تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/01
امید قادرزاده
دانشکده علوم انسانی و اجتماعی / گروه جامعه شناسی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تشکلهای صنفی معلمان سنندج و نزاع برای شناسایی
1402پژوهش حاضر در نظر دارد تا از طریق توصیف تجربه نمونه ای از معلمان از فرهنگ مدرسه و رویههای همنواسازی در میدان آموزش و پرورش، نشان دهد که چگونه تشکل صنفی معلمان با پیریزی ارزشهای بدیل، به عمل منازعه به مثابه عملی فرهنگی دست میزنند؟ روش پژوهش حاضر مردم نگاری انتقادی و میدان مورد مطالعه اعضای تشکل صنفی معلمان شهر سنندج است که به روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 33 معلم برای مصاحبه نیمه ساخته یافته انتخاب شدند. بر مبنای روایت معلمان، برای همنوا کردن معلمان با میدان آموزش و پرورش، قدرت به شیوه های مختلف اعمال می شود و فرهنگ مدرسه با برساخت «معلم همنوا و متعهد» و «ساده زیست و قناعت پیشه»، هویت فردی معلمان را تعلیق نموده است. براین اساس، تجربه و تفسیر معلمان از جایگاه خود در میدان آموزش بر نایده انگاری معلمان، بحران حرفه ای، احساس ندامت از انتخاب شغل معلمی دلالت دارد. در چنین بستری، بازیابی منزلت معلم، ارتقا وضعیت معیشتی و رفع تبعیض و جلوگیری از کالایی کردن آموزش به ارزشهای بدیل شورای صنفی معلمان تبدیل شده است و آگاهی بخشی، ایدئولوژیزدایی از میدان آموزش، مخالفت با کالایی شدن آموزش و مقاومت های خاموش، اشکال منازعه تشکل صنفی معلمان را برای تصدیق نهادی شکل داده است.
-
جامعهپذیری جنسیتی در بستر پدرسالاری: تحلیل روایت خانواده های سنندجی
1402جامعهپذیری جنسیتی از سازههای مفهومی و نظری راهگشا در فهم پدرسالاری و فرودستی زنان است؛ از طریق جامعهپذیری افراد به درک از جنسیت خود دست مییابند و یاد میگیرند که به دلیل زن یا مرد بودن از آنها چه انتظاری میرود و این ویژگی را چگونه در خود بروز دهند. در مطالعات انجام شده در خصوص خشونت علیه زنان و نا امنی در فضاهای عمومی، مفهوم جامعهپذیری جنسیتی به عنوان یک عامل مفروض تلقی شده است و مطالعات اندکی به واکاوی جامعهپذیری جنسیتی پرداختهاند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان در زندگی روزمره، به ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، منابع و پیامد آن بر خود اجتماعی زنان بپردازد. پژوهش حاضر با روششناسی کیفی و روش تحلیل روایت در میان نمونهای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. برای انتخاب نمونهها از روش نمونه گیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبهی نیمهساختیافته استفاده شد. در نمونهی پژوهش، 30 نفر از زنان 25 تا 45 سال سنندجی مشارکت داشتند. یکی از ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، نقشهای جنسیتی است که بر مبنای تحلیل روایت زنان، به 6 تم اصلیِ «هویتیابی بر مدار خانه» ،«نقشهای ابزاری»، «یادگیری نقشهای جنسیتی»، «نظم مراقبتی مرد سالار»، «وابستگی مادی و طرد اقتصادی» و «سقف شیشهای» دست یافتیم. از دیگر ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، کلیشههای جنسیتی است. بر مبنای روایت زنان، «جنسیتیشدن فضای همگانی» و «ناامنی در فضای همگانی و مقصرانگاری زنان» کلیشههای جنسیتی مرتبط با فضاهای همگانی را شکل دادهاند و «هویت ابرازی زنان»، «جنسیتی شدن تحصیل» و «مردانه پنداشتن اشتغال» کلیشههای جنسیتی مربوط به شخصیت زنان و «تصمیمگیری وابسته»، «ریسک ناپذیری زنان»، «تفکیک جنسیتی مدیریت در خانواده» و «روایی تصمیمگیری مردان» ناظر بر کلیشههای جنسیتی حوزه مدیریت و برنامهریزی خانواده و «تعجیل و سختگیری در ازدواج دختران» اصلیترین کلیشه جنسیتی در زمینه ازدواج و انتخاب همسر بهحساب میآیند. بر مبنای روایت زنان، تلقی «زن بهمثابه ابژه جنسی» و «زن بهمثابه ناموس» بر کلیشههای جنسیتی مرتبط با مسائل و روابط جنسی دلالت دارد.در خصوص منابع جامعهپذیری جنسیتی، «خانواده» و «رسانههای ارتباط جمعی» اصلیترین منابع را به خود اختصاص دادهاند. خروجی جامعهپذیری جنسیتی، تکوین و تحکیم «خود اجتماعی» زنان است. بر مبنای روایت زنان، دو تم اصلی «خود وابسته: تنهایی و دشواری زندگی بدون مرد» و «زن در مقام مادر و قلب خانواده» نشان از تکوین و تحکیم «خود اجتماعی» زنان مورد مطالعه بر بستر پدرسالاری دارد.
-
جامعه پذیری سیاسی در بستر قومیت: مطالعه کیفی جوانان شهر سنندج
1402جامعهپذیری سیاسی از طریق تربیت شهروندان همسو با ارزشهای مسلط سیاسی، نقش قابل توجهی در ثبات سیاسی دارد. فرایند جامعهپذیری سیاسی جوانان اقلیتهای قومی، همواره یکی از مسائل چالش برانگیز نظامهای سیاسی در جوامع چندقومیتی و چندفرهنگی بهشمار میآید. پژوهش حاضر در نظر دارد تا ضمن شناسایی و واکاوی منابع جامعهپذیری سیاسی جوانان، به وضعیت جامعهپذیری سیاسی آن در بافت قومیتی شهر سنندج بپردازد. با نظر به ماهیت اکتشافی و بسترمندبودن پژوهش حاضر، رویکرد کیفی و روش تحلیل روایت اختیار شده است. میدان مورد مطالعه به جوانان 18 تا 32 سال شهر سنندج اختصاص دارد که طی آن با 36 نفر از جوانان مصاحبۀ نیمهساختاریافته بعمل آمد. با واکاوی دادهها به روش تحلیل تماتیک 15 تم اصلی به شرح زیر استخراج گردید: پنداشت جوانان از فعالیت سیاسی ناظر بر چهار تم اصلی ادارۀ حکومت، فعالیتهای همسو با حکومت، فعالیتهای ناهمسو با حکومت و سیاستهراسی میباشد. در رابطه با آگاهی و رفتار سیاسی جوانان به سه تم اصلی بیگانگی سیاسی، تناقض دین و دموکراسی و حکومت دموکراتیک عدالتمحور دست یافتیم. منابع جامعهپذیری جوانان شامل منابع رسمی و غیررسمی میباشد و رویکرد جوانان نسبت به کارگزاران رسمی جامعهپذیری سیاسی (مدرسه، دانشگاه، صداوسیما) بر سه تم اصلی بیاعتمادی، کاشت وارونۀ صداوسیما و اختلال در بازتولید ایدئولوژی سیاسی و رویکرد منابع غیررسمی جامعهپذیری سیاسی (خانواده و گروه همسالان) بر دو تم اصلی سیاستپرهیزی و زوال اعتماد سیاسی خانواده دلالت داشت. مضامین برآمده از روایت جوانان، بیانگر آن است که با وجود فردیشدن هویت، بیگانگی با هویت ملی و شکلی از هویت مقاومت در جوانان پدیدار شده است.
-
سازمانهای مردمنهاد و تولید سرمایۀ اجتماعی: مطالعۀ اتنوگرافیک سازمانهای مردمنهاد سردشت
1402قریب به سه دهه از فعالیت سازمانهای مردم نهاد (سمن) در سردشت میگذرد؛ سمنهایی که بنا به ضرورتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی شکل گرفتهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش اتنوگرافی شهری با هدف واکاوی سمنها و نحوۀ فعالیت کنشگران مدنی در سمنها، وضعیت سمنها در جامعۀ سردشت، ضرورتهای فعالیت انجمنی در شهر سردشت، راهبردهای سمنها در مواجهه با آسیبها و مسائل اجتماعی و شناسایی تجارب سرمایهزا/زدای اجتماعی سمنها به انجام رسیده است. برای گردآوری دادهها از مشاهده و مصاحبۀ نیمهساختارمند و برای تحلیل دادهها از تحلیل تماتیک بهره گرفته شده است. نمونههای پژوهش، 34 نفر از کنشگران مدنی فعال در 31 سمن در سردشت بودند. برای تعیین تعداد نمونهها، اشباع نظری مبنا و به جهت گزینش از روش نمونهگیری با حداکثر تنوع بهره گرفته شده است. بر مبنای درک و تجارب فعالان مدنی، سمنها با تمهایی چون «ناظر اجتماعی محصور»، «نهاد تبعی»، «تجلی شهروندی»، «اپوزیسیون دولت»، «مشروعیتیابی و تیمسازی در جهت مطامع گروهی»، «نیروی عاجل»، «نهاد ترمیمی» و «بدیل نهادی» تداعی میشوند. در نزد مردم و بخشی از فعالان مدنی، بهدلیل «دولتی انگاشتن سمنها» و تلاش کارگزاران نهادی برای ادغام و بیاثرسازی سمنها، «آمریت نهادیِ» سمنها با فرازونشیب همراه بوده است. بر اساس دادههای میدانی، سمنها برمبنای ضرورتهایی چون «مسئولیتپذیری اجتماعی»، «برساخت مسائل اجتماعی»، «هویتیابی» و «تخصصورزی» در سردشت تکوین یافتهاند. «برساخت مسائل اجتماعی» بهمثابه یکی از ابر واژگان پربسامد موجب گشته است تا فعالان مدنی به راهبردهای «بسترسازی»، «فرآیندهای پژوهشی-آموزشی»، «فرصتسازی»، «حساسیت بخشی اجتماعی» و «شناسایی گروههای آسیبپذیر» در حل مسائل اجتماعی مبادرت ورزند. فعالان مدنی در فعالیتهای خود راهبردهایی چون «همبستگی اجتماعی»، «مسئولیتپذیری»، «اعتمادسازی»، «تحویلپذیری» و «فراخوانی» را دنبال نمودهاند که حامل سرمایه اجتماعی در میدان مورد مطالعه بوده است. علاوه بر تجارب سرمایهزا، نحوۀ فعالیت کنشگران مدنی حامل تجارب سرمایهزدا بوده است و سرمایۀ اجتماعی محدودی را بازتولید نمودهاند که با فلسفه و کارکرد وجودی نهادهای انجمنی مغایرت دارد.
-
دگردیسی معنای کولبری از پیشه تا هویتیابی: تحلیل روایت کولبران بانه
1402هدف پژوهش حاضر مطالعه کولبری به مثابل یک سبکزندگی با دلالتهای هویتی است. روششناسی پژوهش کیفی بوده و از روش تحلیل روایت استفاده شده است. میدان مورد مطالعه کولبران شهرستان بانه هستند. جهت جمع-آوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختار یافته عمیق و با جزئیات استفاده شد. در همین راستا 19 نفر از کولبران با روش-نمونهگیری هدفمند و با حفظ حداکثر تنوع انتخاب شدند. با تحلیل دادهها به روش تماتیک 5 تم اصلی به شرح زیر استخراج شد: در ارتباط با زمینههای شکلدهنده کولبری تم اصلی اقتصاد مرز تخریب شده و توسعه نیافتگی به دست آمد. در ارتباط با معنای کولبری، تم اصلی کولبری به مثابه حفظ کرامت دست یافتیم. در ارتباط با دلالت های هویت کولبری دو تم اصلی گسست از هویت مشروعیت بخش و هویت مقاومت به دست آمد. بر مبنای یافته های حاصله، ولبری صرفاً جنبۀ اقتصادی نداشته است، بلکه برساخته ای سیاسی و متاثر از عوامل فرهنگی و هویتی است. علاوه بر این کولبری امروزه به سبکی هویت بخش تبدیل شده است که از سوی کولبران به شیوه ای مبدعانه فهم و تفسیر شده و روایت مسلط را به چالش می کشد
-
جهتگیریهای قومی و مذهبی و تاثیر آن بر مشارکت سیاسی (مورد مطالعه شهروندان قروه)
1402نظامهای سیاسی بر پایهی اعتماد عمومی و ارادهی مردم استوار بوده و استمرار و اقتدار آنها وابسته به مشارکت و دخالت مردم است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جهتگیریهای قومی و مذهبی و تاثیر آن بر مشارکت سیاسی شهروندان قروه میباشد. بدین منظور کلیه شهروندان شهرستان قروه به عنوان جامعه آماری لحاظ و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. به لحاظ روششناسی، پژوهش حاضر از نوع پیمایشی-کاربردی، مبتنی بر روشهای توصیفی- همبستگی میباشد. دادههای مورد نیاز پژوهش، از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری گردید و اعتبار صوری سوالات با نظر خبرگان تایید گردید. پایایی سوالات نیز به روش آلفای کرونباخ محاسبه و جهت بررسی فرضیههای پژوهش از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده استفاده شد. یافتههای پژوهش در نرمافزار آماری SPSS، تاییدکننده فرضیههای پژوهش بودند؛ بدین معنی که کلیه متغیرهای پژوهش (جهتگیری مذهبی، هویت قومی، احساس نابرابری اجتماعی، میزان منابع در دسترس، میزان رضایت از زندگی، مصرف رسانهای و میزان مقبولیت) با مشارکت سیاسی گروههای قومی و مذهبی شهروندان قروه ارتباط مثبت و معنیداری در سطح خطای 1 درصد داشتند؛ درحالی که این رابطه بین سن، شغل، تاهل و جنسیت با مشارکت سیاسی فاقد اختلاف معنیدار بدست آمد. بنابراین میتوان بیان کرد که با عنایت به گستردگی و قوی بودن زمینههای مذهبی در جامعه، بهرهگیری از آموزههای دینی در برنامهها و فعالیتهای مختلف، کاهش احساس نابرابری اجتماعی و تعاملات گرم و سازندهای بین مردم و بین همه قومیتها و همچنین توجه به حقوق و فرهنگ شهروندان، زمینههای لازم را جهت مشارکت سیاسی هرچه بیشتر شهروندان قروهای فراهم نمود چراکه این مشارکت میتواند زمینهساز پیشرفت شهرستان، استان و کشور باشد؛ لذا مسئولین باید این متغیرها را بیشتر مدنظر قرار دهند.
-
برساخت اقلیت های قومی و مذهبی در سیاست فرهنگی دوره جمهوری اسلامی ایران
1401در این پژوهش بر آن بوده ایم بازنمایی اقلیت های قومی و مذهبی در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی را به مدد متون نهادی مورد واکاوی قرار دهیم. ایده اساسی این است که سیاست فرهنگی به گونه ای گفتمانی سوژه های قومی و مذهبی را برساخت می کند. میدان گفتمان، متون نهادی هستند که هرکدام نوعی از گفتمان سیاسی و فرهنگی مختص به خود را دارند. در این راستا به واکاوی گفتمان قانون اساسی (1358)، اصول کلی سیاست فرهنگی کشور (1371)، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390)، نقشه مهندسی فرهنگی کشور (1393) و منشور حقوق شهروندی (1395) پرداختیم. نظریه گفتمان لاکلائو و موفه در این پژوهش هم در بخش نظری و هم در بخش روش شناسی راهنمای تحلیل بوده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که هر کدام از متون نهادی واجد گفتمان فرهنگی و سیاسی مختص به خود هستند: گفتمان امت واحد اسلامی (قانون اساسی)، گفتمان حرکت فرهنگی (مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی)، گفتمان فرهنگ اسلامی- ایرانی (اصول کلی سیاست فرهنگی کشور)، گفتمان تحقق جامعه مهدوی (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش)، گفتمان فرهنگ ملّی (نقشه مهندسی فرهنگی کشور) و گفتمان حق حیات و کیفیت زندگی (منشور حقوق شهروندی). برآیند متون نهادی، گفتمان «پذیرش در عین تقلیل و تعلیق تفاوت های قومی و مذهبی» است که از منطق هم ارزی در خصوص اقلیت های قومی و مذهبی بهره می گیرد و در این گفتمان منطق تفاوت جایی ندارد.
-
تهی دستان شهری و تاکتیکهای مقاومتی؛ اتنو گرافی انتقادی فرودستان تپه سید حسین و اسلام اباد شهر سنندج تهی دستان شهری و تاکتیک های مقاومتی؛ اتنو گرافی انتقادی فرودستان تپه سید حسین و اسلام اباد شهر سنندج
1400پژوهش حاضر با هدف بازنمایی روابط، مناسبات و قواعد اجتماعی میان دوگانه ای متعارض نوشته شده است. سویه ی نخست این دوگانه متشکل از سازمان های دولتی و کارگزاران نهادیاند و طرف دیگر منازعهِ، سازندگان غیر رسمی مسکن و دستفروشان هستند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش اتنوگرافی انتقادی در دو محله ی تپه سید حسین و اسلام آباد شهر سنندج به انجام رسیده است. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری نظری، هدفمند و گلوله برفی بهره گیری شده است. برای گردآوری دادهها از مصاحبه عمیق و مشاهدات مشارکتی بهره گرفتیم و در نهایت با 32 نفر مصاحبههایی انجام دادیم که سهم تهی دستان 25 نفر و کارکنان نهادی 7 نفر بود. در بخش نظری مطالعه حاضر، از دیدگاه انتقادی هاروی، اسکات و بیات استفاده شده است. نتایج پژوهش موید آن است که نهادهای دولتی به میانجی مرعوب سازی، ائتلاف نهادی، تعلیق، مشروع سازی خشونت، و عدم به رسمیت شناختن، قدرت خود را بر تهیدستان اِعمال قدرت می کنند. ِاعمال قدرت به میانجی مفاهیمی صورت می گیرد که نه تنها توجیه گر رفتار فرادستان، بلکه بازنماگر رمزگان فرهنگ مسلط در مناطق حاشیه نشین است؛ این مفاهیم مواردی همچون متصرفان شهری، قاعده گریز، برساخت تهیدست به مثابه دشمن، قرائتهای پاتولوژیک، ذهنیت دهقانی و تبرئه سازی از ساختار، حول دو مفهوم بی تفاوتی اجتماعی و مقصر انگاشتن تهیدستان رُخ می دهد. بر اساس یافته های پژوهش از منظر درک و تفسیر تجربه ی مردم مورد مطالعه، به شناسایی سه سطح خُرد، میانی و کلان با مقولاتی تحت عنوان کارگزاران نهادی ستمگر، سازمان های فاسد و ناکارآمد، و تمامیت معیوب که در مستضعف کردن افراد نقش دارند دست پیدا کردیم .تهیدستان شهری در میان خود و برای کاهش فشار از ارزشهای بدیلی همچون همراهی در اجرای مناسک اجتماعی، همیاری در موقع ساخت مسکن، ارائه خدمات شهری به صورت موقت، حمایت های متقابل عاطفی و کلامی، همیاری سنتی و غیر پولی، و بکارگیری پنهانی خدمات شهری استفاده می کنند. تهیدستان در منازعه با کارکنان نهادی نه تنها منفعل نیستند بلکه با تاکتیک های مقاومتی متکثر به مقابله با آنان می پردازند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مقاومت تهی دستان به اشکال فردی و جمعی صورت می گیرد. در شکل جمعی اقداماتی چون مسدود سازی اتوبان، تجمع اعتراضی هوشمندانه، تحصن / نافرمانی مدنی، و رهبران خود انگیخته که با کاربست اشعار اعتراضی نارضایتی جمعی را به فضاهای عمومی می کشانند. شکل فردی مقاومت مواردی مانند تمارض، اقناع سازی، حربههای هنگام کار، انتقام جویی، تهدید بیانی، خرابکاری شرافتمندانه، تمرد، استفاده از تصاویر، درگیری فیزیکی و کلامی، و مقاومت نمادین را در بر می گیرد.
-
مذهب و کنش سیاسی: زمینه ها، دلالت ها و پیامدهای کنش ورزی سیاسی روحانیون و ائمه جماعت در شهر سنندج
1400کنش ورزی سیاسی روحانیون اهل سنت شهرستان سنندج، خصوصاً از ابتدای استقرار نظام جمهوری اسلامی، حائز اهمیتی بسزا می باشد، که بررسی آن تاکنون مغفول مانده و تحقیقی در رابطه با درک و تجربه ی کنش سیاسی این قشر صورت نگرفته است. فلذا، تحقیق پیش رو، در نظر دارد تا با مراجعه به قشر مذبور و مصاحبه میدانی، به شناسایی زمینه ها، دلالت ها و پیامدهای کنش ورزی آنها بپردازد. به این منظور، پژوهشگر با رویکرد کیفی، و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای، به مصاحبه با 27 نفور از روحانیون مساجد شهر سنندج پرداخته است. نتایج پژوهش حاضر مبیّن این امر است که بسترهایی چون «شهروندی و حقوق اجتماعی»، «اختلال رابطه ای و اجبار نهادی»، «زوال مدارای مذهبی و هویتی»، «بی اعتمادی سیاسی» و «محدودیت منابع در دسترس»، احساس محرومیّت، و نابرابری در شناسایی را در میان روحانیون اهل سنت شهرستان سنندج به وجود آورده است و موجب کنش ورزی خاص این قشر (که قرابت زیادی با سبک وفادارانه هیرشمن دارد) گردیده است. فلذا، با توجه به زمینه های مذکور، تجربه و درک روحانیون از کنش سیاسی را می توان در «فقدان اثربخشی سیاسی» و «سیاست زدگی و سیطره ی رویکرد سیاسی- امنیتی» مشاهده نمود؛ که پیامدهایی چون «محرومیت اجتماعی»، «وابستگی به مردم و انتظارات غیرفقهی» و «زوال اعتماد عمومی» که ناظر بر مقوله ی هسته تحقیق، یعنی «نابرابری در شناسایی» می باشد را در پی داشته است.
-
واکاوی زمینه ها و پیامدهای خشونت جنسیتی (مورد مطالعه: مردان شهر سنندج)
1400خشونت جنسیتی، نشان از نامتقارن شدن روابط اجتماعی در بین زنان و مردان در عرصه های مختلف دارد و ردپای خشونت در مردسالاری ایجاب می کند تا خشونت جنسیتی از منظر مردان مورد بررسی قرار گیرد. در مطالعات انجام شده اغلب به واکاوی خشونت جنسیتی از منظر زنان پرداخته شده و واکاوی زمینه ها و پیامدهای خشونت از منظر مردان، نادیده گرفته شده است. بر این اساس پژوهش حاضر در نظر دارد تا با مراجعه به مردان و بازخوانی تجربه و درک مردان از خشونت جنسیتی، به شناسایی زمینه ها، دلایل و پیامدهای خشونت جنسیتی در زندگی فردی و اجتماعی زنان بپردازد. پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای در میان نمونه ای از مردان سنندجی به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه ی پژوهش، 30 نفر از مردان 32 تا 46 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون پدرسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، کلیشه های جنسیتی و اختلال در شناسایی در خشونت جنسیتی نقش دارند. در این میان، ضعف قانون و کارگزاران رسمی، ناهمسانی زوجین، محدودیت اختیار و ناهماهنگی در مدیریت به عنوان زمینه ی تسهیل گر و ناهماهنگی و فشار ساختاری، دخالت اطرافیان، مقایسه اجتماعی، شبکه های اجتماعی و صنعت پورن به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک مردان، بر عادی شدن خشونت، ناامنی فضای عمومی، زنان به مثابه محرک، و هراس از سیطره زنان دلالت دارد و از منظر مردان مورد مطالعه، زنان برای مواجهه با خشونت به راهبردهایی چون ترس از انگشت نما شدن، کتمان، استیصال، مواجهه ی عاطفی، مساوات طلبی و به چالش کشیدن اقتدار مردانه متوسل شده اند که پیامدهایی چون اختلال روانی، درماندگی آموخته شده، تداوم سلطه پذیری، انزوای اجتماعی، نابسامانی و تعارض در خانواده، تسری بی اعتمادی، تلافی و انتقام برای زنان در پی داشته است. مقوله ی هسته نیز بر «خشونت جنسیتی به مثابه تداوم سلطه پذیری و فرودستی زنان» دلالت دارد که ناظر بر خشونت نمادین و نهادی زنان در عرصه های غیر رسمی، عمومی و رسمی در میدان مورد مطالعه دارد.
-
سلفیت و سبک زندگی (مطالعه ی کیفی سبک زندگی سلفی های استان کرمانشاه)
1400سلفیت یکی از منابع هویت ساز در شهرها و مناطق اهل سنت کرمانشاه به شمار می آید. تاکید وافر بر سویه های امنیتی و سیاسی سلفیت در ایران موجب شده است تا ابعاد و سویه های فرهنگی و اجتماعی، نظام معنایی و سبک زندگی سلفیت مغفول بماند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا با ورود به نظام معنایی سلفی ها و درک آنها از جهان اجتماعی خویش به واکاوی نظام ارزشی و سبک زندگی سلفی ها در نزد کُردهای اهل سنت کرمانشاه (به عنوان میدان مورد مطالعه) بپردازد. در پژوهش حاضر از روش تحلیل روایت بهره گرفته شده است و طی آن با 27 طلبه و روحانی سلفی مصاحبه بعمل آمده است. بر مبنای یافته ها، تجارب فراغتی سلفی ها، محدود هدفمند و سلامت محور است و فراغت مجازی با کارکرد تفهیمی و تبلیغی مورد توجه قرار گرفته است. در سبک غذایی، تنوع غذایی در عین ساده گرایی، تردید نسبت به غذاهای جدید، ساده زیستی در مهمان داری، پرهیز غذایی فقه محور و خورد و خوراک، مسکن و پوشاک در اولویت هزینه ای سلفی ها قرار دارد. در بُعد سبک پوشش و آرایش، قائل به برتری پیراستگی بر آرایش، پوشش عرفی، مصرف زیستی و کارکردی بوده و از مصرف نمایشی پرهیز نموده و از محدودیت های امنیتی و عرفی در ارائه خود ناخرسند بودند. در بُعد مدیریت بدن، ضمن همراهی با طب نوین و ضرورت تناسب اندام، بر جراحی زیبایی مشروط و حرام بودن عقیم سازی تاکید نموده و از سقط جنین اجتناب نموده اند. ترجیح ابعاد کارکردی بر زیبایی شناختی در چیدمان منزل و کالاهای فرهنگی و سرمایه فرهنگی عینیت یافته به عنوان اولویت وسایل ضروری منزل در چیدمان و دکوراسیون منزل مورد توجه قرار گرفته است. سلفی ها در مصرف فرهنگی بر عدم هم ذات پنداری با شبکه های داخلی، تصدیق دوگانه خیر و شر در استفاده از وسایل فرهنگی، اینترنت به عنوان عامل تثبیت هویت دینی و فیلترینگ هدفمند تاکید نموده و ضمن تجانب از مصرف هنری (فیلم، سینما و موسیقی)، از چندزبانگی استقبال نموده اند. قرابت فرهنگی، نامگذاری اسلامی، صوری دانستن ارزش های غربی، اسلامی نبودن کشورهای اسلامی و ناامیدی از تغییر و اصلاح، از جمله شناسه ها و ترجیحات هویتی سلفی ها به حساب می آید. با نظر به گستره ی فکر سلفیت و با توجه به تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، سه سبک زندگیِ «جهادی»، «بازگشت به سنت» و «مقاومت» در میان سلفی های مورد مطالعه شناسایی شده است.
-
گفتمان سیاسی احزاب اسلام گرا در کردستان عراق و برساخت گفتمانی اسلام
1399هدف از این پژوهش، دستیابی به معنای اسلام در گفتمان سیاسی احزاب اسلامی به واسطه توصیف وضعیت اجتماعی و ایدئولوژی و تاریخ ظهور احزاب اسلامی در کردستان عراق است. این پایان نامه سعی دارد که با بررسی فرایند شکل گیری این احزاب معنای اسلام در گفتمان آنها را توضیح دهد. به این خاطر سوال اصلی این پژوهش این است که معنای اسلام در گفتمان احزاب اسلام گرا در کردستان عراق چیست و چگونه و به میانجی کدام ویژگیها و مولفه ها و کدام ژانرهای سخنوری برساخت میشود؟ این احزاب در چه شرایط اجتماعی و ایدئولوژی ظهور کرده و بر این اساس چه معنایی را به دال اسلام داده اند؟ برای پاسخگویی به این پرسش ها در چارچوب برساخت گرایی اجتماعی سعی در تحلیل گفتمان پسینی گفتمان این احزاب داریم. ویژگی برخاستگرایی این است که دین به عنوان یک مقوله تعمیم یافته را رد می کند، به عبارت دیگر تعریف هنجاری از دین را هم در کنار عمل کنار میگذارند و به جای دین به عنوان نیرویی یک پارچه، بر دین به عنوان نیرویی اجتماعی و گفتمانی در متن تحولات تاریخی می پردازند. در این پژوهش با به کارگیری روش شناسی تحلیل گفتمان توصیفی ون دایک پژوهش را پیش برده ایم. گفتمان شناسی توصیفی بر این باور است که گفتمان شکلی از کاربرد زبان و یک رخداد ارتباطی است. هر گفتمانی دارای تولید کنندهای است که در شرایط تاریخی خاص به کمک ابزارهایی خاص و دلایل خاصی دارد. در پایان پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که احزاب اسلامی کُردستان در شرایط ویژه تاریخی ظهور کردند که هم مقابله با رژیم بعث و هم در تقابل و تعامل با ناسیونالیسم کردی است. احزاب تحت تاثیر دو مکتب فکری دنیای اسلام، یعنی اخوان المسلمین و مکتب جهادی افغان و انقلاب ایران معنایی حداکثری از اسلام را در تقابل با غرب و ناسیونالیسم کردی و در همبستگی با جهان اسلام برساخته اند با تفاوتهای حداقلی.در این شیوه برساخت اسلام جوهری یکپارچه تلقی می شود بر فراز جامعه.
-
برساخت سوژگی زنانه در تشکلهای اجتماعی زنان کُرد
1399هدف از این تحقیق، مطالعه چگونگیِ برساخت سوژگی زنان کُرد به میانجی فعالیت در تشکل های زنانه در دو دهه اخیر است. سوژگی در حکم یک مفهوم نقادانه، با به پرسش کشیدن نظام های سلطه، که بر هویت ما کنترل و یا تاثیر دارند، فرد را به کنشگری و مقاومت در برابر این ساخنارهای سلطه دعوت می نماید. بر این اساس در آغاز منظومه ای از مقولات مطالعات جامعه شناختی در زمینه سوژگی، زنانگی و حوزه عمومی به خدمت گرفته شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل روایت مضمونی و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه، تحلیلی جامعه شناختی از شیوه سوژگی و مقاومت زنان فعال در این تشکل ها در دو دهه اخیر ارائه گردید. بررسی این گروه ها و تشکل ها از آن جهت مهم است که زنان کُرد در این بیست سال، مجموعه ای از فعالیت ها و کنش های جمعی گوناگون انجام داده اند که این حرکت ها از جهاتی متفاوت از تلاش ها و کنش های پیش از خود بوده اند. تمرکز این تحقیق بر مطالعه آن نوع از تشکل های زنانه ای بود که مشخصاً حول دغدغه های زنانه شکل گرفته اند، برای پاسخ به این پرسش که این تشکل ها دارای چه ویژگی ، امکانات و سازوکاری برای مقاومت و چالش در برابر با نظامهای مردسالارانه حاکمی است که ساختارهایش همواره شیوه های متفاوت دیگر بودگی و هویت زنان را محدود نموده است .نمونه ها، که شامل 19 نفر از زنان فعال در تشکل های زنانه چهار شهر استان کُردستان (سنندج، مریوان، سقز و بانه) بودند، به صورت گلوله برفی انتخاب گردیدند. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل مضمونی داده ها نشان می دهد که زنان فعال در این تشکل ها، همواره از ابزارها و روابط و موقعیت های بسیار متنوع و متفاوتی برای مقابله با ساختارهای سلطه استفاده نموده اند. بدین معنا که ویژگی ، ماهیت و عملکرد این تشکل ها امکاناتی فراهم نموده تا این فعالیت ها به گونه ای از پراکسیس فمینیستی بدل شوند که به میانجی آن، کنشگری و مقاومت در برابر ساختارهای سلطه شکل گیرد. همچنین زنان به واسطه کنش و فعالیت در این تشکل های زنانه، در تکاپوی آن هستند که شناخت شناسیِ منحصر به فرد خود را از موقعیت تحت سلطه و دیگربودگی خود به عنوان یک زن کُرد به دست بیاورند؛ تا از این طریق مسیر سوژگی را به سوی تغییر باز کنند و فُرم های گوناگون سوژگی زنانه را بر اساس تجارب خود و بازشناخت سازوکارهای مختلف سلطه و مقاومت در بستر جامعه کُردستان بازمفهوم پردازی و برساخت نمایند.
-
تجربه طرد اجتماعی و خشونت ورزی در میدان مدرسه؛ اتنوگرافی انتقادی خشونت ورزی در دبیرستان های پسرانه شهر سنندج
1399پژوهش حاضر در نظر دارد تا از طریق توصیف و واکاوی تجربی ساختار اجتماعی مدرسه نشان دهد که چگونه مدرسه تجربه طرد را در دانش آموزان پدید می آورد و دانش آموزان با مقاومت و ستیز در برابر طرد، به عمل خشونت، به مثابه عملی بامعنا و منازعه ای فرهنگی دست می زنند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش اتنوگرافی انتقادی در دبیرستان های پسرانه ی شهر سنندج به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته فردی و گروهی استفاده شد. نظر به ماهیت چندوجهی اعمال قدرت در میدان مدرسه، در نمونه پژوهش، دانش آموزان، کارگزاران مدرسه، و اولیاء مشارکت داشتند. نتایج پژوهش موید آن است که مدرسه به میانجی قدرت انضباطی، قدرت تعاملی، فشار به والدین، گروه معلمان، و رویکرد اداره، قدرت خود را بر دانش آموزان اعمال می کند. این شیوه ها برآمده از ایده های فرهنگیِ حفظ شان مدرسه و حریم معلمان، ناهمنوائی هم چون آسیب، اولویت علّی نظم و انضباط، نادانی و ناآگاهیِ دانش آموزان، ایده ی مدارا و نگهداری، اولویت امر درسی، قدرت والدین مکمل قدرت مدرسه، ساخت دانش مدرسه، برساخت نوع دانش آموز، و تئوری های ضمنی ای است که بر بنیان آن فرهنگ مدرسه صورتبندی شده است. مدارس مورد بررسی، دانش آموزان را به تدریج در فرهنگ مدرسه به میانجی درونی سازی معیار نمره، درونی سازی فرآیند جداسازی، درونی سازی جایگاه برتر معلم، درونی سازی درس خوانی و انضباط همچون فضیلت، و درونی سازی بداهت و ضرورت مدرسه اهلی نموده است. شیوه های اعمال قدرت، فرهنگ مدرسه و تئوری های ضمنی معلمان، دانش آموزان را به اشکال مختلف طرد نموده است. این طرد شامل تجربه ملال و بیگانگی، تجربه بدنی و روانی ملال، تجربه درد، تجربه عدم شناسائی، گیردادن، اقتدار آمرانه، تجربه ایده های نامعتبر، داغ ننگ، تجربه شکاف نسلی، و دو مقوله مرتبطِ مدعاهای هنجاری-ارزشی و فضای خصومت بوده است. بر مبنای نتایج، پنج منبع عمده که دانش آموزان از رهگذر آنها طرد می شوند عبارتند از: مدرسه، خانه، نظام آموزشی، شرایط اقتصادی جامعه، و شرایط اجتماعی و اقتصادی زندگی(خانواده). شرایط طردآمیز حامل معنایی از مدرسه برای دانش آموزان است که با معنای مسلط از مدرسه قرابتی ندارد و این معانی ضمنی، پشت صحنه بسیاری از خشونت ورزی های دانش آموزان در مدرسه را شکل داده است. یکی از اشکال مواجهه دانش آموزان مورد بررسی با شرایط طردآمیز، خشونت ورزی است که در سه دسته «خشونت ورزی دانش آموزان نسبت به یکدیگر»، «خشونت ورزی دانش آموزان نسبت به یکدیگر(مرتبط با مدرسه)»، و «خشونت ورزی دانش آموزان نسبت به مدرسه و معلمان» قابل تفکیک است. در بخش پایانی و بر مبنای مختصات اتنوگرافی انتقادی، بدیل هایی حول واژگون ساختن طرد و بی قدرتی دانش آموزان، و آشنا ساختن جنبه هایی از فرهنگ بدیل معرفی شده است.
-
صورتبندی گفتمانی فرهنگ سیاسی در احزاب سیاسی اقلیم کردستان عراق
1399در این پژوهش برآن بوده ایم تا نظم سیاسی حاکم بر اقلیم کردستان عراق را به مدد مفهوم فرهنگ سیاسی مورد واکاوی قرار دهیم. ایده ی اساسی بر این اصل استوار بود که فرهنگ سیاسی در اقلیم کردستان به گونه ای گفتمانی سوژه های سیاسی را برساخت می کند. مهم ترین بازیگران این میدان گفتمانی احزاب اقلیم کردستان عراق هستند که هرکدام نوعی از نظم سیاسی و گفتمان فرهنگ سیاسی مختص به خود را دارند. بنابراین هدف پژوهش حاضر واکاوی گفتمان فرهنگ سیاسی احزاب اصلی در اقلیم کردستان بود. در این راستا به واکاوی گفتمان چهار حزب اصلی یعنی حزب دموکرات کردستان، اتحادیه میهنی کردستان، جنبش تغییر و اتحاد اسلامی کردستان پرداختیم. نظریه ی گفتمان لاکلائو و موفه در این پژوهش هم در بخش نظری و هم در بخش روش شناسی نقشه راه بوده است. داده های مورد بررسی نیز اساسنامه های احزاب و همچنین سخنرانی ها و نقل قول های رهبران احزاب بوده است که به مدد روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه مورد تحلیل قرار گرفته اند. تحلیل داده های مورد بررسی ما را به چهار گفتمان سیاسی رساند که شامل گفتمان استقلال کردستان (حزب دموکرات کردستان)، گفتمان کردستان دموکراتیک (اتحادیه میهنی کردستان)، گفتمان کردستان قانون مند (جنبش تغییر) و گفتمان ملی-مذهبی (اتحاد اسلامی کردستان) می باشند. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که هر کدام از احزاب سیاسی فعال در اقلیم کردستان واجد گفتمان فرهنگ سیاسی مختص به خود هستند. حزب دموکرات کردستان نوعی از گفتمان فرهنگ سیاسی مبتنی بر مشارکت عشیره ای و حزبی را حکمفرما کرده است؛ گفتمان فرهنگ سیاسی اتحادیه میهنی فرهنگ سیاسی مبتنی بر مشارکت حزبی، گفتمان فرهنگ سیاسی جنبش تغییر مبتنی بر مشارکت مدنی و گفتمان فرهنگ سیاسی اتحاد اسلامی نوعی از مشارکت مدنی و مسالمت آمیز ترویج می کنند.
-
بازنمایی جنگ در رمان کوبانی
1399چکیده فارسی: رمان کوبانی، یکی از آثار جان دوست در زمینه ی حمله ی داعش به شهر کوبانی و مقاومت مردم این شهر است. ضرورت اهتمام به این رمان از آن رو است که اولاً کُردها پس از جراحت عمیقی که تجربه ی فاجعه ی شنگال بر روح و روان شان بر جای گذاشت نیازمند مرهمی بودند که التیام بخش روان به هم ریخته شان باشد و تجربه ی کم نظیر پیروزی مردم کوبانی همان مرهم مورد نظر بود که رمان مورد پژوهش نیز به همین تجربه می پردازد. ثانیاً نویسنده ی رمان که خود اهل این شهر است تاریخ صد ساله ی شهر و جنگ داعش و دلتنگی دوری از وطن را با هم می آمیزد و روایتی متفاوت از سایر روایت هایی که تا به حال از کوبانی شنیده بودیم پدید می آورد. پژوهش حاضر در صدد است به بررسی اهمیت و چگونگی بازنمایی جنگ، روح انسانی، طبیعت انسان، ناخودآگاه او، تغییرِ جهان بینی انسان پس از جنگ، احساسات تجربه شده اش، اثرات روانی و احساسی جنگ بر بازماندگان، پیوند میان مکان و انسان، توانایی انسان برای تحمل شرایط دشوار، تاثیر جنگ بر زبان و روان رمان نویس، روش های نابود کردن شخص قربانی از خلال پاره پاره کردن احساس هویت در آمیزه ای از خشونت های فیزیکی و اخلاقی، دگرآزاری به جای دگردوستی، و... در رمان کوبانی بپردازد و مفاهیم مربوط به بازنمایی جنگ را از درون این رمان استخراج کند. بازنمایی که همان گفتن یا نمایاندن چیزهای معنادار در باره ی جهان به دیگران به واسطه یا میانجی زبان است، وام دار دیدگاه ها و آثار استوارت هال است. او بر این باور است که بازنمایی عملی ساده و سر راست نیست و معنا به هیچ وجه به گونه ای روشن و شفاف از فردی به دیگری منتقل نمی شود. به دیگر سخن بازنمایی، گرفتار لغزانی مداوم معنا و تولید معناهای جدید است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده علی رغم این که در ظاهر امر، بازنمایی ای از جنگ ارائه داده است که بیانگر جنگ، خشونت، فاجعه، ویرانی، از بین رفتن زندگی و نابودیِ شورمندی و امید در میان مردم کوبانی است اما تحلیل روایت رمان با تاکید بر استراتژی واسازی "ژاک دریدا" که هدف آن، بازسازی معنای متن و آشکار ساختن تناقض ها و تضادهای موجود در متن و نگریستن به آن ها از منظری دیگر است هم چنین بر اساس روش تحلیل روایت و پیشاروایت دیوید. ام. بُژه و به مدد اندیشه های هانا آرنت، نشان می دهد که بازنمایی های نویسنده از جنگ در کوبانی، به رغم کاستی ها، در مواردی تامل برانگیز بوده و اشاره به شورمندی و امیدی دارد که در لایه های زیرین روایت پنهان است. واژگان کلیدی: رمان کوبانی، جان دوست، بازنمایی جنگ، تحلیل روایت، دیوید. ام. بُژه
-
فعالیت در سازمان های مردم نهاد و بازاندیشی هویتی؛ مطالعه کیفی کنشگران فعال مدنی شهرسنندج
1398انجمن های مدنی به مثابه اجتماعات بینابینی نقش به سزایی در جرح و تعدیل مرزبندی های هویتی و بسط وتعمیم جهت گیری های شناختی وکنشی کنشگران مدنی وتبدیل مای محلی به مای جمعی وعام دارد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی تجربه ی زیسته ی فعالان مدنی از حضور و مشارکت در سمن ها، به واکاوی و شناسایی زمینه ها، راهبردها، و پیامدهای هویتی فعالیت مدنی نمونه ای از شهروندان سنندجی بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای میان فعالان مدنی شهر سنندج به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه پژوهش، 27 نفر از فعالان مدنی 28-47 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون ناکارآمدی نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی، و مسئولیت پذیری اجتماعی در حضور و مشارکت در سمن ها نقش دارند. در این میان، تجربه زیسته(سابقه فعالیت جمعی)، رهایی از روزمرگی و معنابخشی به زندگی به مثابه زمینه ی تسهیل گر و کسب اعتبار اجتماعی به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک فعالان مدنی، از حضور و مشارکت در سمن ها بر سمن ها به مثابه مجرایی برای مشارکت و همبستگی اجتماعی، تغییر فرهنگی و اجتماعی و پل ارتباطی ذی نفعان و دستگاه های اجرایی دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، تجربه ی فعالیت مدنی برای شهروندان سنندجی، مدارای بین قومی، ناخرسندی از فرادستی اقوام غیربومی، احساس تبعیض و اختلال در شناسایی، بینش اجتماعی، بازنمایی هویت کردی، الگوپذیری اجتماعی،خودباوری و آرامش درونی در پی داشته است. مقوله ی هسته نیز بر بازاندیشی هویت دلالت دارد که بر وجوه فردی، جمعی، متکثر، اقتضایی و تاملی هویت دلالت دارد.
-
دلالت معنایی نظم اجتماعی و فضای انتظامی: (مطالعه کیفی زمینه ها و دلالت های نظم در میان کارکنان ناجا)
1397نیروی انتظامی از کارگزاران رسمی نظم اجتماعی به شمار می رود، شناسایی زمینه ها و دلالت های معنایی نظم از منظر کارکنان ناجا در فهم و تحلیل نظم اجتماعی در جامعه که عمدتاً از جانب دستگاه های متولی برقراری نظم و مامورین ناجا اعمال می شود، بسیار راه گشا می باشد و به سیاست گذاری اجتماعی و ارائه ی توصیه های سیاستی برای اجتماعی کردن نیروی انتظامی مدد می رساند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی تجربه زیسته نمونه ای از کارکنان ناجا، به واکاوی و شناسایی معانی، زمینه ها، و راهبردهای برساخت نظم اجتماعی در جامعه بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای میان نمونه ای از کارکنان ناجا در شاهین-دژ به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه ی پژوهش، 32 نفر از افسران ناجا مشارکت داشتند. برای کارکنان ناجا، نظم اجتماعی، چارچوب مدار و قانون مدار است و در تقابل با ناامنی تعریف می شود و متضمن مشارکت اجتماعی و نهادی است. از منظر کارکنان ناجا، نظم اجتماعی به میانجی فرهنگ سازی، پیشگیری، دربرگیرنده شدن قواعد، تعمیق شهروندی، التزام عملی و وجدان کاریِ کارگزاران نظم اجتماعی و اقدامات و رویکردهای بسترمند و اقتضایی برساخته می شود. کارکنان ناجا، پی ریزی و قوام بخشی نظم اجتماعی را منوط به بکارگیری راهبردهایی چون اعتمادسازی اجتماعی/نهادی، عدالت رویه ای، انعطاف پذیری در روش، ارتقاءسازمانی/کارآمدی سازمانی و نقدپذیری می دانند. بازسازی معنایی درک و تفسیر کارکنان ناجا از جهان اجتماعی و اعیان اجتماعی و فرهنگی بر «سازش ناپذیری با مخلان نظم عمومی و افراد فرصت طلب»، «پذیرش اعتراض و مطالبه محوری»، و «ضرورت مدیریت فضای مجازی»، «بازگشت به هویت اسلامی» و «مدارا ناپذیری عقیدتی و رفتاری» دلالت دارد. مقوله ی هسته نیز بر «پرابلماتیزه شدن نظم اجتماعی؛ نظم اجتماعی در میانه ی نظم انتظامی و نظم انسجامی» دلالت دارد. که ناظر بر اختلاطی شدن نظم اجتماعی و جود همزمان وجوه آمرانه، اجباری و قاعده مند و اجتماعی (برگرفته از جامعه و مشارکت اجتماعی) نظم اجتماعی دلالت دارد.
-
بررسی تاثیر بی تفاوتی اجتماعی جوانان و رابطه ی آن با گسست اجتماعی- فرهنگی (مطالعه پیمایشی جوانان شهر بوکان)
1396بی تفاوتی به مثابه یک مساله اجتماعی، و مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی و اجتماعی به شمار می آید. در این میان پرداختن به بی تفاوتی در میان جوانان به عنوان یکی از گروه های اثرگذار در پویش های اجتماعی و سیاسی در جامعه ی ایران اهمیت دوچندان دارد. پژوهش حاضر در صدد است تا در چارچوب چشم انداز وفاق اجتماعی و بر مبنای دستگاه نظری رابرت مرتن، به مطالعه ی میزان و ابعاد بی تفاوتی اجتماعی جوانان بپردازد. این تحقیق از نوع پیمایشی است که طی آن با 400 نفر از جوانان بوکانی بین سنین 19 تا 30 سال مصاحبه شده است. یافته ها نشان می دهد که بی تفاوتی اجتماعی در 41درصد جوانان پایین، در 30 درصد متوسط و در 29 درصد بالا بوده است. در میان ابعاد بی تفاوتی اجتماعی، بی تفاوتی عینی بیش تر از بی تفاوتی ذهنی بوده است. تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان می دهد که بی تفاوتی اجتماعی جوانان به ترتیب شدت رابطه با متغیرهای گسست هنجاری، گسست ارزشی، هویت قومی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی مربوط است. متغیرهای مذکور در مجموع 8/60 درصد تغییرات بی تفاوتی اجتماعی جوانان را تبیین می کنند. در بخش پایانی تحقیق، دلالت های یافته ها و نتایج تحقیق در زمینه ی سیاستگذاری اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.
-
زنان و تجربه ی طرد اجتماعی (مطالعه کیفی زنان خانه دار شهر سنندج)
1396زنان خانه دار به اقتضای هویت یابی در چارچوب خانه و خانواده، به مثابه هویت نقشی مسلط، در مقایسه با سایر زنان در معرض طرد اجتماعی بیش تری قرار دارند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی تجربه زیسته زنان از خانه داری، به واکاوی و شناسایی زمینه ها، عرصه ها، تعاملات و پیامدهای طرد اجتماعی زنان خانه دار بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه-ی زمینه ای میان زنان خانه دار سنندجی به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه ی پژوهش، 29 نفر از زنان خانه دار 22-46 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون کلیشه های جنسیتی و شئ واره شدن خانه داری در طرد اجتماعی زنان خانه دار نقش دارند. در این میان، روزمرگی و یکنواختی خانه داری به مثابه زمینه ی تسهیل گر و دوقطبی شدن فضای خانواده، و تقلیل هویت به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان خانه دار، از خانه داری بر زوال حریم شخصی و آزادی های فردی، مراقبت و کنترل بیرونی، و تزئینی شدن عرصه های تصمیم گیری دلالت دارد. در مواجهه با شرایط پیشرو، زنان خانه دار به راهبردهایی چون گذشته نگری انتقادی، انطباق، مجازی شدن ارتباطات، پرداختن به رشد شخصی روی آورده بودند. بر اساس مطالعه حاضر، تجربه ی خانه داری برای زنان خانه دار، اختلال رابطه ای، نارضایتی، یاس اجتماعی، انزوای اجتماعی، و سلب قدرت در پی داشته است. مقوله هسته نیز بر تعلیق هویت دلالت دارد که ناظر بر طرد ذهنی(وجه فردی و تجربه زیسته ی زنان خانه دار) و طرد عینی (وجه ساختاری طرد اجتماعی) است.
-
بی تفاوتی اجتماعی و گسست اجتماعی- فرهنگی)مطالعه ی پیمایشی جوانان شهر بوکان)
1396بی تفاوتی به مثابه یک مساله اجتماعی، و مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی و اجتماعی به-شمار می آید. در این میان پرداختن به بی تفاوتی در میان جوانان به عنوان یکی از گروه های اثرگذار در پویش های اجتماعی و سیاسی در جامعه ی ایران اهمیت دوچندان دارد. پژوهش حاضر در صدد است تا در چارچوب چشم انداز وفاق اجتماعی و بر مبنای دستگاه نظری رابرت مرتن، به مطالعه ی میزان و ابعاد بی تفاوتی اجتماعی جوانان بپردازد. این تحقیق از نوع پیمایشی است که طی آن با 400 نفر از جوانان بوکانی بین سنین 19 تا 30 سال مصاحبه شده است. یافته ها نشان می دهد که بی تفاوتی اجتماعی در 41درصد جوانان پایین، در 30 درصد متوسط و در 29 درصد بالا بوده است. در میان ابعاد بی تفاوتی اجتماعی، بی تفاوتی عینی بیش تر از بی تفاوتی ذهنی بوده است. تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان می دهد که بی تفاوتی اجتماعی جوانان به ترتیب شدت رابطه با متغیرهای گسست هنجاری، گسست ارزشی، هویت قومی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی مربوط است. متغیرهای مذکور در مجموع 8/60 درصد تغییرات بی تفاوتی اجتماعی جوانان را تبیین می کنند. در بخش پایانی تحقیق، دلالت های یافته ها و نتایج تحقیق در زمینه ی سیاست گذاری اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.
-
بررسی تاثیر رسانه های ارتباط جمعی بر توسعه اجتماعی جوانان شهر اسلام آبادغرب
1396توسعه اجتماعی یکی از مولفه های اصلی توسعه به شمار می رود که دست یافتن به فضای مفهومی آن از طریق شاخص های آن امکان پذیر است. لذا دست یابی به این شاخص ها و مفهوم توسعه اجتماعی زمانی محقق می شود که تمامی دانش و فن آوری های بالقوه جامعه به طور موثری در میان آحاد جامعه اشاعه یابد که ارتباطات نقش محوری بازی می کند. بطور کلی متون توسعه نشان می-دهد که رسانه های ارتباط جمعی نقش مهمی در عرصه تغییر و تحولات اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی و توسعه اجتماعی در مناطق شهری و روستایی ایفا می کند. بنابراین هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر رسانه های ارتباط جمعی بر توسعه اجتماعی شهر اسلام-آبادغرب است که از میان شاخص های توسعه اجتماعی شاخص؛ انسجام اجتماعی، کیفیت زندگی و اخلاقیات توسعه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. به همین جهت با بهره گیری از نظریه های لرنر، رائو، دی کراکر و جان تامپسون به بررسی تجربی فرضیه های پژوهش پرداخته است. روش تحقیق، پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق جوانان 18 تا 35 ساله شهر اسلام آبادغرب در نظر گرفته شده که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوش های چند مرحل های و تصادفی ساده 380 نفر از آنان انتخاب شده است. نتایج آمار توصیفی نشان از این دارد که توسعه اجتماعی در جامعه مورد مطالعه در حد پایین می باشد. و بر مبنای نتایج آمار استنباطی، بین میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی با متغیر های توسعه اجتماعی و دو بعد آن یعنی؛ کیفیت زندگی، اخلاقیات توسعه اجتماعی، سن، تحصیلات، رابطه معناداری وجود دارد. در بخش پایانی تحقیق راهکارهایی در جهت ارتقای توسعه اجتماعی ارائه شده است.
-
سیاست های شهری وتهیدستان شهری؛ اتنوگرافی نهادی یک منازعه (مطالعه محله تازه آبادشهرسقز)
1395مدرنیته به طور اجتناب ناپذیری فضای شکل گیری شهر است.شهر نیز حامل تناقضات، نابرابری ها و دوالیتی ها می باشد. یکی از اساسی ترین مسائل همراه با تکوین فضای شهری، شکل گیری سکونتگاه های فقیرنشین شهری است.این پژوهش به میانجی سیاست های شهری درصدد فهم زندگی تهیدستان شهری است. سیاست شهری در عصر سرمایه داری امری است که ضرورتا به نابرابری و تهیدستی در شهرها منتهی می گردد. رویکرد نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات هانری لوفور است. آلترناتیو هانری لوفور در مواجهه با شهر سرمایه محور، شهر سوسیالیستی است که سیاست های شهری در آنجا مبتنی بر حق به شهر است. حق به شهرحقی دسته جمعی و مبتنی بر مالکیتی عمومی است که دو حق تخصیص و مشارکت در راستای امور شهری را به شهرنشینان و به ویژه حاشیه نـشینان بازمی گـرداند.-در منـظومه نـظری لـوفور حق به شهر به تولید وجوه سه گانه فضا گره خورده است. روش تحلیل در این پژوهش اتنوگرافی نهادی می باشد که مبتنی بر دفاع از طرشده ها است. مفروضه بنیادین این روش شناسی متکی بر این امر است که ساختار سیاسی- اقتصادی به میانجی متون نهادی، تداوم سلطه خود را تضمین می کند. بنابراین منازعه ای میان تهیدستان و متون نهادی بر سر تصاحب فضا وجود دارد. در این پژوهش با استراتژی های تحلیل محتوای متون نهادی (متون نهادی مکتوب و سخنان کارگزاران نهادی شهر سقز) و تحلیل مضمونی مصاحبـه های صورت گـرفته با مردم تازه آباد به واکاوی این منازعه پرداخته شده است. نتـایج این پـژوهش بیانـگر فـقدان کامل حق به شهر در محله تازه آباد می باشد. علاوه بر فقدان حق به شهر، غیاب مصرف جمعی، درمان نابرابر، قاچاق خدمات و خصوصی-سازی ترابری از خصیصه های بنیادین تازه آباد می باشند. در نهایت در منازعه میان فضاهای بازنمایی و بازنـمایی های فضا، آنچه که باقی مـی ماند پرکـتیس های فضایی می باشند که به-مثابه بازتولیدگر بازنمایی های فضا در تداوم هستند. بنابراین در خلال نابودی فضاهای بازنمایی، با یک تله فضایی فقر در تازه آباد مواجه می شویم.
-
ابعاد و گونه های شهروندی و عوامل مرتبط با آن (مطالعه پیمایشی شهروندان شهر سنندج)
1395مقوله ی شهروندی پیوند ذاتی با سیاست دموکراتیک دارد و از شاخص های بنیادین ادغام اجتماعی در جوامع چند فرهنگی به شمار می رود. بررسی حاضر با هدف واکاوی وضعیت شهروندی و گونه های شهروندی و ابعاد آن با تاکید بر حقوق و تکالیف شهروندی در بین شهروندان سنندجی به انجام رسیده است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در مورد 400 نفر از شهروندان سنندجی در بازه سنی 18 تا 54 سال انجام گرفت. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بوده است. بر مبنای یافته های توصیفی، میانگین برخورداری از حقوق شهروندی و عمل به تکالیف شهروندی در نزد پاسخ گویان در سطح متوسط ارزیابی می شود. با نظر به تکالیف و حقوق شهروندی، 37 درصد پاسخ گویان جهت گیری شهروندی فعال، 28 درصد شهروندی منفعل، 33 درصد تکلیف محور و 15 درصد جهت گیری شهروندی حقوق محور داشته اند. بر مبنای نتایج تبیینی، متغیرهای فضیلت های مدنی، منابع در دسترس، هویت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، و بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی با شهروندی رابطه ی مستقیم دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای مذکور4/65 درصد از تغییرات شهروندی را تبیین می کنند.
-
تاثیر اشکال سرمایه بر مدارای اجتماعی (مطالعه پیمایشی شهروندان 18 – 50 ساله میاندوآب)
1395مدارا، عنصر ضروری برای فرهنگ دموکراتیک و شهروندی و مفهوم کلیدی در سیاست اجتماعی به شمار می رود که بدون آن زندگی جمعی در جوامع چندفرهنگی دشوار و پرهزینه خواهد بود. با نظر به بافت چندفرهنگی شهر میاندوآب (به عنوان میدان مورد مطالعه) و سابقه مساله دار شدن روابط بین فرهنگی در این شهر، پژوهش حاضر با الهام از سنخ شناسی مدارای اجتماعی پیترسون کینگ به بررسی وضعیت مدارای اجتماعی و میزان تاثیرپذیری آن از اشکال سرمایه می پردازد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در مورد 383 نفر از شهروندان میاندوآبی در بازه سنی 18 تا 50 سال با نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت. بر مبنای یافته های توصیفی، مدارای اجتماعی در بین پاسخگویان در سطح متوسط به بالا ارزیابی می شود. در میان ابعاد مدارا، بالاترین میانگین به مدارای هویتی اختصاص دارد. بر مبنای نتایج تبیینی، اشکال سرمایه با مدارای اجتماعی در ابعاد چهارگانه آن رابطه مستقیم دارد. همچنین، با شدت یافتن جهت گیری قومی و دینی پاسخگویان، مدارای اجتماعی کاهش می یابد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 3/52 درصد از تغییرات مدارای اجتماعی را تبیین می-کنند
-
مطالعه کیفی کنش سیاسی و سیاسی شدن مذهب در کردستان(مورد مطالعه جماعت دعوت و اصلاح ایران)
1395جماعت دعوت و اصلاح یکی از جریان های مذهبی فعال در کردستان به شمار می رود. این جماعت، تنها جریان مذهبی فعال در کردستان است که در کنار فعالیت های دینی، فرهنگی و تربیتی، قائل به کنش ورزی سیاسی است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک اعضای جماعت دعوت و اصلاح از کنش ورزی سیاسی، به روش نظریه زمینه ای با 30 نفر از اعضای فعال و با سابقه حداقل 7 سال عضویت در این جریان مذهبی مصاحبه نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که اعضای جماعت، در مواجهه با زمینه هایی چون هویت خواهی قومی در بین احزاب ناسیونالیست کُرد، ضعف جایگاه دین در کردستان، تضاد فرهنگی در کردستان به کنش ورزی سیاسی روی می آورند. در این میان، مدرنیته و چارچوب های قانونی نظام جمهوری اسلامی به مثابه زمینه ی تسهیل گر، و رسانه های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، شبکه های داخلی، موفقیت اسلام گرایان درکشورهای اسلامی، فعالیت جریانهای اسلامی در کردستان به عنوان شرایط مداخله گر عمل نموده اند. اعضای جماعت دعوت و اصلاح در مواجهه با زمینه های مذکور به راهبردهایی چون کنش همگرایی و عمل در چارچوب قانون، تمایز از دیگر گروه ها و جریان های اسلامی، و مواجهه با ایدئولوژی های سیاسی غربی( از تقابل تا تعامل) متوسل شده اند. یافته های میدانی موید آن است که کنش ورزی سیاسی در میان اعضای جماعت دعوت واصلاح نمودهای متنوعی بخود گرفته است که در ذیل سه سنخ «سنت گرایان جدید»، «نوگرایان میانه رو» و «تجددگرایان» قابل دسته بندی است.
-
مصرف زیبایی شناختی نشانه ها در فضاهای شهری (مطالعه ای اتنوگرافیک در شهر سنندج)
1395رساله حاضر در صدد است با رویکردِ پست مُدرنیستی به مطالعۀ ساخت و تحققِ لذت ها، هویت ها و معناها به میانجیِ مصرفِ نشانه ها در گستره های عمومیِ شهر سنندج از منظرِ جوانان بپردزاد. در یکی دو دهۀ اخیر یک سری از نشانه ها شامل: ویترین ها، بنرها، تابلوها و پوسترها در اشکال و ابعاد گوناگون و جدید در شهرِ سنندج ایجاد و ساخته شده اند و متلون شدنِ فضاهای عمومی شهر را باعث شده اند و همچنین دگردیسی های در شکلِ اجتماعی رفتار و فعالیت های مصرفِ شهروندان (عمدتاً جوانان) شهر مشاهده می شود. بر این اساس درک و تفسیرِ جوانان از مصرفِ نشانه ها از هر نظر از اهمیتِ بسیاری برخوردار است. روش شناسی مطالعۀ حاضر بر مبنای سنتِ کیفی پژوهش است. بر مبنای نمونه گیری کیفی با 30 نفر مصاحبه به عمل آمد. بر اساس روشِ اتنوگرافی داده های مشاهده ای، مصاحبه ای و تصویری گردآوری شدند. سپس داده ها و یافته ها بر مبنای روش های تحلیلِ تماتیک و نظریۀ زمینه ای تحلیل و تفسیر شدند. از بررسی و تحلیل داده های گردآوری شده، به ترتیب 35 مفهوم اولیه و 18 مقولۀ اولیه، هشت مقولۀ اصلی، سه مقولۀ اصلی نهایی و یک مقولۀ دو وجهی هسته انتزاع و استخراج شدند. مقوله های اصلی عبارتند از: تنهایی، انتخاب، لذت یابی، هویت یابی، تبلیغات، تحریک، دغدغه سازی و سلیقه سازی، مقوله های اصلی نهایی شامل: بسترِ اجتماعی، معناسازی و سلیقه سازی و مقولۀ هسته نیز عبارت است از مصرفِ نشانه ها به منزلۀ مقاومت ـ ادغام. یافته های این مطالعه نشان داده است که جوانان درک و تفسیری دوگانه از مصرفِ نشانه ها دارند که در قالبِ مقولۀ دو وجهی "مقاومت ـ ادغام" مطرح است. یعنی از یک طرف بیانگرِ مقاومت در برابر معناها و رمزگان اجتماعی رسمی و یا نیروهای جانکاه و سهمگین اجتماعی و از طرفی دیگر نشانگرِ ادغام شدن در معناها و رمزگانِ اجتماعی نوینی است که توسط و با مصرف و رمزگشایی از نشانه هایِ رمزگذاری شده خلق و ساخته می شوند.
-
جهتگیریهای فرهنگ سیاسی معلمان و عوامل مرتبط با آن(مطالعه موردی معلمان شهرستان بوکان)
1394اهمیت فرهنگ سیاسی در جوامع در حال گذار هم برای توسعه جوامع و هم برای مشارکت سیاسی و مدنی در نزد طبقه متوسط روز به روز افزایش می یابد و ضرورت مطالعۀ آن بیشتر می شود. پژوهش حاضر در صدد است تا در چارچوب دستگاه مفهومی تسلر، به مطالعه جهتگیریهای فرهنگ سیاسی معلمان و عوامل مرتبط با آن بپردازد. این تحقیق از نوع پیمایشی است که طی آن با 310 نفر از معلمان شهر بوکان سال مصاحبه به عمل آمده است. با نظر به ابعاد شناختی(تکثرگرایی سیاسی) و هنجاری(درگیری عملی در سیاست) فرهنگ سیاسی، میانگین جهت گیری فرهنگ سیاسی معلمان در حد متوسط می باشد. یافتهها نشان داد که 5/54 درصد معلمان مورد بررسی، دارای فرهنگ سیاسی دمکراتیک، 7/18درصد فرهنگ سیاسی بیتفاوت، 5/15 درصد فرهنگ سیاسی عملگرا و 3/11 درصد دارای فرهنگ سیاسی محدود بوده اند. یافته های تبیینی نشان داد که فرهنگ سیاسی معلمان با متغیرهای سن، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، تجارب مشارکت سیاسی، جهتگیری های قومی و مذهبی معلمان رابطۀ مثبت و معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای یاد شده،52درصد از تغییرات فرهنگ سیاسی معلمان را تبیین می کنند.
-
تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی کاربران(مطالعه موردی جوانان شهر پیرانشهر)
1394پژوهش حاضر با لحاظ نمودن سهم و جایگاه بالای رسانه های اجتماعی مجازی در مصرف فراغتی و فرهنگی جوانان، و ابتنای رسانه های مذکور بر ارتباطات افقی، چندلایه ای و شبکه ای، به بررسی اثرات و پیامدهای شبکه اجتماعی فیسبوک بر سرمایه اجتماعی جوانان پرداخته است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از رویکردهای نظری و مرور منابع تجربی موجود چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیه های تحقیق مطرح شده است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و در مورد 300 نفر از جوانان شهر پیرانشهر انجام گرفته است. بر مبنای یافته های توصیفی، میانگین عضویت در شبکه اجتماعی فیسبوک،4سال بوده و جوانان به طور متوسط بیش از 3 ساعت از وقت خود را در شبانه روز در فیسبوک سپری می کنند. بیشترین انگیزه حضور جوانان در فیسبوک، ماهیت فراغتی و هویت بخشی دارد و میل به کنش متقابل و آگاهی بخشی در مراتب بعدی قرارگرفته اند. یافته های تبیینی بر تاثیرپذیری مستقیم سرمایه اجتماعی کاربران از شبکه اجتماعی فیسبوک دلالت دارد. با این وصف، شدت و نوع اثرگذاری آن بر سطوح و ابعاد سرمایه اجتماعی یکسان نیست. برای نمونه، مشارکت سیاسی و روابط رسمی- نهادی کاربران جوان تحت تاثیر این فضا تضعیف شده است. علاوه بر این، با افزایش زمان استفاده جوانان از فیسبوک، گستره تعاملات کاهش می یابد. این مساله موید ماهیت پیچیده شبکه اجتماعی فیس بوک بوده که نمی توان ابعاد، آثار و پیامدهای آن را یکسان گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که سرمایه اجتماعی جوانان به ترتیب شدت رابطه با متغیرهای سن، انگیزه های استفاده از فیسبوک، منزلت اقتصادی- اجتماعی، مدت زمان عضویت و میزان استفاده از فیسبوک مرتبط است. متغیرهای مذبور،50 درصد از تغییرات سرمایه اجتماعی جوانان را تبیین می کنند.
-
واسازی روایت تروما در ادبیات افسردگی ایران
1394هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چگونگی روایت تروما در ادبیات افسردگی ایران است. پس از ارائه-ی تعاریفی از تروما و آوردن نظریات تنی چند از نظریه پردازان حوز ه ی تروما ، ضرورت روایت تروما را توضیح داده ایم. ما ادبیات افسردگی را به مثابه ادبیات تروما در نظر گرفته ایم چرا که ادبیاتی است در باب روایت تروماهای جهان مدرن، سپس برای بررسی نحوه ی بیان مولفه های تروما دو رمان «همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها» و« سال بلوا»را از ژانر ادبیات افسردگی ایران انتخاب کرده ایم و با استفاده از روش واسازی دریدا چگونگی روایت تروما را درهر دو رمان مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که استراتژی روایت تروما در هر دو رمان با شکست مواجه شده است چرا که هر دو رمان، آن تقابل های دو جزئی که برای روایت تروما پیش کشیده اند از جانب خود آنها واژگون می شود؛ به عبارتی دیگر بلاتکلیف هستند و نمی دانند ارجحیت را به کدامین رکن بدهند و در بیان تروما دچار تناقض گویی می شوند.
-
شناسایی هویت اجتماعی زنان و رابطه ی آن با انواع مصرف فرهنگی (مطالعه موردی: زنان شهر سنندج)
1394با درک اهمیت هویت اجتماعی به عنوان بخش اساسی حیات اجتماعی این پژوهش درصدد است هویت اجتماعی زنان و رابطه آن با الگوهای مصرف فرهنگی را مورد بررسی قرار دهد. بر این مبنا، هدف اساسی این پژوهش تبیین چگونگی ارتباط این دو متغیر در جامعه آماری مورد بررسی می باشد. به همین منظور این تحقیق درصدد است. رابطه بین سه بعد هویت اجتماعی (فردی،جمعی،ارتباطی) زنان را با ابعاد مصرف فرهنگی مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از مباحث نظری بوردیو بهره گرفته شد. بر اساس نظریه بوردیو، سرمایه فرهنگی نمادین بیشترین نقش را در شکل گیری هویت اجتماعی افراد بر عهده دارد.این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و یافته های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری شده است. اعتبار و روایی مقیاس های تحقیق با توجه به نتایج ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق عبارت است از کلیه ی زنان واقع در سنین فعالیت(30-18 سال)ساکن شهر سنندج می باشد. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران مجموعا تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش رابطه معنی دار بین دو متغیر هویت اجتماعی و مصرف فرهنگی در بین زنان شهر سنندج را نشان می دهد. نظر به نتیجه تحلیل داده ها، این فرضیه که مصرف فرهنگی رسانه ای در شکل گیری هویت اجتماعی زنان نقش دارد رد می شود و در عوض تمامی فرضیات مبنی بر رابطه بین هویت اجتماعی زنان و ابعاد دیگر مصرف فرهنگی همچون (مصرف فرهنگی فعالانه، منفعلانه، نمایشی، زیباشناسانه) تایید می شود.
-
مطالعه کیفی تجربهی همراهان بیمار روانی
1394با گذار از رویکرد مکانیکی و روانتنی به رویکرد روان تنی اجتماعی، بیماری روانی به مثابه پدیدهای چند وجهی و امر فرهنگی- اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.این پژوهش در صدد است با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی تجربه و درک همراهان بیمار روانی بپردازد. دادههای این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 19 نفر از اعضای خانواده بیماران روانی مصاحبه شد و در نهایت دادههای گردآوری شده در قالب 18مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شد. بر مبنای نتایج پژوهش، مصاحبهشوندگان بیماری روانی را حاصل زمینهها و شرایطی گوناگون از جمله سابقه بیماری روانی، گسیختگی خانواده، تجارب دردناک و نابسامانی اقتصادی و رفتارهای نامتعارف بیان میکنند.افراد در مواجه با حضور بیمار روانی در خانواده دست به کنش های متفاوتی براساس پذیرش یا عدم پذیرش بیماری روانی می زنند که دامنه آن از کتمان، انکار تا پذیرش بیماری و سعی در درمان آن در نوسان است. بازسازی معنایی تجربه و درک خانواده بیماران بر غیرعادی بودن بیماری روانی، گوشه گیری و تنهایی، حاد بودن بیماری روانی دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، وجود بیمار روانی پیامدهایی همچون داغننگ، ترس از داغ ننگ، تمسخر، طرد اجتماعی خودخواسته، فشار مالی مضاعف و گسیختگی مضاعف خانواده را برای اطرافیان بیمار در پی داشته است.
-
بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن در بین معلمان شهر سنندج
1392با توجه به جایگاه ویژه معلمان در جامعه ی ما و نقش آنان در پرورش نسلهای آینده، این پژوهش به مطالعه اعتماد اجتماعی (با ابعاد سه گانه بین شخصی، نعمیم یافته و نهادی) و عوامل موثر بر آن در بین معلمان پرداخته است.
-
برساخت اجتماعی پدیده ی فالگیری (مطالعه ی موردی زنان شهر سنندج)
1392فالگیری امروزه به یک واقعیت و یک امر فرهنگی در جامعه بدل شده است، این امر در بین زنان رواج و گسترش بیشتری دارد، در پژوهش حاضر، با عنوان «برساخت اجتماعی پدیده ی فالگیری مطالعه ی موردی زنان شهر سنندج» به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از فالگیری، به روش کیفی با 30 مراجعه کننده به مراکز فالگیری مصاحبه ی نیمه ساخت یافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها با هدفِ استخراجِ نظریه ای زمینه ای به روش کدگذاریِ سه گانه تحلیل گشت، در مجموع و پس از تلخیص کدها و مقولات، 200 مفهوم، 25 مقوله محوریِ عمده و یک مقوله ی هسته استخراج گردید، نتایج نشان داد که زنان در واکنش به احساس تنهایی، فقدان حمایت اجتماعی، روزمرگی زنانه، آینده نگری، ناکامی اجتماعی، شکستِ عشقی، جبرِاجتماعی ازدواج، کلیشه های جنسیتی، تفسیر فردی از دین، ارتباط اجتماعی صوری و روان شناختی شدن زندگی اجتماعی به فالگیری روی می آورند، در این میان نبود منع قانونی به عنوان زمینه ی تسهیل گر، خبره بودن فالگیر و مدرنیزه شدن فالگیری به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند، زنان در راهبردهای خویش فالگیری را به مثابه مشکل گشایی، فالگیری فراغتی، فالگیری به مثابه پاتوق دوستانه و فالگیری مجرایی برای بازاندیشی درک و تجربه کرده اند، زنان تخلیه ی روانی، افسون زدگی زندگی زنانه، روانکاوانه شدن فالگیری، جاذبه فالگیری، متافیزیکی شدن فالگیری، کلبی مسلکی، احساس ندامت و در نهایت انزوای اجتماعی را از مهم ترین پیامدهای مراجعه به فالگیر تلقی می کنند. مقوله هسته ی استخراج شده از تجربه و درک زنان از فالگیری، ناامنی هستی شناختی است.
-
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و میزان ارتکاب جرم در جوانان مجرم مطالعه موردی زندان مرکزی سنندج)
1392تراکم زیاد جمعیت کشور در گستره سنی 18-30 سال به عنوان جمعیت فعال جامعه یک مزیت نسبی بالقوه است، اما چنانچه از این مزیت به درستی استفاده نشود فرصت ها به تهدیدهای جدی تبدیل خواهد شد. بنابراین سیاستگذاری و برنامه ریزی برای این بخش از جمعیت باید از مهمترین اولویت ها محسوب شود.
-
درک و تجربه زیسته اعضای هیات علمی دانشگاه کردستان از فرایند آشناسازی بدواستخدام و روزهای اول کار
1392هدف پژوهش حاضر توصیف درک و تجربه زیسته اعضای هیات علمی از فرایندهای بدواستخدام و روزهای اول کار در دانشگاه کردستان است. روش شناسی مطالعه ی حاضر آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی توصیفی و برای تحلیل داده های آن از روش کلایزی و در بخش کمی از روش توصیفی پیمایشی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه کلیه ی اعضای هیات علمی تمام وقتدانشگاه کردستان بودند. تعداد افراد مشارکت کننده در بخش کیفی 27 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 140 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های حاصل از بخش کیفی در هشت مضمون تجارب خوشایند، تجارب ناخوشایند، استرس و اضطراب، حمایت و پشتیبانی عاطفی، توجیه مقدماتی، آشناسازی، ادغام درون سازمانی و آموزش مهارت های حرفه ای دسته بندی شد.نتایج حاصل از بخش کمی نشان داد که در مولفه روابط با همکاران مهمترین دغدغه اعضای هیات علمی عدم پذیرش توسط همکاران است. در مولفه مربوط به مسایل اداری و آموزشی مهمترین نگرانی اعضای هیات علمی دشواری تدریس در اوایل است. همچنین درباره ی برنامه های آشناسازی مهمترین اولویت اعضای هیات علمی مربوط به آشنایی با تسهیلات و مقررات مالی است.
-
مطالعه کیفی دلالت های معنایی مدیریت بدن (جراحی زیبایی) در میان زنان سنندج
1392جراحی زیبایی به یکی از شیوه های شایع مدیریت قاعده مند بدن در دنیای امروز بدل شده است. این پژوهش در پی آن است تا با توصیفی اکتشافی و تحلیلی از معنای برساخته ی جراحی زیبایی، دریابد که زمینه ها و دلایل انجام جراحی زیبایی در بین زنان شهر سنندج چه بوده است و این کنش چه دلالت ها، کارکردها و پیامدهایی را با خود به همراه داشته است. بنا به ماهیت موضوع و دست یافتن به لایه های عمیق تر ذهنی، برای این تحقیق از میان روش های کیفی، نظریه زمینه ای انتخاب شد. داده های این مطالعه ی کیفی از طریق مصاحبه ی نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 30 نفر از زنان مصاحبه گردید و نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب 150 مفهوم، 16 مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که زنان در مواجهه با «استاندارد زیبایی»، «اروتیزه شدن زیبایی»، «تصور دست یابی به بدن ایده آل»، «فشار اجتماعی و هنجاری»، «خودپنداره منفی» دست به جراحی زیبایی می زنند. در این میان «عرفی شدن زیبایی» و «پیشرفت علم جراحی» به عنوان زمینه تسهیل گر، «مدگرایی» و «الگوپذیری از مدل های رسانه ای» به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند. زنان در راهبردهای خویش، جراحی زیبایی را به مثابه «ابزار تسهیلی دست یابی به موفقیت اجتماعی»، «رسانه» و یک نوع «روایت از خود»، «قدرت و انتخاب فردی»، «اکتسابی شدن زیبایی» درک و تجربه کرده اند.زنان مورد مصاحبه، «ارتقای اعتماد به نفس»، «وسواس زیبایی»، «مخاطرات جسمی»، «اختلال در زندگی روزمره» و در نتیجه «انزوای اجتماعی» را به عنوان مهمترین آثار و پیامدهای جراحی زیبایی تلقی می نمایند. مقوله هسته استخراج شده از دلالت های معنایی جراحی زیبایی، «سبک زندگی بدن محور» است.
-
اسکناس نویسی :بازسازی معنایی تجربه کنشگران
1392نوشتن و درج مطالب روی اسکناس ها پدیده ای به نسبت نوین است که تفاسیر مختلفی درباره ی آن شکل گرفته امّا تا کنون مورد بررسی علمی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر، به منظور فهم شرایط، تعاملات و پیامدهای مربوط به اسکناس نویسی با روش نظریه ی زمینه ای انجام گرفته است.داده های این مطالعه از طریق تحلیل محتوای اسکناس نوشته ها و مصاحبه ی عمیق با اسکناس نویسان گردآوری شده است.با کمک روش نمونه گیری با حداکثر تنوع با 26نفر از مطالعین کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد، نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب198 مفهوم،21 مقوله عمده و نهایتاً یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شده اند.نتایج مصاحبه با اسکناس نویسان کرمانشاهی نشان داد که کنش گران در واکنش به «ساخت محدود فرصت های سیاسی»، «اختلال رابطه ای»، «فشارمعیشتی» و «عقده و محرومیت» خویش به پدیده ی اسکناس نویسی روی آورده اند. در این میان «نبود منع قانونی» به عنوان زمینه ی تسهیل گر و «تاثیر رسانه های بیگانه» به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند. کنش گران در راهبردهای خویش اسکناس نویسی را به منظور«ارتباط با دیگران»، «جلب توجه»، «ساخت کانال ارتباطی جدید»، و به مثابه «ابزار اعتراضی»،«کنش سیاسی مخفی»، «تخلیه ی روانی» و «تفنّن» تجربه کرده و نیز برای «ترویج مذهبی» به کار می گیرند. آن ها «رسانه شدگی پول»، «مقاومت پنهان» و «آگاهی بخشی» را پیامدهای مثبت این امر و «آسیب اقتصادی» و «جلوه ی نامناسب ملّی» را پیامدهای منفی آن تلقی می کنند. مقوله هسته نیز که دیگر مقولات کلّی را شامل می شود مقوله ی «برساخت شبکهی ارتباطی جدید به مثابه جایگزین محدودیت ها» است.
-
بازسازی معنایی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی نوسازی ارتباطات (رسانه های ارتباط جمعی:ماهواره) مطالعه موردی جوانان شهر سردشت
1391پژوهش حاضر با لحاظ نمودنِ سهم بالای رسانه های نوین ارتباطی و اطلاعاتی به ویژه ماهواره در مصرف فرهنگی و هویتی و فراغتی جوانان به بازسازی معنایی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی نوسازی ارتباط (ماهواره) در نزد جوانانِ سردشت پرداخته است. عملیات میدانی تحقیق در چارچوب روش قوم نگاری به انجام رسیده است و جهت گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه ی نیمه ساخت یافته و برای تحلیل داده ها از نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از مصاحبه با 26 نفر از جوانان سردشتی نشان دهنده ی این واقعیت هستند که از منظر مصاحبه شوندگان در سطح بستری مقوله هایی هم چون مشکلاتِ اکولوژیکی، غیبت سنُن و فرهنگ قومی درشبکه های داخلی، محدودیت مجراهای ارتباطی، یکنواختی شبکه های داخلی در ظهور و پذیرش ماهواره در این منطقه دخیل بوده است. در سطح تعاملی نیز مصاحبه شوندگان قسمت اعظمِ کنش های خود را بر محوریتِ پذیرش / مقاومت دربرابر ماهواره وشیوه-های تعدیل شده ی راه های نوین ارتباطی ترسیم کرده اند. بر اساس کنش های جوانان در قبال تکنولوژی های نوین ارتباطی می توان گفت که نوسازی ارتباطات پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گسترده و بعضاً متناقضی برای جوانان درپی داشته است که در ذیل مقوله ی هسته ی توانمندساز - فشارآور متمرکز اند. به عبارتی دیگر، تغییر و تحولاتی که در حوزه ی ارتباطی در سردشت رخ داده بسیاری از ابعاد و شیوه های زندگی جوانان را در فضایی متراکم از انگاره های سنتی و مدرن باز صورت بندی کرده است.
-
مطالعه ی پدیدارشناختی خودکشی: مورد مطالعه خودکشی های ناموفق شهر آبدانان
1391پژوهش حاضر بدنبال توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری در نزد اقدام کنندگان به خودکشی است. روش شناسی مطالعۀ حاضر کیفی است و از روش پدیدار شناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی و از روش کلایزی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. میدان مورد مطالعه، آن دسته از جوانان شهر آبدانان است که تجربه ی اقدام به خودکشی داشته اند. نتایج حاصله از تجربه ی زیسته ی 8نفر از اقدام کنندگان به خودکشی، نشان از درک خودکشی به مثابه تسهیل گری ، سنت گریزی، و واقعیت گریزی دارد. به همین جهت، احساس متفاوتی نسبت به این اقدام در افراد مورد بررسی شکل گرفته است که دامنه ی آن از پذیرش تا طرد خودکشی در نوسان است. تجربه و درک اقدام کنندگان به خودکشی از جهان زیسته یا جهان پدیداری، بر ناامیدی و تداوم سختی ها دلالت داشته است. بر مبنای تجربه ی زیسته ی شرکت کنندگان، اقدام به خودکشی پیامدها و آثار متفاوتی بر بدن زیست مند آن ها بر جای گذاشته است که در ذیل دو مضمون کلی «شکنندگی بدن جسمانی» و «انزوای بدن پدیداری» قابل دسته بندی است.
-
تحلیل معانی و دلالت های پوشش نزد زنان طبقه متوسط: مطالعه ی زنان 30-15 ساله شهر کرمانشاه
1391موضوع اصلی این رساله، پوشش و دلالت های معنایی آن است. پوشش به ویژه در جهان مدرن که در آن تغییرات گسترده و پیشرفت های تکنولوژیک چشمگیری به وقوع پیوسته، اهمیت ویژه و کارکردهای جدیدی یافته است. امروزه مساله ی پوشش یکی از چالش های جامعه ی ایران و غالبا محل کشمکش حاکمیت و جامعه، به ویژه زنان است. در این تحقیق با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، پوشش و دلالت های معنایی آن نزد بانوان شهر کرمانشاه بررسی شدن است. یافته های بدست آمده نشان از تنوع گسترده در سبک های پوشش و تغییرات فراوان در معانی حاکم بر پوشش دارد. زنان به مثابه ی قشری گسترده و مهم در جامعه، با تاثیرپذیری از روندهای حاکم بر جهان، در افکار و اعمال خویش بازاندیشی کرده و در وضعیت پوشش خود در این زمینه دگرگونی ایجاد کرده اند.
-
بررسی عوامل مرتبط با میزان و نوع مشارکت مدنی زنان(مطالعه موردی زنان شهر الشتر)
1391با درک اهمیت مشارکت مدنی به عنوان اصلی ترین شاخص توسعه اجتماعی، این پژوهش درصدد است تا در چارچوب دستگاه مفهومی پاتنام و کلمن، به مطالعه ی میزان مشارکت مدنی و گونه های آن در میان زنان بپردازد. این تحقیق از نوع پیمایشی است که طی آن با 370 نفر از زنان الشتری بین سنین 18 تا 45سال مصاحبه شده است. یافته ها نشان می دهد که میانگین مشارکت مدنی زنان معادل 23/59 درصد بود که بر مبنای یک مقیاس صفر تا 100 متوسط ارزیابی می شود.در میان گونه های مشارکت مدنی، نوع غالب مشارکت مذهبی بوده و مشارکت نهادی(انجمنی) در پایین ترین سطح قرار داشته است. تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان می دهد که مشارکت مدنی زنان به ترتیب شدت رابطه با متغیرهای میزان منابع در دسترس زنان، گستره روابط اجتماعی، اثربخشی اجتماعی، وضع تاهل و سن مربوط است. متغیرهای مذکور در مجموع 54 درصد تغییرات مشارکت مدنی زنان را تبیین می کنند. در بخش پایانی تحقیق، دلالت های یافته ها و نتایج تحقیق در زمینه مطالعات آتی و سیاست گذاری اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.
-
تحلیل گفتمان انتقادی آثار جلال آل احمد
1391تحقیق حاضر با روش تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف به منظور بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی آثار جلال آل احمد صورت گرفته است. در این راستا جامعه آماری تحقیق دو کتاب مهم آل احمد، یعنی: غرب زده گی (1341) و در خدمت و خیانت روشنفکران (1342)، انتخاب شده اند که به نوعی تکمله ی همدیگر نیز هستند. تحلیل داده ها که به صورت متنی بوده اند در سه سطح تحلیل متنی (توصیف)، پرکتیس گفتمانی (تفسیر) و پرکتیس اجتماعی (تبیین) صورت پذیرفته است. صورتبندی گفتمان غربزده گی از جانب جلال با تاثیرگذاری انکارناپذیر کتاب غرب زده گی وی، توانست در تحولات اجتماعی دهه های چهل به بعد در ایران مشهور و قابل توجه بوده و حتی در زمانه ی کنونی نیز شایع باشد. صورتبندی گفتمان غرب زده گی مورد نظر جلال اگرچه شرق را در برابر غرب قرار می دهد اما این شرق خیلی زود به حوزه ایران و با هویت ملی مذهبی (ایرانی ـ اسلامی) و همچنین غرب نیز به مفهوم ماشین تقلیل داده می شود. جلال پراکتیس های گفتمانی و اجتماعی را برای صورتبندی این گفتمان غرب زده گی به جد پیگیری می نماید ولی برتری نامتعادل گونه های گفتمانی خاصی بر بقیه باعث می گردد تا به ضعف بنیادهای فلسفی گفتمان غرب زده گی در نزد جلال آل احمد مزید گردد و بعدها در واقعیت های اجتماعی بخصوص خود را به شیوه های دیگری متجلی نماید. و به خلاءهای فلسفی و درک ناقص شرق از غرب پی بُرد.
-
بازسازی معنایی پیامدهای فرهنگی تجارت مرزی " مطالعه ی موردی شهرستان مریوان"
1390تحقیق حاضر مبتنی بر روش شناسی کیفی و با روش مردم نگاری اجرا شده است و هدف اصلی آن نیز برساخت تفسیر مردم منطقه از پیامدهای فرهنگی است. یافته های تحقیق به کمک تکنیک های مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق گردآوری شده است و پس از اشباع نظری بر اساس روش نظریه ی زمینه ای در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و نهایتا در مدل پارادایمیک تلخیص و ارائه گشته اند. یافته ها حاکی از این هستند که در سطح بستری مقوله های بستر اکولوژیک، قرابت خویشاوندی و بینامرزی،تنگناهای اقتصادی و معیشتی، سیاست گذاری های های راهبردی بر مقوله ی کلی تر توسعه نیافتگی منطقه(شهرستان مریوان) تاکید دارد، باعث ایجاد تجارت مرزی در منطقه شده اند.نهایتاً پیامدهای فرهنگی تجارت مرزی در مریوان بر اساس درک و تفسیر مردم را در 5 مقوله کلی « استحاله ارزشی / هنجاری، عقلانیت تعاملی، جهان زیست شکننده خانواده، اصالت زدایی از پرورش و آموزش، سوژه شدن بدن/ ابژه شدن طبیعت» تلخیص نموده ایم که بیانگر وضعیت ازجاکنده گی فرهنگی در شهرستان مریوان است و نشاندهنده ی پیامدهای فرهنگی تجارت مرزی در این شهرستان است.
-
سنخ شناسی سبک های زندگی:مطالعه موردی جوانان شهر مهاباد
1390سبک زندگی از جمله مفاهیم مدرن به شمار می آید که در سده ی گذشته و به ویژه پس از جنگ دوم جهانی مورد توجه ویژه قرار گرفت. این اصطلاح محصول جهان مدرن است که در آن با تضعیف متغیرهای ساختاری نظیر طبقه ی اجتماعی، انتخاب ها و رفتارهای ذوقی و فردی مبنای شکل گیری هویت و هستی فرد قرار می گیرند. در دوره ی اخیر به واسطه ی اهمیت بیش از پیش «خود» و ظهور جامعه ی مصرفی قدرت انتخاب و کنش گری افزایش یافته و تنوع در سبک های زندگی به امری فراگیر تبدیل گشته است. جامعه ی مصرفی در ایران نیز در حال گسترش است و اهمیت مصرف و انتخاب سبک های زندگی مختلف به ویژه در میان جوانان قابل توجه است. جوانان، به صورت فعال در حال شکل دادن به سبک های زندگی جدید برای خویش هستند و از سبک های زندگی موجود و سنتی پیروی نمی کنند. نکته ی مهم آن است که به دلیل کلیت و جامعیت مفهوم سبک زندگی، با شناخت آن می توان از نگرش ها، هنجارها و ارزش های پنهان که در ذهن، باور و کردارهای جوانان وجود دارد اطلاع یافت. این رساله نیز با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی، به بررسی سبک های زندگی و سنخ شناسی آن-ها می پردازد. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه ی مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم شده است. روش کار به صورت کیفی (نظریه ی مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. بر مبنای یافته های تحقیق می توان بر اهمیت فراوان مصرف و انتخاب های ذوقی و به طور کلی، سبک زندگی در شکل دادن به هویت اجتماعی و ایجاد تمایز اجتماعی تاکید نهاد. هم چنین، تنوع سبک های زندگی در بین جوانان وجود دارد و سنخ شناسی شش سبک زندگی سنتی، مدرن، علمی، ورزشی، شادزیست و ترکیبی (محلی- جهانی)، گواه این مدعا و عاملیت و کنش گری جوانان است.
-
عوامل اجتماعی موثر بر مصرف مواد مخدر در بین دانشجویان : مطالعه موردی دانشجویان پسر دانشگاه رازی »
1389این پژوهش کوششی است برای تبیین عوامل اجتماعی موثر بر پیدایش و گسترش اعتیاد در بین دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه. تحقیق حاضر به روشی میدانی و پیمایشی انجام گرفته است؛ برای گردآوری داده ها از فن پرشسنامه و برای تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده ست. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فضای خاص شهر کرمانشاه و انواع بحران های خانوادگی و شکاف نسلی و گروه همالان نقشی اساسی در ایجاد و افزایش اعتیاد در این شهر دارند.
-
بازنمایی هویت فرهنگی در فضای مجازی
1389چکیده مباحث مربوط به دانشجویان، هویت فرهنگی، شکل گیری و تغییرات آن از جمله موضوعاتی است که در سال های اخیر در محافل آکادمیک، و سیاسی – اجتماعی اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است. هویت فرهنگی از موضوعات مورد پژوهش در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی است و بررسی آن به عنوان یک مسئله ی علمی در جامعه ی درحال گذار ایران و به ویژه در یک دهه ی اخیر تحت تاثیر فرایند جهانی شدن اهمیت خاصی پیدا کرده است. مقاله حاضر در همین راستا و برای بررسی تاثیر حضور در فضای مجازی بر هویت فرهنگی در ابعاد دینی، ملی، قومی و جهانی صورت گرفته است. در بخش نظری براساس نتایج به دست آمده از بررسی دیدگاه های کاستلز، تاملینسون، گیدنز و مرور منابع تجربی موجود یک چهارچوب مفهومی تنظیم گردیده و در قالب آن فرضیه های تحقیق مطرح شده است. پژوهش حاضر به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه و در مورد 400 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان انجام گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که با افزایش حضور در فضای مجازی، هویت های دینی، ملی و قومی تضعیف و هویت جهانی تقویت می گردد. یافته های تحقیق، بر رویکردهای مبتنی بر نظریه های کاستلز و تاملینسون آن جا که بر تضعیف ابعاد هویتی در فضای مجازی تاکید دارند و نظریه ی گیدنز آن جا که بر تلفیق پیامدهای مثبت و منفی فضای مجازی بر فرایند هویت سازی تاکید دارد مهر تایید می گذارد. وجود رابطه ی مستقیم و معنادار هویت جهانی با حضور در فضای مجازی که در نتایج تحقیق به چشم می خورد بر ناگزیر بودن روند جهانی شدن و نفوذ آن با سرعت شگفت-آور در همه ابعاد دلالت دارد. لذا بایستی برخوردی معقولانه با این واقعیت به عمل آید و ضمن آشتی دادن و تقویت مخرج های مشترک ابعاد هویت فرهنگی، از ظرفیت های جدید جهانی در جهت تقویت هویت های دینی، ملی و قومی به بهترین نحو ممکن استفاده شود. کلیدواژه ها: بازنمایی، هویت فرهنگی، فضای مجازی، اینترنت، جهانی شدن
-
تحلیل قرائت های زنان از مجموعه های تلویزیونی
1389سریال های تلویزیونی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیون می باشند. تلویزیون به عنوان دستگاهی ایدئولوژیک از طریق سریال ها سعی می کند مخاطبن را به اتخاذ نگرش ها و الگوهای رفتاری خاصی ترغیب کند.سریال تلویزیونی فاصله ها که در تابستان 1389 از تلویزیون ایران پخش شد،با استقبال بسیار زیادی از سوی مردم مواجهه شد. پژوهش حاضر در پی نحوه تفسیر و رمزگشایی این سریال از سوی زنان شهر ایلام است. مبنای نظری کار رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعه تلویزیون و مخاطبانش است.مسال اصلی این پژوهش این است که در سریال تلویزیونی فاصله ها کدام دسته از ایده ها و ارزش ها مسلط هستند و طبیعی جلوه داده می شوند و مخاطبان(در اینجا زنان شهر ایلام) بسته به جایگاه اجتماعی شان به چه گفتمان هایی دسترسی دارند و با توجه به این گفتمان ها چگونه خوانش مرجح سریال را رمز گشایی می کنند.ابتدا با استفاده از روش نشانه شناسی ساخت گرایانه تلاش شده است خوانش مرجح سریال تشریح شود و سپس با استفاده از روش مصاحبه گروهی متمرکز قرائت های زنان از این مجموعه مورد مطالعه قرار گرفته است.بخشی از یافته در تحلیل نشانه شناسی سریال حاکی از این است که خوانش مرجح سریال در پی بازتولید ارزش ها و شیوه های سنتی و ناکارآمد نشان دادن سبک های مدرن است و یگانه راه رهایی از مسائل و مصائب عصر مدرن را تمسک به ارزش ها و شیوه های سنتی می داند.در عین حال با استفاده از مکانیسم روان شناسانه کردن مسائل اجتماعی، پیچیدگی ها و تناقضات جهان اجتماعی را به صورت سطحی مورد بررسی قرار می دهد و آن ها را نتیجه اشتباهات فردی معرفی می کند.همچنین تحلیل قرائت های زنان از تیپ های اجتماعی مختلف نشان می دهد که تنها با تکیه صرف بر مقولاتی مثل سن، نوع شغل، میزان تحصیلات و غیره نمی توان نحوه خوانش افراد را تعیین کرد.بلکه از آن جا که تکوین ذهنیت افراد به صورت گفتمانی صورت می گیرد، این گفتمان غالب در ذهنیت مخاطب است که نحوه قرائت را تعیین می کند
-
تبیین جامعه شناختی حساسیت بین فرهنگی : « مطالعه موردی اجتماعات قومی در شهر قروه »
1388این رساله تلاش دارد حساسیت های فرهنگی را در یکی از شهرهای ایران که واجد شکاف های قومی-مذهبی است بررسی کند. تحقیق حاضر به روش میدانی- پیمایشی انجام گرفته و یافته های آن نشان از آن دارد که عوامل اجتماعی –فرهنگی نقش موثری در پیدایش و تشدید ین شکاف ها و حساسیت ها دارند.