Faculty Profile

زینب آئینی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/29

زینب آئینی

دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه مدیریت بازرگانی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تاثیر عوامل موثر بر کارآفرینی درون سازمانی در شرکت های کوچک و متوسط شهرک صنعتی استان کردستان
    1402
    امروزه کسب و کارها به خوبی متوجه شده‌اند که برای باقی ماندن در رقابت باید از خلاقیت و نوآوری بیشتری در کسب و کار خود استفاده کنند. به همین دلیل نیز به شکل جدی‌تری روی این موضوع تمرکز می‌کنند و به دنبال راه‌هایی مناسب برای بهبود خلاقیت خود هستند و یکی از بهترین راه‌حل‌هایی که برای این منظور وجود دارد، کارآفرینی درون سازمانی است. کارآفرینی درون‌سازمانی بر عملکرد بلند مدت سازمانی به‌ویژه انطباق و بقا بیش‌ترین تاثیر را دارد. از آن جا که این‌ها معیارهایی هستند که زیر بنای مدیریت استراتژیک را شکل می‌دهند و باید فرایند کارآفرینی در یک سازمان را در سطح استراتژیک آغاز کرد، یک رویکرد کارآفرینی مدیریت استراتژیک به سازمان اجازه می‌دهد تا با آمادگی بهتر به تغییر در محیط بیرونی واکنش نشان دهد، در طول زمان سازگار شده، ادامه حیات دهد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف در زمره پژوهش‌های کاربردی قرار دارد و از نظر طبقه‌بندی بر مبنای روش گردآوری داده‌ها در زمره پژوهش‌های توصیفی همبستگی قرار می‌گیرد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کسب و کارهای کوچک و متوسط فعال شهرک‌های صنعتی استان کردستان تشکیل می-دهند . نمونه این پژوهش، کارکنان شرکت های کوچک و متوسط فعال شهرک‌های صنعتی هستند. روش نمونه‌گیری به صورت تصادفی است و 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه بوده و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ریسک پذیری، ساختار سازمانی، عوامل محیطی، حمایت سازمانی و اضطرب شغلی بر کارآفرینی درون سازمانی تاثیر می گذارند که از بین ابعاد ریسک پذیری با ضریب مسیر 575/0تاثیر بیشتری بر کارآفرینی درون سازمانی دارند.
  2. واکاوی ادراک دانشجویان از مطلوبیت و امکان‌‌پذیری کارآفرینی در محیط نهادی ناکارآمد (مورد مطالعه: دانشگاه‌‌های خصوصی و دولتی تخار افغانستان)
    1402
    کارآفرینی، مفهومی است که همواره همراه بشر بوده ولی در شرایط فعلی به عنوان یک پدیده نوین، دانش موثری را در پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. عوامل اقتصادی، اجتماعی و اقدامات سیاست‌‌گذاری می‌‌تواند سطح کارآفرینی را تحت تاثیر قرار دهد، سیاست‌‌های عمومی می‌‌توانند به روش‌‌های مختلف بر کارآفرینی تاثیر بگذارند بر همین اساس هدف از انجام این پژوهش واکاوی ادراک دانشجویان از مطلوبیت و امکان‌‌پذیری کارآفرینی در محیط نهادی ناکارآمد (مورد مطالعه: دانشگاه‌‌های خصوصی و دولتی تخار افغانستان) است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعه‌‌ای و از میان رویکردهای مختلف گردآوری داده از طریق پیمایشی- توصیفی است. میدان تحقیق این پژوهش دانشگاه‌‌های خصوصی و دولتی تخار در کشور افغانستان می‌‌باشد که تعداد این دانشجویان براساس آخرین آمار دانشگاه 5450 نفر می‌‌باشد که به‌‌شیوه نمونه‌‌گیری هدفمند 20 نفر به‌‌عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند و برای جمع‌‌آوری داده‌‌ها از مصاحبه‌‌های نیمه‌‌ساختاریافته استفاده شد. یافته‌‌های پژوهش نشان داد که پس از تحلیل مصاحبه‎ها 122 کد اولیه استخراج گردید، پس از استخراج کد‌های اولیه در قالب 4 دسته کد محوری شامل معنای کارآفرین و کارآفرینی، مزیت‌های کارآفرینی، بسترهای مورد نیاز کارآفرینی و چالش‌ها و مشکلات کارآفرینی قرار گرفتند، که دو دسته کد محوری اول ادراک دانشجویان از مطلوبیت و دو دسته کد محوری دوم ادراک دانشجویان از امکان‌‌پذیری کارآفرینی را در محیط افغانستان تحت تاثیر قرار می‌‌دهد. بر اساس این یافته‌‌ها می‌‌توان بیان نمود که شناسایی عوامل تاثیرگذار بر ادراک دانشجویان از مطلوبیت و امکا‌‌ن‌‌پذیری زمینه طراحی سیاست‌های آموزشی تاثیرگذار و فراهم کردن بسترهای لازم برای تقویت کارآفرینی در محیط افغانستان را تسهیل خواهد کرد.
  3. واکاوی آثار تحریم های بین المللی برکسب و کارها و استراتژی های کارآفرینان در چهارچوب رویکرد ساز و کارهای بیرونی (مطالعه موردی: تولیدکنندگان قطعات خودرو)
    1402
    اقتصاد هر کشور نشان دهنده سلامت کلی آن کشور است و صنعت خودرو یکی از بخش های مهم اقتصاد محسوب می شود که علاوه بر افزایش درآمد ناخالص داخلی باعث پیشرفت و توسعه می گردد. تحریم‌های بین‌المللی به عنوان یک عامل خارجی و سازوکار بیرونی باعث ایجاد محدویت‌ها و موانع مستقیم و غیرمستقیمی روی این صنعت شده و کارآفرینان و مدیران اجرائی این صنعت بایستی به مقابله و اتخاذ استراتژی‌هایی برای بقا بپردازند و فرصت‌های احتمالی را کشف کرده و به نحو احسن از آن بهره ببرند. هدف این پژوهش واکاوی آثار تحریم‌های بین‌المللی روی تولیدکنندگان قطعات خودرو در ایران است و در ادامه پژوهش به بررسی و کشف استراتژی‌های کارآفرینان در مقابله با این فرثت‌ها و محدودیت‌ها پرداخته‌ایم. تحقیق حال حاضر به روش کیفی و مصاحبه نیمه‌ساختاریافته صورت گرفته و از روش توصیفی و نمونه‌گیری گلوله برفی استفاده شده است و با ۷ کارآفرین تا حد رسیدن به اشباع نظری مصاحبه و واکاوی ادامه پیدا کرده و با کمک نرم‌افزار MAXQUDA 2020 و EXCEL داده ها تجزیه و تحلیل شدند. خروجی اولیه داده‌ها در دسته های مشخصات عمومی و تخصصی مشارکت کنندگان و کسب و کار، تاثیرات مثبت و منفی تحریم‌های بین المللی و استراتژی کارآفرینان در مقابله با تحریم تقسیم‌بندی شدند و بعد از استخراج کدها و نمودارهای مختلف و گراف‌های لازم به تحلیل داده‌ها پرداخته‌ایم و از سه نظر داده‌های استخراج شده پردازش شدند که شامل تاثیرات اولیه و مستقیم تحریم بین المللی، تاثیرات ثانویه و غیر مستقیم تحریم بین المللی و استراتژی مقابله کارآفرینان می‌باشند. در انتهای تجزیه و تحلیل به یک نمودار مفهومی جهت نشان دادن ارتباط معنایی استراتژی‌های اتخاذ شده کارآفرینان در مقابله با تاثیرات تحریم‌های بین‌المللی دست پیدا کرده‌ایم و نتایج نشان داده‌ است که تاثیرات منفی تحریم‌ها بیش از ۸۰٪ است و استراتژی‌های اتخاذ شده کارآفرینان این صنعت در حد حفظ بقا موثر بوده و از تکنولوژی و تجهیزات و مواد اولیه روز دنیا محروم بوده اند و از طرفی شاید برخی از محدودیت‌ها قابلیت جبران نداشته اند.
  4. بررسی تاثیر شایستگی های کارآفرینانه در دستیابی به منابع مالی بانکی بنگاه‌های کوچک و متوسط در استان کردستان با بررسی نقش تعدیلگر تجربه پیشین
    1402
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شایستگی های کارآفرینانه در دستیابی به منابع مالی بانکی بنگاه‌های کوچک و متوسط در استان کردستان با بررسی نقش تعدیلگر تجربه پیشین می باشد. با توجه به هدف و ماهیت موضوع، این پژوهش از نوع توصیفــی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر ۷۶۲ مالک/ مدیر بنگاه های کوچک و متوسط (کمتر از ۱۰۰ نفر شاغل) فعال و نیمه فعال دارای پروانه بهره برداری صنعتی در استان کردستان که از تسهیلات بانکی به عنوان سرمایه در گردش یا سرمایه ثابت استفاده نموده اند تعیین شده. که از طریق فرمول تعین اندازه نمونه برای تخمین نسبت موفقیت تعداد ۲۵۵ نفر به عنوان نمونه آماری و پاسخگویی به سوالات پرسشنامه انتخاب گردیده اند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه تلفیقی استاندارد شامل پرسشنامه های استاندارد جمعیت شناختی ، تامین مالی ، نوآوری ، ارتباطات(شبکه سازی) و تجربه پیشین می باشد که روایی پرسشنامه ها به همراه اهداف کلی و اختصاصی توسط ۱۰ نفر از متخصصین (اساتید مدیریت) مورد تایید قرار گرفته، و پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ برای هر یک از شاخص‌های تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به این‌که اکثر ضرایب به‌دست‌آمده بزرگتر از ۷۰/۰ می‌باشد، نشان دهنده قابل قبول بودن پایایی ابزار است. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار smart-pls در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. یافته های دو فرضیه اصلی پژوهش نشان می دهد که تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بین شایستگی های کارآفرینی (نوآوری و ارتباطات ) و دست یابی به تسهیلات بانکی وجود دارد. اما در بررسی تاثیر شایستگی های کازآفرینی ( نوآوری و ارتباطات ) و دست یابی به تسهیلات بانکی با نقش تعدیلکر تجربه پیشین مشخص میشود که متغیر تعدیلگر تجربه پیشین فقط بر شایستگی ارتباطات در دست یابی به تسهیلات بانکی تاثیرمستقیم و معناداری دارد و تاثیر این متغیر بر شایستگی نوآوری در دست یابی به تسهیلات بانکی رد شده است.
  5. شناسایی استراتژی‌های اکتساب منابع توسط کارآفرینان زن در چارچوب رویکرد منبع محور
    1402
    این مطالعه با هدف شناسایی استراتژی‌های اکتساب منابع توسط کارآفرینان زن در چارچوب رویکرد منبع محور انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده‌ها روش تحقیق کیفی محسوب می گردد. جامعه آماری شامل 10 نفر از کارآفرینان زن در دو استان کرمانشاه و کردستان بوده است که با روش هدفمند و با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شده است. ابزار اصلی گردآوری داده‌ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در تحلیل کیفی از تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. برای کدبندی، متن هر مصاحبه قطعه‌بندی شد و برای هر قطعه (مبنای قطعه معنا، محتوا و مضمونی بود که هدف پژوهش را پوشش می‌داد) یک کد در نظر گرفته شد و نام هر کد را به گونه‌ای انتخاب کردیم که دقیقا و به صورت عینی توصیف‌کننده قطعه مشخص شده باشد. نتیجه این مرحله شناسایی تعداد زیادی کد بود که بین آنها مفاهیم و معانی مشترک زیادی وجود داشت. این کد‌ها پس از چندین بار غربال شدن و با ملاحظه شباهت‌ها و تفاوت‌ها با یکدیگر ادغام شد که حاصل آن استخراج زیرمقوله‌ها و مقوله‌ها بود. بعد از تدوین مدل، جهت بررسی روایی از توافق تخصصی متخصصان استفاده شد. جهت بررسی پایایی مدل با استفاده از نظرات تخصصی خبرگان، با استفاده از فرم ارزیابی فرایند و ساختار مدل نهایی از روش توافق بین ارزیاب‌ها استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش مولفه اصلی و 13 زیر مولفه که عبارتند از: مدیریت منابع کارآفرینی (برنامه و چشم انداز کارآفرینی و مدیریت دارایی‌های فیزیکی)،‌ اچالش‌های اکتساب منابع کارآفرینی (چالش اقتصادی، چالش فرهنگی و چالش اجتماعی)، ماهیت منابع کارآفرینی (منابع مشهود و منابع نامشهود)، عوامل پیش برنده اکتساب منابع کارآفرینی (عوامل پیش برنده فردی و عوامل پیش برنده ساختاری)، ابعاد روحی روانی کارآفرینی (ویژگی‌های شخصیتی کارآفرین و رویکرد کارآفرینی)، پیامدهای اکتساب منابع کارآفرینی (ارتقای منابع کارآفرینی و مزیت‌های کسب منابع کارآفرینی) بعنوان مولفه‌های اصلی و زیر مولفه استراتژی‌های اکتساب منابع توسط کارآفرینان زن شناسایی شد.
  6. تاثیر قابلیت‌های شناختی در شکل‌گیری قصد کارآفرینانه با تاکید بر نقش تعدیلگر اختلال کم‌توجهی/ بیش‌فعالی در میان دانشجویان
    1402
    کارآفرینی مفهومی است که از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان موتور محرکه توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد شناخته شده است.کارآفرینان نقش مهمی را در چرخه ایجاد کسب و کار ایفا می کنند و قابلیت های شناختی این افراد در تحقیقات کارآفرینی از اهمیت بالایی برخوردار است.ازجمله قابلیت های مورد بررسی در این پژوهش: هوشیاری، خودباوری و ریسک پذیری است. اخیرا نیز به عوامل موثر بر سلامت روان کارآفرینان و ویژگی های رفتاری آنان توجه بسیار شده است از جمله اختلال کم توجهی / بیش فعالی. در نتیجه با توجه به نبود پژوهشی با این موضوعیت در داخل کشور و وجود پژوهش هایی با موضوعاتی شبیه به موضوع مورد پژوهش ما در خارج از کشور ما در این پژوهش به تاثیر قابلیت های شناختی بر شکل گیری قصد کارآفرینانه و تاثیر متغییر ADHD بر روابط بین قابلیت های شناختی و قصد کارآفرینانه می پردازیم . می توان گفت که این پژوهش جزو نخستین پژوهش هایی است که سلامت روان افراد را در رفتارها و فرآیند کارآفرینانه آنها مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده‌ها کمی و از نظر روش گردآوری داده‌ها پیمایشی است. جامعه آماری موردنظر، دانشجویان در حال تحصیل دانشکده مهندسی دانشگاه کردستان در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است. با درنظرگرفتن تعداد دانشجویان (حجم جامعه هدف) که شامل 3500 دانشجوی مهندسی است، حجم نمونه آماری مدنظر برای گردآوری داده‌ها در این تحقیق بر اساس جدول مورگان، 346 نفر بود است. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها بر اساس معادلات ساختاری است و ابزار مورداستفاده در این پژوهش نرم‌افزار pls نسخه 3 و spss نسخه 26 انجام‌گرفته است. یافته قابل‌توجه در این پژوهش این است که اختلال کم‌توجهی / بیش‌فعالی بر رابطه خودباوری و قصد کارآفرینانه تاثیری منفی و معنادار دارد. پژوهش حاضر می‌تواند زمینه طراحی و بازنگری در آموزش‌های کارآفرینی را برای بچه‌های ADHD مخصوصاً در دوران کودکی فراهم آورد.
  7. شناسایی چالش ها واستراتژی های مدیریت منابع انسانی صنعت مهمانپذیری در دوران کرونا مورد مطالعه هتل های جزیره کیش
    1402
    شیوع کووید-19 به عنوان یک بحران جهانی، تاثیرات وسیعی بر صنعت‌های مختلف ایجاد کرده است. در این میان، صنعت هتلداری به طور قابل‌توجهی تحت تاثیر این بحران قرار گرفته و چالش های متعددی را برای کلیه بخش های این صنعت از جمله مدیریت منابع انسانی آن ایجاد نموده است. ویژگی‌های منحصربه‌فرد جزیره کیش، شامل جغرافیای ویژه‌، منابع طبیعی، امکانات تفریحی و توریستی، وابستگی به گردشگری و صنعت مهمان‌پذیری، و همچنین شرایط ویژه مالی و اقتصادی، سبب دوچندان شدن چالش‌های بحران کووید-۱۹ در این منطقه شده است. پایان نامه حاضر با هدف شناسایی چالش های ناشی از کووید-19 برمدیریت منابع انسانی در صنعت هتلداری جزیره کیش و شناسایی استرتژی های متقابل ، تلاش دارد تا چالش‌ها و استراتژی های مدیریتی در مقابله با این بحران را مورد بررسی قرار دهد. برای انجام این پژوهش، روش تحقیق کیفی و مطالعه موردی انتخاب شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران ارشد هتل‌های جزیره کیش بوده که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده‌ وسپس با انجام مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته، دیدگاه‌ها و تجربیات مدیران ارشد در مواجهه با چالش‌های منابع انسانی در شرایط کووید-19 وهمچنین استراتژی های متقابل جمع‌آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که بحران کووید-۱۹ چالش های متعددی را برای مدیریت منابع انسانی هتل‌های جزیره کیش و در سه سطح فردی، سازمانی ، محیطی ایجاد نموده است. چالش‌هایی از قبیل ترس از کرونا ،بیمار شدن کارکنان ،عدم تطبیق کارکنان با شرایط جدید ، افزایش حجم کار کنان ،مدیریت جبران خدمات ،سازماندهی ،مدیریت نگهداشت منابع انسانی ،مشکلات اقتصادی هتل ها،آموزش پرسنل جدید و مدیریت بحران ، موقعیت خاص جغرفیایی کیش،کمبود نیرو ماهر در کیش،ماهیت مخرب کرونا ،،مشکلات سیاسی وعدم حمایت دولت از صنعت هتلداری و... مشاهده شدند. استراتژی‌های ترتیب داده‌شده و متناسب با شرایط کرونا نیز در سه سطح فردی ، سازمانی و محیطی بودند.استراتژی هایی از قبیل آموزش وتوانمند سازی کارکنان،ارتقاء سلامت روحی وانگیزه کارکنان ، مهارت های مدیریتی مدیران ،استراتژی های جبران خدمات ومشوق های مادی ومعنوی،تفویض اختیارات بیشتر،کاهش هزینه های هتل، حمایت های روحی وعاطفی ومالی ،تدوین دستوالعمل های جدید، انعطاف‌پذیری در وظایف و... مشاهده شدند. نتایج این پژوهش نه‌تنها به تفهیم بهتر اثرات بحران کرونا بر صنعت هتل‌داری کمک می‌کند، بلکه استراتژی‌های موثر برای مدیریت منابع انسانی در شرایط بحرانی را به مدیران و صاحبان هتل‌ها ارائه کرده و می‌تواند به عنوان یک الگوی کلی برای مدیریت منابع انسانی صنعت هتلداری در سایر مناطق نیز مورد استفاده قرار گیرند.
  8. بررسی تاثیر مدیریت دانش بر چابکی سازمانی با نقش میانجی گرایش کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت‌های فعال مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان)
    1402
    امروزه عواملی مانند تغییرات محیطی، جهانی شدن بازارها و تحولات تکنولوژیکی باعث پیچیده‌تر شدن فضای کسب و کارها شده‌اند و سازمان‌ها جهت باقی ماندن در چرخه رقابت، همواره باید خود را با این تغییرات وفق دهند. یک استراتژی برای مدیریت این تغییرات غیرقابل‌پیش‌بینی، چابکی سازمانی است. چابکی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرصت‌های ایجاد شده را به‌سرعت شناسایی کرده و از آن بهره ببرند. یکی از ویژگی‌های اساسی سازمان‌های چابک، دانش‌محور بودن آن‌هاست. مدیریت کارآمد دانش، موجب گسترش تبادل اطلاعات میان کارکنان، آفرینش ایده‌های خلاقانه، توسعه نوآوری و تقویت گرایش به کارآفرینی شده و از این طریق زمینه دستیابی سازمان به چابکی را فراهم می‌کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدیریت دانش بر چابکی سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی گرایش کارآفرینانه در شرکت‌های فعال مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان می‌باشد. این پژوهش از منظر هدف کاربردی و به‌لحاظ گردآوری داده‌ها پیمایشی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش، شرکت‌های فعال در پارک علم و فناوری استان کردستان به تعداد 62 شرکت و روش نمونه‌گیری نیز به‌صورت در دسترس می‌باشد. ابزار گردآوری داده‌های پژوهش، پرسش‌نامه استاندارد مبتنی بر طیف لیکرت بوده و از 155 پرسش‌نامه توزیع شده میان مدیران و کارشناسان شرکت‌ها، 143 پرسش‌نامه جمع‌آوری گردید. روایی پرسش‌نامه از طریق روایی واگرا و همگرا و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی با نرم‌افزار SmartPLS3 و جهت انجام آزمون‌های آماری از نرم‌افزار SPSS26 استفاده شده‌است. آزمون‌های آماری مورد استفاده در این پژوهش، پس از تعیین نرمال بودن توزیع داده‌ها انتخاب شده‌است؛ به‌طوری که برای داده‌های با توزیع نرمال، آزمون‌های پارامتریک و برای داده‌های با توزیع غیر نرمال، از آزمون‌های ناپارامتریک استفاده می‌شود. نتایج تحقیق بیانگر تایید هر چهار فرضیه تحقیق می‌باشد. به این صورت که مدیریت دانش بر چابکی سازمانی، مدیریت دانش بر گرایش کارآفرینانه و گرایش کارآفرینانه بر چابکی سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارند. همچنین مدیریت دانش بر چابکی سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی گرایش کارآفرینانه در شرکت‌های فعال مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان، تاثیر مثبت و معنادار دارد.
  9. فهم رفتار مصرف‌کنندگان نسل آلفا با رویکرد کیفی
    1402
    مقدمه: امروزه درک ارزش‌ها، انگیزه‌ها، نگرش‌ها و عادات نسلی برای هدف قرار دادن نیاز مصرف‌کنندگان خاص ضروری است. از همین یک دهه پیش بر همگان مشهود بود که ظهور و تولد نسلی نو در راه است که جنبه‌های زیادی از جهان این نسل نوظهور آلفا، دوران و فرصت‌های آنان در تمام تاریخ بشر بی‌سابقه است. نسل آلفا با نسل‌های قبل کاملاً متفاوت بوده و به‌عنوان مصرف‌کننده موقعیت مهمی دارند. آنان تاثیر فزاینده‌‌ای در تصمیمات خرید والدین خود داشته و بسیاری از شرکت‌های بزرگ جهانی این نسل را به‌عنوان مشتریان عمده خود انتخاب و موردتوجه قرار داده‌اند، بااین‌حال تنها عده‌ای اندک در مورد آنان می‌دانند. بنابراین پژوهش حاضر سعی در فهم رفتار مصرف‌کنندگان نسل آلفا (متولدین ۲۰۱۰ به بعد) با تاکید بر جنبه‌ی روان‌شناختی آن یعنی نگرش و عادات رفتاری خواهد داشت. روش: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و ازنظر ماهیت داده‌ها کیفی با استراتژی پدیدارشناسی وجودگرا از نوع تفسیری با روش نمونه‌گیری غیر احتمالی هدفمند است. جامعه آماری شامل ۲۰ تن از والدین دارای فرزند ۳ تا ۱۳ ساله بوده که نحوه دسترسی به آنان از طریق مدارس سطح شهر سنندج و تجارب زیسته آن‌ها با بهره‌گیری از ابزار مصاحبه نیمه‌ساختارمند که روایی آن مورد تائید صاحب‌نظران بوده، جمع‌آوری گشته است. به جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از تکنیک تحلیل مضمون مطابق با روش بروان و کلارک با پایایی باز آزمون ۸۵٪ و پایایی بین دو کدگذار ۸۲٪ استفاده شده است. یافته‌ها: با تحلیل داده‌ها، 628 کد، 81 درون‌مایه فرعی و ۲۶ درون‌مایه اصلی استخراج شد که ۲۰ درون‌مایه اصلی آن در سه بعد نگرش یعنی دسترسی سریع و آسان، گروه مرجع، دید اقتصادی در خرید، مخاطرات درک شده، کیفیت درک شده کالا، خانواده محور بودن، رسانه‌ای بودن معیار انتخاب، سالم و ارگانیک بودن، پر کردن اوقات فراغت و رفتار نوآورانه در بعد شناختی نگرش؛ همذات‌پنداری با شخصیت‌های معروف، زیبایی محصول، جذابیت محیط خرید، دادن حق انتخاب، نوجویی ذاتی، مصرف لذت‌جویانه و تبلیغات احساسی در بعد عاطفی نگرش؛ و رفتار اجتنابی، عوامل محیطی خرید و ناهماهنگی شناختی در بعد رفتاری نگرش مصرف‌کنندگان جایی گرفته؛ و ۶ درون‌مایه اصلی دیگر در دو بعد عادات یعنی پاداش اجتماعی و پاداش نفسانی در بعد پاداشی عادات و محرک مکان، محرک احساسی، رویداد قبلی و افراد دیگر در بعد نشانه از عادات جایی گرفته‌اند. در نهایت نیز راهبردهایی به جهت هدایت، کنترل و پیش‌بینی نگرش و عادات رفتاری نسل آلفا توسط شرکت‌ها و بازاریابان ارائه گردیده است. بحث: با توجه به تجزیه‌وتحلیل‌ها صورت گرفته در خصوص نگرش مصرف‌کنندگان نسل آلفا، این نسل آلفای جامعه‌ی ایران بیشتر این سه مولفه‌ی عاطفه، رفتار و شناخت را به طریق سلسله‌مراتب یادگیری استاندارد (نگرش مبتنی بر پردازش اطلاعات شناختی) و سلسله‌مراتب یادگیری تجربه‌ای (نگرش مبتنی بر مصرف لذت‌جویانه) ترکیب کرده تا نگرش خود را ایجاد کند و همچنین این نسل آلفا بیشتر محصولاتی را برمی‌گزیند که طبق دیدگاه کارکردهای نگرش، کارکرد سودگرایانه‌ای را در پی داشته باشد. در خصوص عادت‌های رفتاری مصرف‌کنندگان نسل آلفا، در بعد پاداشی عادت، پاداش نفسانی بیشترین اثر پاداشی و در بعد نشانه از عادت، نشانه‌های محیطی (بیرونی) موثرترین نشانه در تکرار عادات به‌حساب می‌آیند.
  10. تاثیر اشتیاق کارآفرینانه بر گرایش کارآفرینانه با نقش واسطه گری هوشیاری کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت‌های دانش بنیان استان کرمانشاه)
    1401
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اشتیاق کارآفرینانه بر گرایش کارآفرینانه با نقش واسطه گری هوشیاری کارآفرینانه می‌باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از جهت روش گرد آوری داده‌ها، توصیفی و به طور مشخص ترکیبی از نوع توصیفی- علی و از نظر نوع داده‌ها کمی است. روش گردآوری داده‌ها ازروش کتابخانه‌ای و اینترنتی به منظور آشنایی با ادبیات و پیشینه تحقیق وروش میدانی به منظور جمع آوری داده‌های مورد نیاز از افراد مشمول در نمونه آماری می‌باشد. جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش متشکل از ‌شرکت‌های دانش بنیان استان‌های کرمانشاه می‌باشند. که تعداد آنها 64 شرکت است می‌باشد، با توجه به محدود بودن تعداد مدیران و معاونین شرکت‌های دانش بنیان از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده و از هر شرکت 4 نفر شامل مدیر و سه نفر از معاونین (معاون مالی، اداری و مدیر فروش و مدیر اجرایی) جمعاً 256 نفر دعوت به همکاری شد. با این حجم نمونه استاندارد های نمونه گیری معادلات ساختاری نیز رعایت شده است. برای سنجش مولفه‌ها و متغیرهای مورد استفاده در پژوهش از پرسشنامه‌های استاندارد مشتمل بر 25 سئوال و مبتنی بر طیف 5 گزینه‌ای لیکرت استفاده شد. با کمک نرم افزار آماری PLS روایی وپایایی پرسشنامه و آزمون‌های مربوطه بر روی فرضیه‌های پژوهش انجام شد. با بررسی‌های صورت گرفته در آزمون‌های آماری پژوهش تاثیر اشتیاق کارآفرینانه بر گرایش کارآفرینانه با نقش واسطه گری هوشیاری کارآفرینانه مورد تائید قرار گرفت، این دیدگاه می‌تواند زمینه ساز ایجاد تحول مثبت در فضای فعالیت شرکت های دانش بنیان در همه ابعاد و بکارگیری ابعاد متفاوت کسب و کار در سازمان باشد.
  11. شناسایی موانع دستیابی زنان به پست‌های مدیریتی
    1401
    علی‌رغم برخی پیشرفت‌‌های اخیر، زنان در دسترسی به پست‌‌های مدیریتی با مشکلات بیشتری روبرو هستند. زنان یکی از سرمایه های با ارزش هر کشور به خصوص درکشورهای در حال توسعه هستند. از آنجایی که برابری جنسیتی یکی از اهداف توسعه پایدار است، توسعه و به کارگیری نیمی از استعدادهای موجود در جهان به خصوص در پست‌های مدیریتی، تاثیر بسزایی در رشد، رقابت و آمادگی اقتصادها و مشاغل جهان در آینده دارد. بنابراین این پژوهش با هدف شناسایی و الویت‌بندی موانع دستیابی زنان به پست‌های مدیریتی صورت گرفت همچنین تاثیر متغیرهای جمعیت‌شناختی بر روی موانع مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر در بازه زمانی مهر ماه سال 1401 لغایت بهمن ماه سال 1401 انجام گرفته است. جهت تحقق هدف پژوهش ابتدا با بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش شاخص‌های اندازه‌گیری هر یک از مولفه‌ها و ابعاد مورد بررسی در این پژوهش استخراج و در نهایت چارچوب مفهومی پژوهش تدوین شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده‌ها توصیفی- پیمایشی است. داده‌های مورد نیاز در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه و بر اساس طیف 5 گزینه‌ای لیکرت جمع‌آوری گردید، جامعه آماری پژوهش نیز شامل مدیران زن در صنایع مختلف کشور در سازمان‌های دولتی، نیمه دولتی و خصوصی است. داده‌های مورد نیاز برای انجام پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس از میان 384 نفر از مدیران زن سازمان‌های ایرانی به-دست آمده است. جهت تایید روایی از نظر اساتید خبره استفاده شد و از آلفای کرونباخ جهت سنجش انسجام درونی ابزارها بهره گرفته شده است. تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS انجام شد. جهت آزمون فرضیه‌ها از آزمون دو‌جمله‌ای و برای رتبه بندی موانع از آزمون فریدمن استفاده شد. برای بررسی نقش متغیرهای جمعیت‌شناختی از آزمون کروسکال_ والیس و یو -من‌_ ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان 7 مانع شناسایی شده، فرهنگ سازمانی اولین و مهم‌ترین مانع، سیاست‌های منابع انسانی و ارزیابی عملکرد نابرابر مانع‌های دوم و سوم، تعادل کار و خانواده مانع چهارم و عدم دسترسی به شبکه‌های تاثیرگذار پنجمین مانع هستند که باعث عدم دستیابی زنان به پست‌های مدیریتی می‌شوند و کلیشه‌های جنستی و موانع انگیزشی از دیدگاه مدیران زن به عنوان مانع تایید نشدند. یافته‌ها بیانگر این است که مدیران زن به باورهای کلیشه‌ای که در مورد زنان وجود دارد، اعتقاد ندارند و معتقدند که این باورها از طرف جامعه به آنها تحمیل می‌شود. همچنین نتایج نقش عوامل جمعیت‌شناختی روی متغیرها نشان داد که تنها متغیرهای سیاست‌های منابع انسانی و عدم دسترسی به شبکه‌های تاثیرگذار در صنایع تولیدی، خدماتی و بازرگانی تفاوت معناداری نشان دادند.
  12. شناسایی عوامل موثر بر پذیرش مراکز نوآوری دیجیتال روستایی بر مبنایی رویکرد رضایت مشتری
    1401
    مراکز دیجیتال روستایی فضاهای فیزیکی با دسترسی سریع و مطمئن به اینترنت را ارائه می‌دهند که طیف وسیعی از خدمات پشتیبانی تجاری و اجتماعی را در مناطق روستایی ارائه می‌دهد. هاب‌های دیجیتال می‌توانند آگاهی دیجیتال را هدف قرار دهند به رفع شکاف شایستگی دیجیتال کمک کنند یا به‌سادگی یک اتصال پهن باند فوق‌العاده موردنیاز را در مناطق روستای فراهم کنند. پژوهش حاضر، باهدف دستیابی به مدل فرایندی پذیرش مراکز نوآوری دیجیتال روستایی بر مبنای رویکرد رضایت مشتری در روستاها، به‌منظور درک بهتر این پدیده صورت گرفت. راهبرد پژوهشی مورداستفاده در این پژوهش‌ روش کیفی - اکتشافی است که با استفاده از نظریه داده‌بنیاد انجام شد و نمونه‌گیری در این پژوهش به روش نمونه‌گیری گلوله‌برفی استفاده شده است که بر مبنای آن، تعداد 15 مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با خبرگان انجام گرفت. حاصل تحلیل مصاحبه‌ها، مجموعه‌ای از مفاهیم اولیه بود که طی فرایند کدگذاری باز، گردآوری و از درون آن‌ها 16 مقوله استخراج شد، سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله‌ها ذیل عناوین: شرایط علی، پدیده محوری، شرایط زمینه‌ای، شرایط مداخله‌گر، راهبردها و پیامدهای پذیرش مراکز نوآوری دیجیتال روستایی بر مبنایی رویکرد رضایت مشتری در قالب پارادایم کدگذاری محوری تعیین شد؛ و در مرحله کدگذاری انتخابی مقوله‌ها بهبود بخشیده و یکپارچه شدند. مقوله‌های شناسایی شده در این پژوهش بدین شرح است. شرایط علی: کاستی‌های اقتصادی، کاستی‌های فرهنگی - اجتماعی، اجرایی آموزش به شکل سنتی؛ شرایط زمینه‌ای: زیرساخت‌ها، ویژگی ساختاری روستا، ترکیب جمعیت‌شناختی؛ شرایط مداخله-گر: ضعف و عدم یکپارچگی در سیاست‌گذاری، تدبیر ناکارآمد امور روستایی، سوداگری در تولیدات روستایی؛ راهبردها: شناسایی منابع و ظرفیت‌ها، کارکردهای مراکز نوآوری، پیش آموزش؛ پیامدها: توسعه فرهنگی - اجتماعی، توسعه اقتصادی، هوشمندسازی تبادلات کشاورزی، تقویت خرد سیاسی است. این مدل به توسعه بهتر مناطق روستایی از نظر پذیرش دیجیتالی‌شدن، کمک خواهد کرد.
  13. شناسایی چالش های بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه (مطالعه موردی: کارآفرینی پایدار دیجیتال)
    1401
    بهره برداری از فرصت های کسب و کار به عنوان مشخصه ی اصلی کارآفرینی، یک اقدام کارآفرینانه است که شامل برنامه ریزی استراتژیک جهت دستیابی به فرصت های بالقوه برای آغاز یک کسب و کار است. کارآفرینان به دنبال بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه هستند، طی این مسیر با چالش های غیرمعمولی مواجه می شوند. کارآفرینی پایدار به عنوان یک حوزه ی تحقیقاتی جدید بر بهره برداری از فرصت های کسب و کار متمرکز شده است، تا علاوه بر ارائه ی فرآیندها، محصولات و خدمات جدید به توسعه ی جامعه، اقتصاد وحفظ محیط زیست کمک کند. فن آوری های دیجیتال و دیجیتالی شدن نیز امکانات در اختیار کارآفرینان پایدار را توسعه می دهند و فرصت های زیادی را برای فعالیت های کارآفرینانه فراهم می کنند. با در نظر گرفتن چالش های مضاعف پیش روی کارآفرینان پایدار در مقایسه با کارآفرینان معمول و گسترش کسب و کارهای دیجیتال، هدف از انجام این پژوهش آن است، که مشخص شود کارآفرینی که یک فرصت کارآفرینانه پایدار دیجیتال را شناسایی کرده در زمان بهره برداری از فرصت و راه اندازی کسب و کار با چه چالش ها، محدودیت ها و موانعی مواجه است. جامعه آماری شامل کسب و کارهایی است که در حوزه ی کارآفرینی پایدار دیجیتال در استان کردستان راه اندازی شده اند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی 8 نفر از کارآفرینان، مدیران و موسسان کسب و کارهایی که در حوزه ی کارآفرینی پایدار دیجیتال فعالیت داشتند، یا به نحوی زمینه ی فعالیتشان با این حوزه مرتبط بود، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته استفاده شد. جهت توسعه و تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل تم استفاده شده است. بررسی نتایج حاصل از مصاحبه ها نشان داد که مهارت های روانشناختی و مهارت های ارتباطی در ذیل سطح فردی، مهارت های منابع انسانی و رفتار سازمانی، مهارت های مالی و سرمایه گذاری و مهارت های بازاریابی در ذیل سطح کسب و کار، عوامل نهادی رسمی و غیر رسمی، عوامل اقتصادی و عوامل غیر قابل پیش بینی در ذیل سطح محیطی چالش های جدی هستند که کارآفرینان پایدار دیجیتال حین بهره برداری از فرصت و راه اندازی کسب و کار با آن ها مواجه هستند. یافته های این پژوهش، بینش های ارزشمندی برای کارآفرینان بعدی در راستای اینکه آگاهانه تر تصمیم بگیرند و اقدام کنند و همچنین برای سیاست مداران در طراحی قوانین و سیاست هایی برای از بین بردن این چالش ها و هموار کردن مسیر بهره برداری از فرصت برای کارآفرینان ایجاد می کند.
  14. بررسی رابطه پدیده های بازدارنده اجتماعی و چالش های رشد و فناوری در شرکت های مستقر در مراکز رشد دانشگاهی استان کردستان
    1400
    هدف پژوهش حاضر بررسی بررسی رابطه پدیده های بازدارنده اجتماعی و رشد و فناوری در شرکت های مستقر در پارک های علم و فناوری استان کردستان می باشد. با توجه به این که هدف پژوهش حاضر توصیف شرایط یا پدیده ای خاص می باشد، بنابراین از لحاظ ماهیت و روش، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی بوده و از دیدگاه هدف، در زمره پژوهش های کاربردی به شمار می آید. از آن جایی که به دنبال بررسی رابطه بین دو متغیر با مولفه ها و مدل مشخص می باشد از نوع تحقیقات همبستگی محسوب می شود. از دید زمانی و اجرایی نیز، یک پژوهش مقطعی- عرضی به شمار می آید. ابزار سنجش این پژوهش از نوع پرسشنامه می باشد که در بین مدیران و کارکنان شرکت های مستقر در پارک های علم و فناوری و اساتید دانشگاه و کارکنان و مدیران دانشگاه های کردستان و آزاد اسلامی، توزیع شده است. داده های بدست آمده از پرسشنامه در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای نرم افزار آماری علوم اجتماعی مورد پردازش و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که بر مبنای یافته های فرضیات پژوهش تایید شده اند و لذا می توان بیان داشت، عوامل روانشناختی بر رشد شرکت های مستقر در مراکز رشد دانشگاهی استان کردستان موثر بوده اند.
  15. بررسی خلاءهای نهادی پیاده سازی نوآوری سبز و ارتقای برند سبز در شرکت بهیر شهر کابل
    1400
    تغییرات اقلیمی، گرم شدن کره زمین و چالش های که در اثر این تغییرات موجب بوجود آمدن مفاهیم تازه در فرایند فعالیت های کسب و کار ها شد، که یکی از این مفاهیم نوآوری سبز است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی دلایل روآوری به نوآوری سبز، چالش های موجود در راستای نوآوری سبز و همچنان واکنش شرکت در مواجهه با چالش ها، می باشد. مورد تحت مطالعه شرکت بهیر مستقر در شهر کابل می باشد. این پژوهش کیفی است و از نظر هدف کاربردی بوده و از منظر جمع آوری داده ها توصیفی می باشد. نمونه آماری پژوهش 10 نفر از مدیران و پایوران شرکت مورد مطالعه بوده و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. بعد از مرور و بررسی مصاحبه ها اقدام به کدگذاری مفاهیم اولیه صورت گرفت. در نتیجه 80 کد باز شناسایی شدند که بعد از پالایش و بازبینی در نهایت 11 کد محوری که مرتبط با سوالات تحقیق هستند استخراج گردید.