کردن دانش و بخش چهارم پرسشنامه فراموشی سازمانی هدفمند محمودوند (1390) شامل دانش موجود و دانش جدید که برای تعیین روایی صوری و محتوایی (از نظر متخصصین)، روایی سازه (از تحلیل عاملی تاییدی) و پایایی (از آلفای کرونباخ) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه به ترتیب 898/0، 894/0 و 872/0 تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل آماری نیز از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی چندگانه، رگرسیون چندمتغیری) با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 و LISREL نسخه 52/8 استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه مثبت، متوسط و معنی داری بین هوش هیجانی و فراموشی سازمانی وجود دارد اما متغیر هوش هیجانی توانایی پیش بینی فراموشی سازمانی هدفمند را ندارد. رابطه مثبت و قوی و معنی داری بین یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی هدفمند وجود دارد و متغیر یادگیری سازمانی توانایی پیش بینی فراموشی سازمانی هدفمند را دارد. به طور کلی می توان گفت با تقویت و گسترش هوش هیجانی و یادگیری سازمانی می توان فراموشی سازمانی هدفمند را در ادارات ورزش و جوانان توسعه داده و بهبود بخشید.

امروزه بنگاه هایی در کسب سود موفق می گردند که در جلب رضایت مشتریان خود در بازارهای هدف بیش تر تلاش نمایند.خریداران امروز باانبوهی از محصولات مواجه هستند و انتظارات آن ها در مورد کیفیت کالاها و خدمات با گذشته تفاوت زیادی دارد.باتوجه به این واقعیت ها،خریداران،کالاها و خدماتی راانتخاب خواهند کرد که با نیازها و انتظارات آن ها مطابقت بیش تری داشته باشد. وظیفه بخش بازاریابی شرکت ها ایجاب می کند که عوامل موثر بر رضایت مشتریان را شناسایی و جهت جلب رضایت مشتریان خود تلاش نمایند. (Lu¨thje C 2004) بزرگ ترین سرمایه های شرکت، مشتریان آن ها می باشند ،محصولات می آیند و می روند، و لی آنچه امروز بر ای سازما ن ها ارزش می آفرینندایجاد رابطه مستمر با مشتر ی است.( Hapson at al 2002) بازاریابی اجرای فعالیتهایی است که جریان ارائه کالا و خدمات از تولیدکننده به مصرف کننده را به منظور ارضاء نمودن نیازهای مشتری و نیز تحقق اهداف سازمانی هدایت می نماید(Masayuki,2012) یک فرآیند اجتماعی است که افراد و گروهها را قادر می سازد تا از طریق تولید ، عرضه ومبادله محصولات و خدمات ارزشمند به آنچه مورد نیاز است دست یابند .( 2011 ، Inoue, Yuhei) بازار یابی ورزشی شامل سه بخش عمده با نام های بازاریابی تبلیغات ورزشی، بازاریابی محصولات ورزشی وبازاریابی عملیات ورزشی میباشد.( حسن زاده، مهرداد1386) بازاریابی ورزشی فرایند برنامه ریزی و تحقق ایده، قیمت گزاری، تبلیغات، و توزیع محصولات و خدمات یا عقاید واندیشه های ورزشی است،به نحوی که مبادله ای ایجاد نماید تا اهداف فردی و سازمانی با این مبادله ارضا شود.( سیدعامری1389) در گذشته بازاریابی فروش محصولات و عرضه ی خدمات بسیار ساده بوده است.جمعیت جهان کم و کالا و محصولات هم محدود بودند. اما پس از گذشت سالها و با افزایش جمعیت و رونق یافتن اقتصاد کشورها ،بازارها نیز رونق یافتند،محصولات و کالاها نیز متنوعتر،جذابتر،و با کمیت بالاتری عرضه شدند.( سیدعامری1389) در حال حاضر، صنعت 152 میلیارد دلا ری ورزش در آمریکا با رشدی 50 درصدی در 4 میلیون شغل به طور غیرمستقیم ،طی یک دهه و اشتغال 24 هزار نفر به طور مستقیم ویکی از ده صنعت برتر در ایالات متحده امریکا است که به سرعت در حال رشد است.( Mullin, B.J2006) در عصر کنونی، یکی از عناصر کلیدی مدیریت به منظور دستیابی به توفیق در اداره ی سازمانهاو